تربیت ج2

مشخصات کتاب نویسنده علی نقی فقیـهی زبان فارسی ناشر موسسه علمـی فرهنگی دارالحدیث محل انتشارات قم تاریخ نشر چاپ هفتم : نیک لیله الزفاف ۱۳۹۱ قطع وزیری شابک ۹۷۸-۹۶۴-۴۹۳-۳۳۷-۰ دانلود PDF

محتویـات

پیش گفتار

پیش گفتاربدون تردید ، نیک لیله الزفاف بخشی از موفقیت ها و کامـیابی های بشر درون گرو تربیت هست ؛ چرا کـه تکامل و تعالی انسان ، بسته بـه تربیت و خودسازی درون همـه ابعاد وجود اوست و غریزه یکی از این ابعاد هست . نیک لیله الزفاف لذا هر مکتبی کـه ادعای تأمـین سعادت بشر را دارد ، حتما برای غریزه ، برنامـه داشته باشد و پاسخ روشنی بـه آن دهد .

در برخورد با این بخش از ماهیت انسان ، مکاتب مختلف ، واکنش های متفاوتی نشان داده اند . نیک لیله الزفاف برخی مرکز ثقل حیـات انسان را غریزه شمردند و در ارضای این غریزه ، راه افراط را درون پیش گرفتند کـه منجر بـه پیدایش بی بند و باری گردید . از سوی دیگر ، برخی بـه بهانـه تقدّس و تدیّن ، این بخش از ماهیت انسان را نادیده گرفتند و حتی سخن گفتن از آن را نادرست دانستند کـه موجب پیدایش پدیده تَبتُّل و رُهبانیت درون صدر اسلام شد و ممکن هست رگه هایی از آن ، درون هر زمانی وجود داشته باشد . پرسش اساسی این هست که : اسلام ، چه برنامـه ای به منظور تربیت دارد ؟ و این برنامـه از چه منطقی پیروی مـی کند ؟ درون آموزه های دینی ما ، گزاره های فراوانی درون این باره وجود دارد و تحقیقات متفاوتی نیز درون این باره انجام شده و هر کدام با رویکردی خاص بـه این مسئله پرداخته اند .

ساده ترین کار درون قلمرو مطالعات دینی ، جمع آوری آیـات و احادیث و ارائه آنـها درون یک طبقه بندی ساده هست که هر چند نیـازمندِ بـه کار بستن روش های فقه الحدیثی هست ، اما کار چندان پیچیده ای نیست . پژوهش عمـیق تر ، آن هست که اصول و مبانی آموزه ها استخراج شود و سپس مدل مبتنی بر آموزه های دینی طراحی گردد .

پژوهش حاضر کـه به همت جناب حجه الاسلام و المسلمـین آقای دکتر علی نقی فقیـهی انجام شده هست ، درون صدد هست تا با عبور از لایـه های ظاهری گزاره ها ، معارف نـهفته درون عمق آنـها را بـه دست آورده ، درون قالبی علمـی ارائه کند . از نقاط قابل توجه این پژوهش ، یکی گستره متون دینی مورد استفاده و دیگری اهتمام پژوهشگر بـه کشف مبانی و اصول و ارائه آنـها درون کنار روش های تربیت هست . بر اهل تحقیق ، پوشیده نیست کـه تحلیل گزاره هایی که تا این اندازه گسترده و استخراج مبانی و اصول حاکم بر گزاره های بـه ظاهر پراکنده ، کاری سخت و دشوار هست . طرح این پژوهش ، توسط محقق محترم بـه این واحد ارائه شد و پس از طی مراحل علمـی و اداری ، اجرای آن آغاز گردید .

در آغاز ، منابع حدیثی لازم به منظور طرح ، از سوی این واحد ، درون اختیـار محقق محترم قرار گرفت . سپس با توجه بـه اهمـیت و حساسیت طرح ، نتیجه تحقیق و متن تدوین شده ، توسط دو تن از کارشناسان و متخصصان علوم اسلامـی و روان شناسی مورد ارزیـابی قرار گرفت . این واحد نیز بر اساس مسئولیت علمـی خود بـه بررسی طرح پرداخت و نتیجه بررسی ها و ارزیـابی ها را بـه اطلاع پژوهشگر محترم رساند و مقرر شد اصلاحات مورد توافق ، توسط این واحد و زیر نظر پژوهشگر محترم ، انجام شود .

بدین منظور جناب حجه الاسلام حمزه عبدی [۱] درون چارچوب نتایجِ تدوین شده ، بـه اصلاح متن پرداختند و بر اساس تئوری «خویشتنداری ازدواج» کـه برگرفته از متون دینی هست ، اصول ، مبانی و روش ها را تنظیم نمودند .

در پایـان ، از جناب حجه الاسلام و المسلمـین آقای دکتر علی نقی فقیـهی کـه این پژوهشِ نـه چندان آسان را سامان دادند ، تشکر مـی کنیم و برای ایشان آرزوی توفیق بیشتر داریم . همچنین از آقایـان دکتر محمود گلزاری و حجه الاسلام و المسلمـین دکتر مسعود آذربایجانی کـه زحمت نظارت و ارزیـابی این پژوهش را بر عهده داشتند ، سپاس گزاریم . از همکاران پژوهشگر محترم و جناب حجه الاسلام حمزه عبدی نیز کـه در سامان یـافتن این پژوهش ، نقش داشتند ، تشکر مـی کنیم .

همچنین بر خود ، لازم مـی دانیم از گروه «تدوین دانش نامـه های حدیثی» پژوهشکده کـه منابع حدیثی لازم به منظور این طرح را درون اختیـار این واحد قرار دادند ، صمـیمانـه تشکر کنیم . از کلیـه صاحب نظران ، درخواست مـی کنیم کـه با ارائه دیدگاه های خود ، ما را درون طراحی و اجرای هر چه بهتر پژوهش های دینی روان شناختی یـاری دهند .

واحد حدیث و علوم روان شناختی پژوهشکده علوم و معارف حدیث

فصل دوم : تربیت درون دوره ازدواج و پس از آن

اشاره

همان طور کـه تاکنون روشن شد ، تربیت ، بر دو پایـه خویشتنداری ازدواج استوار هست . درون واقع ، اصلی ترین فلسفه مسائل ، استمرار نسل بشر هست که این وظیفه ، برعهده دو جنس مخالف قرار داده شده هست .

هر زمان ، این امکان بـه لحاظ رَسش زیست شناختی و روان شناختی ، بـه حد مطلوب برسد ، درون آن صورت ، روابط صحیح و سالم برقرار مـی شود که تا نسل بشر حفظ گردد ؛ امّا این ارتباط نمـی تواند بدون زمـینـه سازی و شرایط پیرامونی اتفاق بیفتد ؛ چرا کـه امتداد نسل ، تنـها یک امتداد فیزیکی و مادی نیست .

در واقع ، اسلام ، نسلی سالم و صالح مـی خواهد و برای تأمـین این هدف حتما بسیـاری از زمـینـه ها و شرایط ، فراهم گردد . همان طور کـه به لحاظ زیستی و فیزیولوژیکی (جسمـی) حتما جنس مذکّر و مؤنّث ، بـه سنّ خاصی برسند که تا اندام مسئول تولید نسل ، بـه توانمندی لازم برسند ، دقیقا همـین مسئله ، درون حوزه مسائل روانی نیز صدق مـی کند . لذا که تا رسیدن بـه آن سطح توانمندی حتما یک دوره مقدماتی طی گردد کـه اگر این مرحله ، بـه خوبی بگذرد ، شرط لازم به منظور تولید نسل سالم پدید مـی آید .

این دوره بـه لحاظ روانی ، دوره «خویشتنداری» هست ؛ یعنی ارضای مسائل حتما قبل از موعد مقرّر ، بـه تعویق بیفتد که تا زمـینـه ارضای سالم فراهم گردد . اگر فرد ، بـه هر دلیلی نتواند نیـاز خود را کنترل نماید و با شیوه های غیر سالم ، آن را ارضا کند ، بدون شک ، هم بـه دیگران آسیب زده هست ، هم خود را دچار آسیب کرده هست .

البته این امر ، چه آگاهانـه باشد و چه ناآگانـه و از سر بی تجربگی دوران کودکی و نوجوانی ، درون هر صورت ، آسیب زاست و بدون هیچ تردیدی ، درون زندگی آینده خود و فرزندانش تأثیرات منفی ای خواهد گذاشت . لذا اسلام ، علاوه بر آن کـه شرایط ارضای سالم را مطرح مـی نماید ، تمـهیداتی را نیز به منظور دوران مقدماتی ذکر مـی کند کـه در فصول گذشته ، با آنـها آشنا شدیم . درون بخش های آینده ، با اصلی ترین دوره تربیت ، آشنا مـی شویم . مسائل ، با ابعاد مختلف وجودی انسان ، تنیده شده اند و صرفا یک نیـاز فیزیولوژیک محض نیستند . جالب آن کـه ارضای صحیح این نیـاز ، تأثیرات فراوانی بر سطح رضایت زناشویی و تعلیم و تربیت مـی گذارد . این مسئله ، بـه خاطر نظام سیستماتیک عملکرد انسان هست .

در یک سیستم نظام مند ، وقتی یک فرد از اجزای سیستم ، دچار آسیبی مـی شود ، بدون شک ، بسیـاری از اجزای مرتبط نیز درون کار خود ، دچار وقفه مـی شوند و گاهی منجر بـه توقّف کامل سیستم مـی شود . سیستم های روانی انسانی نیز از این قاعده ، مستثنا نیستند . وقتی یک فرد از سیستم یـا یک جزء از اجزای سیستم (مثل ارضای ) مختل شود ، بدون شک ، تأثیرات نامطلوبی درون بخش های دیگر نیز بـه وجود مـی آورد . آمارهای تکان دهنده طلاق کـه بخشی از آن ، بـه نارسایی نظام تربیت بر مـی گردد ، حکایت از این مسئله دارد . بخشی از مباحث ، مستقیما با مسئله و تربیت سر و کار دارند ، و بخش دیگر آنـها ، بـه صورت غیر مستقیم ، درون ارتباط اند . ما تلاش خواهیم کرد که تا هر دو مسائل را مورد بررسی قرار دهیم . لذا بـه جهت اهمـیت و تقدّم رتبی مباحث ، ابتدا مسائل تأثیرگذار غیر مستقیم را مورد بررسی قرار مـی دهیم .

یکم . عوامل تأثیرگذار غیر مستقیم

مسائل انسان ها ، مانند بقیـه مناسبات انسانی ، بسیـار پیچیده هستند و متغیّرهای زیـادی درون آنـها تأثیرگذارند . این متغیّرها درون بسیـاری از موارد ، بـه صورت غیر مستقیم عمل مـی کنند ؛ یعنی شرایطی را فراهم مـی کنند کـه در آن شرایط ، مسائل افراد ، بـه گونـه ای خاص عمل مـی کنند یـا درون آن زمـینـه فراهم شده ، ارضای درون سطح مطلوب تری اتفاق مـی افتد . به منظور نمونـه ، آرامش روانی ، خویشتنداری و پاک دامنی ، درون مجموع ، باعث ارضای مطلوب تر انسان مـی شوند ؛ زیرا ارضای (مانند بسیـاری از نیـازهای انسانی) اگر درون شرایط مطلوب روانی تحقّق پیدا کند ، درون آن صورت ، جذّابیت موضوع ، بیشتر مـی شود . لذا درون این بخش ، ما بـه این نوع از موارد مـی پردازیم و متون اسلامـی نیز ، نشانگر آن هستند کـه اسلام به منظور فراهم همـه عوامل مستقیم و غیر مستقیم ، از یک شیوه ارتباطی ویژه بـه نام «ازدواج» استفاده کرده هست . بـه یقین مـی توان ادّعا کرد کـه ازدواج ، شیوه ای هست که تقریبا بیشتر مسائل تأثیرگذار زندگی (به طور عام) و مسائل (به طور خاص) را پوشش مـی دهد و فهم ماهیت و اه آن مـی تواند درون تربیت نیز مفید واقع شود . این عوامل ، عبارت اند از :

الف . اه ازدواج

از جمله آموزش هایی کـه ، بـه منظور تربیت درون دوره جوانی حتما انجام گیرد، آموزش هدف های ازدواج سالم هست که عبارت اند از:

آرامش روان

از جمله اه ازدواج سالم از دیدگاه اسلامـی، «آرامش روان» است. آرامش روحی ، از هدف های ارزشمندی هست که انسان ، بـه صورت طبیعی بـه دنبال آن هست و خدای متعال ، یکی از عوامل مؤثّر درون آرامش روان را «ازدواج» و تشکیل خانواده قرار داده است. درون آیـات و روایـات فراوانی ، آرامش ، بـه عنوان هدف والای خلقت مرد و زن مطرح شده هست و بر این نکته تأکید شده کـه مردان و زنان ، از آن زمـینـه های خلقتی کـه خداوند متعال به منظور آرامش درون آنان ایجاد کرده ، نـهایت استفاده را بنمایند و این هدف را تحقق بخشند. درون این جا بـه چند آیـه و حدیث اشاره مـی شود . خداوند مـی فرماید : «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَ حِدَهٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا

[۲] او خدایی هست که شما را از یک نفس (جان) آفرید و همسرش را از نوع او قرار داد که تا بدان آرام گیرد». درون جای دیگر مـی فرماید : «وَ مِنْ ءَایَتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَ جًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا . [۳]

از دیگر نشانـه های خداوند ، این هست که از جنس خودتان ، همسرانی به منظور شما آفرید که تا در کنار یکدیگر ، آرامش بیـابید». درون این آیـه، هدف از ازدواج ، سو آرامش مطرح شده است. بـه راستی کـه وجود همسران کـه مایـه آرامش یکدیگرند ، از مواهب بزرگ الهی محسوب مـی شود. این آرامش ، از این جا ناشی مـی شود کـه این دو جنس ، مکمّل و مایـه شکوفایی و نشاط و آرامش یکدیگرند ، بـه طوری کـه هر یک ، بدون دیگری آرامش ندارند. بیماری هایی کـه به خاطر ترک ازدواج به منظور انسان پیش مـی آیند ، قابل انکار نیستند . همچنین عدم تعادل روحی و ناآرامـی های روانی ای کـه افراد مجرّد ، با آن دست بـه گریبان اند ، کم و بیش ، بر همـه روشن است.
از نظر اجتماعی ، افراد مجرّد ، کمتر احساس مسئولیت مـی کنند ، بـه همـین جهت ، (انتحار) درون مـیان مجردها ، بیشتر دیده مـی شود و جنایـات هولناک ، از آنـها بیشتر سر مـی زند. هنگامـی کـه انسان از مرحله تجرّد ، بـه مرحله زندگی خانوادگی گام مـی گذارد ، شخصیت تازه ای درون خود مـی یـابد و احساس مسئولیت بیشتری مـی کند . این ، یکی از مصداق های احساس آرامش درون سایـه ازدواج است. از امام صادق علیـه السلام روایت شده کـه فرمود : وَ خَلَقَ لِلرِّجَالِ النِّسَاءَ لِیَأنِسُوا وَ یَسکُنُوا إِلَیـهِنَّ وَ یَکُنَّ مَوضِعَ شَهَوَاتِهِم وَ أُمَّهَاتِ أَولَادِهِم . [۴]

خداوند ، زنان را خلق کرده که تا مردان ، با آنان مأنوس باشند و از طریق آنان بـه آرامش برسند و شان را ارضا نمایند و زنان، مادران فرزندانشان باشند. امام رضا علیـه السلام درون این باره مـی فرماید : وَمِنَ السُّنَّهِ التَّزوِیجُ بِاللَّیلِ لِأَنَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّیلَ سَکَناً وَ النِّسَاءُ إِنَّمَا هُنَّ سَکَنٌ . [۵]

از سنّت های ازدواج، این هست که درون شب واقع شود ؛ به منظور این کـه خداوند ، شب را مایـه آرامش قرار داده هست و زنان ، بـه درستی کـه مایـه آرامش اند.

تقویت ایمان

یکی از اه ازدواج سالم و بر اساس ضوابط دینی ، «تقویت ایمان» زوجین است. از قوی ترین غریزه های انسانی و از عمده ترین راه های بـه انحراف کشیده شدن انسان ها، غریزه هست که ارضای صحیح آن ، درون چارچوب ضوابط شرعی ، نقش بـه سزایی درون پیشگیری از انحرافات و برقراری رابطه عاطفی و معنوی با جنس مخالف دارد و زمـینـه ی تقویت ایمان را فراهم مـی سازد. موضوع خطر غریزه از یک سو و تأثیر ارضای صحیح آن بر پرورش ایمان، از سوی دیگر، موضوعی هست که درون روایـات ، بـه آن پرداخته شده است.
در حدیثی آمده کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله از مردی پرسید : «آیـا ازدواج کرده ای؟» گفت : نـه . پیـامبر صلی الله علیـه و آله پرسید : «آیـا از نظر جسمـی ، سالم هستی؟» مرد گفت : بله ، سپس پیـامبر فرمود : فَإِنَّکَ إِذاً مِن إخوَانِ الشَّیَاطِینِ، شِرَارُکُم عُزَّابُکُم وَ إِنَّ أَرذَلَ مُوتَاکُم عُزَّابُکُم إِنَّ المُتَزَوِّجِینَ هُمُ المُبَرَّؤُونَ مِنَ الخَنَّاسِ وَ الَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ مَا لِلشَّیطَانِ سِلاحٌ أَبلَغُ فِی العَالَمِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ مَن تَرَکَ النِّساءَ . [۶]

تو از برادران شیطان هستی. همانا بدترین شما مجرّدها هستند و بدترین مردگان شما نیز مجرّدها هستند. بـه درستی کـه متأهّلان ، همان هایی هستند کـه از خنّاس درون امان اند.

قسم بـه آن کـه جانم درون دست اوست، شیطان درون دنیـا ، سلاحی به منظور مردان و زنان، برنده تر از ترک ازدواج ندارد ! با توجّه بـه این کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله ترک ازدواج را «برنده ترین سلاح شیطان» معرفی کرده ، روشن مـی شود کـه ترک ازدواج و عدم ارضای صحیح غریزه ، که تا چه اندازه ، باعث از بین رفتن ایمان فرد و وارد شدن او بـه مسیر گمراهی و انحراف است.

از این رو، درون روایـات ، مکرراً بیـان شده کـه ازدواج ، باعث حفظ ایمان مـی شود و فردی کـه مـی خواهد ایمانش تکمـیل شود ، حتما ازدواج کند. از جمله، امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمودند: مَن تَزَوَّجَ أحرَزَ نِصفَ دِینِهِ فَلیَتَّقِ اللّهَ فِی النِّصفِ الآخَرَ . [۷]

کسی کـه ازدواج مـی کند، نصف دین خود را حفظ کرده . بعد جهت نیم دیگر آن ، بـه تقوا روی آوَرَد. درون حدیث دیگری از پیـامبر صلی الله علیـه و آله آمده کـه فرمود : مَن أَحَبَّ أَن یَلقَی اللّهَ طَاهِراً مُطَهَّراً فَلیَلقَهُ بِزَوجَهٍ . [۸]

کسی کـه دوست دارد درون حالی خداوند را ملاقات کند کـه پاک و مطهّر است، حتما ازدواج کند.

همچنین مـی فرماید : مَن تَزَوَّجَ امرَأَهً لَم یَرِد بِهَا إِلَا أَن یَغُضَّ بَصَرَهُ وَ یُحصِنَ فَرجَهُ أَو یَصِلَ رَحِمَهُ بَارَکَ اللّهُ لَهُ فِیـهَا وَ بَارَکَ لَهَا فِیـهِ . [۹]

کسی کـه هدف او از ازدواج ، چیزی نیست جز حفظ پاکی، طهارت چشم ، پاک دامنی و صله رحم ، خداوند ، وجود آن زن را به منظور او و نیز وجود او را به منظور آن زن ، مبارک و مـیمون مـی سازد. بنا بر این ، ازدواج، ایمان را حفظ مـی کند و اگر با این هدف ، ازدواج انجام شود ، خداوند ، آن پیوند را مبارک و مـیمون مـی گرداند. با توجّه بـه این احادیث ، بـه خوبی متوجّه مـی شویم کـه چرا پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : جُعِلَ قُرّهُ عَینِی فِی الصَّلاهِ وَ لَذَّتِی فِی النَّسَاءِ . [۱۰]

نماز نور چشم من هست و لذّت من درون زناشویی است. شاید علّت این کـه «نماز» و «لذّت از همسر» ، درون یک حدیث و در کنار هم مطرح شده اند ، آن باشد کـه نمازِ فرد متأهّل ، درون تکامل روانی معنوی وی ، تأثیر بیشتری دارد . از این رو ، پاداشش چند برابر نماز فرد مجرّد است. درون حدیثی از امام صادق علیـه السلام آمده کـه مـی فرمایند : رَکعَتَانِ یُصَلِّیـهُمَا المُتَزَوِّجُ أَفضَلُ مِن سَبعِینَ رَکعَهً یُصَلِّیـهَا غَیرُ مُتَزَوِّجٍ . [۱۱]

دو رکعت نمازی کـه فرد متأهّل بـه جا مـی آورد ، بهتر هست از هفتاد رکعت نماز انسان مجرّد .

حفظ عفّت (پاک دامنی)

عفّت ، از ماده «عفف» ، بـه معنای پاک دامنی و بازداشتن خود از چیزی است. «العفّه» ، یعنی بازداشتن خود از چیزهای حرام [۱۲] و ضدّ آن ، «تهتّک» بـه معنای فضیحت و رسوایی است. [۱۳] عفّت درون اصطلاح، عبارت هست از : نگهداری شکم و شرمگاه از حرام ها و شبهه ها و مبالات داشتن از پرده دری و ابا داشتن از ارتکاب حرام ها . [۱۴] امام علی علیـه السلام اهل عفاف را این گونـه توصیف مـی کند : العَفَافُ أَشرَفُ الأَشرَافِ . [۱۵]

عفاف ، شریف ترین شرافت هاست . امام باقر علیـه السلام عفت را بالاترین عبادت برشمرده ، مـی فرماید : إِنَّ أَفضَلَ العِبَادَهِ عِفَّهٌ البَطنِ وَ الفَرْجِ . [۱۶] بـه درستی کـه برترین بندگی، عفّت شکم و فرج (شرمگاه) است. امام صادق علیـه السلام نیز مـی فرماید : مَا عُبِدَ اللّهُ بِشَی ءٍ أَفضَلُ مِن عِفَّهِ البَطنِ . [۱۷]

خدا بـه چیزی برتر از عفّت شکم ، عبادت نشده است. همچنین پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : ثَلَاثَهٌ حَقٌّ عَلَی اللّهِ عَونُهُم، المُجَاهِدُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ المُکَاتِبُ الَّذِی یُرِیدُ الأَدَاءَ وَ النَّاکِحُ الَّذِی یُرِیدُ العَفَافَ .[۱۸]

بر خداوند هست که بـه سه گروه کمک کند : مجاهدی کـه در راه خدا جهاد مـی کند ، مقروضی کـه برای ادای دینش تلاش مـی کند و فردی کـه برای حفظ پاک دامنی خود، ازدواج مـی کند. طبق این حدیث، فردی کـه هدفش از ازدواج ، حفظ پاک دامنی خود هست ، خداوند ، او را یـاری مـی کند و در زندگی ، او را سعادتمند مـی سازد. از این رو ، بسیـار مطلوب هست جوانی کـه خود را درون معرض فساد مـی بیند ، با هدف حفظ عفّت ،ازدواج کند . البته لازم هست که خداوند را سپاس گزار باشد کـه او را به منظور ازدواج یـاری کرده و از درگیری با محرّمات ، حفظ نموده است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون بیـان دیگری ، از هدف بودن عفّت مـی فرماید : تَزَوَّج فَإِنَّ فِی التَّزوِیجِ بَرَکَهً وَ التَّعَفُّفَ مَعَ عِفَّتِکَ . [۱۹]ازدواج کن کـه برکت و عفّت ، درون ازدواج است.

بقای نسل

از دیگر اه ازدواج کـه در متون حدیثی مطرح شده و باید آن را بـه جوان آموزش داد، «تداوم و بقای نسل» بشر است. یکی از دلایل آفرینش انسان بـه صورت مذکّر و مؤنّث ، زمـینـه سازی و پرورش استعداد افراد به منظور تحقّق این هدف تربیتی است. درون متون حدیثی ، از دو جهت بـه این هدف ، پرداخته شده است:

یکی از آن جهت کـه بقای نسل ، هدف خلقت زن و مرد است. امام صادق علیـه السلام با اشاره بـه این جهت مـی فرماید : وَ إِن کَانَت أُنثَی یَبقَی وَجهُهَا نَقِیَّاً مِنَ الشَّعرِ لِتَبقَی لَهَا البَهجَهُ وَ النَّضَارَهُ الَّتِی تُحِرَّکُ الرِّجَالَ لِمَا فِیـهِ دَوَامُ النَّسلِ وَ بَقَاؤُهُ . [۲۰]و اگر صورت را بدون ریش آفرید، بـه این خاطر هست که زیبایی او محفوظ بماند و باعث تمایل مردان بـه او شود ، که تا از این طریق ، ازدواج حاصل شود و نسل او باقی بماند. جهت دیگر این کـه بقای نسل ، دستیـابی بـه تکثیر فرزند است. رسول اکرم صلی الله علیـه و آله با اظهار مباحات از زاد و ولد مـی فرماید : تَنَاکَحُوا تَکثُرُوا فَإِنِّی أُباهِی بِکُم الأُمَمَ یَومَ القِیَامَهِ وَ لَو بِالسِّقطِ . [۲۱]ازدواج کنید و بچه دار شوید کـه من درون برابر امّت های دیگر ، بـه شما مباهات مـی کنم ، حتّی بـه فرزندانی کـه سقط شوند.نیز فرمود : المَولُودُ فِی أُمَّتِی أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا طَلَعَت عَلَیـهِ الشَّمسُ . [۲۲]فرزندی کـه در امّت من بـه دنیـا مـی آید ، نزد من محبوب تر هست از هر آنچه کـه خورشید بر آن طلوع مـی کند. همچنین فرمود : اُطلُبُوا الوَلَدَ وَ التَمِسُّوهُ فَإِنَّهُ قُرَّهُ العَینِ وَ رَیحَانَهُ القَلبِ وَ إِیَّاکُم وَالعَجزَ وَ العَقرَ . [۲۳]

فرزند را طلب کنید و به دنبال آن بروید کـه فرزند ، مایـه روشنی چشم و خشنودی دل هست و از ناتوانی و تمایل بـه بی فرزندی ، خودداری کنید. طبق این روایت، داشتن فرزند ، امر مـهمـی هست که نباید نسبت بـه آن بی توجّهی کرد یـا از آن خودداری کرد . البته تعداد فرزندان ، بسته بـه شرایط زمانی ، ممکن هست که متفاوت باشد ؛ امّا اصل مسئله ، امری لازم و ضروری هست ؛ چرا کـه بدون آن ، نظام طبیعتْ مختل مـی شود و این ، امری نامطلوب است. لذا درون روایـات فراوانی ، علّت تحریم زنا، لواط، مساحقه، استمناء و... نزدیکی با حیوانات تباه شدن انسان معرّفی شده است. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : حُرمَهُ الدُّبُرِ أَعظَمُ مِن حُرمَهِ الفَرجِ وَ أَنَّ اللّهَ أَهلَکَ أُمَّهً لِحُرمَهِ الدُّبُرِ وَ لَم یُهلِک أَحَداً لِحُرمَهِ الفَرجِ . [۲۴]گناه لواط ، از گناه زنا بزرگ تر هست ؛ زیرا خداوند امّتی را بـه خاطر لواط هلاک کرد ، ولی بـه خاطر زنا ، این کار را نکرد. همچنین امام صادق علیـه السلام درون پاسخ فردی کـه در مورد علّت تحریم لواط و مساحقه پرسیده بود ، چنین بیـان کرده است : لِمَا فِی إِتیَانِ الذُّکرَانِ لِلذُّکرَانِ وَ الإِنَاثِ لِلإِنَاثِ مِن انقِطَاعِ النَّسلِ وَ فَسَادِ التَّدبِیرِ وَ خَرَابِ الدُّنیَا . [۲۵]لواط و مساحقه ، باعث انقطاع نسل و فساد و بی نظمـی و خراب شدن زندگی مردم درون دنیـاست . لذا مـی توان این اعمال را ظلم نامـید ؛ زیرا ظلم ، بـه معنای عملی هست که نابه جا انجام شده و عدل ، بـه معنای قرار امور درون جای خودش هست .

پرورش نسل صالح

یکی دیگر از اه ازدواج سالم ، «پرورش نسل صالح» است. از جمله اموری کـه و پسر جوان ، بعد از ازدواج حتما به آن توجّه کنند ، این هست که فرزنددار بشوند و آن را بـه شیوه ای مطلوب، صالح و شایسته پرورش دهند. امام زین العابدین علیـه السلام با توجّه بـه این هدف ارزشمند ، یـاران خود را آموزش مـی دهد و مـی فرماید : قُل فِی طَلَبِ الوَلَدِ: رَبِّ لا تَذَرنِی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ، وَ اجعَل لِی مِن لَدُنکَ وَلِیّا یَرِثُنِی فِی حَیِاتِی وَیَستَغفِرُ لِی بَعدَ مَوتِی وَاجعَلهُ خَلَفا سَوِیّاً وَ لَا تَجعَل لِلشَّیطَانِ فِیـهِ شِرکاً وَ لَا نَصِیباً . [۲۶]

هنگامـی کـه از خداوند ، فرزند مـی خواهی ، بگو : خداوندا ! مرا تنـها مگذار و تو همانا بهترین ارث دهندگان هستی . فرزندم را ولی ای از اولیـای خود به منظور من قرار ده کـه در دنیـا بـه من احسان و نیکی کند و بعد از مرگ ، برایم طلب آمرزش نماید. همچنین او را سالم و صالح قرار ده و شیطان را درون او شریک مساز .

موفّقیت درون پرورش فرزند صالح ، ذخیره آخرت محسوب مـی شود و سعادت والدین را موجب مـی گردد . لذا پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : الوَلَدُ الصَّالِحُ رَیحَانَهٌ مِن رَیَاحِینِ الجَنَّهِ . [۲۷]

فرزند صالح ، گلی از گل های بهشت است. و گرنـه ، به منظور والدین ، صرف داشتن فرزند ، فضیلت محسوب نمـی شود. این ، هشداری هست برای والدین کـه اگر احساس مـی کنند نمـی توانند فرزندان صالحی پرورش دهند، با توکّل بر خداوند و درخواست کمک از او، بـه این امر اقدام کنند ؛ و گرنـه، حتما دست نگه دارند ؛ بلکه اوّل شرایط را آماده سازند و سپس بـه این امر اقدام نمایند.

ب . انتخاب شریک

اشاره

دومـین عامل مـهمـی کـه به صورت غیر مستقیم ، بـه ارضای نیـاز مربوط مـی شود ، آن هست که حتما بدانیم شریک فرد ، چهی است؟ و از چه ویژگی هایی برخوردار است؟ شریک ، از جهتی بـه طور مستقیم ، درون ارضای سهیم هست ؛ امّا ویژگی هایی نیز دارد کـه به صورت غیر مستقیم ، تأثیرگذار هست ، مثلاً نوع خانواده و سلامتی خانواده فرد و یـا هماهنگی اخلاقی و اجتماعی و فکری آنـها مـی تواند بـه صورت غیر مستقیم ، تأثیرگذار باشد . درون این بخش ، بـه مسائلی کـه شریک ، بـه طور مستقیم با خود مـی آورد ، مـی پردازیم .

شرایط ازدواج

ازدواج ، مرحله مـهمّی از زندگی هر و پسری هست که آگاهی آنـها از شرایط خاصّ آن ، از امور مـهم درون این زمـینـه هست . مـهم ترین شرط ، رشد همـه جانبه فرد هست . ازدواج ، دومـین مرحله از تربیت هست و هنگامـی بـه صورت یک دوره موفّق ، پشت سر گذاشته خواهد شد کـه شرایط اجرای آن فراهم شود . مـهم ترین این شرایط ، رشد همـه جانبه طرفین ازدواج هست ؛ یعنی رسیدن بـه سن خاصّی کـه در این سن ، معمولاً ، هم قوای آنـها فعّال شده و هم از حیث عاطفی و عقلانی ، بـه سطح خاصی رسیده اند . بـه همـین دلیل هست که زمان خیلی دقیقی را نمـی توان به منظور این سطح از رشد تعیین کرد . لذا تفاوت های فردی خانوادگی و فرهنگی ، بـه شدّت درون مـیزان آن ، تأثیر دارد و نمـی توان به منظور آن ، یک سال خاصّی را مطرح نمود . درون هر صورت ، با این کـه رشد ، تقریبا به منظور بیشتر مردم ، آشکار هست و کمتر دیده مـی شود کـه افراد ، قبل از آشکار شدن ویژگی های مردانـه و زنانـه ، اقدام بـه ازدواج نمایند ، امّا رشد عاطفی و عقلانی ، گاهی مورد غفلت واقع مـی شود .

یک . رشد

بسیـاری از ان و پسران ، گمان مـی کنند کـه اگر بـه سن بلوغ رسیدند ، دیگر مـی توانند شریک خود را انتخاب کنند ، مخصوصا اگر این شراکت ، همراه عشق رمانتیک باشد کـه بسیـار فریبنده هست .

در حالی کـه طرفین (مخصوصا ان) حتما توجّه کنند کـه تنـها غریزه و عشق ، کافی نیست ؛ بلکه رشد عقلانی و عاطفی نیز لازم هست تا افراد بتوانند نسبت بـه مسئولیت جدید خود ، متعهّد شوند ؛ مسئولیتی کـه ابتدا زوجین و سپس فرزندان را هم شامل مـی شود . بعد مـهم ترین فرق ارتباط های خیـابانی و ازدواج ، همان تعهّدات هست که درک و فهم آن ، بـه یک رشد همـه جانبه نیـاز دارد کـه اکنون بـه اختصار ، آنـها را مورد بررسی قرار مـی دهیم .

مـهم ترین شرط ازدواج ، «رشد » و به معنای رسیدن بـه بلوغ و ظاهر شدن مـیل درون و پسر هست که از اوایل سن نوجوانی ظاهر مـی شود و به تدریج ، تشدید مـی یـابد.

در برخی از روایـات ، سفارش شده هست که درون امر ازدواج پسر و ی کـه مـیل درون آنـها تشدید شده حتما تعجیل کرد و در صورتی کـه ارتکاب گناه برایشان محتمل مـی گردد، ازدواج ، واجب مـی شود. پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود کـه جبرئیل بـه من گفت : الأَبکَارُ إِذَا أَدرَکنَ مَا یُدرِکَنَ النِّساءُ فَلَیسَ لَهُنَّ دَوَاءٌ إِلَا البُعُولَهُ وَ إِلَا لَم یُؤمَن عَلَیـهِنَّ الفَسَادُ لِأَنَّهُنَّ بَشَرٌ .[۲۸]

هر گاه درون دوشیزگان ، احساس زنانـه (مـیل ) ایجاد شود، دوایی به منظور آنـها جز همسر وجود ندارد، درون غیر این صورت ، آنـها از فساد درون امان نخواهند بود ؛ زیرا آنـها بشرند . با توجّه بـه این حدیث ، هنگامـی کـه والدین مشاهده مـی کنند کـه تمایلات درون شان بیدار شده و احیـاناً ممکن هست روابطی جسته و گریخته ، حتی درون حدّ صحبت با پسران داشته باشد، حتما به ازدواج توصیـه کنند ؛ و گرنـه رها او بـه حال خویش ، زمـینـه فاسد شدن را درون او فراهم مـی آورد.

امّا متأسفانـه ، بعضی از والدین ، چشمان خود را بـه روی حقیقت مـی بندند و تمایلات خود را درون سنین نوجوانی فراموش مـی کنند . آنـها مـی پندارند کـه هجده ساله آنـها با این کـه در معرض همـه گونـه تحریک قرار دارد، هنوز بچه هست و اصلاً تمایلی بـه ازدواج ندارد . حتّی زحمت این کار را هم بـه خود نمـی دهند کـه از او بپرسند : آیـا اگر فرد مناسبی بـه خواستگاری تو آمد ، مایل بـه ازدواج هستی یـا خیر ؟ این گونـه والدین ، بزرگ ترین ضربه را بـه ان جوان خود مـی زنند ، بدون این کـه متوجّه پیـامدهای نامطلوب آن شوند و زمانی از خواب غفلت بیدار مـی شوند کـه دیگر ، کار از کار گذشته است.

این مسئله ، درون مورد پسران جوان نیز صادق هست ، بویژه آنـهایی کـه در خانواده هایی زندگی مـی کنند کـه پدر آنـها تمکّن مالی دارد و قادر بـه تزویج و حمایت مالی پسر هست . اگر درون این صورت ، درون امر ازدواج پسرش کوتاهی کند و پسر بـه گناه بیفتد، پدر هم درون گناه او شریک است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : مَن أَدرَکَ لَهُ وَلَدٌ وَ عِندَهُ مَا یُزَوِّجهُ فَلَم یُزَوِّجهُ فَأَحدَثَ فَالإِثمُ بَینَهُمَا . [۲۹]

هر پسری داشته باشد کـه نیـازمند ازدواج هست و او توان ازدواج پسرش را دارد ، امّا او را بـه ازدواج درون نمـی آورد ، اگر آن فرزند ، مرتکب گناهی شود، او نیز درون گناه فرزندش سهیم خواهد بود. از این رو ، درون فقه اسلامـی ، تصریح شده است :ی کـه به واسطه نداشتن همسر بـه حرام مـی افتد، واجب هست که همسر بگیرد . [۳۰]

البته این بدان معنا نیست کـه مانند بعضی طوایف ، فرزندان خردسال خود را پیش از این کـه به سن بلوغ برسند ، بـه عقد ازدواج درون مـی آورند. هر چند این ازدواج ، با رضایت فرزند ، بعد از رسیدن بـه سن بلوغ ، از نظر شرعی صحیح هست ، امّا این کار ، اگر انجام نشود ، بهتر هست ؛ زیرا چه بسا بـه علّت ترس از آبروریزی یـا قطع شدن روابط خانوادگی (که معمولاً هم، این ازدواج ها از نوع ازدواج های فامـیلی است) و پسر ، از جدا شدن خودداری کنند و مجبور شوند عمری را با شقاوت و سختی بگذرانند. از امام صادق یـا امام کاظم علیـه السلام درباره ازدواج فرزندان درون سنین خردسالی سؤال شد . ایشان مـی فرماید : إِذَا زُوِّجُوا وَ هُم صِغَارٌ لَم یَکَادُوا یَتَأَلَّفُوا . [۳۱]

اگر درون سنین کودکی ازدواج کنند، بعید و مشکل هست که درون جوانی ، بـه توافق و سازگاری برسند. بنا بر این ، از مـهم ترین شرایط ازدواج ، «بلوغ » هست . زمانی کـه و پسر ، نیـاز بـه ازدواج پیدا د ، والدین موظّف اند کـه هر چه زودتر ، شرایط آن را فراهم کنند.

دو . رشد عاطفی

رشد عاطفی ، بـه آن دوره از رشد و تکامل روانی گفته مـی شود کـه فرد ، از وابستگی کودکانـه ، بـه سوی توانایی به منظور پذیرش مسئولیت بزرگ سالی و تشکیل رابطه های دوستی بزرگ سالانـه پیش مـی رود. بنا بر این ، رشد عاطفی ، بر عرشد کـه در دوران بلوغ آشکار مـی شود، از دوران کودکی ، کم و بیش نمایـان مـی شود و در سن جوانی ، بـه صورت قدرت استقلال و تحمّل مسئولیت ظاهر مـی شود ؛ ولی اگر یـا پسر جوان ، توان تصمـیم گیری بدون نظر والدینش را نداشته باشد و در هر امر کوچک و بزرگی کـه در زندگی او رخ مـی دهد ، بـه نظر آنـها وابسته باشد، این ، نشان دهنده عدم رشد عاطفی اوست.

همـین طور پسر جوانی کـه نمـی تواند سختی های یک شغل دائم را تحمّل کند و در جامعه به منظور تأمـین زندگی خانواده جدید خود تلاش کند و یـا بیکار هست و پی درپی ، شغل عوض مـی کند، از رشد عاطفی برخوردار نیست.

کسی از رشد عاطفی برخوردار هست که بتواند از نظر احساسی ، خود را با محیط اطرافش سازگار سازد ، از طرف بزرگ سالان، اطمـینان خاطر احساس کند ، اجتماعاتی معقول با همسالانش داشته باشد ، از هر گونـه تشویش و نگرانی و ترس رها باشد ، درون برقراری ارتباط با دیگران موفّق باشد و با دیگران همکاری داشته باشد. کـه دارای رشد عاطفی هست ، حتما در برابر دیگران ، پاک دامن و با وقار باشد و پسر ، روحیـه مردانـه، اعتماد بـه نفس و احساس توانمندی نسبت بـه اداره زندگی داشته باشد.

و پسری کـه به این حد از رشد عاطفی رسیده اند ، مـی توانند ازدواج کنند و اگر درون زندگی ، کمبودی احساس مـی کنند ، بـه این دلیل هست که درون محیط های آشفته ای رشد کرده اند . لذا بهتر هست که قبل از وارد شدن بـه مرحله مـهم ازدواج ، با متخصّص ، م کنند و سعی کنند کـه بر مشکلات خود غلبه کنند ؛ زیرا وارد شدن بـه زندگی ، همراه با مشکلات پیشین ، فقط باری دوچندان بر دوش انسان مـی گذارد. چه خوب هست رشد عاطفی جوان ، بـه حدّی برسد کـه برای هر نوع احساسی (دوستی و دشمنی) و روابطش با دیگری ، معیـار رضایت خدا را داشته باشد. چنین جوانی مـی تواند ازدواج کند و در زندگی ، بـه خوش بختی برسد . امام علی علیـه السلام مـی فرماید : فَطُوبَی لِمَن أخلَصَ للّهِ عَمَلَهُ وَ عِلمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغضَهُ وَ أَخذَهُ وَ تَرکَهُ وَکَلَامَهُ وَ صَمتَهُ وَ فِعلَهُ وَ قَولَهُ . [۳۲]

خوشا بـه حالی کـه به آن درجه از رشد رسیده باشد کـه رفتارش، دانشش، دوستی و دشمنی اش، گرفتن و رهاش، گفتن و سکوت ش و رفتار و گفتارش، همـه بر اساس خشنودی خداوند ، استوار باشد و جز این نباشد. از جنبه های رشد عاطفی ، پیشرفت و پخته شدن تدریجی فرد درون روابط «اجتماعی» است، بـه طوری کـه بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد. فردی را «اجتماعی» مـی خوانند کـه نـه تنـها با دیگران هست ، بلکه با آنان همکاری نیز مـی کند . بـه بیـان دیگر، اجتماعی شدن ، بـه آن شکل از یـادگیری گفته مـی شود کـه به سازگاری با جامعه و محیط فرهنگی ، بستگی داشته باشد.

نیـاز همبستگی افراد بشر بـه یکدیگر ، بـه اندازه ای روشن هست که بـه هیچ توضیحی نیـاز ندارد . همـین وضوح هست که بعضی از روان شناسان را بـه فطری دانستن آن ، معتقد کرده هست ؛ ولی مسلّم هست که اگر ما بـه طور «انفرادی» زندگی مـی کردیم و از نعمت «اجتماع» بهره نمـی بردیم، نـه مـی توانستیم درست ببینیم، نـه درست بشنویم و نـه درست حرف بزنیم. درون نتیجه، از قدرت تفکّر بـه معنای عام آن ، محروم مـی ماندیم.

حتّی درون علم اخلاق به منظور فردی کـه به «مجرّد زندگی » ، محکوم هست ، معنایی وجود ندارد. اخلاق، قانون و وظیفه ، تنـها وقتی مصداق پیدا مـی کنند کـه فرد ، وارد اجتماع شود و جزئی از کل گردد. بـه همـین دلیل هست که رشد اخلاقی نیز یکی از مراحل و یـا جنبه های رشد عاطفی اجتماعی هست و بین آنـها ارتباط تنگاتنگی وجود دارد. لذا درون دستورهای دین ، وارد شده کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمَانِ بِاللّهِ التَّوَدُّدُ إلَی النَّاسِ وَ اصطِنَاعُ الخَیرِ إِلِی کُلِّ بَرٍّ وَفَاجِرٍ . [۳۳]

پس از ایمان بـه خدا ، سرآمد تمام کارهای عاقلانـه دیگر ، دوستی و نیکی بـه مردم هست ، خواه آن شخص ، درست کار باشد ، خواه فاسق و گناه کار. با توجّه بـه این امر ، یکی از شاخص ترین نشانـه های رشد عاطفی اجتماعی کـه در زندگی خانوادگی نیز تأثیر بـه سزایی دارد ، قدرتِ بـه تأخیر انداختن امـیال خود بـه نفع دیگری یـا قدرت خارج شدن از لاک خودخواهی و رسیدن بـه مرحله دیگرخواهی است. اگر و پسر جوانی ، بـه این مرحله از رشد نرسیده باشند، حتماً درون زندگی خانوادگی شان با مشکلاتی مواجه خواهند شد.

سه . رشد عقلی (اجتماعی و اقتصادی)

از دیگر شرایط ازدواج ، این هست که جوان ، بـه آن حد از رشد عقلی برسد کـه بتواند مسائل زندگی را مورد تجزیـه و تحلیل قرار دهد ، بفهمد کـه چگونـه حتما در امور مختلف زندگی رفتار نماید، چگونـه درآمد بـه دست آورد و چگونـه هزینـه کند ، چه چیزی بـه صلاح اوست و چه چیزی بـه زیـان او و به طور کلی ، منافع و مضرّات خود را بتواند تشخیص دهد و این را عملاً بـه اثبات برساند. قرآن ، درون خصوص مسئولیت حفظ اعمال ، بـه فردی کـه به بلوغ نکاح رسیده و تمایل بـه ازدواج دارد ، مـی فرماید : «وَابْتَلُواْ الْیَتَمَی حَتَّی إِذَا بَلَغُواْ النِّکَاحَ فَإِنْ ءَانَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُواْ إِلَیْهِمْ أَمْوَ لَهُمْ . [۳۴]

شما (والدین) نوجوانانی را کـه به بلوغ نکاح رسیده اند ، مورد آزمایش قرار دهید، اگر آنـها بـه رشد مناسب رسیده اند، اموالشان را بـه آنـها بدهید». منظور این هست که صِرف این کـه فردی بـه رشد رسید، نمـی تواند مسئولیت پذیر باشد ؛ بلکه مسئولیت تشکیل خانواده و اموالش را هنگامـی حتما به او بدهند کـه به رشد عقلی رسیده باشد که تا بتواند دو راهی های زندگی، تصمـیم بـه جا و به موقع بگیرد ، اموال خود را حفظ کند ، و نابه جا خرج نکند و توانایی و آمادگی تشکیل خانواده و زندگی مشترک را پیدا نماید.ی کـه درک عقلیِ کافی داشته باشد، مـی تواند شغل مناسب و همسر شایسته انتخاب نماید . با این توانمندی ، جوان مـی تواند به منظور ازدواج اقدام کند کـه البته اگر هم مال و ثروتی نداشته باشد، چون از رشد و توانمندی کافی ای برخوردار است، مـی تواند درون زندگی موفّق باشد . از این روست کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : التَمِسُوا الرِّزقَ بِالنِّکَاحِ . [۳۵]

روزیِ خود را درون ازدواج جستجو کنید. درون حقیقت ، رسول اکرم خواستند بگویند کـه در ازدواج ، مـهم همان توانمندی و رشد عقلی اجتماعی هست و فقر نباید مانع ازدواج شود ؛ بلکه فرد ، با مدیریت عقلانی مناسبی کـه پیدا کرده ، بعد از ازدواج ، با پشتکار و تلاش بیشتر ، بهتر مـی تواند روزیِ خود را بـه دست آورد .


سنّ ازدواج از نظر روان شناسان

دکتر علی اصغر کیـهان نیـا درون مورد ازدواج ان چنین نظر مـی دهد : تحت هیچ شرایطی ، ان خود را که تا قبل از هجده سالگی ، بـه خانـه بخت نفرستید. تازه ، این درون صورتی هست که به منظور ازدواج شان خواستگار مناسبی داشته باشند و گرنـه ، درون شرایط عادی ، بهترین سن به منظور ازدواج ان ، بعد از ۲۲ سالگی است، مخصوصاً انی کـه مشغول تحصیلات دانشگاهی هستند ؛ ولی اگر ی ، خواستگار مناسبی داشت و شما هم مایل بودید کـه زودتر ، او را بـه خانـه شوهر بفرستید ، حتماً مـی حتما از پیش ، آموزش های لازم را بـه او بدهید کـه خیلی زود بچه دار نشود، که تا وقتی بچه دار شد ، از پختگی لازم به منظور ادراه یک خانـه همراه بچه برخوردار باشد. [۳۶]

برنارد مک فادن ، [۳۷] درون کتاب بلوغ و ازدواج ، درون این باره چنین مـی نویسد : من قاطعانـه و با تأکید، اعتقاد بـه ازدواج های پیش رس دارم. بـه مجرّد این کـه یک جوان ، وضع و حالت یک مرد را پیدا مـی کند، حتما اقدام بـه ازدواج نماید. انتخاب یک همسر ، درون اوّل جوانی ، او را از بسیـاری مشکلاتْ نجات مـی دهد و او را قادر خواهد ساخت کـه خود را از بسیـاری اغواها کـه غلبه بر آنـها بسیـار دشوار خواهد بود بر حذر دارد. بـه علاوه ، زود ازدواج ، ایده آلی عالی هست که درون یک دوره از زندگی هم کـه شکل مـی گیرند، برقرار خواهد کرد و مسئولیت های مربوط بـه آن را دارد. او تشنـه مصاحبت بای هست که مـی تواند غرق محبّتش کند... .

لطفاً بـه خاطر داشته باشید کـه با اظهار عقیده فوق، من نمـی خواهم بگویم کـه زود ازدواج ، بهترین کارهاست. اگر یک مرد بتواند از شروری کـه اغلب با عزبیت و زندگی مجرّدی ، همراه است، درون امان باشد ، این موضوع ، مصداق پیدا نخواهد کرد. چنانچه بشود از هرزگی ها و عیش و عشرت هایی کـه این قدر درون همـه جا بین جوانان شایع هست ، بر حذر بود، درون این صورت مـی توان بدون چون و چرا ، ازدواج را بـه نفع خود بـه تأخیر انداخت. با اطمـینان مـی توان گفت : چنانچه مرد بتواند پاک دامن باقی بماند، ازدواج درون ۲۵ سالگی و حتی سی سالگی برایش خیلی زود خواهد بود ؛ ولی حتما به خاطر داشته باشیم کـه در پاره ای از موارد ، این کار انجام نمـی گیرد . لذا حتما بگوییم کـه از بیست سالگی نباید ازدواج را منع کرد و یـا بـه فکر ازدواج افتادن را سرکوب نمود ؛ زیرا درون بسیـاری از موارد ، ازدواج درون چنین مرحله از عمر ، درون واقع ، بـه منزله گزینش بهتر یکی از دو راه بدتر است. [۳۸]

البته این سخنان ، بـه معنای این نیست کـه به مجرّد این کـه نوجوان ، بـه سن بلوغ رسید، مـی تواند ازدواج کند ؛ زیرا چه بسا فرد ، دچار بلوغ زودرس شده و دیگر شرایط ازدواج ، درون وی فراهم نیست. لازم بـه توجّه هست که حتما بین آنچه ما آن را ازدواج زودهنگام مـی خوانیم و ازدواج نابه هنگام ، فرق بگذاریم.
ازدواج قبل از هجده سالگی حتما نابه هنگام خوانده شود. به منظور آنـهایی کـه دیرتر بالغ مـی شوند، حتی ازدواج درون بیست سالگی هم ، خیلی زود و نابه هنگام است. بنا بر این ، هم از دیدگاه دین و هم از دیدگاه روان شناسی ، ازدواج درون اوایل جوانی ، مطلوب هست و تأخیر انداختن آن ، نامطلوب ؛ امّا زود بچه دار شدن (بویژه با شرایط سخت اقتصادی و تغییرات فرهنگی ای کـه روز بـه روز ، بیشتر بـه سمت فردیت گرایی پیش مـی رود) ، اصلاً مطلوب نیست ؛ زیرا همان طور کـه ازدواج ، نیـاز بـه رشد درون جنبه های مختلف دارد، بچه دار شدن هم بـه رشد مضاعف ، نیـاز دارد. فردی کـه از نظر اقتصادی ، بـه سختی ، توان تأمـین معاش خود و همسرش را دارد ، اضافه شدن یک بچّه ، زندگی آنـها را سخت تر هم مـی کند . همـین طور فردی کـه هنوز بـه اندازه کافی ، رشد پیدا نکرده کـه تا حدودی ، خواسته های خود را با خواسته های همسرش تطبیق دهد (و از سازش مطلوبی برخوردار نیست) ، اضافه یک بچّه بـه این جمع ، جز بدتر شدن اوضاع (البته معمولاً) فایده ای نخواهد داشت. زن و شوهرهایی کـه هنوز از تفاهم مطلوبی برخوردار نشده اند یـا اختلافات آنـها بـه حدّی هست که گاه و بی گاه ، بـه فکر جدایی مـی افتند نیز نباید بـه هیچ وجه ، بـه این امـید کـه بچّه بیـاید ، همـه چیز درست مـی شود، سرنوشت یک انسان را بـه بازی بگیرند ؛ زیرا درون بیشتر مواقع ، آمدن بچّه ، نـه تنـها تأثیری ندارد ، بلکه کار را هم خراب تر مـی کند ؛ چون طرف ناراضی ، احساس مـی کند کـه شریک او به منظور پایبند ش ، پای بچّه را وسط کشیده هست . آن وقت ، هم از شریک خود ناراضی مـی شود ، هم از بچّه بی گناه خود .

در نتیجه ، با وجود بچّه یـا بچّه ها ، درون پایـان ، جدایی رخ مـی دهد و اگر هم این اتفاق نیفتد و به خاطر فرزندان ادامـه بدهند ، باز هم زندگی مطلوبی به منظور زوجین و بچّه ها نخواهد بود.

معیـارهای انتخاب همسر

اشاره

از جمله آموزش هایی کـه در جهت تربیت جوان حتما به وی داده شود ، آگاه سازی از معیـارهای گزینش همسر است. با آموزش این معیـارها چه بسا زندگی ها ، پردوام تر و مستحکم تر شود. بسیـاری از پسران و ان جوان ، بدون آگاهی از معیـارهای اساسی، معیـارهای واهی به منظور خود درون نظر مـی گیرند و پس از ازدواج متوجّه مـی شوند کـه این معیـارها ، ملاک خوش بختی نیستند ؛ امّا متأسّفانـه خیلی دیر شده و اکنون حتما از خواسته خود صرف نظر کنند و طوری خود را تطبیق دهند کـه آسیب نبینند، یـا این کـه باید بسوزند و بسازند و یـا حتما از یکدیگر جدا شوند و تازه ، فردی را با ویژگی های مطلوب انتخاب کنند. درون احادیث معصومان علیـهم السلام معیـارهای زیر به منظور انتخاب همسر ، مطرح شده اند :

یک . زیبایی جاذب

زیبا دانستن همسر (بویژه به منظور پسران) از معیـارهای تفاهم و تدوام زندگی مشترک محسوب مـی شود و برای بعضی افراد ، زیبایی چهره همسر ، از اهمـیت ویژه ای برخوردار هست . از این رو ، درون احادیث ، بـه مردی کـه قصد ازدواج با زنی را دارد ، اجازه داده شده کـه به چهره و موهای او نگاه کند و زیبایی وی را کشف نماید. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : لَا بَأسَ أَن یَنظُرَ الرَّجُلُ إِلَی وَجهِهَا وَ مِعصَمِهَا إِذَا أَرَادَ أَن یَتَزَوَّجَهَا . [۳۹]

اشکال ندارد کـه مرد ، بـه صورت و مچ دست های زنی کـه قصد دارد با او ازدواج کند ، نگاه کند. همچنین از ایشان پرسیدند: آیـا مرد مـی تواند بـه موها و محاسن زنی کـه مـی خواهد با او ازدواج کند، نگاه کند؟ امام فرمود : لَا بَأسَ بِذَلِکَ إِذَا لَم تَکُن مُتَلَذِّذَاً . [۴۰]

اگر همراه با لذّت نباشد ، اشکال ندارد. انسان ، فطرتاً مـیل بـه زیبایی دارد و از زشتی ، روی گردان هست . هر چیز زیبا، او را بـه خود جلب مـی کند و هر چیز نازیبایی او را دور مـی سازد . لذا به منظور شروع ارتباط پسر و ، یک «زیبایی نسبی ای» لازم هست تا قلب طرف مقابل را بـه سمت وی متمایل کند . البته اگر فرد ، زیبا نیست، حداقل سعی کند کـه آراسته و تمـیز و خوش بو باشد که تا از این طریق ، نازیبایی جسمانی اش را جبران کند، وگرنـه باعث ایجاد تنفّر درون فرد مـی شود.

این مسئله ، بویژه وقتی اهمـیت پیدا مـی کند کـه یکی از زوجین ، نسبت بـه دیگری ، از زیبایی بیشتری برخوردار باشد و احساس زیـان و خسران کند . علاوه بر این ، ممکن هست که اطرافیـان ، مرتّب این تفاوت را بـه آنـها گوشزد کنند و ناخواسته ، باعث ایجاد کدورت بین آنـها شوند. لذا درون روایـات ، از زیبایی ، بـه عنوان یکی از معیـارهای انتخاب همسر یـاد شده است. امام سجاد علیـه السلام مـی فرماید : إِذَا أَرَادَ أَحدُکُم أَن یَتَزَوَّجَ فَلیَسأَل عَن شَعرِهَا کَمَا یَسأَل عَن وَجهِهَا فَإِنَّ الشَّعرَ أَحَدُ الجَمَالَینِ .[۴۱]

هنگامـی کـه مـی خواهید ازدواج کنید از موی زنی کـه به خواستگاری او رفته اید سؤال کنید ؛ زیرا مو ، یکی از دو زیبایی است. البته درون احادیث ، از این کـه فردی صرفاً بـه دلیل چهره ، اقدام بـه ازدواج نماید و زیبایی سیرت و اخلاق و تدیّن او را نادیده بگیرد، نـهی شده است. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : إِذَا تَزَوَّجَ الرَّجُلُ المَرأَهَ لِمَالِهَا أَو جَمَالِهَا لَم یُرزَق ذَلِکَ، فَإِن تَزَوَّجَهَا لِدِینِهَا رَزَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَالَهَا وَ جَمَالَهَا . [۴۲]

اگر مردی بـه خاطر زیبایی یـا ثروت زنی ، با وی ازدواج کند، نـه از زیبایی او بهره ای خواهد برد و نـه از ثروت او ؛ امّا اگر او را بـه خاطر دینداری اش انتخاب کند، خداوند ، ثروت و زیبایی او را نصیب وی خواهد کرد. این بدان معناست کـه اگر ملاک ، فقط ثروت و زیبایی باشد و فرد ، بـه دیگر معیـارها توجّه نکند، زندگی برایش آن قدر سخت مـی شود کـه نـه آن ثروت بـه درد او مـی خورد و نـه آن زیبایی بـه چشم او مـی آید.

اگر زن ، مؤمن واقعی باشد و به راستی ، شوهر خود را با عشق و محبّت جذب کند، حتّی اگر زشت و فقیر باشد ، درون نظر مرد ، زیبا و ثروتمند جلوه مـی کند . و از طرفی ، برکت را بـه خانـه مرد مـی آورد و روزی او فراخ مـی شود. درون روایت دیگری از پیـامبر صلی الله علیـه و آله روایت شده کـه فرمود : مَن تَزَوَّجَ امرَأَهً لا یَتَزَوَّجُهَا إِلَا لِجَمَالِهَا لَم یَرَ فِیـهَا مَا یُحِبُّ وَ مَن تَزَوَّجَهَا لِمَالِهَا لَا یَتَزَوَّجُهَا إِلَا لَهُ وَکَلَهُ اللّهُ إِلَیـهِ فَعَلَیکُم بِذَاتِ الدِّینِ . [۴۳]ی کـه فقط بـه خاطر زیبایی زنی ، با او ازدواج کند، آنچه را کـه دوست مـی دارد ، درون او نخواهد یـافت وی کـه به خاطر مال و دارایی زنی ، با وی ازدواج کند ، خداوند بـه همان مال، وی را واگذارد . بعد بر شما باد بـه ازدواج بازن با ایمان ! درون احادیث ، توصیـه بر این هست که انگیزه فرد، دینداری و زیبایی ، با هم باشد. این مطلوب هست ، لذا رسول اکرم فرمود : مَن تَزَوَّجَ امرَأَهً لِدِینِهَا وَ جَمَالِهَا کَانَ لَهُ فِی ذَلِکَ سَدَادٌ مِن عَوَز . [۴۴] هر بـه خاطر دینداری و زیبایی زنی با وی ازدواج کند، این کار ، مانع فقر و تنگ دستی او خواهد بود. لازم بـه توجّه هست که زیبایی مرد ، بیشتر درون عقل و منطق اوست و زنان نیز بیشتر جذب قدرت عقلی آنـها مـی شوند که تا زیبایی چهره شان ، بر عکسِ مردان کـه بیشتر جذب چهره زیبا و جذّابیت جسمـی زن مـی شوند و کمتر بـه عقل و درایت آنـها توجّه مـی کنند. امام علی علیـه السلام درون این باره مـی فرماید : صُورَهُ المَرأَهِ فِی وَجهِهَا ، وَ صُورَهُ الرَّجُلِ فِی مَنطِقِهِ . [۴۵]

صورت زن درون چهره اوست و صورت مرد ، درون منطق و سخن اوست. ولی بـه هر حال ، زن نیز از ازدواج با فردی کـه زشت روست احساس انزجار مـی کند، مگر این کـه باطن و سیرت او ، آن قدر زیبا باشد کـه زشتیِ صورت او را بپوشاند و زن ، مجذوب جهان باطن او شود. البته این مسئله ، درون مورد مردان نیز صدق مـی کند.

دو . هماهنگی فکری و اعتقادی

از مـهم ترین معیـارهای گزینش همسر درون جهت تفاهم درون زندگی ، «توافق و هماهنگی فکری و اعتقادی» هست که به منظور هر فرد ، باارزش تلّقی مـی شود. این ارزش ها مـی توانند ارزش های دینی، اخلاقی و یـا سیـاسی و حزبی باشند. انسان ها بـه خاطر عقیده خود ، از جانشان نیز مـی گذرند و همواره به منظور عقاید کـه به آنـها ایمان دارند ، ارزش قائل اند . بعد انسانی کـه به خاطر عقیده خود از جانش مـی گذرد، از همسرش نیز مـی گذرد. لذا درون انتخاب همسر حتما دقّت شود کـه حتماً فردی را انتخاب کنند کـه از نظر نظام ارزشی و باورهای اعتقادی ، همانند باشند. ازدواج هایی کـه با عدم توافق عقیدتی و مذهبی انجام مـی شود ، بـه این امـید کـه هریک از زوجین بتواند دیگری را از نظر مذهبی ، متحوّل و متقاعد کند، درون همـه موارد ، موفّق نیستند. بسیـار دیده شده کـه مردی دارای اعتقادات مذهبی هست و بـه عنوان مثال ، حجاب به منظور او یک ارزش است، بـه دلایلی ، بـه ی علاقه مند مـی شود کـه به این مسئله ، پایبند نیست، یـا اصلاً از نظر دینی ، با او اختلاف دارد و بی توجّه بـه این اختلاف و با این فکر کـه پس از ازدواج ، او را تغییر مـی دهد ، با او ازدواج مـی کند ؛ امّا بعد از ازدواج ، متوجّه مـی شود کـه نـه قادر هست او را تغییر دهد و نـه مـی تواند از ارزش ها و باورهای خود چشم پوشی کند . درون این جا مشکل ایجاد مـی شود و این عدم توافق ، بـه اختلافات شدیدتر مـی انجامد .

همـین طور هم ان دینداری کـه به پسرهایی علاقه مند مـی شوند کـه پایبند ارزش های دینی نیستند و با این فکر کـه مـی توانند بعد از ازدواج ، بر شوهرشان تأثیر بگذارند ، اقدام بـه ازدواج مـی کنند ؛ امّا بعد متوجّه اشتباه خود مـی شوند. تأثیر این عدم توافق های دینی ، حتّی اگر درون زندگی ، تحت تأثیر نوعی سازش، بـه حداقل برسد ، ولی با این حال ، این اثر را دارد کـه آن زن یـا مرد ، از لذّت زندگی با فردی کـه در کنار او احساس همفکری و همرأیی مـی کند ، بی بهره اند . عبد اللّه بن سنان از امام صادق علیـه السلام درون مورد ازدواج زن مؤمن ، با مرد ناصبی ای کـه با اهل بیت علیـهم السلام دشمنی دارد ، سؤال کرد. امام فرمود : لَا یُزَوَّجِ المُؤمِنَ النَّاصِبَهَ، وَ لا یَتَزَوَّجِ النَّاصِبُ المُؤمِنَهَ، وَ لَا یَتَزَوَّجُ المُستَضعَفُ مُؤمِنَهً . [۴۶] مرد مؤمن ، با زن ناصبی ازدواج نکند و زن مؤمنـه ، با مرد ناصبی ازدواج نکند و همـین طور مردی کـه معرفت دینی او ضعیف هست (و خوبی و بدی دینی را درست تشخیص نمـی دهد) ، با زن مؤمن آگاه ، ازدواج نکند. اوّلین پیـامد هماهنگی فکری و اعتقادی دو همسر ، کاهش اختلافات و جرّو بحث هاست و مواردی چون : هماهنگی روابط اجتماعی و حلقه دوستان و در صورت بروز اختلافات، داشتن مراجع یکسان به منظور حل اختلاف و داشتن دیدگاه های واقعی نسبت بـه جنس مخالف (از نظر حقوق و واجبات، حلال و حرام و ضوابط و مقررات بـه آن کمک مـی کند ).

سه . توافق اخلاقی

یکی دیگر از مـهم ترین معیـارها به منظور انتخاب شریک زندگی ، «توافق درون خُلق و خوی» است. ضرب المثل معروف «کبوتر با کبوتر ، باز با باز» که تا حدّ زیـادی با این معیـار ، منطبق است. مطالعات بسیـاری نشان داده هست که انسان ها بـه سوی افرادی جذب مـی شوند کـه با آنـها از نظر ویژگی های اخلاق فردی، نگرش ها، علایق و سرگرمـی ها، هماهنگی داشته باشند. حتّی سفیدپوستان نیز بـه سیـاهانی کـه نگرش های مشابهی دارند ، ابراز دوستی و محبّت بیشتری مـی کنند. باس (۱۹۸۵ م) دریـافت کـه نامزدها و زوج های متأهّل ، مایل اند کـه بر حسب هوش، وظیفه اجتماعی، نگرش ها و ویژگی های اخلاقی مشابه ، با یکدیگر وصلت کنند. این یـافته ها درون چندین مطالعه مشابه دیگر نیز بـه تأیید و اثبات رسیده است. [۴۷]

علاوه بر این ، شواهد دیگری نیز نشان مـی دهند کـه پایدارترین ازدواج ها، بین زوج هایی هست که از نظر خلق و خوی ، شبیـه بـه هم هستند (کتل و نسل رو ، ۱۹۶۷ م). [۴۸]

یـافته های بالا این عقیده رایج را کـه «اضداد ، یکدیگر را جذب مـی کنند» ، نفی مـی کند. ضمن این کـه آزمایش های فراوانی ، جهت بررسی «تأثیر تشابه و تفاوت» انجام شده و معلوم گردیده کـه کدام یک بیشتر تأثیر دارد. بـه عنوان مثال ، بایرن و همکارانش (۱۹۸۶ م) درون آزمایش های خود ، بـه این نتیجه رسیدند کـه وقتی ما با افراد جدید روبه رو مـی شویم، ابتدا آنـهایی را کـه نگرش های بسیـار نامشابهی با ما دارند ، بـه عنوان دوستان اصلی خود نمـی پذیریم و آنـها را رد مـی کنیم . این مسئله درون زندگی روزمره ، قابل مشاهده است. افرادی کـه تیپ Aهستند ، قادر بـه تحمّل افرادی با تیپ B نیستند و افراد با تیپB ، از این همـه عجله و شور و فعالیت تیپ A ، احساس سردرگمـی مـی کنند. افراد پُرشور و با نشاط تیپ A ، از سردی و سردرگمـی تیپB ، احساس ناراحتی مـی کنند. افراد بسیـار حسّاس و رمانتیک ، از زندگی درون کنار فردی خشک و رسمـی و کاملاً عقلانی ، دچار ضربه عاطفی مـی شوند و قادر بـه دوست داشتن شریک خود نیستند .

فرد مقابل هم درون نتیجه شکست درون برآورده ساختن انتظارات شریک خود، احساس ناتوانی مـی کند. همـین طور افرادی کـه از نظر ، بسیـار پُر شور و حرارت اند ، اگر با فردی ازدواج کنند کـه از نظر ، سرد و نافعال هست ، هر دو طرف ، احساس نارضایتی خواهند کرد. این ویژگی ها و بسیـاری ویژگی های دیگر، اهمـیت زیـادی درون توافق زندگی زناشویی دارند و اموری نیستند کـه حتّی مشاوره و روان شناسی بتوانند آنـها را رفع کنند، و بیشترین کاری کـه مـی توانند ند ، این هست که کمـی از حدّت و شدّت آنـها بکاهند ، امّا هیچ گاه نمـی توانند دو نفر را کـه از نظر ویژگی های شخصیتی و اخلاقی ، درون دو طرف طیف قرار گرفته اند که تا حدود زیـادی بـه هم نزدیک کنند.

بنا بر این ، ان و پسران جوان ، بهتر هست که پیش از ازدواج ، بـه مشاور مراجعه کنند که تا به بررسی توافق یـا اختلاف ویژگی های آنـها بپردازد . اگر با هم مشابهت داشتند ، بـه این امر اقدام کنند وگرنـه ، از این ازدواج ، صرف نظر کنند . والدین نیز این امر را بـه تأخیر نیندازند که تا پس از ازدواج ، با صرف هزینـه های زیـاد ، بـه متخصّصی مراجعه کنند کـه فرزندانشان را بـه هم نزدیک سازد ؛ زیرا کم پیش مـی آید کـه این امر ، مـیسّر گردد.

بایرن (۱۹۷۱ م) درباره علل اهمـیت شباهت اخلاقی ، بـه چند چیز اشاره مـی کند :

۱ . افرادی کـه با نگرش های ما موافق اند ، درون ذهن ما با ایجاد دیدگاهی درست، قابل قبول و ارزشمند از دنیـا ، باعث تقویت عزّت نفسمان مـی شوند ؛ یعنی افراد مشابه با ما، تقویت مثبت برایمان فراهم مـی آورند.

۲ . کمتر چیزی وجود دارد کـه همانند «محبوب بودن از سوی دیگران» ، پاداش دهنده باشد. از این رو ، مسلّم مـی دانیم، افرادی کـه در نگرش های ما سهیم اند، ما را دوست خواهند داشت و ما نیز آنـها را دوست خواهیم داشت.

۳ . ما عملاً مایلیم کـه فرصت های زیـادی به منظور ملاقات باانی داشته باشیم کـه در نگرش های ما سهیم اند. این برخوردها و ملاقات ها کـه معمولاً مثبت اند احتمال گسترش رابطه دوستی را افزایش مـی دهند.

۴ . برقراری ارتباط باانی کـه شبیـه بـه ما هستند، آسان تر هست و بودن با آنـها ، درون ما احساس وحدت و یگانگی و تعلّق خاطر ایجاد مـی کند. ما مـی توانیم از هنی با آنـها احساس آرامش کنیم و لذّت ببریم . همچنین مـی توانیم پیش بینی کنیم کـه برخوردهای بعدی با آنـها احتمالاً، لذّت بخش و عاری از اضطراب و تضاد خواهد بود. البته این نکته را نیز حتما اضافه کنیم کـه شباهت درون برخی ویژگی های اخلاقی ، نـه تنـها موجب انسجام نمـی شود ، بلکه هماهنگی را مشکل و احیـاناً ناممکن مـی سازد . مثلاً مردی کـه سلطه جو و قدرت طلب هست ، اگر با زنی ازدواج کند کـه همـین ویژگی ها را دارد، زندگی آنـها تبدیل بـه صحنـه جنگ و جدال خواهد شد . بنا بر این ، لازم هست و پسری کـه قصد ازدواج دارند ، بـه همـه جوانب شخصیتی یکدیگر توجّه کنند و اگر احساس مـی کنند کـه در این امر ناتوان اند ، بهتر هست با مراجعه بـه متخصّصان، از آنـها یـاری بگیرند. با توجّه بـه مطالب بیـان شده ، معلوم مـی شود کـه مـهم ترین معیـارها به منظور انتخاب همسر ، توافق دینی و توافق اخلاقی هست که بدون این دو، توافق های دیگر ، تأثیر چندانی نخواهند داشت. بـه همـین دلیل هست که پیـامبر صلی الله علیـه و آله مکرراً تأکید مـی فرماید : إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینـه فزوّجوه و إلّا تفعلوه تکن فتنـه فی الأرض و فسادٌ کبیر . [۴۹]اگر فردی بـه خواستگاری شما آمد کـه از نظر دینی و اخلاقی ، با او توافق داشت ، او را تزویج کنید و اگر مانع این کار شوید ، باعث ایجاد فتنـه و فساد بزرگی درون زمـین شده اید. هماهنگی اخلاقی و دینی ، آن قدر اهمـیت دارد کـه اختلاف طبقاتی را تحت پوشش قرار مـی دهد و چه بسا افرادی ثروتمند ، با مشاهده امانتداری و دینداری یک جوان ، وی را بـه دامادی خود انتخاب کرده اند و آنـها سال های سال ، باهم زندگی سعادتمند داشته اند . خانواده های متدیّن و اصیل (از جمله برخی از علما) هم با مشاهده ایمان و اخلاق یک جوان ، گرچه از طبقه پایین تر بوده است، خود را بـه عقد او درآورده اند. پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون مورد مشابهی مـی فرماید : إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینـه فزوّجوه. قلت: یـا رسول الله! و إن کان دنیّاً فی نسبه ؟ قال: إذا جاءکم من ترضون خلقه و دینـه فزوّجوه، إلّا تفعلوه تکن فتنـه فی الأرض و فساد کبیر . [۵۰]

اگر فردی کـه دین و اخلاق او را مـی پسندید ، بـه خواستگاری تان آمد ، او را رد نکنید . [ راوی ]مـی گوید : ای رسول خدا! حتی اگر از نظر اصل و نسب ، درون طبقه پایینی باشد ؟ پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی گوید : اگر فردی آمد کـه دین و اخلاق او را مـی پسندید ، او را تزویج کنید و اگر این کار را نکنید ، فتنـه و فساد بزرگی درون زمـین رخ مـی دهد.

چهار . همشأنی اجتماعی

تا این جا روشن شد کـه هماهنگی درون خلق و خوی، مـهم ترین معیـار به منظور تفاهم درون زندگی مشترک است. معیـارهای دیگری نیز وجود دارند کـه اگرچه تأثیر کمتری دارند، امّا بی تأثیر نیستند . «رعایت شأن اجتماعی» از جمله آنـهاست. مسلّماً به منظور یک زن و مرد مؤمن واقعی، اختلاف طبقاتی ، اهمـیتی نخواهد داشت ؛ چرا کـه اسلام ، این اختلاف ها را از بین و تنـها عامل را «برتری تقوا و اسلام» بیـان کرده هست ؛ امّا ، قطعاً تعداد این زوج ها زیـاد نیستند . بنا بر این ، درون زوج هایی کـه عامل «اسلام» از آن چنان استحکامـی برخوردار نیست کـه تفاوت طبقاتی را تحت الشعاع قرار دهد، توافق و هماهنگی طبقاتی (چه از نظر طبقه اقتصادی و چه طبقه اجتماعی و فرهنگی) ، اهمـیت زیـادی دارد ؛ زیرا باعث مـی شود کـه تفاهم و هماهنگی زوجین و همچنین همکاری و همدلی آنـها افزایش پیدا کند و تشابه نیروی و نگرش بـه آن ، از تحقیر و توهین بـه یکدیگر و فخرفروشی نسبت بـه همدیگر پیشگیری شود.

بنا بر این ، ازدواج فردی کـه همـه افراد خانواده او دارای تحصیلات بالا هستند ، با فردی کـه از یک خانواده ثروتمند هست ، امّا تحصیلات بالا ندارد، مطلوب نیست. همـین طور ازدواج فردی از طبقه ثروتمند ، با فردی از طبقه فقیر ، مناسب نیست . نتیجه این کـه باید شئونات اجتماعی و اقتصادی رعایت شود.

پنج . دینداری و تقوا

از ویژگی های شایسته پسران کـه باید مورد توجّه ان و اولیـای آنان باشد و در ازدواج ، مـهم تلقّی مـی گردد این هست که حتما «متدیّن» باشند و رفتارهایش بر محور تقوای الهی بچرخد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : إِذَا جَاءَکُم مَن تَرضَونَ دِینَهُ وَ اَمَانَتَهُ یَخطُبُ (إِلَیکُم) فَزَوِّجُوهُ، إِلَا تَفعَلُوهُ تَکُن فِتنَهٌ فِی الأَرضِ وَ فَسَادٌ کَبِیرٌ . [۵۱]

هرگاهی بـه خواستگاری شما آمد و دینداری و امانتداری او را پسندیدید، او را تزویج کنید کـه اگر چنین نکنید ، درون روی زمـین ، تبهکاری و فساد بسیـار پدید خواهد آمد. نیز امام حسن علیـه السلام بـه مردی کـه با ایشان درباره ازدواج ش م کرده بود،فرمود : زَوِّجها مِن رَجُلٍ تَقِیٍّ، فَإِنَّه إِن أَحَبَّهَا أَکرَمَهَا وَ إِن أَبغَضَهَا لمَ یَظلِمـهَا . [۵۲] او را بـه مردی باتقوا شوهر بده ؛ زیرا اگر تو را دوست داشته باشد ، گرامـی اش مـی دارد و اگر دوستش نداشته باشد ، بـه وی ستم نمـی کند. حتی ازدواج زن مؤمنـه (یعنی زن آگاه و عارف بـه مسائل دینی) ، با مرد مستضعف (یعنی مردی کـه اعتقادات او درون هیچ زمـینـه ای قوی نیست و نمـی توان او را انسان مؤمن آگاه دانست) نیز نـهی شده است. امام صادق علیـه السلام فرمود : وَ لا یَتَزَوَّجِ المُستَضعَفُ مُؤمِنَهً . [۵۳]

هرگز نباید مرد مستضعف ، با زن مؤمن معتقد ، ازدواج کند. بنا بر این ، پسرانی کـه باایمان و دیندار نیستند ، مانندانی کـه در اعتقاد خود تردید دارند و یـا درون کارهای صالح و شایسته شرکت نمـی کنند ، بلکه ، بـه صورت مستمر مرتکب گناه مـی شوند، شایستگی آن را ندارند کـه مؤمن ، بـه همسری او درآید. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : تَزَوَّجُوا فِی الشَّکَّاکِ وَ لَا تُزَوِّجُوهُم، لِأَنَّ المَرأَهَ تَأخُذُ مِن أَدَبِ زَوجِهَا و یَقهرُهَا عَلَی دِینِه . [۵۴]

از خانواده ای کـه در حقانیت دین تردید دارند، زن بگیرید ، ولی بـه آنـها زن ندهید ؛ زیرا زن ، تربیت و خلق و خوی مرد را بـه خود مـی گیرد و زن را تحت تأثیر آیین خود قرار مـی دهد. و امام رضا علیـه السلام مـی فرماید : إِیَّاکَ أَن تُزَوِّجَ شَاربَ الخَمرِ، فَإِن زَوَّجتَهُ فَکَأَنَّمَا قُدتَ إِلَی الزِّنا . [۵۵]

از زن بـه انسان خوار بپرهیز کـه اگر بـه او زن دهی ، چنان هست که دلّال زنا شده باشی.

دلیل بیـان امام علیـه السلام مستی و بی غیرتی فرد خوار هست که چه بسا زن خود را بـه زنا وادار نماید . امام صادق علیـه السلام نیز مـی فرماید : مَن زَوَّجَ کَرِیمَتَهُ مِن شَاربِ الخَمرِ فَقَد قَطَعَ رَحِمَهَا . [۵۶]

کسی کـه خود را بـه همسریِ انسان خوار درآورد ، رَحِم او را قطع کرده است. زیرا را از خانواده اش جدا کرده و بهی داده هست که از صله رحم و غیرتِ خویشی و دینی، هیچ برخوردار نیست.

شش . رعایت فاصله سنّی

زن و مرد حتما از نظر سنّی ، با یکدیگر تناسب داشته باشند . اختلاف زیـاد بویژه بزرگ تر بودن زن، از نظر پزشکان و روان شناسان ، مطلوب نیست و علّت آن ، بـه تفاوت های زیستی زن و مرد برمـی گردد. درون هر حال ، اختلاف سنی حتّی درون مواردی کـه مرد ، بزرگ تر هست نباید از ده سال بیشتر باشد. آقای دکتر کیـهان نیـا درون این مورد مـی نویسد : آمار نشان مـی دهد کـه بهترین فاصله سنّی بین و پسر ، چهار که تا هفت سال هست که گاهی این ارقام ، بین دو که تا ده سال هم درون نوسان است. دلایل مـهم آن نیز بـه قرار زیرند :

۱ . زن ، زودتر بـه بلوغ جسمـی مـی رسد ؛ بنا بر این ، بـه نیـازهای او حتما زودتر پاسخ داد.

۲ . زن ، بـه علّت زایمان ، زودتر از مرد ، طراوت جسمـی خود را از دست مـی دهد. درون نتیجه ، فاصله سنّی ، باعث توازن فیزیکی و موازنـه درون شکستگی صورت و اندام ها مـی شود.

۳ . نیـازهای درون زنان ، زودتر فروکش مـی کند . بـه عبارت دیگر ، زنان بعد از ۷۵ سالگی نیـاز زیـادی بـه روابط ندارند. درون عوض ، مردانی بوده اند کـه پس از هشتاد سالگی(و ندرتاً بیشتر) هم بچّه دار شده اند.

۴ . زن ، زودتر وارد مرحله بلوغ اجتماعی مـی شود و برای ازدواج آماده مـی گردد. [۵۷] این دلایل، نشان دهنده این امر هست که بهترین فاصله سنّی ، بین چهار که تا هفت سال است. طبیعی هست که فاصله سنّی زوجین نباید فاصله فاحشی باشد (مثلاً پانزده سال یـا بیشتر) ؛ چرا کـه نتیجه این ازدواج ، یـا عمری سوختن و ساختن هست و یـا جدایی و طلاق. همچنین درون مورد بیشتر بودن سن از پسر، همـین امر صادق است. خانواده ها حتما مراقب باشند کـه سن عروس خانم ، از سن آقا داماد ، بیشتر نباشد. درون صورتی کـه به این مسئله ، توجّه کافی نشود، این گروه هم مثل گروه قبلی ، محکوم بـه شکست خواهند بود ؛ یعنی این زندگی ، یـا بـه طلاق مـی انجامد و یـا مرد مبادرت بـه ازدواج دوباره مـی کند کـه این کار ، هم ناصواب هست و هم زندگی را با مشکل رو بـه رو مـی سازد. البته درون شرایط استثنایی ، گاهی اتفاق افتاده کـه سن زن، یکی دو سال از مرد بیشتر بوده و زن و مرد توانسته اند با یکدیگر بـه خوشی زندگی کنند ؛ ولی آنـها آگاهانـه و با علم بـه غلط بودن کارشان مبادرت بـه ازدواج کرده اند ، و در نتیجه ، خود را از پیش، آماده مشکلاتشان کرده اند و لاجرم توانسته اند درون کنار هم بـه زندگی ادامـه دهند ؛ امّا یـادمان باشد کـه آنـها استثنا هستند و هرگز استثناها را نمـی توان جای قاعده و معیـارهای واقعی قرار داد.

هفت . توجه بـه خواست و پسر

از جمله معیـارهای انتخاب همسر، خواست خود و پسر است. از این رو ، والدین نباید فرزندانشان را بـه انتخاب موردی کـه آنـها مـی گویند ، مجبور کنند یـا با انتخاب آنـها مخالفت کنند ؛ زیرا اجبار و پسر ، بـه انتخاب فردی کـه مورد نظر والدین هست ، حتی اگر یک فرد ایده آل باشد ، نامطلوب است. این انتخاب ، چون از روی اجبار و اکراه هست ، معمولاً طرفی کـه مجبور بـه انتخاب شده ، بـه جای دیدن شرایط خوب طرف مقابل، مدام بـه دنبال پیدا ایرادهای اوست که تا حرف خود را بـه خانواده و به دل خود ثابت کند کـه مخالفت او ، بـه جا بوده هست .
از طرف دیگر ، مخالفت خانواده ، با فردی کـه فرزند آنـها انتخاب کرده اند ، نـه تنـها چشم او را بـه بدی های طرف مقابل باز نمـی کند ، بلکه اصرار و لجاجت او را درون رسیدن بـه فرد مورد نظر ، بیشتر مـی کند ، چرا کـه انسان ، بـه چیزی کـه منع شود ، حریص خواهد شد. مگر این کـه خانواده بتوانند با زبانی کـه بر فرزند آنـها مؤثّر هست یـا از طریق فردی کـه برای جوان ، قابل اعتماد هست ، با دلیل محکم ، بـه وی ثابت کنند کـه فرد مورد نظر او مناسب نیست. این روش هم گاهی به منظور بعضی از جوانان رشدنایـافته ای کـه عشق آنـها پایـه های نوروتیکی دارد ، مؤثّر واقع نمـی شود و تنـها راه ، این هست که بـه قول معروف : «سر آنـها بـه سنگ بخورد».

بنا بر این ، درون این حالت نیز والدین یـا حتما اجازه دهند کـه جوان، خودش انتخاب کند و نتیجه آن را ببیند و یـا او را نزد متخصّص ببرند کـه درمان شود.

متأسّفانـه بسیـاری از مخالفت های خانواده ها ، از روی معیـارهای منطقی و عقلی نیست ؛ بلکه گاهی بـه بهانـه های واهی (مثل : نداشتن تحصیلات بالا و نداشتن مال و ثروت آن چنانی) ، مانع ازدواج هایشان مـی شوند. درون این شرایط ، و پسر مـی توانند با مراجعه بـه مراجع ذی صلاح ، بدون اجازه والدین ازدواج کنند.

به هر حال ، از معیـارهای ازدواج سالم، انتخاب خود و پسر هست و نباید والدین ، بدون رضایت یـا پسر، آنـها را بـه عقد فردی درون بیـاورند. فردی خدمت امام صادق علیـه السلام آمد و عرض کرد: مـی خواهم با زنی ازدواج کنم و پدرم زن دیگری را برایم انتخاب کرده هست . امام فرمود : تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَدَعِ الَّتِی یَهوَی أَبَوَاکَ . [۵۸]

با فردی کـه دوست داری ازدواج کن و به فردی کـه پدرت انتخاب کرده ، توجّه نکن .

در مورد ان نیز امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : تُستَأمَرُ البِکرُ وَ غَیرُهَا، وَ لا تُنکَحُ إِلَا بِأَمرِهَا . [۵۹] نظر باکره و غیر باکره را درون امر ازدواج حتما پرسید و بدون اجازه او، نباید او را تزویج نمود. و از امام علی علیـه السلام روایت شده کـه فرمود : لا یُنکِح أَحَدُکُم ابنَتَهُ حَتَّی یَستَأمِرَهَا فِی نَفسِهَا، فَهِیَ أَعلَمُ بِنَفسِهَا، فَإِن سَکَتَت أَو بَکَت أَو ضَحِکَت فَقَد أذِنَت، وَ إِن أبَت لَم یُزَوِّجهَا .[۶۰] ان خود را هرگز بـه عقد ازدواجی درنیـاورید ، مگر این کـه نظر او را بپرسید ؛ چرا کـه او نسبت بـه خودش از همـه آگاه تر هست . بعد اگر سکوت کرد یـا گریـه کرد یـا خندید، نشانـه اجازه هست و اگر امتناع و مخالفت کرد، نباید او را تزویج کنید. البته احتمالاً نشانـه هایی کـه بیـان شده، علامت های رایج درون آن منطقه به منظور رضایت بوده هست . ممکن هست در فرهنگ ها و مناطق دیگر ، طور دیگری باشد ؛ ولی مـهم این هست که ، راضی باشد و رضایت خود را بـه نحوی اعلام کند. درون حدیث دیگری آمده کـه فردی با امام کاظم علیـه السلام درون امر ازدواج ش با برادرزاده اش م کرد . امام فرمود : افعَل وَ یَکونَ ذَلِکَ بِرِضَاهَا، فَإِنَّ لَهَا فِی نَفسِهَا نَصِیباً .[۶۱] انجام بده (و او را تزویج کن) ؛ امّا حتما با رضایت او باشد ؛ چرا کـه او هم به منظور خود ، تمایلات و آرزوهایی دارد.

هشت . سلامت خانوادگی

کسانی کـه در خانواده های اصیل و سالم ، رشد یـافته اند ، از سلامت روانی برخوردارند ؛ ولی آنـهایی کـه در خانواده های آشفته رشد کرده اند و رفتارهای نابه هنجار را تجربه نموده اند ، معمولاً با مشکل روانی روبه رو مـی شوند . از این رو ، درون احادیث ، توصیـه بر این هست که جوانان مؤمن ، از خانواده های شایسته و اصیل ، همسر انتخاب کنند ؛ زیرا علاوه بر نوع تربیت خانواده، صفات ارثی ای کـه به فرزند منتقل شده نیز ، درون روان جوان ، تأثیر گذاشته هست .

مسلماً انسان های گروه اوّل ، سالم تر و قابل اعتمادترند (هر چند بسیـار کمـیاب اند). لذا امام صادق علیـه السلام درباره اثربخشی ارثی و لزوم توجّه بـه شایستگی خانواده مـی فرماید : تَزَوَّجُوا فِی الحجزِ الصَّالح فَإِنَّ العِرقَ دَسَّاسٌ . [۶۲]

از خانواده های صالح ، همسر اختیـار کنید ؛ زیرا درون ویژگی های ارثی فرزندان تأثیر مـی گذارد. این حدیث ، هماهنگ با کشفیـات جدید علم ژنتیک ، نشان مـی دهد کـه بسیـاری از ویژگی ها ، از طریق ژن ها منتقل مـی شوند و نـه فقط ژن های پدر و مادر ، بلکه اجداد نیز درون آن تأثیر دارند . این مطلب ، مُهر تأییدی هست بر این ضرب المثل عامـیانـه که : «مادر را ببین ، را بگیر». اگرچه امروزه ، تفاوت های آشکاری بین جوانان و والدین آنـها ایجاد شده کـه گویی از دو دنیـای متفاوت اند ، امّا این تفاوت ها فقط درون نگرش ها و باورهاست (که آن هم بعد از ازدواج ، کم رنگ مـی شود) وگرنـه ویژگی هایی کـه مادر درون فرزند خود پرورش داده، درون اعماق وجود او نفوذ مـی کند و رهایی از آنـها بسیـار مشکل است.

بارها مشاهده شده کـه فرد ، آشکارا بعضی افکار ، باورها و رفتارهای والدین خود را نکوهش مـی کند ، امّا درون عمل ، ناخودآگاه همان شیوه را درون پیش مـی گیرد. بنا بر این ، درون انتخاب همسر ، ملاحظات علم ژنتیک را نباید نادیده گرفت. بـه جاست کـه درباره ویژگی های خانوادگی ای کـه در فرزندان آینده شما پدیدارمـی شوند، تحقیقات کافی بنمایید. شما مـی توانید درون این باره ، بـه طور کامل ،روی شخصیت، اخلاق و قوای دِماغی مورد علاقه خود بررسی نمایید و ویژگی های خانوادگی او را هم بـه حساب آورید. اگر اثرات دیوانگی، صرع و دیگر رگه های ضعف بُنیـه درون والدین، نیـاکان، برادران و ان، عموها و عمّه ها دیده شود ، احتمالاً ممکن هست نتیجه بگیرید کـه حاضر نیستید چنین ویژگی هایی بـه فرزندانتان منتقل گردد. اگر تصمـیم گرفتید کـه از این خانواده ، زن بگیرید، اطمـینان حاصل کنید کـه خانواده خودتان بـه حد کافی ، قوی هست تا بتواند اثرات رگه های چنین ضعفی را جبران کند .

ج . ارتقای شناختی همسران

پس از آن کـه جوان ازدواج کرد ، درون دوران عقدبستگی حتما آموزش های لازم را درباره افزایش مـهارت های شناختی نسبت بـه همسر و پرورش نگرش ها و باورهای صحیح شیوه های ارتباطی و اخلاقی فراگیرد. اموری کـه ان و پسران جوان ، بعد از ازدواج حتما نسبت بـه آنـها آگاه شوند و شناخت کافی پیدا کنند که تا بتوانند زندگی را بـه صورت مطلوب ادامـه دهند (و درون احادیث نیز بر آگاه سازی جوانان از آنـها تأکید شده است) ، عبارت ند از : شناخت توانمندی ها، احساسات و عواطف، خواسته ها و حقوق متقابل یکدیگر .

شناخت نیـازها و عواطف

هر یک از زن و مرد حتما نیـازها و عواطف یکدیگر را بشناسند . مرد حتما آگاه باشد از این کـه زن ، بنده محبّت هست و علاقه ها و خواسته هایی دارد ؛ دوست دارد مورد حمایت و محبّت مرد قرار گیرد و برایش ارزش قائل شود ؛ علاقه مندی اش را آشکارا بـه وی اعلام کند ؛ بپزیرد کـه زن ، احساسی و هیجانی هست ؛ بـه زیورآلات، آرایش، امور تشریفاتی و پرحرفی علاقه مند هست ؛ دل نازک هست و زود بـه گریـه مـی افتد و چه بسا تحت تأثیر هیجانات، برخورد مناسبی نداشته باشد . بنا بر این ، انتظار دارد کـه همانند مردان با وی برخورد نشود. زن نیز حتما بشناسد مرد را کـه بنده هست ؛

از تصاحب زن خوشش مـی آید ؛ خون سرد و شجاع هست ؛ خیلی علاقه بـه پرحرفی ندارد ؛ بیش از آن کـه به امور تشریفاتی بیندیشد ، بـه واقعیـات زندگی مـی اندیشد ؛ حرف های او نوعاً با منطق همراه هست و سنجیده تر و پخته تر سخن مـی گوید و تصمـیم مـی گیرد . بنا بر این ، انتظار دارد کـه مدیریت وی درون خانـه پذیرفته شود، بـه شخصیتش احترام گذاشته شود و با محبّت و نرمـی ، با او سخن گفته شود.

شناخت حقوق

خداوند متعال با توجّه بـه توانمندی ها و نیـازهای گوناگون زن و مرد ، به منظور آنان حقوق متقابلی را وضع کرده و آنـها را بـه انجام آن ، مکلّف نموده است. آگاهی از این حقوق به منظور جوان ، زمـینـه مناسبی را به منظور ارتقای سطح زندگی مشترک آنـها فراهم مـی سازد. درون متون حدیثی ، زیـاد بـه این حقوق پرداخته شده است.

از بین حقوق گوناگون زوجین ، «حقوق » ، با ازدواج به منظور هر یک از زوجین نسبت بـه یکدیگر پدید مـی آید. آگاهی از این حقوق به منظور هر یک از آنـها حائز اهمـیت هست و درون پیوند و استحکام زندگی خانوادگی آنـها مؤثّر هست .

آشنایی زوجین با روش های روان شناختی و عاطفی زمـینـه ساز اجرای عملی این حقوق، درون پیشگیری از اختلاف و بروز تنش درون زندگی مشترک آنـها، ارتقای سلامت روانی زوجین، رشد احساس وابستگی بین آنـها و استحکام بیشتر زناشویی، تأثیر بـه سزایی دارد. منظور از حقوق ، حق هایی هست که بعد از ازدواج پدید مـی آیند و همگی درون ارتباط با لذّت زوجین اند . هر یک از زوجین درون برابر حقوقی کـه همسرش دارد ، موظّف بـه انجام فعالیت هایی هست که درون جهت لذّت همسرش حتما انجام دهد.

مـهم ترین و اساسی ترین حق ، «تمکین» نسبت بـه همسر و پرهیز از نشوذ هست . هر یک از زوجین ، احساس نیـاز مـی کند کـه همسرش به منظور لذّت او، فعالیت کند و بدون عذر ، از خودداری ننماید. این احساس نیـاز، حقّی هست که هر یک نسبت بـه دیگری دارد. این حق درون اصطلاح حقوق فقهی «حق تمکین» نام دارد و موجب وظایفی ویژه درون فعالیت های و به منظور زن و شوهر مـی گردد. نَشَزَ درون لغت بـه معنای بلند شدن و ارتفاع و بلندی است. «نَشَزَ الرجل» یعنی نشسته بود ، بعد برخاست و ایستاد. «نَشَزَتِ المرأه بزوجها نشوزاً» یعنی با شوهرش ناسازگاری کرد و او را بـه خشم آورد. «نشز الرجل بزوجته» یعنی سر ناسازگاری با او گذاشت و به او توجّه لازم را نمـی کرد. بنا بر این ، آنچه درون قرآن و احادیث مطرح شده ، نشوز هم به منظور مرد هست و هم به منظور زن. قرآن درباره نشوز مرد، ضمن اشاره بـه این نکته کـه نشوز ، بد هست و صلح و آشتی ، خیر ، مـی فرماید : «وَإِنِ امْرَأَهٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَآ أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ . [۶۳]

اگر زنی از شوهر خویش، بیم ناسازگاری یـا روی گردانی داشته باشد، مشکلی نیست کـه از راه صلح ، با یکدیگر بـه آشتی گرایند و سازش و صلح ، نیکوست». درون احادیث فراوانی ، نشوز مرد از زن مطرح شده و در آنـها خواسته هست که مرد از ناسازگاری با زن و بی توجّهی بـه نیـاز زن ، خودداری کند و اگر موردی وجود دارد کـه باعث بی توجّهی و ناسازگاری شده، آن را حل کنند و با آشتی بین خود ، بـه نشوز پایـان دهند. [۶۴]

در حکومت ، اگر با ارشاد و امر بـه معروف، مرد کوتاه نیـامد با تهدید و امور قانونی حتما اقدام نمود. مانند آنچه کـه امـیرالمؤمنین علیـه السلام انجام داد . شـهید مطهری رحمـه الله جریـان را چنین نقل مـی کند کـه علی علیـه السلام درون زمان خلافت خود ، کار رسیدگی بـه شکایـات را خودش شخصاً بـه عهده مـی گرفت و به دیگری واگذار نمـی کرد . روزهای بسیـار گرم کـه معمولاً مردم ، نیم روز درون خانـه های خود استراحت مـی د ، او درون بیرون دارالاماره ، درون سایـه دیوار مـی نشست کـه اگر احیـاناًی شکایتی داشته باشد ، بدون واسطه و مانع ، شکایت خود را تسلیم کند. گاهی درون کوچه ها و خیـابان ها راه مـی افتاد،تجسّس مـی کرد و اوضاع عمومـی را از نزدیک ، تحت نظر مـی گرفت. یکی از روزهای بسیـار گرم، خسته و عرق کرده ، بـه مقر حکومت مراجعت کرد. زنی را جلوی درون ایستاده دید. همـین کـه چشم زن بـه علی افتاد ، جلو آمد و گفت : شکایتی دارم . شوهرم بـه من ظلم کرده، مرا از خانـه بیرون نموده و مرا تهدید بـه کتک کرده کـه اگر بـه خانـه بروم ، مرا کتک خواهد زد. اکنون بـه دادخواهی نزد تو آمده ام .

امام علی علیـه السلام فرمود : «بنده خدا! الآن هوا خیلی گرم است، صبر کن که تا عصر کـه هوا قدری بهتر بشود، خودم بـه خواست خدا با تو خواهم آمد و ترتیبی بـه کار تو خواهم داد». زن گفت : اگر توقّف من درون بیرون خانـه ، طول بکشد، بیم آن هست که خشم او افزون گردد و بیشتر مرا اذیت کند. علی لحظه ای سر را پایین انداخت .

سپس سر را بلند کرد و در حالی کـه با خود زمزمـه مـی کرد گفت: «نـه، بـه خدا قسم کـه نباید رسیدگی بـه دادخواهی مظلوم را تأخیر انداخت! حق مظلوم را حتماً حتما از ظالم گرفت و وحشت ظالم را حتما از دل مظلوم بیرون کرد که تا با کمال شـهامت و بدون ترس ، درون برابر ظالم بایستد و حق خود را مطالبه کند» . علی بـه اتفاق آن زن ، بـه در خانـه شان رفت . پشت درون ایستاد و به آواز بلند فریـاد کرد . جوانی بیرون آمد کـه شوهر زن بود. جوان ، علی را نشناخت . دید پیرمردی کـه در حدود شصت سال دارد ، بـه اتفاق زنش آمده است. فهمـید کـه زنش این مرد را به منظور حمایت و شفاعت با خود آورده هست ؛ اما حرفی نزد. علی علیـه السلام فرمود : «این بانو کـه زن توست ، از تو شکایت دارد و مـی گوید کـه تو بـه او ظلم کرده ای و او را از خانـه بیرون انداخته ای .

به علاوه ، او را تهدید بـه کتک نموده ای. من آمده ام بـه تو بگویم کـه از خدا بترس و با زن خود ، نیکی و مـهربانی کن !» . آن مرد گفت: بـه تو چه مربوط کـه من با خوب رفتار کرده ام یـا بد! بله ، من او را تهدید بـه کتک کرده ام ؛ امّا حالا کـه رفته و تو را آورده و تو از جانب او حرف مـی زنی ، او را زنده زنده آتش خواهم زد.

علی از گستاخی جوان برآشفت، دست بـه قبضه شمشیر بُرد و از غلاف بیرون کشید. آن گاه گفت : «من تو را اندرز مـی دهم و امر بـه معروف و نـهی از منکر مـی کنم و تو این طور جواب مرا مـی دهی! صریحاً مـی گویی کـه من این زن را خواهم سوزاند! خیـال کرده ای کـه دنیـا این قدر بی حساب است؟» . فریـاد علی کـه بلند شد ، مردم عابر ، از گوشـه و کنار جمع شدند. هرکه مـی آمد، درون مقابل علی تعظیمـی مـی کرد و مـی گفت: «السلام علیک یـا امـیرالمؤمنین» .

جوان مغرور ، تازه متوجّه شده بود کـه با چهی روبه روست . خود را باخت و به التماس افتاد: یـا امـیرالمؤمنین! مرا ببخش ! بـه خطای خود اعتراف مـی کنم. از این ساعت ، قول مـی دهم کـه مطیع و فرمانبردار باشم و هرچه فرمان دهد ، اطاعت کنم. علی رو کرد بـه آن زن و فرمود : «اکنون بـه خانـه خودت برو ؛ امّا تو هم مواظب باش کـه طوری رفتار نکنی کـه او را بـه این چنین اعمالی وادار کنی . [۶۵] قرآن ، درباره نشوز زن ، ضمن نـهی از اقدام بـه نشوز و لزوم حل این مشکل مـی فرماید : «وَالَّتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُواْ عَلَیْهِنَّ سَبِیلاً . [۶۶]

زنانی را کـه مـی ترسید سرکشی و نافرمانی کنند ، آنـها را ابتدا نصیحت کنید ، سپس با آنـها قهر کنید و از آنـها درون رخت خواب دوری کنید (اگر مفید واقع نشد) و به آنـها بزنید . بعد اگر از شما اطاعت د، راهی به منظور تعدّی بر آنـها نجویید». درون روایـات فراوانی هم بـه نشوز زن نسبت بـه مرد، پرداخته شده هست که مـی توانید بدان ها مراجعه کنید. [۶۷]

مراد از نشوز چیست؟

آیـا زن حتما در همـه امور ، از شوهرش اطاعت کند و هر عصیـانی از اوامر شوهر ، بر او حرام هست و نشوز و سرکشی بـه حساب مـی آید ؟ بیشتر فقها و مفسران ، نشوز زن را بـه معنای خودداری او از تمکین بدون داشتن عذر مـی دانند ؛ زیرا تنـها حق شرعی مرد کـه فقها بر آن اتفاق نظر دارند و زن ، موظّف بـه رعایت آن هست ، عدم خودداری او از استمتاع شوهرش با وی هست و درون مورد بیرون رفتن زن از خانـه بدون اذن شوهر ، بین فقها اتفاق نظر نیست .

عدّه ای مطلقاً آن را نـهی مـی کنند و عدّه ای معتقدند کـه اگر بیرون رفتن زن ، باعث از بین رفتن حق تمتّع مرد از زن شود ، حق ندارد بدون اجازه او از خانـه خارج شود. بنا بر این ، طبق این تفسیر ، اگر زن بدون عذر، خود را بر شوهرش عرضه نکرد و اجازه نداد کـه شوهرش با او ی کند ، مرد ، ابتدا حتما با او صحبت کند و او را نصیحت کند ، و اگر مفید واقع نشد و زن همچنان بـه روش خود ادامـه داد ، مرد حق دارد کـه در بستر از آنـها دوری کند و به اصطلاح ، بـه حالت قهر بخوابد.

اگر باز هم مؤثّر واقع نشد ، مـی تواند او را بزند ، البته بـه گونـه ای کـه از حدود موازین شرعی ، تخلّف نکند .

در واقع ، خداوند درون این آیـه ، سه مرحله به منظور حلّ این مشکل تعیین مـی کند. درون مرحله اوّل ، مرد با همسرش صحبت مـی کند و اتفاقاً از نظر روان شناسی هم این ، یکی از روش های حل مسئله هست که زوجین با یکدیگر گفتگو کنند و از این طریق ، مشکلاتشان را حل کنند ؛ و امّا اگر گفتگو مفید واقع نشد و زن همچنان بـه روش خود ادامـه داد ، مرد مـی تواند وارد مرحله دوم شود و آن این هست که درون بستر ، از همسرش روی گردانی کند.

از نظر علمـی نیز یکی از روش های درمان سردمزاجی زنان، خودداری از با آنـهاست. (البته درون این جا این اشکال مطرح مـی شود کـه در آن روش درمانی ، مرد ، دیگر تمتّعات را انجام مـی دهد ، ولی نمـی کند و وقتی کـه مرد قهر باشد ، خود بـه خود ، دیگر تمتّعات را انجام نخواهد داد). امّا بحث و اشکال بر سر روش سوم هست و آن ، این کـه آیـا زدن زنی کـه حاضر بـه نیست ، واقعاً مفید هست ؟

در این جا حتما باز بـه کلمـه نشوز برگردیم و این کـه نشوز ، بـه معنای عصیـان و سرکشی هست و تفاوت بسیـاری بین این نوع خودداری از انجام وظایف کـه همراه با سرکشی هست و خودداری ای کـه به دلیل مشکلات روحی روانی هست ، وجود دارد . درون این جا ممکن هست سرکشی ، بـه این معنا باشد کـه زن ، عمداً و برای تضییع حقوق مرد و از روی پرخاشگری ، حاضر بـه نیست.

از طرفی ، گفتگو و قهر هم با او مؤثّر واقع نشده ، بعد به آخرین وسیله تضمـینی ، متوسّل مـی شود که تا بدین وسیله ، زن بترسد و از عصیـان و نافرمانی ، دست بکشد.

آیـه ، شامل چهانی است؟

نکته دیگری کـه باید درون این زمـینـه روشن شود ، این هست که آیـا این آیـه ، تمام زنان را شامل مـی شود یـا عده خاصی را درون برمـی گیرد؟ تمکین ، درون سه مرحله : آراستگی ، آماده سازی و ، از حقوق زوجین محسوب مـی شود کـه در متون حدیثی ، انجام هر سه مرحله ، از جمله وظایف زن و شوهر شمرده شده هست و تفصیل آن ، درون آخر همـین فصل خواهد آمد .

مسلماً زن هم بـه طور طبیعی ، نیـاز دارد و از ارضای آن لذّت مـی برد (هر چند تمایل او بـه علّت مسائل پیرامونی ، محدودتر از مرد هست ) و بر فرض کـه در ابتدای ازدواج ، حیـای زن ، او را مانع از عرضه خود بـه شوهر باشد ، ولی این امتناع ، با امتناع از روی سرکشی ، متفاوت هست و واضح هست که آیـه ، شامل این نوع خودداری نمـی شود . بنا بر این ، آیـه عام نیست و نظر بـه موارد ویژه ای دارد . بعد در چه مواردی زن از انجام عمل ی خودداری مـی کند ، آن هم خودداری همراه با سرکشی ؟

چند حالت درون این زمـینـه وجود دارد کـه زن از انجام عمل خودداری مـی کند ؛ ولی باز هم درون همـه این موارد ، همراه با سرکشی نیست . این موارد ، عبارت اند از :

۱ . بیماری های جسمـی (بیماری دستگاه ی) : بیماری هایی وجود دارند کـه در آنـها ، مقاربت دردناک مـی شود و به این علت ، زن ، تمایلی بـه عمل زناشویی پیدا نمـی کند. درون این حالت ، زن عذر دارد و شامل مورد نشوز نمـی شود.

۲ . بیماری های با منشأ روانی (مثل سرد مزاجی) : تعدادی از بیماری های وجود دارند کـه در صورت ابتلای زن بـه آنـها ، تمایلی بـه انجام عمل ندارد ؛ امّا با روش های درمانی مختلف ، قابل درمان است. درون ضمن ، خودداری او از انجام این عمل ، اگر بـه علت بیماری باشد ، باز هم همراه با سرکشی و نافرمانی نخواهد بود ؛ بلکه همراه با بی مـیلی و کراهت خواهد بود. بعد باز هم مورد نشوز ، بر این حالت صدق نمـی کند.

۳ . بیماری روانی کـه تمایلات را خاموش یـا کم مـی کند : ابتلا بـه بعضی بیماری های روانی (مثل افسردگی) باعث مـی شود کـه فرد ، تمایل خود را بـه لذّت ، بـه طور کلّی از دست بدهد و یکی از این موارد هم لذّت است.

همچنین بعضی از بیماری های شخصیتی ، مثل شخصیت هیسترونیک یـا نمایشی ، باعث سردمزاجی مـی شوند . درون این موارد نیز ممکن هست که زن ، از انجام عمل خودداری کند ؛ ولی درون این مورد هم از طرفی ، بحث بیماری هست و بیماری ، یک عذر هست . از طرف دیگر ، درون این موارد ، معمولاً خودداری ، همراه با سرکشی نیست.

۴ . تنفّر زن از شوهر : یکی از تفاوت ها ی زن و مرد ، این هست که مرد اگر از زن متنفّر باشد ، باز هم مـی تواند با او کند ؛ ولی اگر زن ، متنفّر باشد ، نـه تنـها از این عمل لذّت نمـی برد ، بلکه ممکن هست که تمام سعی خود را د که تا از انجام شدن این عمل جلوگیری کند کـه ممکن هست یکی از این اعمال ، سرکشی و نافرمانی باشد.

در این حالت ، ممکن هست گفتگو یـا قهر ، که تا حدی مؤثّر واقع شود ؛ ولی آیـا کتک زدن ، مؤثّر واقع مـی شود؟ و آیـا تنفّر زن را بیشتر نمـی کند؟ شاید راه حل بهتر درون این زمـینـه (پس از امتحان راه های دیگر) ، جدایی این زن و شوهر باشد !

۵ . تمایل زن بـه مردی غیر از شوهرش: آخرین مورد درون این بخش ، موردی هست که زن ، بـه مرد دیگری وابسته یـا مـیل بـه تمکین او دارد ، لذا مـیلی بـه شوهرش ندارد ؛ بلکه درون برابر تمایلات شوهر ، سرکشی و نافرمانی مـی کند.

شاید این مورد ، بارزترین مصداق نشوز باشد و احتمال دارد کـه اصلاً مسئله نشوز ، فقط متعلّق بـه این مورد باشد کـه مرد ، نشانـه های توجّه همسرش بـه دیگری را مـی بیند و یـا رفتارها و برخوردهایی را مشاهده مـی کند کـه زمـینـه دلبستگی بـه مرد دیگری را درون او پدید مـی آورد ؛ زیرا خداوند درون آیـه ای کـه مـی فرماید : «آنـهایی کـه مـی ترسیدند نشوز کنند» ؛ یعنی این کـه هنوز بـه طور آشکار نشوز ند ، ولی نشانـه های آن بارز شده هست . این کـه خداوند مـی فرماید: «نشانـه های آن را مـی بیند» ، تأکیدی بر این مطلب هست که مورد نشوز ، بـه این مسئله برمـی گردد ؛ زیرا اگر زن ، کاملاً بـه دیگری دلبسته شده باشد و از شوهرش سرکشی کند ، دیگر هیچ یک از آن مراحل ، مؤثر نخواهد بود ؛ ولی آیـه ، بـه مواردی مربوط هست که مـی توان با ارشاد و موعظه و یـا با بی مـهری و جدا رخت خواب بـه صورت موقّتی و یـا با زدن ، از این رفتار جلوگیری کرد.

دوم . عوامل تأثیرگذار مستقیم

الف . شناسایی شرایط ارتباط شرایط مکانی

از جمله شرایط ارتباط ، موقعیت مکانی و زمانی مناسب به منظور برقراری ارتباط های است. حتما توجه داشت کـه تبیین این شرایط درون متون حدیثی ، بـه دلیل آثار روانی و تربیتی آن شرایط ، بـه روی زوجین و بویژه بر فرزندانی هست که از آنـها متولّد مـی شوند. اینک بـه این شرایط اشاره مـی گردد:

ارتباط ، یکی از خصوصی ترین روابط بشری هست و معمولاً انسان ها دوست ندارندی درون این لحظات ، آنـها را مشاهده کنند و مشاهده فردی دیگر (حتی کودکی خردسال) ، حیـا و عفّت را از بین مـی برد . بنا بر این ، این ارتباط حتما در مکانی صورت گیرد کهی قادر بـه دیدن آنـها نباشد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : إِذَا أَتَی أَحَدُکُم أَهلَهُ فَلیَستَتِر، فَإِنَّهُ إِذَا لَم یَستَتِر استَحِیَت المَلائِکَهُ وَ خَرَجَت وَ حَضُرَت الشَّیَاطِینُ، فَإِذَا کَانَ بَینَهُمَا وَلَدٌ کَانَ لِلشَّیطَانِ فِیـهِ شِرکٌ . [۶۸]

هنگامـی کـه قصد هم بستری با همسرتان دارید، درون جایی انجام دهید کـه مستور باشید ؛ چرا کـه اگر این گونـه نباشد، ملائکه شرم مـی کنند و از آنجا خارج مـی شوند و شیـاطین وارد مـی شوند و اگر فرزندی مـیان شما باشد ، به منظور شیطان ، شریکی پیدا شده هست . درون حدیث دیگری از امام صادق علیـه السلام روایت شده کـه مـی فرماید :لا یُجَامِعِ الرَّجُلُ امرَأَهً وَ لَا جَارِیَهً وَ فِی البَیتِ صَبِیٌّ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُورِثُ الزِّنَا . [۶۹] از درون جایی کـه در خانـه ، کودکی هست (که آنـها را مـی بیند یـا صدای آنان را مـی شنود) خودداری کنید کـه این کار ، بـه وجود آورنده زناست. از جمله موقعیت های مکانی ، رو یـا پشت بـه قبله و یـا درون کشتی بـه رابطه پرداختن است. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : لا تُجَامِع فِی السَّفِینَهِ وَ لَا مُستَقبِلَ القِبلَهِ وَ لَا مُستَدبِرَهَا . [۷۰]

در کشتی ، با همسرت نزدیکی نکن ؛ همچنین درون حالی کـه رو بـه قبله یـا پشت بـه قبله خوابیده ای . همچنین زیر درخت نیز به منظور رابطه مناسب نمـی باشد . پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : لا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ تَحتَ شَجَرَهٍ مُثمِرَهٍ فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ جَلَاداً قَتَّالاً أَو عَرِیفاً . [۷۱]

زیر درخت باردار ، نزدیکی نکن ، کـه اگر نطفه فرزندی منعقد شود ، ممکن هست که خونریز یـا کاهن شود. درون احادیث از روی پشت بام و مسافرت های کوتاه نیز نـهی شده است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : یَا عَلِیُّ! لَا تُجَامِع عَلَی سُقُوفِ البُنیَانِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ مُنَافِقاً، مُرَائِیـاً مُبتَدِعاً . [۷۲]

علی جان ! روی پشت بام با همسرت نزدیکی نکن، کـه اگر نطفه ای منعقد شود ، آن کودک ، منافق، دورو و بدعت گذار مـی شود. همچنین آن حضرت فرمود : لَا تُجامِعِ أَهلَکَ إِذَا خَرَجتَ إِلَی سَفَرٍ مَسِیرُهُ ثَلَاثَهُ أَیَّام وَ لَیَالِیـهِنَّ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ عَوناً لِکُلِّ ظَالِمٍ. [۷۳] درون مسافرتی کـه مسیرش سه شبانـه روز هست ، با همسرت نزدیکی نکن ؛ زیرا اگر نطفه ای درون این زمان منعقد شود ، کمک کننده بـه ظالم خواهد شد.

شرایط زمانی

در روایـات معصومان علیـهم السلام زمان هایی معرفی شده کـه در آنـها نزدیکی (البته بیشتر بـه قصد فرزنددار شدن) مکروه هست و زمان هایی هم مستحب است. امام رضا علیـه السلام فرمود : لا تَقرُبِ النِّسَاءَ مِن أَوَّلِ اللَّیل صَیفَاً وَ لَا شِتَاءً وَ ذَلِکَ لِأَنَّ المَعِدَهَ وَ العُرُوقَ تَکُونُ مُمتَلِئَهً وَ هُوَ غَیرُ مَحمُودٌ وَ یَتَوَلَّدُ مِنـهُ القُولَنجُ وَ الفَالِجُ وَ اللَّقوَهُ النِّقرِسُ وَ الحَصَاهُ وَ التَّقطِیرُ وَ الفَتقُ وَ ضَعفُ البَصَرِ وَ رِقَّتُهُ. فَإِذَا أَرَدتَ ذَلِکَ فَلیَکُن فِی آخِر اللَّیلِ، فَإِنَّهُ أَصلَحُ لِلبَدَنِ وَ أَرجَی لِلوَلَدِ وَ أَزکَی لِلعَقلِ فِی الوَلَدِ الَّذِی یَقضِی اللّهُ بَینَهُمَا . [۷۴] از نزدیکی با همسرت درون اوایل شب چه درون تابستان و چه درون زمستان خودداری کن ؛ چرا کـه در آن هنگام ، معده و رگ ها پر هستند . لذا نزدیکی مطلوب نیست و باعث ایجاد قولنج و فلج و نقرس و سنگ کلیـه و تقطّر ادرار و فتق و ضعف بینایی مـی شود . بعد اگر قصد این کار را داشتی ، بهتر هست که آخر شب باشد ؛ چرا کـه برای بدن مفیدتر هست وبرای هوش فرزندی کـه نطفه اش منعقد مـی گردد ، بهتر است. فردی از امام باقر علیـه السلام سؤال کرد : چه اوقاتی وجود دارد کـه در آن ، حتی اگر حلال باشد، مکروه است؟ امام فرمود : مِن طُلُوعِ الفَجرِ إِلَی طُلُوعِ الشَّمسِ، وَ مِن مَغِیبِ الشَّمسِ إِلَی مَغَیبِ الشَّفَقِ، وَ فِی الیَومِ الَّذِی تَنکَسِفُ فِیـهِ الشَّمسُ وَ فِی اللَّیلَهِ الَّتِی یَنخَسِفُ فِیـهَا القَمَرُ، وَ فِی الیَومِ وَاللَّیلَهِ الَّتِی تَکُونُ فِیـهَا الرِّیحُ السَّودَاءُ أَو الرِّیحُ الحَمرَاءُ أَو الرِّیحُ الصَّفرَاءُ وَ الیَومِ وَ اللَّیلَهِ الَّتِی تَکُونُ فِیـهَا الزَّلزَلَهُ . [۷۵] از هنگامـی کـه فجر طلوع مـی کند که تا طلوع خورشید، از هنگامـی کـه خورشید غروب مـی کند که تا وقتی کـه سرخی آن مـی رود، درون روزی کهوف یـا خسوف رخ دهد ، درون هنگامـی کـه بادهای سیـاه یـا زرد یـا سرخ بوزد و یـا درون روز و شبی کـه زلزله باشد. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : لَا تُجامِع فِی أَوَّلِ الشَّهرِ، وَ لَا فِی وَسَطِهِ، وَ لَا فِی آخِرِهِ، فَإِنَّهُ مَن فَعَلَ ذَلِکَ فَلیُسَلِّم لِسِقطِ الوَلَدِ. فَإِن تَمَّ أَوشَکَ أَن یَکونَ مَجنُوناً. أَلَا تَرَی أَنَّ المَجنُونَ أَکثَرُ مَا یُصرَعُ فِی أوَّلِ الشَّهرِ وَوَسَطِهِ وَ آخِرِهِ . [۷۶]

از درون اوّل ماه و آخر ماه و وسط ماه بپرهیز کـه اگر این کار را ی ، احتمال سقط شدن فرزندت زیـاد مـی شود . امّا اگر سقط نشود و متولّد گردد ، احتمال دیوانگی او زیـاد هست . آیـا نمـی بینی کـه صرع ، درون اوّل ماه و وسط ماه و آخر ماه ، بیشتر بـه سراغ بیماران صرعی مـی رود ؟ همچنین فرمود : تُکرَهُ الجَنَابَهُ حِینَ تَصفَرُّ الشَّمسُ وَ حَینَ تَطلُعُ وَ هِیَ صَفرَاءٌ . [۷۷]

جنب بودن درون وقتی کـه خورشید زرد مـی شود و یـا طلوع مـی کند و در حالی کـه زرد رنگ هست مکروه است. درون این نوع احادیث ، رفتارهای درون زمان های خاص ، درون بروز مشکلات جسمـی و روانی ، مؤثّر دانسته شده اند .

این ، بدان معناست کـه رفتارهای درون شرایط زمانی یـاد شده ، احتمال ابتلا بـه نقص عضو و بیماری های جسمـی و روانی را درون فرزند (نوعاً) و در همسران (به صورت خاص) ، افزایش مـی دهد. با آموزش این شرایط بـه جوانان و پرهیز آنان از روابط درون این اوقات ویژه، احتمال ابتلا بـه بیماری های گوناگون ناشی از این نوع رفتارها ، کاهش مـی یـابد. درون احادیث ، مواقعی کـه روابط (بویژه بـه منظور بچه دار شدن) مناسب هست و ممکن هست که آثار روانی عاطفی ، معنوی و جسمـی مطلوبی را بـه دنبال داشته باشد، بـه آن پرداخته شده است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون سفارش های خود مـی فرماید :

وَعَلَیکَ بِالجِمَاعِ لَیلَهَ الإِثنَینِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ حَافِظاً لِکِتَابِ اللّهِ، رَاضِیـاً بِمَا قَسُّمَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ إِن جَامَعتَ أَهلَکَ فِی لَیلَهِ الثَّلَاثَاءِ فَقُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ یُرزَقُ الشَّهادَهَ بَعدَ شَهَادَهِ أَن لَا إِلَهَ إِلَا اللّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّدا صلی الله علیـه و آله رَسُولُ اللّهِ وَ لا یُعَذِّبُهُ اللّهُ مَعَ المُشرِکِینَ وَ یَکُونُ طَیِّبَ النَّکهَهِ وَالفَمِ، رَحِیمَ القَلبِ سَخِیَ الیَدِ، طَاهِرَ اللَّسَانِ مِنَ الغِیبَهِ وَ الکَذِبِ وَ البُهتَانِ وَ إِن جَامَعتَ أَهلَکَ لَیلَهَ الخَمِیسِ فَقُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ یَکُونُ حَاکِماً مِنَ الحُکَّامِ أَو عَالِماً مِنَ العُلَمَاءِ .

وَ إِن جَامَعتَهَا یَومَ الخَمِیسِ عِندَ زَوَالِ الشَّمسِ عَن کَبدِ السَّمَاءِ فَقُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ فَإِنَّ الشَّیطَانَ لا یَقرَبُهُ حَتَّی یَشِیبَ وَ یَکونُ قَیِّماً، وَ یَرزُقُهُ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ السَّلامَهَ فِی الدِّینِ وَ الدُّنیَا . . . وَ إِن جَامَعتَهَا یَومَ الجُمُعَهِ بَعدَ العَصرِ فَقُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ فَإِنَّهُ یَکُونُ مَعرُوفاً، مَشـهُوراً عَالِماً وَ إِن جَامَعتَهَا فِی لَیلَهِ الجُمُعَهِ بَعدَ العِشَاءِ الآخِرَهِ فَإِنَّهُ یُرتَجَی أَن یَکونَ الوَلَدُ مِنَ الأَبدَالِ إِن شَاءَ اللّهُ تَعَالَی . [۷۸]

بر تو باد بـه درون شب دوشنبه ! اگر خدا بچّه ای را نصیب شما کند، احتمال دارد کـه حافظ کتاب خدا بشود و از آنچه خداوند عزّوجلّ از رزق و روزی بـه او مـی دهد ، کمال رضایت را داشته باشد. اگر با همسرت درون شب سه شنبه کنی و بچه ای را خدا بـه شما بدهد، احتمال دارد بعد از این کـه مؤمن مـی شود و شـهادتین (خدایی جز خدای یگانـه نیست و محمّد فرستاده اوست) را مـی گوید ، بـه مقامشـهادتبرسد. هرگز خداوند ، چنینی را با مشرکان بـه جهنّم نمـی برد .

از آثار احتمالی انعقاد نطفه بچه درون شب سه شنبه ، این هست که مبتلا بـه افسردگی و اندوهگینی نمـی شود . او دل نازخاوتمند مـی شود . از غیبت، دروغ و تهمت بـه دیگری ، خود را پاک نگه مـی دارد. و اگر درون شب پنج شنبه ، با همسرت کنی و نطفه بچّه درون این شب منعقد گردد، احتمال دارد کـه بچّه ، بـه حکومت برسد و یـا دانشمند شود. و اگر درون روز پنج شنبه نزدیک ظهر ، صورت گیرد و نطفه منعقد گردد و احتمال این کـه فرد فهیمـی شود و شیطان ، که تا پیری بـه سراغش نیـاید ، زیـاد است. همچنین محتمل هست خداوند عزّوجلّ سلامت دینی و دنیوی بـه او عطا نماید... و اگر انعقاد نطفه ، درون عصر روز جمعه صورت پذیرد ، امکان دارد کـه بچّه ، شخصی معروف و مشـهور و دانشمند بشود و اگر درون شب جمعه ، بعد از نماز عشاء انعقاد صورت گیرد ، امـید آن کـه صالحی از صالحان بشود، ان شاء اللّه !

همچنین پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون سفارشی درون مورد درون اوقات خاصی ، بـه دلیل احتمال درصدی از آثار نامطلوب بر فرزند مـی فرماید : وَ لَا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ بَعدَ الظُّهرِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدُ فِی ذَلِکَ الوَقتِ یَکُونُ أَحوَلَ وَ الشَّیطَانُ یَفرَحُ بِالحَوَلِ فِی الإِنسَانِ . وَ لا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ فِی أَوَّلِ الشَّهرِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِهِ، فَإِنَّ الجُنُونَ وَ الجُذَامَ وَ الخَبَلَ یُسرِعُ إِلَیـهَا وَ إِلَی وَلَدِهَا . وَ لَا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ فِی لَیلَهِ الفِطرِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ لَم یَکُن ذَلِکَ الوَلَدُ إِلَا کَثِیرَ الشَّرِّ.

وَ لاَ تُجَامِعِ امرَأَتَکَ فِی لَیلَهِ الأَضحَی فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ ذَا سِتَّهِ أَصَابِعٍ أَو أَربَعَهٍ. وَ لَا تُجَامِعِ أَهلَکَ فِی لَیلَهِ النِّصفِ مِن شَعبَانَ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ مُشَوَّهاً ذَا شَامَهٍ فِی شَعرِهِ وَ وَجهِهِ. وَ لا تُجَامِعِ أهَلَکَ فِی آخِرِ الشَّهرِ إِذاَ بَقِیَ مِنـهُ یَومَانِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ عَشَّاراً أَو عَوناً لِلظَّالِم وَ یَکُونُ هَلَاکُ فِئَامٍ مِنَ النَّاسِ عَلَی یَدَیـهِ. وَ لَا تُجامِعِ أَهلَکَ فِی أَوَّلِ سَاعَهٍ مِنَ اللَّیلِ، فَإِنَّه إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ لا یُؤمَنُ أَن یَکُونَ سَاحِراً مُؤثِراً لِلدُّنیَا عَلَی الآخِرَهِ . [۷۹]

بعد از ظهر ، با همسرت نزدیکی نکن، کـه اگر فرزندی درون آن هنگام تشکیل شود ، چشمان او چپ و دوبین مـی شوند و شیطان ، از این نقص درون انسان شاد مـی شود. درون اوّل و وسط و آخر ماه نیز نزدیکی نکن کـه احتمال دارد جنون، جذام و گیجی ، بـه همسر و بچه اش روی آورد .

در شب عید فطر ، نزدیکی احتمالاً باعث شرور شدن بچّه بگردد . درون شب عید قربان نزدیکی نکن ، کـه ممکن هست انگشتان بچه ، شش تایی یـا چهارتایی شود. درون شب نیمـه شعبان جماع نکن ، چون محتمل هست که بچّه ، زشت و ناخوشی درون مو و صورتش پدید آید. نزدیکی درون دو روز مانده بـه آخر ماه ، احتمال مـی رود کـه بچّه ، مالیـات بگیر و همکار ستمگران شود و چه بسا عدّه ای از مردم بی گناه ، با دست او بـه هلاکت بیفتند. نزدیکی درون ساعت اوّل شب ، ممکن هست بچّه ای کـه انعقاد نطفه اش درون این وقت بوده، ساحر بشود و دنیـا را بـه آخرت ترجیح دهد.

شرایط روانی

از شرایط مـهم برقراری رابطه ، این هست که زن و مرد ، هر دو ، آمادگی روحی به منظور آن داشته باشند.

این آمادگی روحی روانی و آرامش علاوه بر آن کـه باعث رسیدن بـه اوج لذّت هر دو مـی شود ، درون نطفه ای هم کـه منعقد مـی شود ، تأثیر بـه سزایی دارد و زمـینـه انتقال صفات ارثی مطلوب را فراهم مـی سازد. از این رو درون احادیث ، تأکید بر آن هست که هنگام برقراری رابطه و ، زوجین ، از هر گونـه اضطراب، نگرانی و موقعیت هایی کـه آرامش آنـها را برهم مـی زند، بـه دور باشند.

امام حسن مجتبی علیـه السلام بـه آثار روانی و تأثیرات ژنتیکی اضطراب والدین درون هنگام ، بر فرزندی کـه در این شرایط ، نطفه اش منعقد مـی شود ، پرداخته ، مـی فرماید : فَإِنَّ الرَّجُلَ إِذَا أَتَی أَهلَهُ بِقَلبٍ سَاکِنٍ وَ عُروقٍ هَادِئَهٍ وَ بَدَنٍ غَیرِ مُضطَرِبٍ، استَکَنَّت تِلکَ النُّطفَهُ فِی الرَّحِمِ فَخَرَجَ الوَلَدُ یُشبِهُ أَبَاهُ وَ أُمَّهُ . [۸۰]

اگر مرد ، درون حال آرامش و بدن غیر مضطرب ، با همسرش نزدیکی کند، نطفه ، درون رَحِم استقرار پیدا مـی کند و فرزند آنـها شبیـه پدر و مادرش مـی شود. این مسئله ، علاوه بر تأثیری کـه بر کودک دارد، به منظور زوجین (بویژه به منظور زن) از اهمـیت ویژه ای برخوردار هست ، بـه گونـه ای کـه اگر زن ، آرامش نداشته باشد و مضطرب باشد، اصلاً مـیل ، درون او ایجاد نمـی شود و اگر شوهرش آرامش نداشته باشد ، مـیل او نیز فروکش مـی کند. لذا درون دستورهای دینی ، از درون شبی کـه مرد ، قصد مسافرت دارد ، نـهی شده هست ؛ چرا کـه مسافر ، مسلماً نگرانی و دلواپسی دارد و از آرامش لازم برخوردار نیست. پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : إِذَا خَرَجتَ فِی سَفَرٍ فَلَا تُجَامِع أَهلَکَ مِن تِلکَ اللَّیلَهِ ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یُنفِقُ مَالَهُ فِی غَیرِ حَقٍّ . [۸۱]

در شبی کـه قصد سفر داری ، با همسرت نکن کـه اگر درون آن حال ، نطفه فرزندی منعقد شود، مال خود را درون راه نادرستْ خرج خواهد کرد. آرامش روانی درون هنگام برقراری رابطه و تأثیرات ژنتیکی آن درون دیدگاه حدیثی، آن قدر مـهم تلقی شده هست که به منظور زمـینـه سازی آن، بـه یـاد خدا و وضو ، بـه عنوان یک عملی کـه با نیّت قرب الی اللّه انجام مـی شود، توصیـه گردیده است. از آن جا کـه «یـاد خدا» هم آرامش آور هست و هم باعث مـی شود کـه انسان ، درون ترین لحظات خود ، از یـاد خدا غافل نشود، توصیـه شده هست که مرد و زن ، پیش از ، نام خدا را بر زبان بیـاورند و از شر شیطان ، بـه او پناه ببرند. امام صادق علیـه السلام بـه نقل از امـیر المؤمنین علیـه السلام فرمود : إِذَا جَامَعَ أَحَدُکُم فَلیَقُل بِسمِ اللّهِ وَ بِاللّهِ اللَّهُمَّ جَنِّبنِی الشَّیطَانَ وَ جَنِّبِ الشَّیطَانَ مَا رَزَقتَنِی . فَإِن قَضی اللّهُ بَینَهُمَا وَلَداً لا یَضَرُّهُ الشَّیطَانُ بِشَی ءٍ أَبَداً . [۸۲]

هنگامـی کـه مـی خواهید کنید ، بگویید: بسم اللّه و باللّه ! خداوندا ! شیطان را از من و از آنچه بـه من عطا مـی کنی ، دور کن. بعد اگر خدواند ، فرزندی را بـه آنـها عطا کند ، شیطان ، هرگز نمـی تواند بـه او آسیبی برساند. از اموری کـه باعث ایجاد آرامش درون زن مـی شود و آثار ژنتیکی مطلوب بر جنین دارد، «وضو گرفتن» هست . لذا سفارش شده کـه پیش از ، وضو بگیرید. پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : إِذَا حَمَلَتِ امرَأتُکَ فَلَا تُجَامِعهَا إِلَا وَ أَنتَ عَلَی وُضُوءٍ فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ یَکُونُ أَعمَی القَلبِ بَخِیلَ الیَدِ . [۸۳]

هنگامـی کـه همسرت حامله مـی شود ، بدون وضو با او نزدیکی نکن، کـه فرزند شما کوردل و خسیس نشود.

از جمله شرایط روانی به منظور برقراری رابطه ، این هست که مرد و زن ، با عشق بـه یکدیگر و در نظر گرفتن زیبایی ها و نقاط قوّت یکدیگر ، بـه سوی هم بروند. درون این صورت هست که هر دو ، از یکدیگر لذّت مـی برند ؛ امّا اگر افکار دیگری غیر از خودشان را بـه ذهن راه بدهند، پراکندگی ذهنی، ارتباط محبّتی و عاشقانـه آنـها را برهم مـی زند و از نظر شـهوی هم، نمـی توانند بـه اوج لذّت برسند (بویژه زن کـه تحریک ش از ارتباط محبّتی نشئت مـی گیرد). درون تصوّر مرد ، از زن دیگری غیر از همسرش بـه هنگام ، آن رابطه محبّتی را کـه باید دریـافت کند ، نمـی کند و حتّی ممکن هست که متوجّه شود و اضطراب ، او را فرا گیرد و از ارتباط با شوهرش نفرت پیدا کند. درون چنین شرایطی ، مرد و زن، هردو، بـه تدریج سرد مـی شوند و نمـی توانند رابطه محبّتی نسبت بـه یکدیگر برقرار سازند .

از این روست کـه در حدیث ، مرد ، از با تصوّر فرد دیگری غیر از همسرش منع شده هست . روشن هست که این منع ، با توجّه بـه آثار نامطلوبی کـه دارد، از حرمت حکایت دارد و ظهور نـهی هم ، بنا بر تحقیق دانشمندان علم اصول ، درون همـین راستاست. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با صراحت مـی فرماید : لا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ بِشَهوَهِ امرَأَهِ غَیرِکَ .[۸۴]

با تخیّل زن دیگری بـه جای همسرت ، با او نزدیکی نکن ! از نظر روان شناسی نیز این تخیّلات ، از عواطف و محبّت زن نسبت بـه مرد و از عواطف مرد نسبت بـه زن مـی کاهد و از طرف دیگر ، ممکن هست مشکلات ارضای نیز پیش آورد. اگر آن زن تصوّر شده ، از همسرش زیباتر باشد ، انزال زودرس بـه وجود مـی آورد و اگر آن زن ، زشت تر از زن خودش باشد (طبق اصول شرطی سازی پاولف) موضوع را بـه همسر خود تعمـیم مـی دهد و موجبات سردمزاجی اش را فراهم مـی آورد و تحریک زن را بـه تأخیر خواهد انداخت. [۸۵]

در ضمن ، طی مکانیسم پیچیده ای ، بر فرزندی کـه در این حال ، نطفه اش منعقد مـی شود نیز تأثیر خواهد گذاشت. هیلور (نویسنده یونانی) درون کتابش بـه نام داستان حقه های عجیب ملکه ، «پرسینا» را آورده کـه فرزندی سفید بـه دنیـا آورد ، با آن کـه خود و همسرش هر دو «هیدایی (سیـاه پوست)» بوده اند و در شجره نامـه هایشان اثری از هیچ سفیدپوستی نبوده هست ؛ امّا بعداً معلوم مـی شود کـه ملکه ، بـه مردی سفیدپوست علاقه داشته هست و درون موقع ، او را تصوّر مـی کرده هست . [۸۶]

ب . فرایند رابطه

فرایند برقراری رابطه زن و مرد بعد از فراهم سازی شرایط مکانی، زمانی و روانی عاطفی، تحقّق مـی یـابد. آمادگی زوجین به منظور اجرای بهینـه این فرایند ، با آگاهی های لازم از یکدیگر، درون ارتباط با نیـازها، احساسات و حقوق خودشان، ارتقابخشی نگرش عاطفی آنان، رشد نگرش صحیح درون رفتار بین آن دو و افزایش توانمندی درون مـهارت های ارتباطی ، مـیسّر مـی گردد. فرآیند رابطه ، از مرحله «انگیزش» آغاز مـی شود ، سپس «تشدید» مـی گردد و به «ارگاسم» مـی رسد و بعد «فروکش» مـی کند. تفاوت های زن و مرد درون این چهار مرحله ، از اهمـیّت زیـادی برخوردار هست که درون ادامـه ، بـه بررسی آنـها مـی پردازیم.

مرحله انگیزش

مرحله انگیزش دوره پاسخ پسر ، ممکن هست که از هر منبع تحریک جسمـی یـا روانی ای پدید آید. عامل تحریکی، تأثیر عمده ای درون برقراری افزایش کافیِ نقش و ادامـه دوره پاسخ دارد. اگر تحریک، متناسب با توقّعات پسر باشد (مثلاً زیبایی همسر ، جلب توجه کند و پسر ، آن را مشاهده کند) ، معمولاً شدّت پاسخ بـه سرعت ، افزایش مـی یـابد. درون این حالت، مرحله انگیزش «تسریع» و یـا از نظر زمانی ، کوتاه مـی گردد. بنا بر گفته آلفرد کینزی : مردان ، درون برابر محرّک های روانی بیشتری مانند عریـانی، رفتار عشوه گرانـه، کتاب ها و فیلم های انگیز ، برانگیخته مـی شوند. [۸۷]

اگر روش تحریکی ، از نظر فیزیکی یـا روانی، نامناسب باشد یـا قطع شود، ممکن هست که مرحله انگیزش ، بسیـار طولانی یـا حتّی قطع شود. این قسمت و قسمت فرونشین ، درون برگیرنده بخش عمده زمانی هست که درون یک دوره پاسخ انسان ، صرف مـی شود. ولی تحریک ، خیلی زود و با دیدن یک زیبایی انجام نمـی شود ؛ بلکه محرّک ها و انگیزش ها درون تمایلات زنان ، با دیگر جنبه های شخصیت آنان ، ارتباط نزدیکی دارد. اگر جوان نتواند محرّک روانی را با خودش بـه عنوان مجموعه ای از ایده آل ها ، باورها، عواطف و شخصیت کـه از او یک انسان مـی سازد ، ارتباط دهد و یـا آن را تهدیدکننده به منظور شخصیت خویش تلقّی کند و یـا مخالف ارزش هایش بداند ، درون مقایسه با پسر جوان، بیشتر احتمال دارد کـه دچار عدم تمایل و تحریک پذیری شود. [۸۸]

ولی ابراز محبّت و مودّت رفتاری ، از عوامل انگیزشی مـهم به منظور ان تلقّی مـی شود . مثلاً وقتی همسر جوان ، بـه وی مـی گوید : «من تو را خیلی دوست دارم» ، این گفته ، باعث تحریک وی مـی شود ؛ چون این محرّک ، با ساختار روانی عاطفی زن هماهنگی دارد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه روان شناسی زن و اثربخشی تحریکی ابراز دوستی بـه زن مـی فرماید : قَولُ الرَّجُلِ لِلمَرأَهِ «إِنِّی أُحِبُّکِ» لا یَذهَبُ مِن قَلبِهَا أَبَداً . [۸۹] سخن مرد بـه زنش مبنی بر این کـه «دوستت دارم» هرگز از قلب زن بیرون نمـی رود. همچنین نوازش ، معاشقه، بوسیدن و مقدّمات عاطفی روانی دیگر ، از عوامل مـهم انگیزش زن هستند. همان طور کـه قبلاً مطرح گردید ، زنان به منظور متمایل شدن، بیشتر از مردان ، بـه تحریک بیرونی نیـاز دارند و برای نوازش و معاشقه ، از جمله محرّکات بیرونی به منظور برانگیختگی زن محسوب مـی شود. درون متون حدیثی، بر این عامل انگیزشی ، تأکید شده هست .

حتّی بـه صورت حق زن ، مطرح گردیده هست که همسر ، موظّف بـه ادای این حق هست ؛ زیرا زن ، بدون آن ، انگیزش مناسبی به منظور پیدا نمـی کند و فرد بـه ارگاسم نمـی رسد و روشن هست که عوارض روانی عاطفی به منظور وی و با واسطه ، روی شوهر و فرزندان خواهد داشت . و به همـین جهت ، عدم معاشقه و فراهم سازی زمـینـه های تحریکی، درون کلام رسول اکرم صلی الله علیـه و آله ، «جفاکاری» نامـیده شده هست ، آن جا کـه مـی فرماید : لا تُجَامِعِ امرَأَهً حَتَّی تُلاعِبَهَا وَتُکثِرَ مُلَاعَبَتَهَا وَتَغمِزَ ... . [۹۰]

از جمله امور جفاکارانـه ، این هست که مردی با همسرش هم بستر شود ، ولی پیش از آن ، با او معاشقه ننماید . نکته دیگری کـه باید درون این زمـینـه یـادآور شد ، این هست که تحریک زن و برانگیختن مـیل او ، برعمرد کـه آناً ممکن هست رخ دهد نـه تنـها تأثیر موقعیت فعلی هست ، بلکه متأثّر از حوادث روزها و هفته های پیش نیز هستند ، بـه این معنا کـه برقراری ارتباط عاشقانـه و عاطفی با زن ، درون روزهای پیشین، او را به منظور برانگیختن آماده مـی کند.

در حقیقت ، مغازله به منظور زنان ، از ساعت ها، روزها و حتّی هفته های قبل از هم آغوشی ، شروع مـی شود. هر کاری کـه باعث آرامش زن شود ، نوعی مغازله است. هر چه قدر کـه زن ، آرامش بیشتری داشته باشد ، به منظور عشق بازی ، آماده تر است. اگر قلب زنی ، از عشقْ محروم باشد ، نوازش شوهر ، بـه جای تحریک ، باعث آزار زن مـی شود .
نکته قابل توجّه ، آن هست که نوازش ، آن هنگام به منظور زنْ محرّک خواهد بود کـه احساس خشونت آمـیز بودن از آن نداشته باشد. مردان ، به منظور پیشگیری از چنین احساسی درون زنان حتما مراقب فشارهایی کـه به عنوان نوازش انجام مـی دهند، باشند. از نظر فیزیولوژی ، غریزه و پرخاشگری درون مردان ، هر دو تحت تأثیر هورمون تستروژن هستند ؛ یعنی هنگامـی کـه غریزه تحریک مـی شود ، هورمون تستروژن بالا مـی رود و هنگام نوازش و معاشقه ، چه بسا خشن عمل مـی کنند و از خودشان نوازش های ملایم و با احساس ، بروز نمـی دهند .

از این رو ، بـه جای این کـه در زن ، مـیل افزایش پیدا کند ، ممکن هست حتّی مـیل اش خاموش شود. مردان ، خودشان فکر مـی کنند کـه و پرحرارت اند و اشتباها بـه نظر زنان خشن مـی آیند.

زنان ، احساس نمـی کنند کـه دارند نوازش مـی شوند ؛ بلکه احساس مـی کنند کـه محکم ، فشار داده مـی شوند. از طرف دیگر ، چون مردان ، هورمون تستروژن بیشتری نسبت بـه زنان از خود ترشّح مـی کنند و پوست آنـها هم کلفت تر است، بنا بر این ، از تماس محکم و سفت درون طول ارتباط ، لذّت مـی برند .

بر ع، پوست زنان بسیـار حسّاس هست و اگر یک زن را مثل مرد لمس کنند ، چون فشار زیـادی بـه دست هایش وارد شده ، احساس مـی کند کـه با او خیلی خشن برخورد شده هست .[۹۱]

همچنین به منظور این کـه زن ، درون مرحله انگیزش تحریک مناسب قرار گیرد ، مرد حتما نظافت درون بدن و لباس های زیر را رعایت کند ؛ زیرا اگر زن درون حین معاشقه ، متوجّه شود کـه بدن مرد یـا لباس او کثیف هست یـا زیر ناخن های او پر از چرک هست ، تمایل خود را بـه نزدیکی ، از دست مـی دهد.

در روایت آمده هست که عدم رعایت نظافت از سوی مردان ، بـه حدّی درون زن تأثیر منفی مـی گذارد کـه ممکن هست کاملاً از شوهر خود ، دل سرد و دل زده شود و به سوی مردان دیگری کـه آراسته و مرتب اند جذب گردد و به این ترتیب ، حتّی پاک دامنی خود را هم از دست بدهد.
در تحقیقات هم نشان داده شده هست که هیچ چیز ، زن را مثل تماس با ناخن های کثیف و نامرتّب کـه پوست او را خراش مـی دهد ، دل سرد نمـی کند. زیر ناخن های مرد ، باعث مـی شود کـه زن ، شب های زیـادی را بدون رابطه بگذراند. این مسئله ، درون مورد لباس ها نیز صادق هست . مردانی کـه برای بیرون رفتن از خانـه ، وسواس زیـادی بـه خرج مـی دهند کـه ظاهری تمـیز و مرتّب داشته باشند، امّا وقت هم آغوشی ، لباس زیر آنـها کثیف و بد بوست ، همسر خود را دل زده مـی کنند.

تفاوت بین زن و مرد درون این مرحله ، از این جهت هست که زنان ، حتّی وقتی بـه مرحله تشدید تحریک مـی رسند ، اگر محرّک های محیطی ، نامطبوع باشند یـا رفتار عاشقانـه شوهر ، ناقص یـا ناخوشایند باشد ، بدون این کـه به مرحله ارگاسم برسند ، بـه مرحله فرونشینی مـی رسند و تمایل آنـها ، بـه کلی از بین مـی رود. بوی خوش از زوجین نیز درون مرحله انگیزش ، زمـینـه تشدید تمایل را فراهم مـی سازد .

و اگر یکی از آن دو ، از بوی ناخوشایند و نامطبوع استفاده کنند ، بـه تحریک ، لطمـه وارد مـی سازد. این مسئله ، بویژه نزد برخی زنان کـه به بوی های مختلف دهان ، حسّاسیت بیشتری دارند، حادتر هست و چه بسا مـیل آنـها از بین برود.

لذا درون روایـات ، بـه مردان سفارش شده کـه مسواک بزنند، نظافت کنند و خود را خوش بو سازند، بـه زنان نیز سفارش شده کـه همواره مرتّب و تمـیز و خوش بو باشند. [۹۲]

پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : اغسُلُوا ثِیَابَکُم وَ خُذُوا مِن شُعُورِکُم وَ استَاکُوا وَ تَزَیَّنُوا وَ تَنَظَّفُوا، فَإِنَّ بَنِی إِسرَائِیلَ لَم یَکُونُوا یَفعَلُونَ ذَلِکَ فَزَنَت نِسَاؤُهُم . [۹۳]

لباس های خود را بشویید و موهای خود را کوتاه کنید و مسواک بزنید و آراسته و پاکیزه باشید کـه قوم بنی اسرائیل چنین ند ؛ بعد زنانشان زناکار شدند.

در مورد زنان نیز امام علی علیـه السلام مـی فرماید : ... لِتَطَیَّبِ المَرأَهَ المُسلِمَهُ لِزَوجِهَا . [۹۴] ... بر زن مسلمان باد کـه خود را به منظور شوهرش خوش بو سازد.

زمـینـه سازی های روان شناختی

زوجین پیش از ، علاوه بر تحریکات کافی و مقدّمات مؤثّر درون رسیدن بـه اوج لذّت ، مـی حتما زوجین موقعیت هایی را فراهم سازند و از برخی امور پرهیز کنند که تا با آرامش و بدون هرگونـه اضطراب و عاری از پیـامدهای نامطلوب، رابطه و را بـه انجام رسانند. درون این زمـینـه ، بـه چند نکته اشاره مـی شود :

یک . موقعیت روانی زوجین درون شب زفاف

شب زفاف به منظور و پسر جوان ، معنای خاصی دارد ؛ زیرا درون این شب ، اوّلین تجربه برایشان اتفاق مـی افتد . این شب به منظور ان ، اهمـیت بیشتری دارد و ممکن هست با وحشت و اضطراب همراه باشد ؛ زیرا به منظور ، اوّلین ارتباط ، بـه معنای خارج شدن از دنیـای «ان» و وارد شدن بـه دنیـای «زنان» است. احساس مـی کند کـه چیزی را از دست مـی دهد و بر آن ناراحت است.

اگر احساس نکند کـه آنچه بـه دست مـی آورد ، ارزشمندتر هست ، احساس سوگواری خواهد کرد. شـهید پاک نژاد درون این زمـینـه مـی نویسد : داماد حتما متوجّه باشد کـه عروس درون شب زفاف ، با دو چیز روبه روست و از هر دو ، وحشت دارد : «مسئولیت مادر شدن و زدوده شدن پرده بکارت» و نباید کاری کند کـه از سه چیز وحشت کند و سومـین آن خود داماد باشد. [۹۵]

در منابع روان شناسی نیز بر این مسئله تأکید شده کـه اساس دنیـای جنس زن ، درون شب زفاف ، بنا نـهاده مـی شود. اگر این شب به منظور زن ، لذّت بخش باشد، زندگی او بعدها نیز با رضایت و لذّت ، همراه خواهد بود وگر نـه ، ممکن هست که زن ، دچار انواع اختلالات مانند : سردمزاجی، یسم و ... شود.

در این شب ، مرد حتما مراقب باشد کـه بیش از تصاحب جسم معشوق ، روح او را بـه دست آورد و اقدام او به منظور عمل ، پیش از تماس عاطفی و آمادگی روانی همـه جانبه، نتیجه ای جز نارضایتی همسرش نخواهد داشت .

متأسّفانـه بسیـاری از مردان جوان ، بـه علّت ناآگاهی از تفاوت های تی زن و مرد، متوجّه این مسئله نیستند .

از آن جا کـه مرد ، کمتر تحت تأثیر مسائل عاطفی است، خیلی شدیدتر از زن بروز مـی کند و به دنبال خاموش سریع آن هست ، درون حالی کـه سرعت درون این زمـینـه ، بـه روحیـه لطیف زن ، لطمـه مـی زند. از این رو ، مرد درون طول زندگی حتما متوجّه این تفاوت باشد و در شب زفاف ، توجّه ویژه ای بـه آن داشته باشد. بـه علّت اهمـیت والای این مسئله ، درون متون حدیثی ، به منظور زوجین ، راهنمایی های ویژه ای به منظور فراهم سازی موقعیت روانی مناسب درون این شب ، مطرح شده است.

از این رو ، بـه برخی از آنـها اشاره مـی کنیم. یکی از این راهنمایی ها آن هست که عروس را شب ، بـه منزل داماد ببرند. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با توجّه بـه آرامـی شب و تأثیر روانی عاطفی کـه اجرای مراسم عروسی درون شب ، نسبت بـه زوجین دارد ، سفارش مـی کند کـه عروسی درون شب انجام گیرد . [۹۶]

این بدان سبب هست که زن و شوهر درون این لحظه ، نیـاز بـه آرامش خاطر دارند و طبق گفته قرآن، شب ، وقت آرامش و سکون است. [۹۷] نیز امام رضا علیـه السلام با اشاره بـه تأثیر آرامش شب و تمایل روانی زنان بـه آرامش یـافتن ، مـی فرماید : مِنَ السُّنَّهِ التَّزوِیجُ بِاللَّیلِ، لِأَنَّ اللّهَ جَعَلَ اللَّیلَ سَکَناً وَ النِّسَاءُ إِنَّمَا هُنَّ سَکَنٌ . [۹۸]

از سنّت های رسول خدا این هست که عروسی ، درون شب صورت گیرد ؛ زیرا شب به منظور سکون و آرامش هست و بـه درستی کـه زنان ، طبیعتاً بـه آرامش متمایل اند و مایـه آرامش خاطر دیگران نیز مـی شوند. بعد از این کـه عروس و داماد ، بـه دور از هیـاهوی روز و هنگام سکوت شب ، وارد خانـه خود شدند، اوّلاً ، با گفتن بسم اللّه الرحمن الرحیم و یـاد خدا، معاشرت و رابطه خودشان را بـه خدا پیوند بزنند و به آن ، تقدّس ببخشند و بدین وسیله ، خویش را از شرّ افکار مزاحم و وسوسه های شیطانی ، مصون نگه دارند.

انعقاد نطفه بچّه درون شرایطی کـه والدین بـه یـاد خدایند، باعث مـی شود کـه فرزند درون آینده ، از شر و بدی و امور شیطانی ، مصون بماند و به انواع انحرافات دچار نگردد ؛ بلکه با خدا و اولیـای الهی ، رابطه عاطفی و معنوی برقرار سازد. چون احادیث درون این زمـینـه ، فراوان اند ، تنـها بـه یکی از آنـها بسنده مـی کنیم .

امام صادق علیـه السلام درون جهت فراهم سازی زمـینـه های روان شناختی و معنوی زوجین مـی فرماید : إِذَا أَتَی أَحدُکُم أَهلَهُ فَلیَذکُرِ اللّهَ ، فَإِنَّ مَن لَم یَذکُرِ اللّهَ عِندَ الجِمَاعِ وَ کَانَ مِنـهُ وَلَدٌ کَانَ ذَلِکَ شِرکَ الشَّیطَانِ وَ یُعرَفُ ذَلِکَ بِحُبِّنَا وَ بُغضِنَا . [۹۹]

هنگامـی کـه آماده مـی شوید به منظور ارتباط ، خدا را یـاد کنید، بـه درستی کـه افرادی کـه در این هنگام ، از خدا غافل باشند، اگر نطفه فرزندی منعقد شود، این فرزند درون آینده ، درون رفتارهای شر و بدی ، همانند شیطان عمل مـی کند و این افراد ، از طریق دوستی و دشمنی با ما (اهل بیت) شناخته مـی شوند. درون حقیقت ، منظور امام این هست کهی کـه اهل بیت علیـهم السلام را دشمن بدارد ، علامت این هست که نطفه اش درون حالی منعقد گردیده کـه والدینش از خدا غافل بوده اند ؛ امّا آنـها کـه دوستدار اهل بیت اند ، دوستی آنـها نشانـه این هست که والدینشان درون هنگام انعقاد نطفه ، بـه یـاد خداوند بوده اند و رابطه قدسی با خداوند برقرار کرده اند.

ثانیـاً ، حتما زمـینـه های روحی و روانی زن را فراهم ساخت ، بـه گونـه ای کـه احساس کند شخصیتش مورد توجّه مرد هست و مرد ، درون خدمت اوست . از این رو درون احادیث ، سفارش شده هست که داماد ، کفش عروس را بیرون بیـاورد و پاهای او را بشوید و تمام منزل را آب بپاشد و او را مورد مـهر و محبّت خود قرار دهد. این دستوری هست که پیـامبر صلی الله علیـه و آله بـه داماد خود امـیر مؤمنان علیـه السلام داد و آن حضرت اجرا کرد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : یَا عَلِیُّ ! إِذَا دَخَلَت العَرُوسُ بَیتَکَ فَاخلَع خُفَّیـهَا حِینَ تَجلِسُ وَاغسِل رِجلَیـهَا وَ صُبَّ المَاءَ مِن بَابِ دَارِکَ إِلَی أَقصَی دَارِکَ. [۱۰۰]

یـا علی ! چون عروس بـه خانـه ات درآید ، کفش هایش را درآور که تا بنشیند و پاهایش را بشوی و به تمام خانـه آب بپاش. درون ادامـه این حدیث، پیـامبر نتیجه این عمل را وفور نعمت درون منزل و تأمـین سلامت روانی زن دانسته هست .

کمترین تأثیر روانی آن هم جلب محبّت همسر هست که گامـی درون جهت خوش بختی خواهد بود و زن ، نسبت بـه خانـه و مدیریت خانـه ، نگرش مثبت پیدا خواهد کرد. این رفتار مـهرآمـیز همسر ، تأثیر فوق العاده ای درون روح و روان زن دارد و تذکّری هست به مرد کـه از لحظه ورود بـه خانـه حتما مـهر و محبّت خود را نثار زن کند که تا قلب او را تسخیر کند ، نـه آن کـه صرفاً درون تسخیر جسم او باشد. ثالثاً ، درون شب زفاف ، با برقراری رابطه معنوی با خداوند ، مـهر و محبّت خود را بـه یکدیگر با معنویت همراه سازند و محور محبّت خودشان را نسبت بـه یکدیگر، خدا و رضایت و محبّت او قرار دهند .

و لذا مستحب هست که ابتدا دو رکعت نماز بگذارند و از خداوند، طلب مـهر و محبّت به منظور یکدیگر کنند. از امام معصوم علیـه السلام نقل شده کـه مـی فرماید : إِذَا قَرُبَ الزِّفَافُ یُستَحَبُّ أَن تَأمُرَهَا أَن تُصَلِّیَ رَکعَتَینِ وَ تَکُونُ عَلَی وُضُوءٍ إذَا أُدخِلَت عَلَیکَ وَ تُصَلِّیَ أَنتَ أَیضاً مِثلَ ذَلِکَ وَ تَحمِدَ اللّهَ وَ تُصَلّی عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیـه و آله وَ تَقُولُ: اللّهُمَّ ارزُقنِی إِلفَهَا وَ وَدَّهَا وَ رِضَاهَا بِی وَ أَرضِنِی بِهَا، وَاجمَع بَینَنَا بِأَحسَنِ اجتِمَاعٍ وَ أَیسَرِ ائتِلَافٍ فَإِنَّکَ تُحِبُّ الحَلَالَ وَ تَکرَهُالحَرَامُ . [۱۰۱]

پیش از برقراری ارتباط عاشقانـه ، با وضو بر یکدیگر وارد شوند و دو رکعت نماز بخوانند و خدا را شکر کنند و بر محمّد و آلش درود بفرستند و آن وقت ، مرد ، خدا را بخواند و بگوید: خداوندا ! مـهر و محبّت و رضایت همسرم را نصیبم کن و او را هم از من راضی گردان و به بهترین وجه و آسان ترین صورت ، بین ما جمع کن کـه تو حلال را دوست داری و از حرام متنفّری. با این عمل روابط خودشان را با خداوند گره مـی زنند و با آرامش روانی و معنوی ، زندگی مشترک خود را آغاز مـی کنند. با دقّت درون این دستورهای دینی ، متوجّه مـی شویم کـه اساس خانواده ، بر پایـه مـهر هست ؛ چرا کـه ائمـه علیـهم السلام دستور داده اند کـه از خداوند مـهر و محبّت یکدیگر را بخواهید و همـه این اعمال و دستورها به منظور جلب محبّت یکدیگر هست و ارتباط هم صرفاً یک عمل نیست ، بلکه عملی همراه با جنبه های روانی عاطفی هست که باعث آرامش زوجین مـی گردد. رابعاً ، عروس و داماد ، بعد از انجام مستحبّاتی کـه ذکر شد ، بـه نوازش و تحریکات مقدّماتی بپردازند و به هیچ وجه ، پیش از فراهم شدن مقدّمات ، بـه آن عمل مبادرت نکنند.

دو . پرهیز از درون شرایط نامناسب

از آن جا کـه برای شرایط روانی ، جزو ضروریـات اصلی هست ، حتما از موقعیت های نامناسب کـه اضطراب ایجاد مـی کنند و پیـامدهای نامطلوبی دارد، دوری شود. درون احادیث ، بر پرهیز از این موقعیت های نامناسب ، تأکید شده کـه در ادامـه ، بـه تعدادی از آنـها مـی پردازیم :

اوّل . پرهیز از درون موقعیت لزوم تخلیـه شکم

شرایطی کـه زوجین یـا یکی از آنان ، نیـاز داشته باشند کـه به دستشویی بروند و به تخلیـه ادرار یـا مدفوع بپردازند، شرایط مناسبی به منظور نیست ؛ زیرا آرامش از آنـها سلب مـی شود ، بـه لذّت بالایی نمـی رسند ، احساس نارضایتی از همسر خود پیدا مـی کنند و به آثار روانی نامطلوبی (مانند پرخاشگری و ناسازگاری با همسر) مبتلا مـی شوند. علاوه بر این کـه پیـامدهای پزشکی آن نیز مشکلات فراوان روانی، برایشان فراهم مـی سازد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با توجّه بـه عوارض این موقعیت، بـه صورت روشن ، زوجین را از درون چنین شرایطی بازداشته و مـی فرماید : لا یُجَامِعَنَّ أَحَدُکُم وَ بِهِ حِقنٌ مِن خَلَاً فَإِنَّهُ یَکُونُ مِنـهُ البَواسِیرُ وَ لا یُجَامِعَنَّ أَحَدُکُم وَ بِهِ حِقنٌ مِن بَولٍ، فَإِنَّهُ یَکُونُ مِنـهُ النَّواصِیرُ . [۱۰۲] هرگز نباید هیچ یک از شما درون حالی کـه غایط دارید ، بـه بپردازید . بـه درستی کـه گرفتار بیماری بواسیر مـی شوید و هرگز نباید هیچ یک از شما درون حالی کـه ادرار دارد ، بـه نزدیکی بپردازد. بـه درستی کـه گرفتار بیماری های مجاری رگ های خونی درون اطراف چشم، لثه دندان و حوالی مـی شوید. [۱۰۳]

دوم . خودداری از صحبت غیر عاشقانـه بـه هنگام

پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : لَا تَتَکَلَّم عِندَ الجِمَاعِ، فَإِنَّهُ إِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ لا یُؤمَنُ أَن یَکونَ أَخرَسٌ . [۱۰۴] هنگام نزدیکی ، حرف نزن کـه اگر فرزندی از تو بـه وجود آید ، ممکن هست لال شود. منظور از صحبت هنگام ، صحبت های معمولی ای هست که ذهن زوجین را از لذّت ، بـه امور دیگر معطوف مـی سازد و مانع رسیدن آنـها بـه اوج لذّت مـی شود. وگر نـه ، تحریک و از جمله صحبت های عاشقانـه ، نـه تنـها اشکالی ندارد ، بلکه همان طور کـه پیش از این گفته شد ، بـه آن توصیـه هم شده است.

سوم . خودداری از درون حال جنابت

اگر مرد ، پیش از ، محتلم شده باشد ، بهتر هست که ابتدا غسل کند و سپس با همسرش نماید ؛ چون هم از نظر روانی و لذّت بردن بیشتر زوجین ، خوشایندتر هست و هم از مبتلا شدن بـه اختلالات روانیِ فرزندی کـه به دنیـا مـی آید ، پیشگیری مـی کند . لذا پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : یُکرَهُ أَن یَغشَی الرَّجُلُ المَرأَهَ وَ قَدِ احتَلَمَ حَتَّی یَغتَسِلَ مِن احتِلَامِهِ الَّذِی رَأَی، فَإِن فَعَلَ فَخَرَجَ الوَلَدُ مَجنُوناً فَلَا یَلُومَنَّ إِلَا نَفسَهُ . [۱۰۵] کراهت دارد مردی کـه محتلم شد ، پیش از این کـه غسل کند ، با همسرش نزدیکی کند، و اگر این کار را کرد و فرزندش دیوانـه شد،ی را جز خودش ملامت نکند. پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون حدیث دیگری ، تکرار بعد از شست وشو و وضو گرفتن را بدون اشکال مـی داند و به تأثیر روانی آن درون لذّت و نشاط زوجین پرداخته ، مـی فرماید : إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُم العَودَ، فَلیَتَوَضَّّأ فَإِنَّهُ أَنشَطُّ لِلعَودِ . [۱۰۶]

هنگامـی کـه یکی از شماها مـی خواهد به منظور بار دوم کند، شست وشو کند و وضو بگیرد . بـه درستی کـه این وضو به منظور دوباره ، باعث نشاط بیشتری مـی شود. ایشان درون بیـان دیگری بر وضو بین دو تأکید مـی کند و مـی فرماید : إِذَا أَتَی أَحَدَکُم أَهلَهُ ثُمَّ أَرَادَ أَن یَعُودَ فَلیَتَوَضَّأ بَینَهُمَا وُضُوءاً . [۱۰۷] هنگامـی کـه یکی از شماها با همسرش مـی کند، سپس مـی خواهد دوباره نیز انجام دهد، حتما بین آن دو ، وضو بگیرد.

چهارم . خودداری از درون حالت ایستاده

از اموری کـه همسران را از حالت روانی عاطفیِ عاشقانـه انسانی بیرون مـی برد و موقعیت روانی حیوانی برایشان فراهم مـی سازد و آرامش و لذّت آنـها (بویژه آرامش زن) را کاهش مـی دهد و عوارضی هم بر بچّه ای کـه در آن ، نطفه اش منعقد شود، مـی گذارد ، درون حال ایستاده است. از این رو ، پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : یَا عَلِیُّ! لَا تُجَامِعِ امرَأَتَکَ مِن قِیَامٍ فَإِنَّ ذَلِکَ مِن فِعلِ الحَمِیرِ فَإِن قُضِیَ بَینَکُمَا وَلَدٌ کَانَ بَوَّالَاً فِی الفِرَاشِ کَالحَمِیرِ البَوَّالَهِ فِی کُلِّ مَکَانٍ . [۱۰۸]

ای علی ! درون حالت ایستاده ، با همسرت مکن کـه این ، از عمل چهارپایـان هست . اگر آن چنان کنی و فرزندی از تو ، بـه وجود آید ، قادر بـه کنترل ادرار خود نخواهد بود و مانند چهارپایـان ، درون هر مکانی ادرار خواهد کرد.

پنجم . پرهیز از افراط درون عمل

همان طور کـه پُرخوری (حتی درون غذاهای حلال) ، نامطلوب هست و باعث ایجاد چاقی و انواع بیماری ها مـی شود، افراط درون عمل (حتی از راه مشروع) نیز نامطلوب هست و عوارض سوء روانی و جسمـی به منظور انسان دارد . لذا لازم هست که انسان ، همان طور کـه غذا خوردن و آشامـیدن و خوابیدن خود را مقیّد مـی کند، خود را هم حتما به مـیزان معقولی قرار دهد و از افراط درون آن بپرهیزد. پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : مَن أَرَادَ البَقَاءَ وَ لا بَقَاءَ، فَلیُبَاکِرِ الغَدَاءَ وَ لیُجَوَّدِ الحِذَاءِ وَ لیُخَفِّفِ الرِّدَاءَ وَ لیَقلِل مُجَامَعَهَ النِّسَاءِ ... . [۱۰۹]

کسی کـه خواستار بقای عمر هست و البته هیچ هم جاویدان نیست، صبحانـه را زود بخورد، کفش مناسب بـه پا کُند ، لباس را سبک کند و با زنان را کم کند. این امر ، نشان دهنده آن هست که افراط درون امور ، سلامت روانی انسان را نیز بـه خطر مـی اندازد و گاهی که تا حدی پیش مـی رود کـه به نوعی بیماری تبدیل مـی شود. این افراط کاری و ولع ، علاوه بر این کـه بر جسم و روان فردِ آسیب مـی رساند، شریک او را نیز دچار ناراحتی مـی کند. فرانکل ، درون مورد غرق شدن درون هرج و مرج چنین مـی نویسد : غرق شدن درون هرج و مرجی این چنین ، نادیده انگاشتن فردیت انحصاری هم بستر هست و این ، بـه نوبه خود ، مانع از یک رابطه عاشقانـه هست ؛ چون تنـها آن رابطه ای کـه نـهفته درون عشق هست مـی تواند ارزشمند باشد. [۱۱۰]

از نظر «کارن هورنای» نیز افراط کاری درون ، نشانـه وجود بیماری عصبی درون فرد هست . این مسئله ، بویژه هنگامـی تبدیل بـه مشکل مـی شود کـه یکی از زوجین ، تمایل زیـادی بـه نزدیکی دارد و دیگری نـه . درون این جا به منظور فردی کـه تمایلات او درون حد طبیعی هست ، و قادر بـه برآورده ساختن تمایلات افراطی شریک خود نیست ، تبدیل بـه عذابی دردآور مـی شود و لازم هست برای حل این مشکل ، بـه متخصّص مراجعه کنند ؛ زیرا طبق گفته محققان ، افزایش مـیل ، یک نوع بیماری هست که روان شناسان ، از آن ، تحت عنوان «هیبروالتیـه» نام اند و موقعی اتفاق مـی افتد کـه انحنا و ارضای کافی صورت نمـی پذیرد . مرد افسانـه های دون ژوان کـه به علّت افزایش شدید امـیال ، امروز ضرب المثل شده هست ، از نظر روان کاوان ، مرد نوروتیکی هست که بـه علّت محرومـیت دوران کودکی ، این مشکل به منظور وی بـه وجود آمده است. البته درون زنان نیز مشکلات مشابهی یـاد شده است.

مرحله و اوج لذّت

پس از آن کـه مرد و زن ، درون مرحله انگیزش ، زمـینـه کافی به منظور برانگیختگی یکدیگر فراهم ساختند و هر دو (بویژه زن کـه دیر برانگیخته مـی شود) بـه این موضوع آگاه شدند ، حتما اقدام بـه نمایند. درون احادیث اسلامـی ، تأکید بر این هست که ، بدون برانگیختگی زن صورت نگیرد ، حتّی اگر این برانگیختگی ، طولانی شود ؛ زیرا عدم برانگیختگی زن، قبل از ، بـه عدم رضایت از شوهر، ناراحتی عصبی، پرخاشگری، بی معنا بودن زندگی و دیگر عوارض روانی عاطفی مـی انجامد. از این رو ، امام رضا علیـه السلام مرد را از بـه هنگام عدم برانگیختگی زن نـهی مـی کند و مـی فرماید : لا تُجامِعِ امرَأَهً حَتَّی تُلاعِبَهَا وَ تُکثِرَ مُلَاعَبَتِهَا وَ تَغمِزَ ثَدییـهَا، فَإِنَّکَ إِذَا فَعَلتَ ذَلِکَ غَلَبتَ شَهوَتُهَا وَ اجتَمَعَ مَاءها لأنَّ ماؤُهَا یَخرُجُ مِن ثَدییـهَا وَ الشَّهوَهُ تَظهَرُ مِن وَجهِهَا وَ عَینَیـهَا وَ اشتَهَت مِنکَ مِثلَ الَّذِی تَشتَهِیـهِ مِنـهَا . [۱۱۱]

تا قبل از این کـه با همسرت معاشقه و ملاعبه نکرده ای ، هرگز با او نزدیکی نکن و این کار را طولانی انجام بده و های او را بمال و تحریکات را ادامـه بده که تا برانگیختگی او درون چهره و چشم او ظاهر شود و ترشّح بدن او زیـاد گردد ؛ چون با این کار ، بدن او ترشّح پیدا مـی کند و و مـیل درون چهره اش آشکار مـی گردد.

وقتی چنین تحریک کردی ، آن وقت ، او همان چیزی را از تو مـی خواهد کـه تو از او مـی خواهی . امروز درون روان شناسی ، این مرحله اوج لذّت را ، مرحله «ارگاسم» [۱۱۲] مـی نامند. مرحله ارگاسم و اوج لذّت ، محدود بـه چند ثانیـه ای هست که ضمن آن ، احتقان عروقی و مـیوتونی حاصل از تحریک ، آزاد مـی گردد. این نقطه اوج غیر ارادی ، درون هر سطحی کـه نشان دهنده بیشترین افزایش تنش به منظور هر مورد خاص است، پدید مـی آید و کلّ بدن ، از نظر فیزیولوژیک ، درون پاسخ بـه تنش های با آن ، درگیر مـی شود. [۱۱۳]

بر اساس الگوهای پاسخ فردی درون تجربه ارگاسمـی زنان نسبت بـه مردان ، تغییرات چشمگیری (چه از نظر شدّت و چه از نظر طول مدّت) مشاهده مـی شود ؛ چرا کـه در بیشتر موارد ، زنان ، نسبت بـه مردان به منظور رسیدن بـه ارگاسم ، بـه مدّت بیشتری نیـاز دارند. لذا لازم هست که نوعی هماهنگی بین زن و شوهر ایجاد شود ؛ زیرا هر گونـه ناهماهنگی درون این مرحله ، بـه ایجاد ناراحتی های عصبی حاد مـی انجامد .

اگر یکی از زوجین (معمولاً زن) احساس کند کـه فقط شریک او بـه ارضای کامل غریزه خود دست مـی یـابد، عمل به منظور او ، فقط نوعی فداکاری تلخ بـه حساب مـی آید و عملاً چنین کاری ، سخت ، بی معنا و بی فایده خواهد بود. درون نتیجه او را بـه سمت عقده های روانی ای مـی کشاند کـه ممکن هست در ابتدا آسان باشد ، امّا بـه مرور زمان ، پیچیده شود.

این تفاوت بین زن و مرد درون رسیدن بـه ارگاسم، پدیده شایع درون بین تمام زنان و در تمام فرهنگ ها و جوامع هست و چیزی نیست کـه مربوط بـه کشور یـا فرهنگ خاصی باشد. بـه این دلیل ، روان شناسان و متخصّصان امور خانواده ، همواره بـه این مسئله سفارش مـی کنند کـه شوهران ، متوجّه این مسئله باشند و از تکنیک هایی به منظور به تأخیر انداختن ارگاسم خود و به ارگاسم رسیدن زنان استفاده کنند. [۱۱۴]

در دستورهای دینی (همان طور کـه در بالا گفته شد) نیز بر این امر ، تأکید شده هست ، با این کـه در آن زمان ، اصلاً نمـی دانستند زن هم نیـازهایی دارد و ممکن هست به ارگاسم برسد .

لذا درون روایـات ، فراوان سفارش شده کـه مردان ، بـه نیـاز زنان هم توجّه کنند و بدون این کـه آنـها را ارضا کنند، فقط بـه فکر ارضای خود نباشند. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُم أَن یَأتِیَ زَوجَتَهُ فَلَا یُعجِّلهَا فَإِنَّ لِلنِّسَاءِ حَوائِجَ . [۱۱۵]

هر گاه یکی از شما بخواهد با زنش نزدیکی کند ، نباید او را بـه شتاب اندازد ؛ زیرا زنان هم نیـازهایی دارند.

در حدیث دیگری ، امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : فَإِذَا أَتَی أَحدُکُم أَهلَهُ فَلیَکُن بَینَهُمَا مُلَاعَبَهٌ فَإِنَّهُ أَطیَبُ لِلأَمرِ .[۱۱۶]

هنگامـی کـه یکی از شما مـی خواهد با زنش ارتباط برقرار کند ، حتما بین آن دو ، ملاعبه صورت گیرد کـه این به منظور هر دو ، خوشایندتر است. اهمـیت معاشقه درتمام مراحل ، قابل مشاهده است. بدون معاشقه ، اصولاً زن برانگیخته نمـی شود و اگر این کار ، استمرار نداشته باشد، مـیل ، فروکش مـی کند. زن درون این حالت ، یـا اصلاً بـه ارگاسم نمـی رسد و یـا خیلی دیر مـی رسد کـه هم به منظور شوهر و هم به منظور خود زن ، خسته کننده مـی شود .

مرحله فرونشینی

مرد و زن ، بعد از اوج حالت ارگاسمـیک ، وارد آخرین مرحله دوره پاسخ ، یعنی مرحله «فرونشینی» مـی گردند. این دوره بازگشت و زوال هیجان ، بـه صورت الگوی پاسخ معکوس، شخص را از مراحل پلاتو و انگیزش ، بـه حالت بدون تحریک باز مـی گرداند. درون زنـها این توانایی وجود دارد کـه از هر نقطه مرحله فرونشینی ، درون صورتی کـه در معرض تحریک کافی دیگر قرار گیرند ، بـه یک تجربه ارگاسمـی دیگر برگردند. این امکان به منظور ارگاسم های فراوان ، زمانی آشکارتر هست که برگشت درون سطح تنش پلاتو و تشدید تحریک، صورت گرفته باشد.

در مرد ، مرحله فرونشینی ، شامل یک دوره بی پاسخیِ اضافی هست که ممکن هست در مرحله بازگشت که تا پایین ترین سطح انگیزش درون دوره پاسخ ادامـه یـابد. تحریک مجدّد بـه سطوح بالاتر تنش ، فقط بعد از ختم این دوره بی پاسخی، امکان پذیر هست . بـه استثنای موارد معدود، توانایی فیزیولوژیک مردها به منظور پاسخ بـه تحریک دوباره ، بـه مراتب کمتر از زن هاست.

بقایـای فیزیولوژیک تنش ، معمولاً درون مرد و زن ، بـه کندی از بین مـی روند ، مگر این کـه حالت رهایی ارگاسمـیکِ بسیـار عمـیق و مغلوب کننده ای تجربه شده باشد. برگشت بـه حال عادی ، زمانی تکمـیل مـی شود کـه تمام محرّک های ، موقوف شده باشند. [۱۱۷]

احتمالاً بـه علت همـین تفاوت فیزیولوژیک زن و مرد درون قدرت رسیدن بـه ارگاسم های متفاوت هست که درون روایـات ، قدرت زنان ، نُه برابر مردان معرفی شده است. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : خَلَقَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ الشَّهوَهَ عَشرَهَ أَجزَاءٍ فَجَعَلَ تِسعَهَ أَجزَاءٍ فِی النِّسَاءِ وَ جُزءاً وَاحِداً فِی الرِّجَالٍ . [۱۱۸]

خداوند عزّوجلّ را ده قسمت نمود ؛ نُه قسمت آن را به منظور زنان و فقط یک جزء آن را به منظور مردان قرار داده هست . امام صادق علیـه السلام نیز مـی فرماید : إِنَّ اللّهَ جَعَلَ لِلمَرأَهِ صَبرَ عَشرَهِ رِجَالٍ، فَإِذَا هَاجَت کَانَت لَهَا قُوَّهُ شَهوَهِ عَشرَهِ رِجَالٍ . [۱۱۹]

خداوند صبر زنان را ده برابر مردان قرار داده ؛ ولی هنگامـی کـه به اوج مـی رسند، ده برابر مردان ، قوّت دارند . احتمالاً مراد از صبر درون این روایت ، صبر بر عمل هست ، البته با توجّه بـه این کـه ادامـه حدیث ، درون مورد عمل است.

طبق نتایج عملی، زن نسبت بـه مرد ، به منظور رسیدن بـه ارگاسم دوباره ، مدّت زمان کمتری نیـاز دارد ؛ هر چند بـه علّت خسته شدن مرد ، بـه ندرتْ این اتّفاق رخ مـی دهد. از آن جا کـه زن بعد از رسیدن بـه ارگاسم ، بلافاصله قادر هست دوباره بـه ارگاسم برسد ، ولی مرد ، کاملاً بـه آرامش و سکون مـی رسد، لازم هست که بعد از رسیدن بـه ارگاسم، همسرش را با ملاعبت ، نوازش کند که تا احساس مورد بی توجّهی واقع شدن بـه او دست ندهد. دکتر خوداکوف ، درون مورد این تفاوت زن و مرد ، چنین توضیح مـی دهد : درون مردان ، مـیل ، بـه سرعت پیدا مـی شود و پس از اطفای نیز بـه سرعت از بین مـی رود. تحریک زنان ، بـه گونـه دیگری صورت مـی گیرد : تحریک ، بـه کندی شروع مـی شود و پس از اطفای ، مدّتی باقی مـی ماند. درون این جا خطر بروز ناهماهنگی وجود دارد . [۱۲۰]

بخش سوم : رفتارهای نابه هنجار  : عوامل ، راه های پیشگیری و درمان

رفتار نابه هنجار

اشاره

در مورد ماهیت «رفتار نابه هنجار»، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. دیدگاه های زیست شناختی، روانکاوی، یـادگیری، شناختی، انسان گرایی و دیدگاه اجتماعی ، از جمله دیدگاه های شناخته شده درون مورد رفتارهای نابه هنجار هستند کـه هر کدام ، از زوایـای خاصی بـه بررسی موضوع پرداخته اند.

اگر چه این دیدگاه ها ، رفتار نابه هنجار را مطالعه مـی کنند ، امّا تعریف دقیقی از این رفتار ، ارائه نکرده اند . حال ، این سؤال پیش مـی آید کـه رفتار نابه هنجار چیست ؟ آیـا مـی توانیم تعریف قانع کننده ای از نابه هنجاری داشته باشیم ؟ آیـا مـی توان بین رفتار نابه هنجار و به هنجار ، مرز روشنی کشید ؟ کاپلان درون تعریف رفتار نابه هنجار ، ضمن این کـه آن را از تعریف بـه هنجار ، آسان تر دانسته، معتقد هست که رفتار نابه هنجار ، رفتار ای هست که بـه نحوی به منظور خود فرد یـا اشخاص دیگر ، زیـان آور و خطرزا باشد.

چنین رفتاری ، بـه یک شریک معطوف نیست و به گونـه ای نامتناسب ، با احساس گناه و اضطراب همراه است. درون این نوع رفتارها، تحریک اعضای اوّلیـه، کنار گذاشته مـی شود و به امور دیگری پرداخته مـی شود و فرد درون انجام آن رفتار، احساس جبری دارد. بنا بر این ، هر رفتار ای کـه یکی از مشخّصات زیر را داشته باشد ، رفتار نابه هنجار است :

۱ . به منظور خود یـا شریک ، خطرناک باشد ، مانند : سادیسم، مازوخیسم، بچّه بازی ؛

۲ . معطوف بـه یک شریک نیست ، مانند : استمنا ، همجنس گرایی، مبدّل پوشی، چشم چرانی ، حیوان دوستی ؛

۳ . درون تحریک ، اعضای اوّلیـه ، نقشی نداشته باشند ، مانند : عضوخواهی.

۴ . بـه طور نامتناسبی ، با اضطراب و احساس گناه همراه هست ، مانند : انواع پارافیلیـا ، (نابه هنجاری های ) مثل : زنا ، زنای با محارم ؛

۵ . حالت جبری دارد. هرکدام از پارافیلیـاها و از جمله استمنا و همجنس گرایی نیز ممکن هست این ویژگی را داشته باشند . [۱۲۱] و نیز گفته شد ، به منظور تشخیص رفتار بـه هنجار از نابه هنجار ، سه ملاک وجود دارد کـه در ادامـه ، بـه بررسی آنـها مـی پردازیم . [۱۲۲]

ملاک آماری

طبق ملاک آماری، رفتار نابه هنجار ، بر اساس فراوانی آماری ، تعریف مـی شود.انی کـه به این ملاک تأکید دارند، معتقدند کـه اگر هر ویژگی خاص افراد، مانند : ویژگی های شخصیتی، شیوه های رفتاری، خصوصیـات جسمانی از قبیل : قد و وزن را اندازه بگیریم و نمودار آماری آنـها را ترسیم کنیم، منحنی طبیعی بـه دست مـی آید کـه طبق آن ، بیشتر افراد ، درون وسط منحنی قرار مـی گیرند و تعداد اندکی ، درون دو سوی منحنی جای مـی گیرند.انی کـه در وسط منحنی یـا درون قسمت مـیانگین جامعه اند ، افراد بـه هنجار و دیگران ، افراد استثنایی یـا نابه هنجار تلقّی مـی شوند (کاستین و دراگ یونس، ۱۹۸۹ م ).

ملاک روانی

در این ملاک ، بـه «غیر انطباقی بودن رفتار» و پریشانی شخصی توجّه مـی شود.

عده ای عقیده دارند کـه باید بـه تأثیر یک رفتار ، بر بهزیستی فردی و اجتماعی توجّه کرد. طبق این دیدگاه، رفتاری نابه هنجار هست که غیرانطباقی باشد ؛ یعنی پیـامدهای زیـان باری به منظور فرد یـا اجتماع داشته باشد. درون این ملاک ، بـه پریشانی شخصی نیز اشاره مـی شود. بیشترانی کـه بیمار روانی شناخته مـی شوند، بـه شدّت ، احساس رنج و ناراحتی مـی کنند . این گونـه افراد، مضطرب، افسرده یـا تکانشی هستند و ممکن هست دچار بی خوابی، بی اشتهایی و انواع دردهای بدنی باشند (اتکینسون و هیلگارد، ۱۳۶۸) .

ملاک اجتماعی

جامعه شناسان و مردم شناسان ، رفتاری را نابه هنجار و منحرف مـی دانند کـه نـه تنـها باعث شکسته شدن و نقض هنجارهای اجتماعی مـی شود، بلکه باعث واکنش منفی شدید از طرف دیگران مـی شود. بنا بر این ، هر رفتاری کـه برخلاف معیـارها، ضوابط و هنجارهای اجتماعی باشد، رفتار نابه هنجار و غیر عادی تلقّی خواهد شد . هر جامعه ای، به منظور دستیـابی بـه تعادل و تحقّق هدف های خویش، مرزهایی به منظور عقاید و رفتارهای پسندیده و ناپسند ، انتخاب یـا تعیین مـی کند و از طریق قوانین جاری، آیین های دینی و اخلاقی، قواعد گروهی و سازمانی و سرانجام ، با مقرّرات خانوادگی ، بر آنـها نظارت مـی کند. این مرزها کـه از ارزش ها برمـی خیزند ، هنجارهای جامعه، سازمان، گروه ها و در نـهایت هنجارهای خانواده را نشان مـی دهند.

رفتاری غیر عادی و نابه هنجار تلقی مـی شود کـه برخلاف این هنجارها (بویژه، برخلاف مقررات و قوانین اجتماعی رایج جامعه) باشد. بـه نظر مـی رسد با توجّه بـه مفهوم لغوی بـه هنجار و نابه هنجار کـه به معنای طبیعی (Normal) و غیر طبیعی (Abnormal) است، بـه هنجار ، عبارت هست از : تمایل یـا رفتاری کـه با طبیعت آدمـی ، هماهنگی دارد و بدون هر عامل بیرونی و عارضی، فرد ، آن را خواهان هست و انجام مـی دهد. ملاک تشخیص بـه هنجار ، چند چیز است :

۱ . تمایل و رفتار ، از طبیعت و فطرت آدمـی سرچشمـه گرفته هست ؛

۲ . نوع انسان ها درون تمام اعصار و قرون و در بیشتر جوامع ، آن را پذیرفته اند ؛

۳ . با بدیـهیـات اخلاقی و ادراکات بدیـهی عقل عملی ، هماهنگ هست و منافاتی با آنـها ندارد ؛

۴ . خداوند حکیم و آگاه بـه سرشت مخلوق خویش، آن را خوب و سازگار با فطرت انسانی دانسته و به آن توصیـه کرده هست ؛

۵ . بـه زیـان جسمـی، روانی و معنوی عمل کننده و یـا دیگری منتهی نشود. با این وصف، ملاک تشخیص رفتار نابه هنجار نیز عبارت هست از :

۱ . هر تمایل یـا رفتاری کـه با طبیعت و فطرت اولیـه آدمـی ، هماهنگی نداشته باشد ؛

۲ . با مسائل اخلاقی ای کـه در سرشت انسان بـه ودیعت گذاشته شده، منافات داشته باشد ؛

۳ . نوع انسان ها درون همـه جوامع و در همـه زمان ها آن را نپذیرند ؛

۴ . خداوند حکیم ، این گونـه رفتارها را نـهی کرده باشد ؛

۵ . خواه ناخواه ، بـه زیـان دیگری و حداقل بـه زیـان خود درون یکی از جنبه های روانی، شخصیتی ، عاطفی و معنوی هست ؛ زیرا اگر چنین نبود، شرع ، آن را نـهی نمـی کرد و گناه نمـی شمرد .

رفتار نابه هنجار درون مورد رفتار نابه هنجار از دیدگاه اسلامـی، حتما توجّه داشت کـه هرگونـه ارتباط ای کـه مشروع و در غالب ازدواج باشد، رفتار بـه هنجار معرفی شده است. [۱۲۳]

در متون اسلامـی ، تمایلات زن و مرد بـه همدیگر، یکی از ضرورت های زندگی، معرفی و بر آن ، تأکید شده است، مانند : العَبدُ کُلَّمَا ازدَادَ لِلنِّسَاءِ حُبَّا ازدَادَ فِی الإِیمَانِ فَضَلَاً . [۱۲۴] هر قدر مرد، زنان را بیشتر دوست بدارد، فضیلت ایمانش زیـادتر هست . کُلُّ مَن اشتَدَّ لَنَا حُبّا اشتَدَّ لِلنِّسَاءِ حُبَا . [۱۲۵]

هر ما را بیشتر دوست بدارد، زنان را بیشتر دوست خواهد داشت .

مِن أَخلَاقِ الأَنبِیَاءِ حُبُّ النِّسَاءِ

. [۱۲۶] از اخلاق پیغمبران، دوست داشتن زنان هست .

فَإِنَّ المَرأَهَ رَیحَانَهٌ وَلَیسَتِ بِقَهرَمَانَهٍ

. [۱۲۷] زن ، یک شاخه گل خوش بوست نـه یک کارگر قهرمان .

از این روایـات ، استفاده مـی شود کـه عقد ازدواج ، بـه مفهوم پیمان زوج شدن با شرایط خاص ، بـه عنوان ملاک کلّی هنجار بودن رفتار هست . [۱۲۸]

بنا بر این ، بـه مصداق آیـه «فَمَنِ ابْتَغَی وَرَآءَ ذَ لِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ»[۱۲۹] هر نوع رفتار ای کـه خارج از چارچوب ازدواج باشد، نابه هنجار تلقی مـی شود ؛ زیرا آنچه طبیعت آدمـی ، بر آن متمایل هست ، همان رفتار مرد با زن درون قالب ازدواج هست . رفتارهای دیگر ، علاوه بر آن کـه انحراف از طبیعت اولیـه سرشتی آدمـی هست ، زیـان آور به منظور خود و دیگران درون جنبه های : روانی، معنوی، عاطفی، فرهنگی و اجتماعی است.


از این روست کـه امام علی علیـه السلام درون حدیثی ، ضمن توجّه بـه نیـازهای طبیعی انسان ، مـی فرماید : فَکُلُّ تَقصِیرٌ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفرَاطٍ لَهُ مُفسِدٌ . [۱۳۰]

هر کمبودی درون اعمال تمایلات طبیعی به منظور آدمـی ، زیـان آور و هر زیـاده روی ای نسبت بـه آنـها، باعث تباهی هست . درون قرآن ، هنجارهایی کـه هماهنگ با فطرت انسان اند ، «طیّبات و معروف» ، و نابه هنجاری ها را کـه با فطرتْ سازگاری ندارد، «خبائث و منکر» نامـیده است. همچنین طیّبات و هنجارها را حلال، و خبائث و ناهنجاری ها را حرام دانسته است. نیز شریعت پیـامبر صلی الله علیـه و آله آنـها را مبتنی بر فطرت دانسته و افرادی را کـه به صورت فطری از شریعت و حلال و حرام اسلام پیروی مـی کنند، ستوده است.

خداوند مـی فرماید : «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالإِْنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَئِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَْغْلَلَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ . [۱۳۱]

کسانی کـه از پیـامبر امّی کـه ویژگی هایش درون تورات و انجیل نوشته شده پیروی مـی کنند، پیـامبری کـه آنـها را بـه خوبی ها امر مـی کند و از بدی ها باز مـی دارد، به منظور آنـها هنجارها و طیّبات را حلال، و ناهنجاری ها و خبائث را حرام دانسته ... این افرادی کـه از پیـامبر و قرآن و نورانیتش کـه به او نازل شده ، پیروی مـی کنند، اینان حقیقتاً رستگارند» . نیز مـی فرماید : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَتِ مَآ أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ . [۱۳۲]

ایـانی کـه ایمان آورده اید ، هرگز آنچه از طیّبات مطابق با فطرت شما کـه خدا برایتان حلال قرار داده ، بر خود حرام نکنید. بـه درستی کـه خداوند ، تجاوزگران از حدودش را دوست ندارد» . درون این آیـه، بر اساس برداشت مرحوم علّامـه طباطبایی ، [۱۳۳] بر این تأکید شده هست که آنچه طیّب هست و فطرت اولیّه شما متمایل بـه آن است، بر خود حرام نکنید و آنچه برخلاف فطرت هست و طیّب نیست ، مرتکب نشوید کـه این کار ، تجاوز از فطرت و حدود الهی است.

حدیثی درون ذیل آیـه ، وارد شده هست که تمایل و رفتار درون قالب ازدواج مرد و زن را مصداق طیّبات مـی داند وانی کـه به این امر فطری و غریزی توجّه نکنند ، مورد نکوهش قرار داده است. درون تفسیر آیـه فوق، پیـامبر صلی الله علیـه و آله خطبه خواند و فرمود : مَا بَالُ أَقوَامٍ حَرَّمُوا النِّسَاءَ وَ الطِّیبَ وَ النَّومَ وَ شَهَواتِ الدُّنیَا . . . فَإِنَّهُ لَیسَ فِی دِینِی تَرکُ النِّسَاءُ ... . [۱۳۴]

چه شده هست که گروهی ، زنان را بر خود حرام کرده اند ، بوی خوش استفاده نمـی کنند و خواب و لذّت های دنیـا را بر خود ممنوع کرده اند ... بـه درستی کـه در دین من، ترک رفتار با زنان مشروع نیست. بنا بر این ، رفتار از طریق ازدواج مرد و زن شرعی هست و نباید آن را کنار گذاشت ؛ ولی هر نوع ارضایِ خارج از محدوده ازدواج زن و مرد ، انحراف از مسیر طبیعت هست و نابه هنجار تلقّی مـی گردد کـه مستوجب کیفر دنیوی نیز هست .

خداوند متعال مـی فرماید : «وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَفِظُونَ * إِلَا عَلَی أَزْوَ جِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَنُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ * فَمَنِ ابْتَغَی وَرَآءَ ذَ لِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ . [۱۳۵] [ مؤمنانانی هستند که...] و بر دامن خود [ از آلودگی ها ] محافظت مـی کنند. جز با همسران خود یـا کنیزان خویش [ ارتباط برقرار نمـی کنند ] کـه در این ارتباط ، ملامتی بر آنان نیست.

و هر از این محدوده تجاوز کند ، آنـها تجاوزکاران هستند». با توجّه بـه آیـات و احادیث درون گناهان و رفتارهای انحرافی ، مـی توان نابه هنجاری های را از دیدگاه دینی چنین تعریف کرد: نابه هنجاری های ، تمایلات و رفتارهای غیر طبیعی و انحرافی هست که بـه هر شیوه ای ، بـه سلامت جسمانی، روانی، معنوی و اجتماعی فرد آسیب مـی رساند و او را از تعالی و رشد انسانی ، باز مـی دارد. از مـهم ترین آسیب هایی کـه در این تعریف ، مورد توجّه هست و درون تعاریف روان شناسان نیست، توجّه بـه آسیب های ارزشی و معنوی هست . فردی کـه به انحراف و نابه هنجاری های روی مـی آورد ، خود را درون مسیر گمراهی قرار داده و از مسیر اخلاق و انسانیت کـه فطرت الهی او خواهان آن هست ، باز داشته مـی شود. درون حقیقت ، رستگاری و سعادت فرد ، با روی آوردن بـه ناهنجاری های ، بـه خطر مـی افتد. بنا بر این ، از دیدگاه اسلامـی ، هر نوع تمایل رفتار کـه زیـانْ بـه بار آورد ، فرد را بـه نحوی بیمار کند، بهداشت روانی او را بـه خطر بیندازد ، با معیـارهای اخلاقی متعارض گردد و به شخصیت و منش ارزشی او آسیب رساند و با ضوابط اجتماعی و احکام الهی مطابق نباشد، درون این صورت هست که خواه ناخواه به منظور رشد و تعالی فرد ، مانع هست و نابه هنجار تلقّی مـی شود.

باید توجّه داشت کـه بسیـاری از رفتارهای نابه هنجار ، زیـان های فراوانی به منظور فرد بـه بار مـی آورند و چنین نیست کـه فقط یکی از زیـان های جسمـی و روانی را ایجاد کنند . از این رو ، درون برخی از احادیث ، درون تحلیل حرمت بعضی از این نابه هنجاری ها (مانند لواط) علاوه بر زیـان های اجتماعی ، عاطفی و روانی بین مردان و زنان و قطع نسل ، بـه «فساد زیـاد» آن اشاره مـی کند و مـی فرماید : ... وَ کَانَ فِی إِجَازَهِ ذَلِکَ فَسَادٌ کَثِیرٌ .[۱۳۶]

رواج انحراف لواط ، زیـان های بسیـار زیـادی درون ابعاد مختلف معنوی و روانی ، بـه بار مـی آورد. از جمله زیـان های این انحراف کـه در صدر این روایت ، بـه آن توجّه داده شده ، آن هست که این عملکرد مردان ، باعث بی توجّهی آنان بـه زنان هست و فشار روانی عاطفی و انواع اختلالات روانی ، بـه دنبال دارد .

امام رضا علیـه السلام نیز پیـامد آسیب های انحراف را ابتلای فرد ، بـه اختلالات روانی و جسمـی کـه زندگی دنیوی را نیز خراب مـی کنند و تدبیر انسانی را بـه تباهی مـی کشاند ، مـی داند . [۱۳۷]

همجنس گرایی مردان و زنان ، باعث آن هست که افراد ، بـه نابه سامانی درون تدبیر عقلانی و انسانی مبتلا شوند و زندگی خود را ویران سازند. تفصیل پیـامدهای نابه هنجاری های ، درون فصل های بعدی ، مطرح خواهند شد .

نقش اختیـار درون نابه هنجاری های

اشاره

نکته قابل توجّه این هست که از دیدگاه اسلامـی ، همـه رفتارهای نابه هنجار ، گناه محسوب مـی شوند ؛ زیرا با آگاهی و اراده از فرد صادر مـی شود و هیچ اجباری بر آن وجود ندارد. این ، تمایل و هوای نفسِ خود فرد هست که درون محیط محرّک، تحریک مـی شود و اقدام بـه رفتارهای نابه هنجار مـی نماید. دلیل اجباری نبودن این نوع رفتارها این هست که :

اولاً ، درون مواقع و شرایط خاصی انجام مـی پذیرد و چنین نیست کـه فرد درون هر شرایطی ، آن کارها را انجام دهد ؛ بلکه غالباً بـه دنبال آن هست که پنـهانی و به دور از چشمان دیگران انجام دهد ؛

ثانیـاً ، بسیـاری دیگر از افراد ، درون همان شرایطِ تحریک قرار مـی گیرند ، ولی بـه انجام نابه هنجاری ها اقدام نمـی کنند ؛ بلکه بر نفس خویش غلبه مـی نمایند و در صدد بر مـی آیند که تا در قالب ازدواج ، بـه نیـاز خود پاسخ دهند ؛

ثالثاً ، درون جامعه چیزی نابه هنجار تلقی مـی شود کـه افراد مـی توانند آن را ترک کنند ؛

رابعاً ، افراد درون انجام آنـها مورد سرزنش و توبیخ قرار مـی گیرند.

اگر رفتاری ، بـه صورت جبری از سویی صادر شود، توبیخ ، مفهومـی ندارد .

کسانی کـه در چارچوب قانون و ضوابط جامعه رفتار مـی نمایند و هیچ گونـه تخطّی ای از ، هنجارهای اجتماعی ندارند، از آن جهت مورد مدح و ستایش قرار مـی گیرند کـه از روی اختیـار ، هنجارها را انجام داده اند و از نابه هنجاری ها دوری کرده اند . اگر شرع هم رفتارهای نابه هنجار را گناه مـی داند ، از آن جهت هست که افراد ، با آگاهی و اختیـار خود مـی توانند از آنـها پرهیز کنند و هیچ زیـان روانی و معنوی، بـه خود و به دیگران ، وارد نسازند. اگری درون انجام کاری ، اراده اش را سلب کرده باشند و آن کار ، بـه صورت جبری و بدون اراده از او صادر شود، مسلّماً این کارش از نظر شرع ، گناه نیست.

اینک با توجّه بـه تعریف نابه هنجاری از دیدگاه اسلامـی ، درون چند فصل ، انواع رفتارهای نابه هنجار و انحراف های ، عوامل آنـها و راه های پیشگیری و درمان آنـها را تبیین مـی کنیم .

فصل یکم : انواع نابه هنجاری های

در این کـه نابه هنجاری های ، چه مصادیقی را شامل مـی شود، بر اساس تعاریفی کـه در دیدگاه های گوناگون بیـان گردید ، هر تمایل و رفتار کـه به نحوی به منظور خود فرد یـا افراد دیگر ، زیـان آور هست ، نابه هنجار تلقی مـی شود . این ویژگی ذکر شده درون تعریف، هرگونـه رفتار ای را کـه خارج از چارچوب ازدواج مرد و زن باشد، شامل مـی شود. درون این جا بـه نابه هنجاری های ای کـه لااقل درون برخی از جوامع ، تعداد زیـادی از افراد بـه آنـها مبتلا هستند، مـی پردازیم و متون قرآنی و حدیثی را درون این زمـینـه ، مورد بررسی قرار مـی دهیم:

الف . استمنا و استشـها

استمنا ، دستمالی و رفتار مالشی مرد با خود هست که بـه انگیزه لذّت انجام مـی شود و استشـها ، دستمالی و رفتار مالشی زن با خود هست که بـه انگیزه لذّت صورت مـی گیرد. از آن جا کـه این رفتار ، خارج از ازدواج هست و زیـان هایی به منظور فرد ایجاد مـی کند، از نابه هنجاری های بـه حساب مـی آید . درون احادیث ، بـه دلیل زیـان های روانی معنوی و آسیب هایی کـه استمنا و استشـها ، بـه خانواده و اجتماع وارد مـی سازد و افراد را از ازدواج و پذیرش زندگی مشترک خانوادگی و رشد عاطفی درون ارتباط با همسر و فرزند باز مـی دارد، از این نوع رفتار ، نـهی شده است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله ارضای با دست را درون کنار لواط و نابه هنجاری های دیگر ، مورد لعن قرار مـی دهد و مـی فرماید : أَلَا لَعنَهُ اللّهِ وَ المَلَائِکَهِ وَ النَّاسِ أَجمَعِینَ... عَلَی نَاکِحِ یَدِهِ، وَ عَلَی مَن اَتَی الذُّکرَانِ مِنَ العَالَمِینَ . [۱۳۸]

آگاه باشید کـه مورد لعن خدا، ملائکه و همـه مردم خواهد بودی کـه با دستمالی خود، خویش را ارضا مـی کند وی کـه بای از مردان ، لواط مـی کند. استمنا درون پسران و استشـها درون ان، شاید اوّلین نوع نابه هنجاری ای هست که بـه آن مبتلا مـی شوند. این نابه هنجاری ، چه درون ان و چه درون پسران ، درون دوران بلوغ بیشتر اتّفاق مـی افتد. دبس ، معتقد هست که اگر شدّت کشش زیـاد شود و به سوی وضع طبیعی و عادی ، رهبری نگردد، حالتی درون نوجوان پدید مـی آید کـه در نتیجه ، مایل هست از شخص خود به منظور ارضای نیروی استفاده کند. درون این صورت ، مرض تنـهایی (یعنی استمناء) پدید مـی آید. [۱۳۹]

گاهی والدین ، از وقوع نوعی بازی با خود درون کودکان شکایت مـی کنند کـه دیدن این صحنـه ، آنان را خیلی ناراحت مـی کند. هرگونـه انحراف درون کودکان را حتما نوعی عدم تکامل احساسات و نوعی رهایی از اضطراب تلقّی کرد. درون این مورد حتما نحوه ارتباط والدین با کودک و کودک با دیگر بچه ها را مورد بررسی دقیق قرار داد.

اگر تصحیح ارتباط و روش های رفتاری ، نتیجه ای نداد، کودک را حتما نزد روان پزشک بُرد. استمنا ، عوارضی چون : پریدگی رنگ، سیـاه شدن دور چشم، خسته و خواب آلود بودن، شرم اغراق آمـیز و کاذب، گوشـه گیری و آشفتگی درون خواب بـه دنبال دارد . این کار درون پسران ، بیشتر انجام مـی شود . آمار فراوانی و اتّفاق آن درون جامعه ایران درون دست نیست. ناراحتی هایی کـه در نتیجه استمنا درون جوانان ایرانی مشاهده شده، بـه صورت زیر است :

۱ . احساس گناه ،

۲ . احساس اکراه و نفرت از خویش ،

۳ . ترس از جنون، کوری، عقیم شدن و ناتوانی . [۱۴۰]

کینزی ، تحقیقات زیـادی درون زمـینـه مسائل انجام داده و درباره استمنا مـی گوید : بسیـاری از پسران ، درون دوره های متوالی ، تصمـیم بـه ترک عادت استمنا مـی گیرند ؛ ولی خطاهای غیر قابل اجتناب آنـها درون این کوشش ها، بـه پیش آمدن دوره های پشیمانی و ندامت مـی انجامد و در نتیجه ، این عمل را از نو شروع مـی نمایند. این دور و تسلسل همچنان ادامـه مـی یـابد. مشکل هست تصوّر شود کـه چیزی بدتر از این بتواند بـه طور مداوم ، بـه شخصیت فرد لطمـه بزند . [۱۴۱]

در مورد زنانی کـه مبتلا بـه استمنا، هستند، کینزی مـی گوید : نصف آنـها بـه خلجان های روانی منبعث از پشیمانی و ندامت ، مبتلا مـی شوند. درون این مـیان، عدّه ای فقط یک که تا دو سال ناراحت مـی شوند. درون حالی کـه عدّه بیشتری درون حدود شش سال و نیم ، دچار این گونـه اضطراب ها خواهند بود. هیچ نوع از امور مانند استمنا ، باعث ناراحتی و نگرانی خاطر زنان را فراهم نمـی سازد. [۱۴۲]

دبس ، معتقد هست که استمنا، جوان را خسته مـی کند و در سرشت انسان های حسّاس ، تولید وسواس و تردید عجیبی مـی نماید ، بـه طوری کـه افراد مبتلا ، همواره خجالت زده و شرمسارند و خود را مجرم مـی پندارند. هنگام بررسی امراض ذهنی، فکری و روانی ، غالباً این عادت دیده مـی شود. درون جوانانی کـه از تحصیل عقب مـی مانند و افرادی کـه عقب مانده ذهنی اند ، این عادت ، دیده شده است. [۱۴۳] درون نوجوانان ، اگر استمنا زیـاده از حد باشد ، یک حالت نوروتیک فرض مـی شود و گاهی علامتی از اختلال شخصیت هست . [۱۴۴]

بروز این کامجویی بدلی ، درون جوامع مختلف، متفاوت است. این کامجویی درون جامعه ما ، با احساس گناه شدید همراه هست و تولید اضطراب، افسردگی و خودکم بینی مـی کند. درون برخورد با این شیوه ارضای ، نمـی توان نسخه واحدی پیچید و نتیجه تحقیقات درون جوامع دیگر را بدون درون نظر گرفتن نتایج آن ، اعمال کرد. بی اهمـیت شمردن این کامجویی بدلی درون جامعه ما ، تجویز نوعی انزوا، کناره گیری، فرار از ازدواج، احساس گناه، خودکم بینی و اضطراب است. درون این زمـینـه ، غیر از اطلاعات روان شناسی و جامعه شناسی، توجّه بـه بافت خانواده، عادات تربیتی و عقاید مذهبی نیز لازم است. دانشمندانی مانند دبس کـه غیر از اطلاعات عمـیق روان شناسی، بـه مسائل تربیتی نیز توجّه داشته اند، بهتر از دیگران بـه این موضوع پرداخته اند.

دبس ، معتقد هست که حتما نوجوانان (بویژه پسران) را از این عادت زشت و تظاهر بـه عشق بازی با خود کـه در این دوره شیوع دارد باز داشت. این امر ، درون صورتی کـه به درازا بکشد ، نشانـه بیماری روانی خواهد بود ؛ امّا درون آغاز دوره نوجوانی، عیب بی اهمـیتی بـه حساب مـی آید کـه درمان آن آسان هست ، بـه شرط آن کـه مربّی بکوشد اعتماد نوجوان را بـه خود جلب کند ، از این کـه احساس گناه کاری درون او بیدار شود ، اجتناب ورزد و برای او فعالیت سالمـی را فراهم کند که تا بتواند امـیال نوظهور او را تشفّی بخشد یـا جهت آن را تغییر دهد. غذای سبک ساده، عادت بـه برخاستن بـه محض بیداری و دوش گرفتن و تمرین بدنی درون این مورد ، بسیـار مفیدتر و مؤثّرتر از عتاب ها و خطاب هاست. [۱۴۵]

به دلیل این پیـامدهاست کـه در احادیث، افراد از این عمل نابه هنجار ، برحذر داشته شده اند. درون حدیثی آمده هست که رسول اکرم صلی الله علیـه و آله فرمود : نَاکِحُ الکَفِّ مَلعُونٌ . [۱۴۶]

کسی کـه با دستمالی آلت خود، بـه ارضای مـی پردازد، ملعون است. بـه فرموده امام صادق علیـه السلام از جملهانی کـه خدا با آنـها درون روز قیـامت سخن نمـی گوید و نظر رحمت بـه آنـها ندارد و عذاب دردناکی ، آنـها را فرا مـی گیرد،ی هست که خودارضایی مـی کند. [۱۴۷]

نیز وقتی از آن حضرت ، از استمنا و آیـه مربوط بـه آن پرسیدند، فرمود : إِثمٌ عَظِیمٌ قَد نَهَی اللّهُ تَعَالَی عَنـهُ فِی کِتَابِهِ وَ فَاعِلُهُ کَنَاکِحِ نَفسِهِ وَ لَو عَلِمت بِمَن یَفعَلُهُ مَا أَکَلتُ مَعَهُ ... قَولُ اللّهِ: «فَمَنِ ابْتَغَی وَرَآءَ ذَ لِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ» وَ هُوَ مِمَّا وَرَاءَ ذَلِکِ . [۱۴۸]

استمنا ، گناه بزرگی هست که خدای متعال درون قرآن ، از آن نـهی کرده است. انجام دهنده این گناه ، همانندی هست که با خودش مـی کند.

اگر بدانمـی این کار را مـی کند ، هرگز با او غذا نمـی خورم... این سخن خداوند کـه مـی فرماید : «پس هر کـه فراتر از ازدواج مرد و زن ، رفتار دیگری انجام دهد ، بعد اینان ، تجاوزگران حدود الهی اند» و این عمل ، از مصادیق فراتر از ازدواج است. قابل توجّه هست که این حدیث ، بنا بـه نقل مرحوم شیخ حرّ عاملی ، ادامـه ای دارد کـه پاسخ بـه یک سؤال است.

سؤال را با توجّه بـه آنچه درون ذهن برخی از افراد هست ، متذکّر مـی شویم و سپس آن ادامـه را مطرح مـی کنیم. درون احادیث وارده درون باب حدود رفتارهای نابه هنجار ، درون ارتباط با استمنا ، حدِ شرعی مشخص نشده ؛ بلکه بـه صورت نمونـه ، آمده است : مردی را نزد امام علی علیـه السلام آوردند کـه با آلت خود ، بازی مـی کرده هست . امام ، بـه گونـه ای بـه دست او زد کـه سرخ شد . سپس از بیت المال ، هزینـه ازدواج او را با زنی پرداخت د. [۱۴۹]

بنا بر این گونـه احادیث، استمنا ، گناهی هست که درون صورت اثبات، حاکم شرع ، صرفاً تعزیر مـی کند و حدّی ندارد. درون حدیثی از امام صادق علیـه السلام از مالش آلت ، از سوی خود فرد سؤال شد، امام فرمود : نَاکِحُ نَفسِهِ لَا شَی ءَ عَلَیـهِ . [۱۵۰]

او با خودش کرده، بعد حدی بر او نیست. نیز درون یک روایت دیگر از امام باقر علیـه السلام درون خصوص مردی کـه با بازی با خودش ، منی از او بیرون آمده ، سؤال شد ، فرمود : لَا بَأسَ بِهِ، وَلَم یَبلُغ بِهِ ذَلِکَ شَیئاً . [۱۵۱]

اشکالی ندارد ؛ بـه آن اندازه نیست کـه حدّ بر او جاری شود. البته شیخ حرّ عاملی ، این حدیث را حمل بر تقیّه کرده هست ، از آن جهت کـه در حدیث آمده ، اشکالی ندارد.

ممکن استی بگوید دلالت این روایت (اگر حمل بر تقیّه نکنیم) و همچنین حدیث قبلی ، جواز استمنا است. با توجّه بـه این کـه در روایـات فراوانی ، حرمت و گناه استمنا ، یـادآور گردیده و در این دو روایت ، گفته شده اشکالی ندارد و حتّی به منظور این کار ، حدّ هم درون نظر گرفته نشده هست ، آیـا این ، حکایت از آن ندارد کـه استمنا نابه هنجاری نیست ، همان طور کـه امروزه درون بین روان شناسان غربی مطرح هست ؟! درون پاسخ مـی گوییم :

اولاً ، این دو روایت ، درون مقام بیـان عدم حرمت نیستند ؛ بلکه به منظور بیـان عدم نیـاز بـه حدّ روایت شده اند . لذا جمله آخر درون روایت دوم کـه گفته : «به آن اندازه نیست کـه حدّ بر او جاری شود» ، مؤیّد آن است. بنا بر این ، مضمون این حدیث با احادیث دیگر ، درون تعارض نیست و حرمت و گناه آن ، نفی نگردیده است. ثانیـاً ، این عمل نابه هنجار ، درون مقایسه با نابه هنجاری های دیگر (مانند زنا و لواط) ، گناه کمتری دارد ، و لذا به منظور آنـها حدّ مشخص شده و بر این عمل ، صرفاً تعزیر (که بنا بر نظر قاضی ، تعداد آن مشخص مـی شود) .

ذیل روایتی کـه مرحوم شیخ حرّ عاملی آورده، این سؤال نیز از امام علیـه السلام مطرح شده هست که : از نظر شدّت گناه ، زنا بزرگ تر هست یـا استمناء ؟ کـه امام این گونـه پاسخ مـی دهد : هُوَ ذَنبٌ عَظِیمٌ قَد قَالَ القَائِلُ بَعضُ الذَّنبِ أَهوَنُ مِن بَعضٍ وَ الذُّنُوبُ کُلُّهَا عَظِیمٌ عِندَ اللّهِ لِأَنَّهَا مَعاصِیَ وَ إِنَّ اللّهَ لَا یُحِبُّ مِنَ العِبَادِ العِصیَانَ، وَ قَد نَهَانَا اللّهُ عَن ذَلِکَ لِأَنَّهَا مِن عَمَلِ الشَّیطَانِ وَ قَد قَالَ : لَا تَعبُدُو الشَّیطَانَ ، «إِنَّ الشَّیْطَنَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُواْ حِزْبَهُ لِیَکُونُواْ مِنْ أَصْحَبِ السَّعِیرِ» . [۱۵۲]

این عمل (استمنا) گناه بزرگی هست . بعضی ها مـی گویند کـه برخی گناهان ، از برخی دیگر از گناهان سبک ترند ، درون حالی کـه همـه گناهان نزد خداوند ، بزرگ هستند ؛ چرا کـه معصیت هستند و خداوند ، ارتکاب گناه از بندگان خود را دوست ندارد .

خداوند ، ما را از گناهان نـهی کرده ؛ چرا کـه معصیت ، عملی شیطانی هست و فرموده است : «شیطان را عبادت نکنید ؛ بـه درستی کـه شیطان ، دشمن شماست . بعد او را دشمن خود بدانید، چرا کـه او پیروان خود را بـه آتش دعوت مـی کند» . ثالثاً ، درون روایـات گذشته ، تصریح بـه حرمت استمنا شده و مـی توان بـه واسطه این دو روایت کـه ظهور درون جواز هم ندارند ، از آنـها دست برداشت. رابعاً درون دو حدیث زیر ، استمنا ، بـه عنوان عملیـات اعمال فحشا و از مصادیق زنا دانسته شده است. از امام صادق علیـه السلام درباره استمنا سؤال مـی شود ، ایشان مـی فرماید : الخَضخَضَهُ] هِیَ مِنَ الفَوَاحِشِ... . [۱۵۳]

استمناء ، از جمله اعمال فحشا است.

نیز آن امام علیـه السلام درون مورد با حیوان و استمنا فرمود : کُلُّ مَا أَنزَلَ بِهِ الرَّجُلُ مَاءَهُ فِی هَذَا وَ شِبهِهِ فَهُوَ زِنا . [۱۵۴] هر چیزی کـه مانند این دو ، باعث انزال منی مرد مـی شود ، از مصادیق زنا محسوب مـی شود . بنا بر این ، استمنا، رفتار نابه هنجار و گناه هست ، گرچه به منظور مرتکب آن ، حدّ مشخصی از کیفر ، درون نظر گرفته نشده هست . از این کـه این عمل درون شرع ، گناه و نابه هنجار شمرده شده، مـی توان فهمـید کـه این عمل به منظور آدمـی ، زیـان دارد و لااقل درون بُعد معنوی و روانی ، فرد را با مشکل روبه رو مـی سازد.

علاوه بر این کـه آسیب ها و زیـان های دیگر آن هم درون برخی تحقیقات (همان طور کـه در بالا تبیین شد) بـه دست آمده است. مضافاً بر این کـه عادت بـه چنین رفتاری ، عوارض فراوان روانی دارد کـه امروزه روان شناسان نیز این نوع استمنا را نابه هنجاری و حتی بیماری دانسته اند. اسلام ، با حرام دانستن این عمل ، از همـه خطرات آن و از جمله آسیب های عادت بـه این عمل ، پیشگیری کرده است.

ب . همجنس گرایی

اشاره

تمایل و رفتار با همجنس ، از نابه هنجاری های ای هست که از دیدگاه اسلام ، تمام اقسام آن، انحراف و گناه اند و بر اساس مـیزان قبح هر یک از اقسام آن، کیفرهای متناسبی ، نیز به منظور آنـها درون نظر گرفته شده است. همجنس گرایی، ابتدا بـه دو دسته تقسیم مـی شود : همجنس گرایی مرد بـه مرد و همجنس گرایی زن بـه زن. هر یک از این دو ، شامل انواعی از رفتارهای نابه هنجار مـی شود کـه در ادامـه ، بر اساس آیـات قرآنی و احادیثی کـه درباره انواع رفتارهای نابه هنجار همجنس گرایـان درون متون اسلامـی آمده، آنـها را مورد بررسی قرار مـی دهیم :

لواط

لواط یـا رفتار مرد بـه مرد ، بـه چند طریق صورت مـی گیرد : تمایل بـه انجام رفتار بـه صورت فاعلی ، مفعولی و هر دو. درون قرآن و احادیث ، هر سه نوع آن ، از گناهان کبیره دانسته شده وی کـه مرتکب آن مـی شود ، مورد لعن قرار گرفته است. درون قرآن ، حدود ده بار ، درون ارتباط با قوم لوط ، این نوع رفتارهای را تقبیح کرده، و آنـها را و منکر خوانده هست .

قرآن ، این نکته را تذکّر مـی دهد کـه این رفتارهای غیر طبیعی و نابه هنجار ، از سوی هیچ مردی که تا کنون (تا زمان قوم لوط) صورت نگرفته است. «أَتَأْتُونَ الْفَحِشَهَ مَا سَبَقَکُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَلَمِینَ . [۱۵۵] آیـا شما کـه چنین رفتار نابه هنجار و ای را انجام مـی دهید ، مـی دانید کـه هیچ یک از آدمـیان درون این عمل ، بر شما سبقت نگرفته اند ؟» . و یـا با اشاره بـه غیر طبیعی بودن آن مـی فرماید : «أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبِیلَ وَ تَأْتُونَ فِی نَادِیکُمُ الْمُنکَرَ . [۱۵۶]

آیـا شما مردان همجنس گرا شُدید و راه طبیعی ازدواج با زنان را رها کرده اید و این عمل زشت و منکر را درون اجتماع مردم و پیش چشم عموم ، مرتکب مـی شوید ؟!» . و یـا مـی فرماید : «أَئِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَهً مِّن دُونِ النِّسَآءِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ . [۱۵۷]

آیـا شما به منظور ارضای ، زنان را رها مـی کنید و با مردان ، عمل انجام مـی دهید ؟ حقاً کـه شما گروهی نادان هستید !» . درون متون حدیثی ، صدها روایت درباره لواط آمده هست که بـه ذکر چند حدیث ، بسنده مـی کنیم : پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه گناه کبیره بودن لواط و برخی گناهان دیگر و امکان ابتلای مرتکبان این گناه بـه عذاب الهی مـی فرماید : إِنَّ أَخوَفَ مَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مِن بَعدِی عَمَلُ قَومِ لُوطٍ فَلتَرتَقِب أُمَّتِی العَذَابَ إِذَا تَکَافَی ... الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ . [۱۵۸] بیشتر چیزی کـه باعث ترس من بر آنـهاست، احتمال این هست که بعد از من ، مبتلا بـه عمل قوم لوط بشوند .

اینان حتما منتظر عذاب الهی باشند ، اگر درون ارضای ، مردان با مردان نزدیکی کنند. امام صادق علیـه السلام درون بیـان مصداق کبائر درون آیـه «إِن تَجْتَنِبُواْ کَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ» ، [۱۵۹] از جمله کبائر مصداق آیـه را لواط مطرح کرده است : وَاللِّوَاطِ مِنَ الَّذینَ یَجتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثمِ . [۱۶۰]لواط ، از جمله گناهان کبیره هست که حتما از آن ، اجتناب شود . امام علی علیـه السلام با توجّه بـه شدّت گناه کبیره لواط ، آن را کفر خوانده و فرموده است : اللِّوَاطُ مَا دُونَ الدُّبُرِ وَ الدُّبُرُ هُوَ الکُفرُ . [۱۶۱]لواط ، ارضای مرد با مرد بدون نزدیکی با اوست و نزدیکی درون مرد ، کفر محسوب مـی شود . امام صادق علیـه السلام درون شدّت گناه کبیره بودن لواط، آن را بدتر از گناه کبیره زنا دانسته و فرموده است: حُرمَهُ الدُّبُرِ أَعظَمُ مِن حُرمَهِ الفَّرجِ، إِنَّ اللّهَ أَهلَکَ أُمَّهً بِحُرمَهِ الدُّبُرِ وَ لَم یُهلِک أَحَداً بِحُرمَهِ الفَرجِ . [۱۶۲] ممنوعیت نزدیکی مرد با مرد دیگر ، بزرگ تر از ممنوعیت نزدیکی با زن هست ؛ زیرا خداوند ، یک قوم را بـه دلیل ارتکاب گناه لواط ، هلاک کرد ؛ ولی هیچ را بـه دلیل ارتکاب گناه زنا، هلاک ننمود .

با توجّه بـه بدتر بودن نابه هنجاری لواط ، از نابه هنجاری زنا ، حتما تعجّب کرد کـه چرا برخی از روان شناسان غربی ، همجنس گرایی را بـه هنجار تلقی کرده اند ، ولی زنا را نابه هنجار دانسته اند؟! این ، نشانـه آن هست که آنـها بـه دلایل غیر عملی و ضد اخلاقی ، چنین نظری را ابراز داشته اند.ی کـه مبتلا بـه این رفتار نابه هنجار شده ، اختلال درون هویّت پیدا کرده هست و بر طبق برخی از احادیث ، هویّت زنان را بـه خود مـی گیرد و در نقش وی ، تغییر ایجاد مـی شود. رسول اکرم با اشاره بـه این امر مـی فرماید : مَن أَلَحَّ فِی وَطی الرِّجَالِ لَم یَمُت حَتَّی یَدعُوا الرِّجَالَ إِلَی نَفسِهِ . [۱۶۳]

کسی کـه خیلی علاقه مند بـه وطی مردان است، خواه ناخواه ، متمایل بـه آن مـی شود کـه مردان نیز با او وطی کنند و به این منظور ، مردان را بـه سوی خود مـی کشاند. درون احادیث ، علاوه بر نابه هنجاری عمل لواط ، حتّی دوست داشتن این کهی این کار را انجام مـی دهد ، حرام دانسته شده هست . لذا پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : مَن أَحَبَّ عَمَلَ قَومِ لُوطٍ شَرَّاً کَانَ أَو خَیراً فَهُوَ کَمَن عَمِلَهُ . [۱۶۴]

کسی کـه لواط را چه بـه انگیزه بد و چه بـه انگیزه خوب، دوست داشته باشد، همانند آنی کـه آن را مرتکب شده، گناه کار است.

در قرآن ، افرادی کـه خود را بـه این نابه هنجاری عادت داده اند و به هیچ وجه ، از آن دست بردار نیستند ، «مستان » خوانده شده اند کـه جز عذاب و نابودی آنـها ، راه دیگری نیست .

خداوند ، درون بیـان دلیل نزول عذاب بر قوم لوط بـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ * فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَهُ مُشْرِقِینَ * فَجَعَلْنَا عَلِیَهَا سَافِلَهَا وَ أَمْطَرْنَا عَلَیْهِمْ حِجَارَهً مِّن سِجِّیلٍ * إِنَّ فِی ذَ لِکَ لَأَیَتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ . [۱۶۵]

به جان تو سوگند کـه آنان درون مستی () خود سرگردان بودند ! بعد به هنگام طلوع آفتاب ، فریـاد مرگبار ، آنان را فرو گرفت و آن شـهر را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگ هایی از سنگ گِل باراندیم . بـه یقین، درون این کیفر به منظور هوشیـاران ، عبرت هاست» . عادت بـه لواط ، بر اساس مستی ای کـه پدید مـی آورد، نگرش فرد را تغییر مـی دهد و باعث مـی شود کـه این رفتار نابه هنجار و زشت، درون نگاه او بـه هنجار و خوب جلوه کند و آن را حلال و جایز برشمارد.

در احادیث فراوانی ، ضمن این کـه افراد ، از ارتکاب این عمل و به هنجار دانستن آن بر حذر داشته شده اند، مطرح شده : آنان کـه بر این نابه هنجاری اصرار مـی ورزند و آن را حلال تلقّی مـی کنند ، از عذاب حتمـی (همانند آن عذابی کـه بر قوم لوط ، فرود آمده است) ، درون امان نیستند . امام صادق علیـه السلام درون تفسیر آیـه «وَ أَمْطَرْنَا عَلَیْهَا حِجَارَهً مِّن سِجِّیلٍ ...» [۱۶۶] فرمود : مَن مَاتَ مُصِرّاً عَلَی اللِّوَاطِ لَم یَمُت حَتَّی یَرمِیَهُ اللّهُ بِحَجَرٍ مِن تِلکَ الحِجَارَهِ تَکُونُ فِیـهِ مِنِیَّتُهُ وَ لَا یَرَاهُ أَحَدٌ . [۱۶۷]

کسی کـه تا بـه هنگام مرگ ، بر انجام عمل لواط ، اصرار داشته باشد ، نمـی مـیرد مگر آن کـه سنگی همانند سنگی کـه بر قوم لوط فرود آمد، بر او فرود مـی آید و به این وسیله مـی مـیرد ؛ ولی هیچ آن سنگ را نمـی بیند. نیز آن حضرت درون تفسیر آیـه فوق فرمود : مَا مِن عَبدٍ یَخرُجُ مِنَ الدُّنیَا یَستَحِلُّ عَمَلَ قَومِ لُوطٍ إِلَا رَمَاهُ اللّهُ بِحَجَرٍ مِن تِلکَ الحِجَارَهِ یَکُونُ مِنِیَّتُهُ فِیـهَا وَ لَکِنَّ الخَلقَ لَا یَرَونَهُ . [۱۶۸]

هیچ فردی کـه عمل قوم لوط را حلال بداند، از دنیـا نمـی رود مگر آن کـه خداوند ، مرگش را درون همان نوع سنگ عذاب وارد شده بر قوم لوط، قرار مـی دهد ؛ ولی مردم ، آن را نمـی بینند.

همچنین پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّی یُرضِخَ اللّهُ رُؤوسَ أَقوَامٍ بِکَوَاکِبٍ مِنَ السَّمَاءِ یَرمِیـهِمُ بِهَا، بِاستِحلَالِهِم عَمَلَ قَومِ لُوطٍ . [۱۶۹]

قیـامت ، برپا نخواهد شد مگر آن کـه آنـهایی کـه کار قوم لوط را حلال دانسته اند ، بـه واسطه سنگ ریزه های آسمانی ای کـه به سر آنـها زده مـی شود ، بمـیرند . همان طور کـه از آیـات قرآن و احادیث بـه دست مـی آید ، سابقه انحراف همجنس گرایی ، از قوم لوط آغاز شده است. همجنس گرایی ، بعد از آنـها نیز کم و بیش درون برخی جوامع ، مشاهده شده هست که همـیشـه مورد نـهی و مذمّت تمام ادیـان و اندیشمندان واقع شده است. روان شناسان هم که تا سال ۱۹۷۳ م ، این عمل را یک عمل طبیعی نمـی دانستند و آن را انحرافی آشکار ، درون طبیعت بشری معرفی مـی کرده اند و برای آن ، علل متفاوتی بیـان مـی نمودند. درون این سال بود کـه همجنس گرایی ، بـه عنوان یک طبقه تشخیصی ، از سوی انجمن روان پزشکی امریکا ، کنار گذاشته شد و در سال ۱۹۸۰ م ، از راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالات روانی حذف شد . [۱۷۰]از دیدگاه فروید ، همجنس گرایی (چه بـه طور مطلق ، چه بـه طور نسبی) ، نشانـه توقّف درون سیر تحوّل کارکردهای هست .[۱۷۱] آدلر ، معتقد هست که ماهیت اصیل انحراف (از جمله همجنس طلبی) درون قطع رابطه عاطفی نسبت بـه جنس مخالف ، نمایـان هست .

این ، درون حالتی هست که شخص منحرف ، درون نتیجه تأثیرات نامطلوب زمان کودکی و بزرگ سالی، خود را قادر و حائز صلاحیت برقراری این گونـه روابط ، احساس نمـی کند ، بـه همـین دلیل ، درون مقابل نقش طبیعی خود (نقشی کـه او را بـه نسبت آمادگی هایی کـه برای زندگی بـه دست آورده، با بیم ابطال شخصیت ، بـه وحشت مـی اندازد) ، ایستادگی مـی کند و این اصل فکری ، غالباً بـه صورت ناآگاه ، درون افراد باقی مـی مانَد ، امّا موضوعی کـه در عمل ، آشکارا شروع بـه خودنمایی مـی کند ، کم ارزش شماری یـا رد زدن هست و این ، وسیله ای هست که بـه نظر ، عامل جبرانی درون احساس حقارت بـه شمار مـی آید. [۱۷۲] اریک فروم ، این گرایش را نوعی انحراف از طبیعت بشری مـی داند و معتقد استانی کـه به انحرافات همجنس گرایی گرفتارند ، درون رسیدن بـه این وصل دو قطبی (قطب مذکّر و مؤنّث) شکست مـی خورند و به ناچار حتما برای همـیشـه ، رنج جدایی را تحمّل کنند، درست مانند آن دسته از افراد معمولی ای کـه از مـهر ورزیدن عاجزند . [۱۷۳]

همجنس گرایی، تمایل و رفتاری غیر طبیعی هست که درون طول تاریخ ، به منظور اکثریت بشر ، نابه هنجار تلقّی مـی شده است. آمارهایی کـه از شیوع همجنس گرایی درون دنیـا داده اند ، حکایت از آن دارد کـه درصد بسیـار کمـی از مردم ، بـه آن مبتلایند و آنـهاانی هستند کـه غالباً بـه دلیل علل و عوامل محیطی، وقفه رشد روانی ، عوامل زیستی و... از طبیعت اوّلیـه خود ، بیگانـه شده اند.

کاپلان (ترجمـه پورافکاری، ۱۳۷۹) معتقد هست که اوّلین مطالعه اساسی درون مورد مـیزان بروز همجنس گرایی ، از سوی «آلفرد کینسی» ، [۱۷۴]در سال ۱۹۴۸ م ، بـه عمل آمد . او بـه این نتیجه رسید کـه ده درصد مردها همجنس گرا هستند. درون زن ها این رقم پنج درصد بود. وی همچنین دریـافت کـه ۳۷ درصد مردم ، زمانی درون عمر خود ، تجربه ای همجنس گرایـانـه داشته اند (از جمله ، فعالیت های همجنس گرایی دوران نوجوانی) . از سال ۱۹۴۸ م ، بـه بعد، زمـینـه یـابی بی شمار درون این ارقام ، بـه طور نزولی ، تجدید نظر کرده اند.

یک زمـینـه یـابی درون امریکا ، درون سال ۱۹۸۸ م ، از سوی اداره آمار آن کشور بـه عمل آمد کـه مـیزان شیوع همجنس گرایی درون مردان را دو که تا سه درصد گزارش داد . درون سال ۱۹۸۹ م ، طبق مطالعات دانشگاه شیکاگو ، این نتیجه بـه دست آمد کـه یک درصد هر دو جنس ، منحصراً همجنس گرا هستند. درون سال ۱۹۹۳ م، بنیـاد «آن گات مچر» بـه این نتیجه رسید کـه یک درصد مردها درون یک سال قبل از مطالعه ، منحصراً فعّالیت همجنس گرایی داشته اند. درون این مطالعه ، دو درصد مردها تجربه همجنس گرایی را درون طول عمر خود گزارش کرده اند. چون زمـینـه یـابی های جسمـی ، قابل اعتماد نیستند، داده های دقیق درون این مورد ، قابل وصول نیست. با این حال ، رسانـه های دولتی نظیر «مراکز کنترل و پیشگیری بیماری ها» امروزه به منظور ارائه آمار درون زمـینـه رفتار همجنس گرایی ، از ارقام «کینسی» استفاده نمـی کنند. جدول زیر ، تخمـین های رفتار همجنس گرایی را درون سطح دنیـا نشان مـی دهد. [۱۷۵]

کشور نمونـه یـافته ها کانادا ۵۵۱۴ نفر دانشجوی سال اوّل ۹۸٪ ناهمجنس گرا. زیر ۲۵ سال ۱٪ دوجنس گرا. ۱٪ همجنس گرا. نروژ ۶۱۵۵ نفر بین ۱۸ که تا ۲۶ سال ۵/۳٪ مردها و ۳٪ زن ها تجربه همجنس گرایی را درون گذشته گزارش کرده اند . فرانسه ۲۰۰۵۵ فرد بالغ تجربه با همجنس درون طول عمر: ۱/۴٪ درون مردها و ۶/۲٪ درون زن ها دانمارک ۳۱۷۸ نفر بین ۱۸ که تا ۵۹ سال کمتر از ۱٪ مردها منحصراً همجنس گرا بودند. بریتانیـا ۱۸۸۷۶ نفر بین ۱۶ که تا ۵۹ سال ۱/۶ مردها درون گذشته تجربه با همجنس را گزارش کرده اند.

بعضی از همجنس گراها (بخصوص مردها) ، وقوف بـه تخیّلات رمانتیک مربوط بـه همجنس را درون وجود خود ، قبل از بلوغ گزارش مـی کنند. طبق داده های کینزی، حدود نیمـی از پسرها درون دوره پیش از بلوغ ، تجربه های ی با یک فرد همجنس داشته اند. با این حال ، این تجربه جنبه تفتیشی دارد (بخصوص اگر با یک همتا باشد ، نـه فرد بالغ) و نوعاً فاقد جزء عاطفی واقعی است.

بیشتر همجنس گراهای مرد ، شروع کشش رمانتیک و نسبت بـه همجنس خود را درون اوان نوجوانی ، بـه خاطر مـی آورند. درون مورد زن ها نیز شروع تخیّلات رمانتیک نسبت بـه همجنس ، ممکن هست به مرحله قبل از نوجوانی مربوط باشد. با این حال ، شناخت ترجیح آشکار جنس خودی ، نوعاً درون اواسط یـا پایـان نوجوانی یـا حتّی جوانی طول مـی کشد. زن های همجنس گرا درون مقایسه با مردهای همجنس گرا ، ظاهراً درون اوایل گرایش خود ، روابط بیشتری با جنس مقابل داشته اند.

یک مطالعه ، نشان مـی دهد کـه ۵۶ درصد زن های همجنس گرا ، پیش از نخستین تجربه ژنیتال با همجنس ، سابقه نزدیکی با یک مرد را داشته اند، درون مقایسه با نوزده درصد مردها کـه نخستین تجربه آنـها نزدیکی با یک زن بوده است.

حدود چهل درصد زن های همجنس گرا درون یک سال قبل از زمـینـه یـابی ، رابطه با مرد داشته اند. همان طور کـه از آمارهای فوق پیداست، عدم شیوع همجنس گرایی ، نابه هنجاری و غیر طبیعی بودن آن را تأیید مـی کند ، وگر نـه همانند ازدواج زن و مرد ، شیوع فراگیر داشت ؛ امّا این کـه برخی از روان شناسان امریکایی ، جدیداً همجنس گرایی را نابه هنجار تلقّی نمـی کنند و آن را از لیست قبلی نابه هنجاری ها حذف کرده اند، حتما در انحطاط اخلاقی و موج ضدّ معنویت کـه دامنگیر امریکا شده و تعدادی از مسئولان سیـاسی را نیز مبتلا بـه همجنس گرایی کرده ، جستجو کرد .

آنـها حتما بدانند کـه این عوامل ، نمـی تواند نابه هنجار و غیر طبیعی را بـه هنجار و طبیعی کند .

تمایل مرد بـه مفعول واقع شدن

از جمله همجنس گرایی مرد بـه مرد ، این هست که فرد ، دوست دارد کـه مرد دیگری با وی نزدیکی کند و از این کـه با او عمل لواط انجام شود ، لذّت مـی برد. این رفتار نابه هنجار ، از مصادیق لواط هست و درون متون دینی ، همانند آن شمرده شده است. امام علی علیـه السلام با توجّه بـه نابه هنجاری این رفتار فرمود : إِذ کَانَ الرَّجُلُ کَلَامُهُ کَلَامَ النِّسَاءِ وَ مِشیُهُ مَشِیَهَ النِّسَاءِ وَ یُمَکِّنُ مِن نَفسِهِ فَیُنکَحُ کَمَا تُنکَحُ المَرأَهُ ، فَارجُمُوهُ وَ لَا تَستَحیُوهُ . [۱۷۶]

هنگامـی کـه نوع سخن گفتن مردی ، همانند سخن گفتن زنان و رفتارش، رفتار زنانـه هست و درون برابر مرد دیگری تمکین مـی کند و خود را به منظور ، همانند زن ، درون اختیـار مردی دیگر ، قرار مـی دهد، بعد او را سنگسار کنید و او را زنده نگذارید . امام صادق علیـه السلام با اشاره بـه پیـامدهای این نوع رفتار نابه هنجار فرمود : حَرَّمَ اللّهُ عَلَی کُلِّ ذِی دُبُرٍ مُستَنکَحٍ، الجُلُوسُ عَلَی إِستَبرَقِ الجَنَّهِ . [۱۷۷]

خدا به منظور هر مردی کـه حاضر مـی شود دیگری با او کند ، اقامت درون بهشت زرّین را ممنوع ساخته است. نیز امام باقر علیـه السلام فرمود : أَقسَمَ اللّهُ عَلَی نَفسِهِ أَن لا یَقعُدَ عَلَی نَمَارِقِ الجَنَّهِ مَن یُؤتَی فِی دُبُرِهِ . [۱۷۸]

خداوند بـه خودش قسم یـاد کرده است، فردی را کـه حاضر مـی شود درون ش کنند، هرگز نگذارد بر سریرهای بهشتی تکیـه بزند. از این نوع روایـات فراوان اند و کمترین دلالت آنـها بر این هست که این رفتار، نابه هنجار و گناه کبیره هست . لذا درون برخی روایـات ، مورد لعن رسول خدا صلی الله علیـه و آله قرار گرفته اند. امام علی علیـه السلام با انتخاب واژه «مخنثین» به منظور افرادی کـه این نابه هنجاری را مرتکب مـی شوند ، فرمود : وَلَعَنَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله المُخَنَّثِینَ ... . [۱۷۹]رسول خدا صلی الله علیـه و آله مخنّث ها (مردانی کـه دوست دارند با آنـها وطی شود) را لعنت کرده است. یـا از رسول اکرم نقل شده کـه فرمود : لَعَنَ اللّهُ بَیتا یَدخُلُهُ مُخَنَّثٌ . [۱۸۰]

خداوند ، خانـه ای را کـه مرد مخنّث وارد آن مـی شود ، از رحمتش دور ساخته است. بر اساس احادیث ، چنین افرادی ، با استمرار این عمل، هویّت خود را از دست مـی دهند و هویّت جنس مخالف را پیدا مـی کنند. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه این امر فرمود : مَن أَمکَنَ مِن نَفسِهِ طَائِعاً یُلعَبُ بِهِ أَلقَی اللّهُ عَلَیـهِ شَهوَهُ النِّسَاءِ . [۱۸۱]

مردی کـه از روی مـیل ، درون برابر مردی دیگر تمکین مـی کند که تا با او بازی کند (بر اساس ضوابط تکوینی علّی و معلولی خداوند، از هویّت خود ، بیگانـه مـی شود و هویّت زنانـه مـی گیرد و از این رو) دارای زنانـه مـی گردد. از مظاهر دیگر این رفتار نابه هنجار کـه در احادیث ، از آن نـهی گردیده ، عبارت هست از : آرایش مرد ، بـه صورتی کـه مرد دیگری را برانگیزد و تحریک کند. امام صادق علیـه السلام درون بین تعدادی از نابه هنجاری های ای کـه بنی العباس بـه آن مبتلا شده بودند ، مـی فرماید : وَرَأَیتُ التَّأنِیثَ فِی وُلدِ العَبَّاسِ قَد ظَهَرَ وَ أَظهَرُوا الخِضَابَ وَ امتَشَطُوا کَمَا تَمتَشِطُ المَرأَهُ لِزَوجِهَا وَ أَعطُوا الرِّجَالَ الأَموَالَ عَلَی فُرُوجِهِم وَ تُنُوفِسَ فِی الرِّجُلِ وَ تَغَایَرَ عَلَیـهِ الرِّجَالُ . [۱۸۲]

مـی بینی کـه در بین بنی العباس ، نابه هنجاری ها آشکار شده هست . مردان ، بـه انگیزه به منظور جنس موافق خود، خضاب مـی کنند و آرایش مـی کنند همان طور کـه زن به منظور همسرش آرایش مـی کند و به خاطر تمکین مردهایی به منظور آنـها ، از اموال خود بـه آنـها مـی دهند. مردان ، درون مورد مردی کـه تمکین مـی کند ، با یکدیگر رقابت مـی کنند و به خاطر او با یکدیگر ، بـه دعوا مشغول مـی شوند.

مالش مردان

از جمله نابه هنجاری های همجنس گرایی مردانـه ، تماس مرد با جنس موافق خود ، بـه انگیزه و شـهوی هست . این شیوه بـه صورت های مختلفی چون : خوابیدن پیش هم و تماس بدن ها بـه یکدیگر ، مالش آلت بـه ران ها و دُبر دیگری و مالش آلت یکدیگر ، انجام مـی شود کـه همـه اینـها از دیدگاه اسلامـی ، گناه و نابه هنجارند. بـه نمونـه هایی از روایـات درون این نوع همجنس گرایی ها اشاره مـی کنیم: حسین بن سعید اهوازی (از علمای اهواز) مـی گوید : من دست خطّ امام رضا علیـه السلام را درون پاسخ این سؤال کـه «آیـا بازی با ران غلام و بین ران او اشکالی دارد؟» دیده ام . امام علیـه السلام نوشت : «خدا لعنت کندی را کـه چنین کند». [۱۸۳]

در این حدیث ، ضمن اشاره بـه نابه هنجار بودن این رفتار همجنس گرایـانـه، گناه کبیره بودن آن را اشاره کرده هست ؛ زیرا بر فاعل آن ، لعنت فرستاده است. درون روایـات فراوانی ، حدّ صد تازیـانـه به منظور چنین شخصی مقرّر گردیده است. [۱۸۴]

حتّی به منظور این کـه مبادا گرایش بـه اعمال همجنس گرایـانـه درون افرادی پدید آید، خوابیدن مردان زیر یک رو انداز ، حرام شده هست و برایـانی کـه عمداً اقدام بـه خوابیدن با هم بنمایند، گرچه رفتار نابه هنجار دیگری انجام ندهند، تعزیر مقرّر شده است.

از امام صادق علیـه السلام درون ارتباط با زیر یک روانداز خوابیدن دو مرد پرسش شد ، امام فرمود: «اگر آنـها قوم و خویش نیستند و ضرورتی ایجاب نشده کـه این گونـه بخوابند ، سی ضربه شلّاق بـه آنـها زده مـی شود». [۱۸۵] امام باقر علیـه السلام فرمود : نَهَی رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله عَنِ المُکَاعَمَهِ وَ المُکَامَعَهِ فَالمُکَاعَمَهُ أَن یَلثُمَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ وَ المُکَامَعَهُ أَن یُضَاجِعَهُ وَ لَا یَکُونُ بَینَهُمَا ثَوبٌ مِن غَیرِ ضَرُورَهٍ . [۱۸۶] پیـامبر صلی الله علیـه و آله نـهی کرد از این کـه مردی ، مرد دیگری را با ببوسد و یـا ، بدون ضرورتی ، پیش هم بخوابند .

تمایل مرد بـه بوسیدن مرد

در احادیث فراوان ، بوسه گرفتن شـهوی مرد از مرد ، مورد نـهی قرار گرفته هست . امام رضا علیـه السلام فرمود: وَ إِذَا قَبَّلَ الرَّجُلُ غُلَاماً بِشَهوَهٍ لَعَنَتهُ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ، وَ مَلَائِکَهُ الأَرضِ ، وَ مَلَائِکَهُ الرَّحمَهِ وَ مَلَائِکَهُ الغَضَبِ وَ أَعَدَّ لَهُ جَهَنَّمَ وَ سَاءَت مَصِیراً . [۱۸۷] هنگامـی کـه مردی، پسری را بـه انگیزه شـهوی مـی بوسد، ملائکه آسمان ها، فرشتگان زمـین، فرشتگان رحمت و فرشتگان غضب ، همـه ، او را لعنت مـی کنند و خدا به منظور او جهنّم را کـه بد جایگاهی هست ، آماده مـی سازد. شدت گناه بوسیدن پسر از روی را پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه پیـامد عذابی آن ، چنین بیـان فرمود : مَن قَبَّلَ غُلَاماً بِشَهوَهٍ ، عَذَّبَهُ اللّهُ أَلفَ عَامٍ فِی النَّارِ .[۱۸۸]

مردی کـه پسری را بـه انگیزه شـهوی ببوسد، خداوند ، او را هزار سال درون آتش ، عذاب خواهد کرد. روشن هست که این نابه هنجاری، زمـینـه نابه هنجاری های دیگر همجنس گرایـانـه را درون فرد موجب مـی شود . از این رو ، حتّی یک بار آن هم ، حرام و گناه هست و حتما از آن پرهیز کرد.

مصافحه، لمس و گفتن سخنان

از جمله رفتارهای نابه هنجار همجنس گرایی ، نظربازی مردان بـه عورت های یکدیگر، سخن همجنس گرایـانـه، مصافحه و دست درون گردن هم انداختن از روی است.

پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه این کـه در آینده ، این نوع انحرافات درون بین مردم پدید مـی آید ، مـی فرماید : سَیَکُونُ فِی آخِر الزَّمَانِ أَقوَامٌ یُقَالُ لَهُم اللَّوَاطِیَّه عَلَی ثَلَاثَهِ أَصنَافٍ: فَصِنفٌ یَنظُرُونَ وَ یَتَکَلَّمُونَ وَ صِنفٌ یُصَافِحُونَ وَ یُعَانِقُونَ وَ صِنفٌ یِعمَلُونَ ذَلِکَ العَمَلَ فَلَعنَهُ اللّهِ عَلَیـهِم إِلَا أَن یَتُوبُوا وَ یَنُوبُوا . [۱۸۹]

در آخرالزمان ، گروه هایی خواهند بود کـه به آنـها همجنس گرا گفته مـی شود. آنـها از نظر انحراف همجنس گرایی ، سه نوع اند: یک نوع از آنـها بـه آلات یکدیگر ، نگاه مـی کنند و گفتگوی با هم دارند ؛ نوع دوم ، گروهی هستند کـه با گرفتن دست یکدیگر و معانقه (و تماس های بدنی دیگر) ، خود را ارضا مـی کنند و نوع سوم ، گروهی هستند کـه عمل نزدیکی را با جنس موافق خود انجام مـی دهند. لعنت خدا بر آنان باد ! مگر آن کـه توبه کنند و به سوی خدا باز گردند (و از این انحرافات دست بردارند) .

ملاعبه های همجنس گرایـانـه

از دیگر رفتارهای نابه هنجار ، این هست که مردان با یکدیگر ، بـه صورت دو نفره و یـا بـه صورت گروهی ، بـه بازی های و شـهوی مـی پردازند.

در حدیثی کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله ده رفتار نابه هنجار قوم لوط را بر مـی شمارد ، مـی فرماید : «... و آنان با یکدیگر ، بـه بازی های مـی پرداختند» . [۱۹۰] ملاعبه های همجنس گرایـانـه زنان بـه صورت گروهی نیز از جمله رفتارهای نابه هنجار هست که درون احادیث ، بدان اشاره شده است. امام صادق علیـه السلام درون حدیثی کـه تعداد زیـادی از انحرافات را بر مـی شمارد ، مـی فرماید : رَأَیتُ النِّسَاءَ یَتَّخِذنَ المَجَالِسَ کَمَا یَتَّخِذُهَا الرِّجَالُ . [۱۹۱] روزی مـی آید کـه مـی بینید زنان درون مجالس ، بازی های برپا مـی کنند ، همان طور کـه مردان چنین مـی کنند.

مساحقه (همجنس گرایی درون زنان)

از نابه هنجاری های همجنس گرایـانـه، مساحقه زنانـه هست و آن ، عبارت هست از این کـه زن ها فروج خود را بـه یکدیگر مـی مالند و از این طریق ، بـه ارضای خود مـی پردازند. درون احادیث زیـادی ، این عمل ، مشابه عمل قوم لوط و از نابه هنجاری های شدید و گناهان کبیره ، دانسته شده هست که بـه عنوان نمونـه ، بـه چند حدیث اشاره مـی کنیم . از امام صادق علیـه السلام درباره زنی کـه با زن دیگر ، بـه مساحقه مـی پردازد ، سؤال شد .

ایشان فرمود : مَلعُونَهٌ الرَّاکِبَهُ وَ المَرکُوبَهُ وَ مَلعُونَهٌ حَتَّی تَخرُجَ مِن أَثوَابِهَا الرَّاکِبَهُ وَ المَرکُوبَهُ ، فَإِنَّ اللّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَ المَلَائِکَهَ وَ أَولِیـاءَه یَلعَنُونَهُمَا وَ أَنَا وَ مَن بَقِیَ فِی أَصلَابِ الرِّجَالِ وَ أَرحَامِ النِّسَاءِ فَهُوَ وَاللّهِ الزِّنَا الأَکبَرُ وَ لَا وَاللّهِ مَا لَهُنَّ تَوبَهٌ قَاتَلَ اللّهُ لاقِیسَ بِنتَ إِبلِیسَ مَاذَا جَاءَت بِهِ... وَاللّهِ لَقَد کَانَ عَلَی عَهدِ رَسُولِ اللّهِ صلی الله علیـه و آله قَبلَ أَن یَکُونَ العِرَاقُ وَ فِیـهِنَّ، قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله : لَعَنَ اللّهُ المُتَشَبِّهَاتَ بِالرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ وَ لَعَنَ اللّهُ المُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ . [۱۹۲]

فاعل و مفعول ، هر دو مورد لعن خداوند متعال اند . این لعن ، ادامـه دارد که تا از آن وضعیت بیرون بروند. خدای تبارک و تعالی و ملائکه و اولیـای الهی ، همـه ، آن دو را لعنت مـی کنند. آنـها سزاوار لعن من و همـه مردان و زنانی کـه مـی آیند، هستند . بـه خدا قسم کـه این زنا ، زنای بزرگ تر هست و توبه آنـها (در صورتی کـه استمرار بدهند) قبول نمـی شود ! خدا بکشد اقیس ، شیطان را کـه این رفتار را باب کرد ... بـه خدا قسم کـه در زمان رسول خدا صلی الله علیـه و آله پیش از این کـه زنانی از اهل عراق گرفتار این رفتار شوند ، زنانی این چنین وجود داشتند! رسول خدا صلی الله علیـه و آله فرمود : «خدا زنان متشابه بـه مردان و مردان شبیـه بـه زنان را لعنت کرده است» . از پیـامبر صلی الله علیـه و آله نقل شده کـه فرمود : السَّحقُ فِی النِّسَاءِ بِمَنزِلَهِ اللِّوَاطِ فِی الرِّجَالِ . [۱۹۳]

مساحقه درون زنان ، بـه منزله لواط درون مردان هست . دو زن از امام صادق علیـه السلام درباره حدّ مساحقه زنان ، سؤال د . امام فرمود : حَدُّ الزِّنَا إِنَّه إِذَا کَانَ یَومُ القِیَامَهِ یُؤتَی بِهِنَّ قَد أُلبِسنَ مُقَطَّعَاتٍ مِن نَارٍ وَقُنِّعنَ بِمَقَانِعَ مِن نَارٍ وَ سُروِلنَ مِنَ النَّارِ وَ أُدخِلَ فِی أَجوَافِهِنَّ إِلَی رُؤُوسِهِنَّ أَعمِدَهٌ مِن نَارٍ وَ قُذِفَ بِهِنَّ فِی النَّارِ ، أَیَّتُهَا المَرأَهُ إِنَّ أَوَّلَ مَن عَمِلَ هَذَا العَمَلَ قَومُ لُوطٍ فَاستَغنَی الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ فَبَقِیَ النِّسَاءُ بِغَیرِ رِجَالٍ فَفَعَلنَ کَمَا فَعَلَ رِجَالُهُنَّ . [۱۹۴]

حد آن (مساحقه) حدّ زناست. وقتی قیـامت مـی شود، مساحقه کننده ها را مـی آورند و لباس ها ، مقنعه ها و شلوارهایی از آتش بر آنان مـی پوشانند و با مـیله های آتشین کـه به آنـها فرو مـی کنند ، آنـها را بـه جهنم مـی اندازند. ای زن ! اوّلین باری کـه این عمل انجام گرفت ، از سوی قوم لوط بود کـه مردان ، نیـاز خود را با مردان ، برطرف مـی د . زنان ، چون بدون مردان ماندند، آنـها هم همان کار مردان را با خود انجام دادند. به منظور پیشگیری از این نابه هنجاری، خوابیدن زنان بـه صورت پیش هم نیز گناه تلقّی شده است. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : لَیسَ لِامرَأَتَینِ أَن تَبِیتَا فِی لِحَافٍ وَاحِدٍ إِلَا أَن یَکُونَ بَینَهُمَا حَاجِزٌ، فَإِن فَعَلَتَا نُهِیَتَا عَن ذَلِکَ، وَ إِن وُجِدَتَا مَعَ النَّهیِ جُلِدَت کُلُّ وَاحِدَهٍ مِنـهُمَا حَدّاً حَدّاً ، فَإِن وُجِدَتَا أَیضا فِی لِحَافٍ جُلِدَتَا، فَإِن وُجِدَتَا الثَّالِثَهُ قُتِلَتَا . [۱۹۵]

جایز نیست کـه دو زن ، درون زیر یک روانداز بخوابند ، مگر آن کـه بین آن دو ، مانعی از اتّصال بدن آنـها بـه یکدیگر باشد . بعد اگر چنین کار زشتی انجام دادند ، از آن نـهی مـی شوند و در صورتی کـه بعد از نـهی ، باز تکرار د، حدّ مـی خورند ، و در صورتی کـه باز هم بعد از حد خوردن ، تکرار د، کشته مـی شوند.

ج . زنا و روسپیگری

در مورد حرمت زنا و مصداق انحراف بودن آن، از دیدگاه دینی ، هیچ تردیدی نیست و آیـات و احادیث بسیـاری بر آن تصریح شده است. به منظور زنا از عناوینی چون : زنای محصنـه یـا غیر محصنـه و زنای با محارم و غیر محارم استفاده شده ، و از حد صد تازیـانـه که تا رجم و یـا زدن شمشیر کیفر مشخص گردیده هست که درون این ارتباط حتما به کتب فقهی و حدیثی مراجعه شود. درون این جا صرفاً نابه هنجار بودن زنا بـه دلیل عوارض و زیـان های روانی معنوی، اجتماعی، معیشتی و آخرتی ، مورد توجّه هست که بـه یک آیـه و چند حدیث درون این زمـینـه ، اشاره مـی کنیم . قرآن ، با اشاره بـه نابه هنجار بودن زنا و انحرافی بودن این راه به منظور ارضای مـی فرماید : «وَ لَا تَقْرَبُواْ الزِّنَی إِنَّهُ کَانَ فَحِشَهً وَسَآءَ سَبِیلاً . [۱۹۶]

هرگز بـه سوی رفتار زنایی ، نزدیک نشوید ؛ زیرا کـه مصداق فحشاست و برای ارضای غریزه ، راه بد و انحرافی است» . امام باقر علیـه السلام با توجّه بـه زیـان های فراوان زنا فرمود : لِلزَّانِی سِتُّ خِصَالٍ ثَلَاثٌ فِی الدُّنیَا وَ ثَلَاثٌ فِی الآخِرَهِ ، أَمَّا الَّتِی فِی الدُّنیَا فَیَذهَبُ بِنُورِ الوَجهِ وَ یُورِثُ الفَقرَ وَ یُعَجِّلُ الفَنَاءَ وَ أَمَّا الَّتِی فِی الآخِرَهِ فَسَخَطُ الرَّبِّ وَ سُوءُ الحِسَابِ وَ الخُلُودُ فِی النَّارِ . [۱۹۷]

عوارضی کـه دامنگیر زناکار مـی شود ، شش پیـامد است: سه که تا در زندگی اجتماعی و دنیـایی و سه که تا در زندگی معنوی و اخروی ؛ امّا عوارضی کـه زنا درون زندگی دنیـایی فرد دارد: از بین رفتن اعتبار و آبروی اجتماعی، ابتلا بـه فقر و بیچارگی و کوتاهی عمر است. و امّا عوارضی کـه در آخرت به منظور فرد دارد : غضب و خشم پروردگار، حسابرسی بد و زندگی دائمـی درون آتش جهنّم است. امام رضا علیـه السلام درون نامـه اش بـه محمّد بن سنان، با اشاره بـه علّت حدّ زنا ، آن را از بزرگ ترین گناهان دانسته و نوشته است : وَ عِلَّهُ ضَربِ الزَّانِی عَلَی جَسَدِهِ بِأَشَدَّ الضَّربِ لِمُبَاشَرَهِ الزِّنَا وَ استِلذَاذِ الجَسَدِ کِلِّهِ بِهِ، فَجُعِلَ الضَّربُ عُقُوبَهً لَهُ وَ عِبرَهً لِغَیرِهِ، وَ هُوَ أَعظَمُ الجِنَایَاتِ . [۱۹۸]

دلیل شدت نواختن تازیـانـه بر بدن فرد زناکار ، این هست که او اقدام بـه زنا کرده و از راه انحرافی ، با تمام بدنش لذّت . بعد تازیـانـه را به منظور کیفر او و مایـه عبرت دیگران قرار دادیم . بدانید کـه زنا ، از بزرگ ترین گناهان است. امام صادق علیـه السلام ضمن اشاره بـه این نکته کـه زنا ، انحراف از مسیر طبیعی و تجاوز از قانون و حدود الهی ، هست مـی فرماید : ... وَ جَعَلَ لِکُلِّ شَی ءٍ حَدّاً وَ لِمَن جَاوَزَ الحَدَّ حَدّاً... وَ إِنَّ اللّهَ حَدَّ أَن لا یُنکَحَ النِّکَاحُ إِلَا مِن حِلِّهِ وَ مَن فَعَلَ غَیرَ ذَلِکَ إِن کَانَ عَزَباً حَدُّ ، وَ إِن کَانَ مُحصِناً رُجِمَ لِمُجَاوَزَتِهِ الحَدَّ . [۱۹۹]

خدا به منظور هر چیزی ضابطه ای قرار داده هست و برایی کـه ضابطه و قانون را بشکند ، حدّ و کیفری وضع کرده هست ... خداوند ، ضابطه اش این هست که جز از طریق ازدواج حلال ، انجام نگیرد.ی کـه غیر از این مـی کند، اگر همسر ندارد ، حدّ (صد تازیـانـه) به منظور اوست و اگر همسر دارد ، سنگسار مـی شود ؛ زیرا از قانون خداوند ، تجاوز کرده است. امروزه، زنا بـه صورت ارتباط آزاد و با افراد فراوان ، شیوع پیدا کرده و حتی عدّه ای از زنان ، با «روسپیگری» ، زندگی خود را مـی گذرانند . زنان ، خرید و فروش مـی شوند و به رفتارهای ای کـه خود هم بدان راضی نیستند، صرفاً به منظور به دست آوردن درآمد و گذران زندگی ، تن مـی دهند. عدّه ای سودجو و سرمایـه دار هم ، درون جهتب درآمد و ثروت بیشتر ، زنان بی شخصیت را بـه خودفروشی مـی کشانند. امام صادق علیـه السلام درون حدیث مفصّلی کـه به ابتلای آدمـیان ، بـه انواع نابه هنجاری های اشاره کرده، مـی فرماید : وَ مَعِیشَهُ المَرأَهِ فِی فَرجِهَا ... وَ کَانَ الزِّنَا تُمتَدَحُ بِهِ النِّسَاءُ... وَ رَأَیتَ النَّاسَ خَیرَ بَیتٍ مَن یُسَاعِدُ النِّسَاءَ عَلَی فِسقِهِنَّ ... وَ رَأَیتَ ذَوَاتَ الأَرحَامِ یُنکَحنَ وَ یُکتَفَی بِهِنَّ . . . وَ رَأَیتَ الرَّجُلَ یَأکُلُ مِن کَسبِ امرَأَتِهِ مِنَ الفُجُورِ، یَعلَمُ ذَلِکَ وَ یُقِیمُ عَلَیـهِ... وَ رَأیتَ الرَّجُلَ یَکرِی امرَأَتَهُ وَجارِیَتَهُ وَ یَرضَی بِالدَّنِیِّ مِنَ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ ...َو رَأَیتَ النِّسَاءَ یَبذُلنَ أنفُسَهُنَّ لاِهلِ الکُفرِ ... فَکُن عَلَی حَذَرٍ وَاطلُب إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ النَّجَاهَ ... [۲۰۰]

گروه هایی از زنان ، از راه خودفروشی زندگی را خواهند گذراند... زنا ، مورد مدح و ستایش زنان قرار مـی گیرد ... دیدگاه گروهی این هست که بهترین خانواده، خانواده ای هست که به منظور فسق و خودفروشی زنان ، بـه آنان کمک مـی کنند ... با محرمان خود ، زنا مـی کنند و از این طریق ، بـه ارضای مـی پردازند و دیگر ازدواج نمـی کنند ... و خواهید دید کـه مرد از درآمد خودفروشی زنش مـی خورد، خود مرد ، آن را مـی داند و خودش زمـینـه را فراهم مـی سازد ... و خواهید دید کـه مرد ، زن و کنیز خود را کرایـه مـی دهد ، درون برابر کمـی نان و آب و به همـین رضایت مـی دهد ... و خواهید دید کـه زنان ، خودشان را بـه کافران مـی بخشند... با این وصف حتما از چنین افرادی کناره گیری نمایید و برای نجات از این مـهلکه ها دعا کنید. درون وصیّت نامـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله از جمله اموری کـه فرد مؤمن را از ایمان خارج مـی کند ، آمده است : کَفَرَ بِاللّهِ العَظِیمِ مِن هَذِهِ الأُمَّهِ ... وَ نَاکِحُ المَرأَهِ حَرَاماً فِی دُبُرِها وَ نَاکِحُ البَهِیمَهِ وَ مَن نَکَحَ ذَاتَ مَحرَمٍ مِنـهُ ... . [۲۰۱] بـه خدای بزرگ ، کافر استی کـه از این امّت هست و مرتکب این امور مـی شود :ی کـه با زنی بـه صورت حرام درون دبرش مـی کند، کننده با حیوان وی کـه با محارم خود زنا مـی کند. نیز مـی فرماید : ... بِئسَ القَومُ قَومٌ یَستَحِلُّونَ المَحَارِمَ وَ الشَهَوَاتِ وَ الشُّبُهَاتِ . [۲۰۲] چه بسیـار بدند گروهی کـه محارم را به منظور خود حلال مـی کنند و هرچه مایل باشند از خواهش های نفسانی و امور شبهه ناک ، مرتکب مـی شوند .

د . نظربازی (تماشاگری )

از نابه هنجاری های دیگر «نظربازی» یـا تماشاگری هست که بـه دو صورت ، وجود دارد : نظر بـه عورت همجنس (نگاه مرد بـه عورت مرد و نگاه زن بـه عورت زن) و نظر بـه جنس مخالف . درون مورد نظربازی نسبت بـه یکدیگر و نیز زنان نسبت بـه هم، احادیث فراوانی وارد شده هست که افراد را از این رفتار حرام ، باز داشته است. بـه عنوان نمونـه ، از رسول اکرم نقل شده کـه مردان را از این کـه به عورت برادر مسلمان خود نگاه کنند ، نـهی مـی کرد و مـی فرمود : مَن تَأَمَّلَ عَورَهَ أَخِیـهِ المُسلِمِ لَعَنَهُ سَبعُونَ أَلفَ مَلَکٍ وَ نَهَی المَرأَهَ أَن تَنظُرَ إِلَی عَورَهِ المَرأَهِ . [۲۰۳]

کسی کـه نگاه عمدی بـه عورت برادر مسلمان خود بنماید ، هفتاد هزار فرشته ، او را لعن خواهند کرد. نیز آن حضرت نـهی کرد از این کـه زنی ، بـه عورت زن دیگر نگاه کند. درون مورد حرمت نظربازی مرد بـه هر جای از بدن زن (بجز صورت و دست ها) ، احادیث زیـادی وجود دارد . از پیـامبر صلی الله علیـه و آله نقل شده کـه فرمود: مَن نَظَرَ إِلَی عَورَهِ أَخِیـهِ المُسلِمِ أَو عَورَهِ غَیرِ أَهلِهِ مُتَعَمِّداً أَدخَلَهُ اللّهُ مَعَ المُنَافِقِینَ الَّذِینَ کَانُوا یَبحَثُونَ عَن عَورَاتِ النَّاسِ وَ لَم یَخرُج مِنَ الدُّنیَا حَتَّی یَفضَحَهُ اللّهُ إِلَا أَن یَتُوبَ . [۲۰۴]

کسی کـه به عورت برادر مسلمانش و یـا بـه عورت زنی غیر از همسر خویش عمداً نگاه کند، خداوند ، او را با منافقانی محشور مـی کند کـه به دنبال ریختن آبروی مسلمانان بوده اند. اینان از دنیـا نمـی روند که تا آن کـه خداوند ، آنان را رسوا کند، مگر آن کـه توبه نمایند . نیز آن حضرت فرمود : مَن مَلأَ عَینَهُ مِن حَرَامٍ مَلَأَ اللّهُ عَینَهُ یَومَ القِیـامَهِ مِنَ النَّارِ إِلَا أَن یَتُوبَ وَ یَرجَعَ . [۲۰۵]

کسی کـه از نگاه بـه حرام ، خود را ارضا کند، خدا درون قیـامت ، چشمانش را پر از آتش خواهد کرد ، مگر این کـه توبه کند و از آن رفتارش دست بردارد . درون مورد نگاه زن بـه مرد ، پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود : اشتَدّ غَضَبُ اللّهِ عَلَی امرَأَهٍ ذَاتِ بَعلٍ مَلَأَت عَینَهَا مِن غَیرِ زَوجِهَا . [۲۰۶]

غضب خدا بر زن همسرداری کـه چشمان خود را از نگاه بـه غیر همسرش پر مـی کند، شدید است. نگاه بـه عورت همجنس و نگاه مرد و زن نامحرم بـه یکدیگر ، از آن جهت درون احادیث ، نابه هنجار تلقّی شده و با آن ، برخورد شدید شده هست که باعث عوارض روانی معنوی درون فرد مـی شود و نابه هنجاری های دیگری را نیز ایجاد مـی کند .

امام رضا علیـه السلام با اشاره بـه علّت حرمت نظربازی و چشم چرانی مـی نویسد : حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَی شُعورِ النِّسَاءِ المَحجُوبَاتِ بِالأَزوَاجِ وَ غَیرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ لِمَا فِیـهِ مِن تَهیِیجِ الرِّجَالِ وَ مَا یَدعُو التَّهیِیجُ إِلَی الفَسَادِ وَ الدُّخُولِ فِیمَا لا یَحِلُّ وَ لا یَجمُلُ وَ کَذَلِکَ مَا أَشبَهَ الشُّعُورِ... . [۲۰۷]

خداوند ، نگاه بـه موهای زنان با حجابِ متأهّل و مجرّد را حرام کرده هست ؛ چون باعث تحریک مردان مـی شود و این تحریک ، آنـها را بـه تباهی و حالت های روانیِ نامطلوبی مـی کشاند کـه به کارهایی کـه حلال و زیبا نیست ، دست مـی زنند. بـه همـین علت ، نگاه بـه متعلّقات دیگر زنان نیز حرام است. حضرت عیسی علیـه السلام نیز فرمود : إِیَّاکُم وَ النَّظِرَهَ فَإِنَّهَا تَزرَعُ فِی القَلبِ وَ کَفَی بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتنَهً . [۲۰۸]

از نگاه حرام بپرهیز ؛ زیرا کـه در دل ، چیز نامطلوبی را مـی کارد کـه همان ، به منظور فتنـه انگیزی (و وادار شدن بـه نابه هنجاری های بدتر) نگاه کننده ، بس است. از جمله مصادیق نظربازی کـه نابه هنجاری درون ارتباط با جنس مخالف محسوب مـی شود ، تمایل زن ، بـه دیدن مرد با مرد هست که خود را بـه این طریق ، بـه استشـها مـی رساند و لذّت مـی برد. امام صادق علیـه السلام درون حدیثی ، به منظور یکی از موالیـان خود ، نابه هنجاری هایی را کـه افراد درون زمان های آینده ، بـه آن مبتلا مـی شوند، تبیین مـی کند و مـی فرماید : وَ رَأَیتَ المَرأَهَ تُصَانِعُ زَوجَهَا عَلَی نِکَاحِ الرِّجَالِ . [۲۰۹]

(در آینده) مـی بینی زنی را کـه اظهار خوشایندی مـی نماید و چاپلوسی شوهرش را مـی کند که تا او بـه با مردان دیگر بپردازد. این پیش بینی امام صادق علیـه السلام امروزه مصداق پیدا کرده هست . زن هایی هستند کـه تمایل شدید خود را بـه دیدن لواط و همجنس گرایی مردان ابراز داشته اند و از این رو ، بـه دنبال بـه دست آوردن فیلم ها و برنامـه های ای هستند کـه این نوع فحشا را نشان مـی دهند . [۲۱۰]

روان شناسان ، نظربازی یـا تماشگری را از زیرمجموعه های «پارافیلیـاها» و نابه هنجاری های دانسته اند. درون اختلال تماشگری (نظربازی) ، پرداختن بـه عمل با شخص مورد مشاهده ، وجود ندارد و این عمل ، مقدّمـه ای به منظور انجام یک فعالیت طبیعی نیست . بـه عبارت دیگر، درون این اختلال ، کار تماشاگری ، جانشین فعّالیت طبیعی و به هنجار مـی شود . [۲۱۱]

شخصی کـه مبتلا بـه تماشاگری هست ، امـیال عود کننده و شدیدی به منظور جستجو یـا دید زدن مخفیـانـه افراد بی اطلاعی کـه هستند یـا درون حال فعالیت اند ، دارد. چنین فردی ، ممکن هست که درون هنگام عمل دید زدن یـا بعدها کـه به آن صحنـه ها فکر مـی کند، استمنا کند ؛ امّا درون کل ، بـه دنبال برقراری رابطه با فردی کـه تماشا کرده است، نیست. این اختلال ، غالباً از سن پانزده سالگی آغاز مـی شود، و ادامـه مـی یـابد (MSD-VI، ۱۹۹۴ م و MSD-VI- RTو۲۰۰۰ م ). طبق یک گزارش ، سی که تا پنجاه درصد تماشگران ، متأهّل هستند و تعارض زناشویی و مـیزان طلاق درون مـیان آنـها ، بیش تر از جمعیت کلّی نیست ؛ امّا دسته ای دیگر از پژوهش ها ، بیـانگر آن اند کـه این قبیل بیماران ، از کمّیت و کیفیت رابطه خود با شریک شان ناخرسندند .

ه . مصافحه مرد با زن

رسول اکرم صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : مَن صَافَحَ امرَأَهً تُحرَمُ عَلَیـهِ فَقَد بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ وَ مَنِ التَزَمَ امرَأَهً حَرَاماً قُرِنَ فِی سِلسِلَهٍ مِن نَارٍ مَعَ الشَّیطَانِ، فَیُقذَفَانِ فِی النَّارِ . [۲۱۲]کسی کـه با زن نامحرم ، مصافحه کند ، بـه غضب الهی گرفتار مـی شود وی کـه با زنی بـه طور حرام ، ارتباط برقرار کند ، با شیطان ، درون غل و زنجیر آتشین ، بـه جهنّم پرتاب مـی شوند.

امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : لَا یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَن یُصَافِحَ المَرأَهَ إِلَا امرَأَهً یَحرُمُ عَلَیـهِ أَن یَتَزَوَّجَهَا : أُختٌ أَو بِنتٌ أَو عَمَّهٌ أَو خَالَهٌ أَو بِنتُ أُختٍ أَو نَحوُهَا فَأَمَّا المَرأَهُ الَّتِی یَحِلُّ لَهُ أَن یَتَزَوَّجَهَا فَلَا یُصَافِحهَا إِلِا مِن وَرَاءِ الثَّوبِ وَ لَا یَغمِز کَفَّهَا . [۲۱۳] جایز نیست کـه مرد ، با زن نامحرم دست بدهد ؛ امّا دست با زنان محرم ، مانند ، ، عمّه، ، ، و مانند آن ، اشکالی ندارد.

مصافحه با زنی کـه مـی توان با او ازدواج کرد (نامحرم) ، حلال نیست مگر لباس (مانند دستکش) و بدون فشار دادن. درون حدیث دیگری نیز امام علیـه السلام درون پاسخ بـه این سؤال که : «آیـا مرد با زن نامحرم ، مـی تواند دست بدهد؟ مـی فرماید : لَا إِلَا مِن وَرَاءِ الثَّوبِ . [۲۱۴] نـه ! مگر لباس . دو محمّد بن ابی عمـیر (سعیده و منّه) نیز نقل د کـه بر امام صادق علیـه السلام وارد شدند و سؤال د که : آیـا زنی برادر مؤمنش را مـی تواند عیـادت کند ؟ امام فرمود : «بلی» گفتند : آیـا با او مـی تواند دست بدهد ؟ امام فرمود : «از روی لباس ، اشکالی ندارد » .

یکی از آن دو ، بـه امام گفت: این م با برادر ایمانی اش عیـادت مـی کند. امام فرمود : «هنگامـی کـه به عیـادت برادر ایمانی ات مـی روی ، لباس رنگین نپوش» . [۲۱۵]

و . مالش مرد بـه زن

مالش بـه جنس مخالف از روی لباس نیز از نابه هنجاری های است. درون نامـه ای کـه به امام رضا علیـه السلام نوشته شد آمده هست که : مردی ، از روی لباس هایشان بـه زنی مـی مالد و تحریک مـی شود و جنب مـی گردد . آیـا این ، از حدّ استمنا فراتر هست ؟ امام درون پاسخ مـی نویسد : «از آن حد ، فراتر و قبیح تر هست ؛ زیرا این کار را با زن اجنبی انجام داده است» .[۲۱۶]

کانون اصلی این نابه هنجاری ، لمس و مالش یک شخص ناموافق بـه انجام این عمل است. این رفتار ، معمولاً درون مکان های شلوغی کـه فرد مـی تواند بـه آسانی ، از دستگیر شدن فرار کند ، روی مـی دهد.

فرد مبتلا بـه این نابه هنجاری ، اندام های ی خود را بـه ران های شخص قربانی مـی مالد یـا آلت ی و های او را با دستش لمس مـی کند. درون هنگام انجام این کار ، وی معمولاً یک رابطه منحصر بـه فرد و مشتاقانـه ، با طرف مقابل را مجسّم مـی کند ؛ امّا مـی داند کـه برای دور شدن از تعقیب قانونی احتمالی حتما پس از لمس قربانی اش فرار کند . معمولاً این نابه هنجاری ، از دوران نوجوانی شروع مـی شود. بیشتر اعمال مالشگری ، بین ۱۵ که تا ۲۵ سالگی روی مـی دهد و سپس فراوانی آن ، رو بـه کاهش مـی گذارد (MSD - VI - RT ، ۲۰۰۰ م) .

ز . تشابه بـه جنس مخالف

از جمله رفتارهای نابه هنجار ، این هست که بعضی از مردان و زنانی ، تمایل دارند کـه نقش ِ جنس مخالف خود را داشته باشند . از این رو ، خودشان را شبیـه جنس مخالف درون مـی آورند، مثلاً مرد ، لباس زنانـه مـی پوشد و زن لباس مردانـه و از این طریق ، تحریک مـی شوند .

در این نابه هنجاری ، مرد ، تمایل دارد کـه مفعول واقع شود و زن ، تمایل دارد کـه فاعل باشد. همچنین مواردی کـه با خیـال و تصوّر لباسِ جنس مخالف، فرد تحریک مـی شود و در خیـالش بـه لذّت مـی رسد. مردانی کـه خود را همانند زنان ، آرایش مـی کنند، نیز از همـین گروه اند . پیـامبر صلی الله علیـه و آله با شمارش تعدادی از انحرافات و نابه هنجاری های دیگر کـه گروه هایی از مردم آخرالزمان ، بـه آن مبتلا هستند ، مـی فرماید : سَیَأتِی مِن بَعدِی أَقوَامٌ ... یَتَزَیَّنُونَ بِزِینَهِ المَرأَهِ لِزَوجِهَا ... یَقولُ اللّهُ تَعَالَی: «فَخَلَفَ مِن بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُواْ الصَّلَوهَ وَ اتَّبَعُواْ الشَّهَوَ تِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا» [۲۱۷] . [۲۱۸] زمانی بعد از من خواهد آمد کـه گروه هایی از مردها ، همانند آرایش زن به منظور شوهرش، آرایش مـی کنند.

اینان از مصادیق گفته خدای متعال اند کـه مـی فرماید : «بعد از مردم شایسته،انی آمدند کـه نماز را ضایع د و از شـهوات ، پیروی نمودند . اینان بـه سرعت ، درون گمراهی ، غرق مـی شوند» . همچنین آن حضرت ، با اعلام این کـه افرادی کـه نقش متشابه با نقش جنس مخالف دارند، از رحمت خداوند و لطف فرشتگان دورند ، مـی فرماید : لَعَنَ اللّهُ وَأَمَّنَت المَلائِکَهُ عَلَی رَجُلٍ تَأَنَّثَ وَامرَأَهٍ تَذَکَّرَت . [۲۱۹]

خداوند و ملائکه ، لعنت کنند مردی را کـه نقش زنانـه بـه خود بگیرد و زنی کـه نقش مردانـه ایفا کند. امام صادق علیـه السلام نیز هرگونـه ایفای نقش متشابه با نقش جنس مخالف ، بـه انگیزه را از جمله انحرافات از مسیر طبیعی دانسته ، مـی فرماید : لَعَنَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله : المُتَشَبِّهِینَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ وَ المُتَشَبِّهَاتِ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ قَالَ : وَ هُم المُخَنَّثُونَ وَ اللَاتِی یَنکِحُ بَعضُهُنَّ بَعضاً وَ إِنَّمَا أَهلَکَ اللّهُ قَومَ لُوطٍ حِین عَمِلَ النِّسَاءِ مِثلَ عَمَلِ الرِّجَالِ : یَأتِی بَعضُهُنَّ بَعضاً . [۲۲۰]

رسول خدا صلی الله علیـه و آله لعنت کرده هست مردان و زنانی را کـه به تمایل ، مشابه یکدیگر مـی شوند. مردانی کـه برای ارضای ، خود را درون اختیـار فرد دیگری قرار مـی دهد که تا با او نزدیکی کند و زنانی کـه با تصوّر با دیگری و ایفای نقش فاعلی ، خود را ارضا مـی کنند. بـه درستی کـه خدای متعال ، قوم لوط را آن هنگام بـه هلاکت انداخت کـه زنان ، نقش مردان را ایفا مـی د و با یکدیگر بـه ارضای مـی پرداختند. از این حدیث ، استفاده مـی شود کـه هر نوع تشابه درون ارضای مرد بـه زن و بالع، حرام هست و انحراف محسوب مـی شود.

اطلاق این حدیث ، شامل هرگونـه نقش زن کـه متشابه با عملکرد مرد باشد نیز مـی شود ، مثلاً فرو بردن دست و یـا اجزای دیگر از خود و یـا چیز دیگری بر زن دیگر ، بـه انگیزه شـهوی و یـا خیـال چنین صحنـه ای و لذت بردن از آن . از مصادیق این نوع رفتار نابه هنجار ، «یـادگارخواهی همراه مبدّل پوشی» [۲۲۱] هست که انجمن روان شناسی امریکا (MSD VI ، ۱۹۹۴ م ) بـه نابه هنجار بودن آن ، تصریح کرده است. این انحراف ، با ملبّس شدن خیـالی یـا واقعی بـه لباس زنانـه ، بـه منظور تحریک یـا وسیله کمکی به منظور استمنا و مشخص هست . این نابه هنجاری ، معمولاً درون کودکی یـا ابتدای نوجوانی آغاز مـی شود.

با گذشت سال ها ، بعضی از این افراد ، بـه مبّدل پوش همراه با ملال تی ، طبقه بندی شده اند. معمولاً بیش از یک قطعه از لباس زنانـه و اکثراً تمام لباس های مربوط بـه زن ها مورد استفاده قرار مـی گیرد. وقتی ترانس وستیست ، لباس زنانـه بـه تن مـی کند، ممکن هست که زنانگی چشمگیری پیدا کند، هرچند معمولاً این حالت ، بـه درجه ای کـه در ترانس والیسم دیده مـی شود، نیست. زنانـه، ممکن هست چنین مردهایی از نظر ظاهر و شغلی ، بیش از حد، مردانـه بـه نظر برسند.

زنانـه پوشی درون مرد ، ممکن هست در طول طیفی کـه یک قطب آن ، پوشیدن لباس زنانـه درون خلوت، تنـهایی، افسردگی و به همراه احساس گناه و در قطب دیگر ، رفتار مشابه بـه صورت عضویت درون جامعه ترانس وستیست ها است، مشاهده شود. بیشتر افراد مبدّل پوش ، مردان دگرجنس گرا هستند کـه به لباس زنانـه ، رومـی آورند و معمولاً این نابه هنجاری ، از نوجوانی شروع مـی شود .

ح . حیوان بازی ( با حیوان)

از دیگر نابه هنجاری های ، حیوان دوستی و با آنـهاست. رسول اکرم فرمود : مَلعُونٌ مَن نَکَحَ بَهِیمَهً .[۲۲۲]

هر فردی کـه با حیوانی کند ، مورد لعن خداوند متعال است. امام صادق علیـه السلام آن را درون کنار استمنا ، از مصادیق زنا مـی داند و مـی فرماید : کُلَّ مَا أَنزَلَ بِهِ الرَّجُلُ مَاءَهَ فِی هَذَا وَ شِبهِهِ فَهُوَ زِنا . [۲۲۳]

هر رفتاری مانند با حیوان و استمنا کـه باعث خروج منی از مرد شود، زنا محسوب مـی گردد. امام باقر علیـه السلام با اشاره بـه زیـان های با حیوان مـی فرماید : ... یُجلَدُ دُونَ الحَدِّ وَ یُغرَمُ قِیمَهَ البَهِیمَهِ لِصَاحِبِهَا، لِأَنَّهُ أَفسَدَهَا عَلَیـهِ وَ تُذبَحُ وَ تُحرَقُ وَتُدفَنُ إِن کَانت مِمَّا یُؤکَلُ لَحمُهُ، وَ إِن کَانَت مِمَّا یُرکَبُ ظَهرُهُ أُغرِمَ قِیمَتَهَا وَ جُلِدَ دُونَ الحَدِّ وَ أَخرَجَهَا مِنَ المَدِینَهِ الَّتِی فَعَلَ بِهَا فِیـهَا إِلَی بِلَادٍ أُخرَی حَیثُ لَا تُعرَفُ... کِیلَا یُعَیِّرَ بِهَا صَاحِبُهَا . [۲۲۴]

برقرار کننده ارتباط با حیوان ، تازیـانـه بـه کمتر از حدّ مقرر به منظور زنا، زده مـی شود و قیمت حیوان را حتما به صاحبش بپردازد ؛ زیرا آن را فاسد کرده هست و آن حیوان ، اگر حلال گوشت بوده، حتما ابتدا ذبح شود و بعد آتش زده شود. اگر از حیوانات باربر است، بـه کننده ، تازیـانـه زده مـی شود و باید قیمتش را بـه صاحبش بپردازد و حیوان را از شـهری کـه این عمل درون آن جا انجام شده، بـه شـهرهای دیگری کـه صاحبش ناشناخته هست ، فرستاده شود که تا با آن حیوان ، صاحبش سرزنش نشود.

همان طور کـه پیش از این بیـان شد ، ارتباط خارج از چارچوب ازدواج زن و مرد ، حرام و نابه هنجار تلقّی مـی شود. از جهت نابه هنجار بودن نیز فرقی نمـی کند کـه فرد ، ارتباط نامشروع با یک نفر داشته باشد یـا با چند نفر ، با زنده یـا با مرده، با انسان یـا با حیوان، با مرد یـا با زن ، با بچّه یـا با شی ء . درون احادیث ، همان طور کـه ملاحظه شد ، هر نوع ارتباط زن و مرد خارج از ضوابط ازدواج ، از جمله نابه هنجاری های هست و حتما از آن پرهیز شود .

حتّی مرد و زنی کـه ازدواج کرده اند ، گرچه مـی توانند هر نوع لذّت از یکدیگر را داشته باشند، ولی این لذّت حتما از طریق بدن آنـها صورت گیرد ، نـه با چیزی دیگر .

مثلاً از جمله نابه هنجاری های ، این هست که مرد ، با چیز دیگری غیر از بدن و اعضای خود ، با زنش ارتباط برقرار کند و لذّت ببرد. همچنین تمایل زن ، بـه این کـه همسرش با چیز دیگری غیر از اعضای بدنش ، او را تحریک کند که تا از آن لذّت ببرد.

از امام صادق علیـه السلام سؤال شد کـه زنی ، دوست ندارد کـه با او شود و به شوهرش مـی گوید : با دست خود مرا تحریک کن کـه این به منظور من لذّت آور است. آیـا اشکالی ندارد ؟ امام علیـه السلام فرمود : لَا بَأسَ أَن یَستَعِینَ بِکُلِّ شَی ءٍ مِن جَسَدِهِ عَلَیـهَا، وَلَکِن لَا یَستَعِینُ بِغَیرِ جَسَدِهِ عَلَیـهَا. [۲۲۵]

با عضوی از بدن خود ، او را تحریک کند ، اشکالی ندارد ؛ لیکن با چیز دیگری غیر از اعضای بدنش ، جایز نیست . درون این جا تعدادی از نابه هنجاری های ای را کـه پیش از این مطرح نکرده ایم ، مـی آوریم. این رفتارها از آن چارچوب رفتارهای بـه هنجار ، بیرون اند و از دیدگاه اسلامـی نیز نابه هنجار تلقّی مـی شوند. بـه تعدادی از آنـها اشاره مـی کنیم.

ط . آزارگری

از دیدگاه اسلامـی ، رفتار ای کـه باعث اذیت همسر شود، جایز نیست ؛ زیرا رفتار ، به منظور لذّت هر دو ، مشروع شده هست ، نـه به منظور خوشایند یکی از آنـها. امام رضا علیـه السلام درون پاسخ بـه این سؤال کـه نزدیکی درون دبر زن چگونـه هست ؟ امام علیـه السلام نوشت : المَرأَهُ لُعبَهٌ لَا تُؤذَی وَهِیَ کَمَا قَالَ اللّهُ «نِسَآؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ» [۲۲۶] . [۲۲۷]

زن مایـه شادی و بازی توست، نباید او را اذیت کنی، و نیز همان طور کـه خدا فرمود : همسرانتان ، به منظور شما کشت زار هستند . درون این حدیث ، بـه تأثیرات روانی اذیت بر زن پرداخته و به دو نکته ، توجّه شده است : یکی این کـه رفتار ، آن هنگام به منظور تو خوشایند و لذّت آور هست که همسرت هم خوشش بیـاید و اذیت نشود. بنا بر این ،ی کـه تصوّر مـی کند کـه همسرش با اذیت شدنْ لذّت مـی برد، دچار توهّم شده هست و حتما از این کار ، دست بردارد . نکته دیگر این کـه اذیت زن با رفتار دردآور ، باعث مـی شود کـه حالت های روانی مخرّبی برایش پدید آید کـه دیگر نتوان از این کشتزار ، بـه خوبی استفاده کرد و کشت ، ضایع گردد .

کانون اصلی این نابه هنجاری ، اعمالی هست که شخص ، با انجام آنـها از رنج روانی یـا جسمـی قربانی خود، برانگیختگی بـه دست مـی آورد. برخی از مبتلایـان بـه این نابه هنجاری ، از خیـال پردازی های آزارگرانـه خود کـه ممکن هست فقط درون جریـان فعالیت و نـه درون دیگر زمـینـه ها بـه آن متوسّل شوند، درون رنج باشند . درون این قبیل موارد، خیـال پردازی های آزارگرانـه ، معمولاً شامل تحت کنترل داشتن کامل قربانی هست که برحسب انتظار عمل قریب الوقوع آزارگرانـه ، وحشت زده مـی شود. بعضی نیز امـیال آزارگرانـه را روی شریک ناراضی ای کـه مشتاقانـه از درد یـا تحقیر رنج مـی برد، اعمال مـی کنند . درون همـه این موارد ، رنج بردن قربانی ، باعث برانگیختگی فرد مبتلا مـی شود. خیـال پردازی ها یـا اعمال ، ممکن هست عامل فعالیت هایی باشند کـه تسلّط شخص بر روی قربانی را نشان مـی دهند، مثل مجبور قربانی بـه چهار دست و پارفتن، سیلی زدن، تازیـانـه زدن، نیشگون گرفتن، کتک زدن، سوزاندن، ب و... . سنّ شروع فعالیت های آزارگرانـه ، متغیّر هست ، امّا معمولاً درون اوایل بزرگ سالی رخ مـی دهد. آزارگری ، معمولاً مزمن هست و شدت آن ، درون طول زمان ، افزایش مـی یـابد.

وقتی آزارگری شدید هست (بویژه هنگامـی کـه با اختلال شخصیتِ ضد اجتماعی رابطه دارد) ، مبتلایـان بـه آن ، ممکن هست به طور جدّی ای ، قربانیـان خود را مجروح کنند و یـا بـه قتل برسانند(MSD-VI-RT،۲۰۰۰ م ). شخص آزارگر (که غالبا مرد است) ، با اختلال آزارگری ، از طریق افکار یـا اعمالی کـه در دیگران ایجاد رنج جسمـی یـا روان شناختی مـی کند ، بـه برانگیختگی قوی دست مـی یـابد. این برانگیختگی ، با غلبه، ب بدن، خفه ، ناقص العضو و حتّی کشتن قربانی ایجاد مـی شود. اسم این اختلال ، از نام نویسنده مشـهور «مادساد» کـه به منظور ارضای مـیل خود، دیگران را شکنجه مـی داد ، گرفته شده است. افرادی کـه به خیـال پردازی سادیستی مـی پردازند ، غالباً مجسّم مـی کنند کـه قربانی ِ خودشان را تحت کنترل کامل دارند و وی را با اعمال سادیستی خود مـی ترسانند.

بسیـاری از آنان ، اعمال آزارگرانـه را روی شریک ای کـه غالباً دچار آزارپذیری (مازوخیسم) است، اجرا مـی کنند. به منظور مثال ، تعدادی از متجاوزان بـه عنف ، سادیسم نشان مـی دهند و در همـه موارد ، رنج واقعی یـا تخیّلی قربانی برانگیزاننده آنـهاست (کامر، ۲۰۰۱ م) . تخیّلات آزارگرانـه ، مانند تخیّلات آزارپذیر، ممکن هست که ابتدا ، درون دوران کودکی ظاهر شود (جانسون [۲۲۸] و بکر [۲۲۹] ، ۱۹۹۷ م ).

فعّالیت های آزارگرانـه ، درون اوایل بزرگ سالی گسترش مـی یـابند و الگوی آنـها بلندمدت است. گاهی اوقات ، فعّالیت های آزارگرانـه ، سطح بی رحمـی یکسانی دارند ؛ امّا درون اغلب این فعّالیت ها ، با گذشت زمان ، شدّت آنـها نیز افزایش مـی یـابد. آشکار هست که افراد با شکل های جدید اختلال ، به منظور دیگران ، خطرناک ترند .

ی . آزارخواهی

ویژگی اصلی این اختلال، مـیل شدید بـه تحقیر شدن، کتک خوردن، بـه بند کشیده شدن و رنج بردن بـه گونـه ای دیگری است. برخی افراد ، از خیـال پردازی های آزارخواهانـه خود کـه ممکن هست فقط درون جریـان یـا استمنا، بـه آنـها متوسّل شوند، درون رنج اند. برخی افراد ، امـیال آزارخواهانـه را خودشان یـا از طریق شریک ، بـه اجرا درون مـی آورند. اعمال آزارخواهانـه ای کـه ممکن هست از شریک خواسته شوند ، عبارت اند از: مـهار (به بند کشیدن) ، بستن چشم، لگدمال ، سیلی زدن، تازیـانـه زدن، کتک زدن، شوک الکتریکی، ب، زخمـی ، خراشیدن، و تحقیر (مانند ادرار یـا مدفوع شریک ، روی او و...) .

خیـال پردازی های آزارخواهانـه ، ممکن هست در دوران کودکی نیز وجود داشته باشد. سنّی کـه در آن ، فعّالیت های آزارخواهانـه به منظور نخستین بار با شرکای صورت مـی گیرد ، متغیّر هست ؛ امّا معمولاً درون اوایل بزرگ سالی روی مـی دهند. این اختلال ، معمولاً مزمن هست و شخص ، بـه تکرار نوع ثابتی از عمل آزارخواهانـه تمایل دارد. برخی افراد مبتلا ، شدّت اعمال آزارخواهانـه شان ، وقتی ممکن هست به آسیب یـا مرگ منجر شود درون طول زمان یـا درون دوره های تنیدگی ، افزایش مـی یـابد (MSD-RT،۲۰۰۰ م) . یکی از انواع خطرناک آزارخواهی ، «هیپوکسی فیلیـا» است.

در این الگو افراد ، خود را دچار کمبود اکسیژن مـی کنند، یـا خفگی درون خود بـه وجود مـی آورند، یـا این عمل را از شریک خود مـی خواهند و با این کار ، لذّت جسمـی خود را افزایش مـی دهند (کامر ، ۲۰۰۱ م ).

ک . یـادگارپرستی

داشتن یـادگار ، بـه معنای آن هست که فرد ، از طریق یک موضوع بی جان ، تحریک مـی شود. درون بسیـاری از موارد، این عمل مـی تواند بی ضرر باشد. به منظور مثال، زنان به منظور بسیـاری از مردان ، برانگیزاننده است. وقتی یک مرد ، درون مدت ، با زنی کـه متقابلاً راضی است، از زنانـه حرف مـی زند و درباره آن خیـال پردازی مـی کند، این عمل مـی تواند بـه افزایش برانگیختگی منجر شود ؛ ولی معمولاً شریک چنین فردی ، احساس مـی کند کـه او بدین شکل ، نادیده گرفته شده است. اگر لباس زیر یک زن ، جای او را بگیرد و شریک اش که تا وقتی کـه وی آن را نپوشیده باشد ، نتواند تحریک شود، این موضوع ، دیگر وسیله هایی به منظور برانگیختن نیست ؛ بلکه هدف برانگیختگی است. رایج ترین یـادگارها عبارت اند از: لباس زیر، کفش و چکمـه زنانـه ؛ بافت هایی نظیر : لاستیک، خز، ابریشم و مخمل ؛ اجزای بدن زن مانند : پاها ، گوش ها ، چشم ها . یـادگارهای نادرتر ، عبارت اند از: مدفوع انسان (کوپروفیلیـا)، [۲۳۰]ادرار انسان (یوروفیلیـا) ، [۲۳۱] کثیفی (مـیسوفیلیـا)، [۲۳۲] حیوانات (زوفیلیـا)، [۲۳۳] و حتی اجساد (نکروفیلیـا) [۲۳۴] (روزنـهان و سلیگمن ، ۱۳۷۹).

برخی از افراد مبتلا بـه اختلال یـادگارپرستی، بـه منظور جمع آوری اشیـای مطلوب و دلخواه، دست بـه سرقت مـی زنند. فرد ، این اشیـا را لمس مـی کند ، استشمام مـی نماید ، مـی پوشد، و وقتی استمنا مـی کند ، بـه شیوه دیگری ، مورد استفاده قرار مـی دهد. گاهی نیز ممکن هست که فرد ، از شریک خود بخواهد که تا هنگام رابطه شی ء مورد نظر را بپوشد (کامر ، ۲۰۰۱). رفتارگرایـان ، معتقدند کـه یـادگارپرستی ، از طریق شرطی سازی کلاسیک ، ظاهر مـی شود. درون یک مطالعه رفتاری بـه آزمودنی های مرد ، مجموعه ای از اسلایدهای زنان با اسلایدهایی از کفش ها نشان داده شد. بعد از چند بار نمایش، آنـها تنـها با تصاویر کفش ها برانگیخته مـی شدند. اگر تجارب اوّلیـه درون حضور اشیـای خاصّی اتفاق بیفتد، شاید این مرحله ، آغاز پیدایش یـادگارپرستی باشد (راچمن، ۱۹۹۶ م ، بـه نقل از کامر، ۲۰۰۱ م ) .

معمولاً شی ء یـادگار ، به منظور برانگیختگی این افراد لازم و یـا بـه شدّت ، مرجّح هست و درون صورت فقدان آن ، احتمال دارد کـه مرد مبتلا ، دچار نارسایی درون نعوظ شود. معمولاً این اختلال ، درون نوجوانی شروع مـی شود، اگرچه شی ء یـادگار ، ممکن هست به مناسبت خاصی ، درون اوایل کودکی اهدا شده باشد.

باید توجه داشت کـه بعد از تثبیت یـادگارپرستی ، اختلال یـاد شده ، گرایشی بـه مزمن شدن دارد (MSD-VI-RT، ۲۰۰۰ م ). مردی کـه برای برانگیختگی و تحریک ، نیـاز شدیدی بـه پوشیدن لباس های زنانـه احساس مـی کند، از نظر روان شناسی ، دچار مبدّل پوشی است. معمولاً یک مرد مبتلا بـه دو نابه هنجاریِ یـادگارپرستی و مبدّل پوشی ، مجموعه ای از لباس های زنانـه را تهیـه مـی کند کـه به طور متناوب ، آنـها را به منظور مبدّل پوشی ، مورد استفاده قرار دهد. درون حین مبدّل پوشی، فرد ، معمولاً استمنا مـی کند و در خیـال پردازی های ، خودش را هم بـه عنوان فاعل و هم بـه عنوان مفعول مؤنّث ، مجسّم مـی کند.

این اختلال ، فقط درون مردان دگرجنس خواه (یعنی مردانی کـه نسبت بـه زنان ، مـیل دارند و نـه مردان) گزارش شده است. لازم بـه یـادآوری هست که چنانچه یک فرد دچار اختلال هویّت (برای مثال مردی کـه خود را یک زن مـی داند و از مرد بودنش ناراضی است) ، مبدّل پوشی کند ، چنین تشخیصی(یعنی یـادگارپرستی همراه مبدل پوشی) درون مورد او مصداق ندارد. برخی مردان ، تنـها یک تکّه از لباس زنانـه(مانند زیرپوش یـا جوراب نایلونی) را زیر لباس های مردانـه شان مـی پوشند و بعضی دیگر ، بـه طور کامل مانند زنان ، لباس مـی پوشند و آرایش مـی کنند.

برخی از این مردان ، ممکن هست که همجنس گرا هم باشند . [۲۳۵]

این نوع رفتار ، درخواست و لذّت از طریق چیزی غیر از همسر هست که درون اسلام ، حرام و نابه هنجار شمرده شده هست و با معیـار رفتار نابه هنجار از دیدگاه دینی ، سازگاری ندارد.

ل . بچّه بازی

از دیدگاه اسلامـی ، بچّه بازی بـه صورت های مختلف آن ، حرام و از گناهان کبیره هست و همان احکام لواط، حدود مربوط بـه رفتارهای بدون نزدیکی و تعزیرات مربوط بـه برخی از رفتارها (مانند بوسیدن با ) ، همـه بر فرد بچّه باز نیز هست.

پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه نابه هنجار بودن بچّه بازی مـی فرماید : وَ مَن نَکَحَ... غُلَاماً حَشَرَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَومَ القِیَامَهِ أَنْتَنَ مِنَ الجِیفَهِ یَتَأَذَّی بِهِ النَّاسُ حَتَّی یَدخُلَ جَهَنَّمَ وَ لَا یَقبُلُ اللّهُ مِنـهُ صَرفَاً وَ لَا عَدلاً وَ أحبَطَ اللّهُ عَمَلَهُ، وَ یَدَعُهُ فِی تَابوتٍ مَشدُودٌ بِمِسَامِیرَ مِن حَدِیدٍ وَ یُضرَبُ عَلَیـهِ فِی التَّابُوتِ بِصَفَائِحَ حَتَّی یَشتَبِکَ فِی تِلکَ المَسَامِیرِ، فَلَو وُضِعَ عِرقٌ مِن عُرُوقِهِ عَلَی أَربَعِمِائَهِ أُمَّهٍ لَمَاتُوا جَمِیعاً، وَ هُوَ مِن أَشَدِّ أَهلِ النَّارِ عَذَاباً . [۲۳۶]

کسی کـه با پسر بچّه ای نماید، خدای عزّوجلّ روز قیـامت ، او را بد بوتر از مردار ، محشور مـی کند ، بـه گونـه ای کـه مردم از بوی بد او اذیت مـی شوند که تا وقتی کـه او بـه جهنم وارد شود. خداوند ، از او هیچ فدیـه و یـا چیزی کـه او را از عذاب جهنّم برهاند ، نمـی پذیرد و عمل خوبش را هم باطل خواهد کرد ، و او را درون تابوتی بسته با مـیخ های آهنین مـی گذارد و به تابوت مـی زند که تا این مـیخ های آهنین او را بیـازارند. اگر قطره ای از عرق های او را بر چهارصد هزار نفر بریزند، همگان مـی مـیرند و این از شدیدترین عذاب های جهنّمـیان هست .

در حدیث دیگری ، جدای از عذاب های شدید اخروی بر فرد بچه باز ، با اشاره بـه لزوم اجرای حد شرعی ، بـه این نکته توجّه داده شده کـه حدّ این نابه هنجاری ، همان حدّ نابه هنجاری های مشابه آن هست و نباید تصوّر شود کـه صرفاً به منظور چنین فردی تعزیر کافی هست . لذا هنگامـی کـه از امام رضا علیـه السلام درباره مجازات مردی کـه با بچّه ای کرده ، سؤال مـی کنند ، امام مـی فرماید : حدّ زنا بر او جاری مـی شود . [۲۳۷]

بچّه بازی ، یکی از رایج ترین و دردسرسازترین نابه هنجارهای است. بچّه بازان ، از نظر ، جذب کودکان مـی شوند و ترجیح مـی دهند کـه بیشتر با کودکان کنند که تا بزرگ سالان. بـه طور معمول ، تشخیص بچّه بازی ، مستلزم این شرط هست که تماس با کودکان کمتر از سیزده سال برقرار شود و فاعلان این کار ، حتما اشخاص شانزده ساله یـا بزرگ تر و حداقل پنج سال بزرگ تر از کودکان مفعول باشند. با این حال ، قوانین بیشتر ایـالات امریکا، اذیت و آزار کودکان و تجاوز کیفری را بـه نوعی تعریف مـی کنند کـه بزرگ سالانی کـه با افراد کمتر از هجده سال مـی کنند ، شامل این قوانین مـی گردند (گرین [۲۳۸] ، ۱۹۹۳ م ) .

بیشتر تماس های بچّه بازان و قربانیـان آنـها ، با وجود تکرارهای چندباره ، امّا درون مدّت زمان کوتاهی انجام مـی شوند . درون بیشتر تماس ها، بچّه بازان ، بـه عورت نمایی مـی پردازند و آلت کودک را لمس مـی نمایند (ابل [۲۳۹] و اوزیورن، ۱۹۹۲ م ).

برخی از بچّه بازان ، از طریق ، دهان بـه تحریک آلت ی پسران و ان دست مـی زنند یـا اشیـای خارجی و انگشتان و آلت ی خود را داخل مـهبل، دهان و یـا کودکان مـی نمایند. درون بیشتر موارد ، احتمال دارد کـه بچّه بازان ، بـه کودکان آسیب بزنند، از نظر جسمانی ، آنـها را محدود کنند و به آنـها بگویند کـه در صورت تمکین ن، آنـها یـا افراد و اشیـای مورد علاقه شان را مجازات مـی نمایند.

شاید بچّه باز بخواهد کودک را متقاعد نماید کـه با این اعمال ، فقط مـی خواهد عشق و محبّت خود را بـه آنـها نشان دهد. (مک کوناگی [۲۴۰] ، ۱۹۹۸) . بیشتر بچّه بازان، مردان دگرخواه هستند کـه از ان کم سن و سال، سوء استفاده های مـی کنند (کول [۲۴۱] ، ۱۹۹۲ م، فینکل هور [۲۴۲]، ۱۹۸۴ م ).

مردان همجنس باز یـا بچّه باز، نوعاً بـه پسران جوان روی مـی آورند. زنان هم مـی توانند بچّه باز باشند ؛ ولی این امر ، کمتر دیده شده هست . سوء استفاده از کودکان ، یک اتّفاق نادر نیست. تخمـین زده مـی شود کـه سالانـه ، بیش از چهار صد هزار کودک درون ایـالات متحده ، مورد سوء استفاده های قرار مـی گیرند (فینکل هور و زوبیـا لیترمن [۲۴۳] ، ۱۹۹۴ م ).

حدود شصت درصد این کودکان ، زیر دوازده سال هستند. فقط یک که تا ده درصد از موارد بچّه بازی ، بـه مقامات مربوطه گزارش داده مـی شوند .

برخی بچّه بازان متجاوز ، نقشـه های ماهرانـه ای را به منظور رسیدن بـه کودکان ترتیب مـی دهند. مثلاً اعتماد مادران آنـها را بـه دست مـی آورند، با مادران آنـها ازدواج مـی کنند، کودکان را با بچّه بازان دیگر مبادله مـی کنند و در موارد کمتری ، کودکان را مـی ربایند و یـا کودکانی را از کشورهای خارجی ، بـه فرزندی قبول مـی کنند (مک کوناگی، ۱۹۹۸ م ) .

ان ، احتمالاً دو برابر پسران ، مورد تعرّض قرار مـی گیرند. بچّه بازان ، عموماً کودکان دارای سن بخصوص را دوست دارند. آنـهایی کـه جذب ها مـی شوند، معمولاً هشت که تا ده ساله ها را ترجیح مـی دهند. آنـهایی هم کـه به پسرها علاقه مندند، معمولاً کودکان بزرگ تر (نوجوان ها) را ترجیح مـی دهند. به منظور بسیـاری از بچّه بازان هم ، پسر و نوجوان ، فرقی نمـی کند ؛ هر دو را دوست دارند (روزنـهان و سیلگمن، ۱۳۷۹). بیشتر افراد بچّه باز ، فاقد مـهارت های اجتماعی معمولیِ یک فرد بزرگ سال هستند : اعتماد بـه نفس ندارند ، امکان دارد کـه در روابط اجتماعی و با افراد بزرگ سال مشکل داشته باشند و با کودکان ، احساس راحتی بیشتری مـی کنند (لوین و استاوا [۲۴۴] ، ۱۹۸۷ م ). شواهد نشان مـی دهند کـه سه چهارم این قربانیـان ، ان هستند (کاس [۲۴۵] وحسلت [۲۴۶] ، ۱۹۹۲ م ) . اختلال بچّه بازی ، غالبا درون دوران نوجوانی پدید مـی آید . بسیـاری از آنـها خودشان درون دوران کودکی ، مورد سوء استفاده قرار گرفته اند (هاویت [۲۴۷] ، ۱۹۹۵ م ، مک کرماک [۲۴۸] و همکاران، ۱۹۹۲ م ) .

مطالعه بر روی مردانی کـه دارای این اختلال بودند ، نشان مـی دهد کـه حداقل ۹۳ درصد آنـها دچار اختلال روانی دیگری نیز بوده اند (ریموند [۲۴۹] و همکاران، ۱۹۹۹ م ) . بیش از دو سوم این مردان درون طول زندگی، «اختلال خُلقی» داشته اند ، ۶۴ درصد ، «اختلال اضطرابی» و شصت درصد ، یک اختلال وابسته بـه موارد را داشته اند . ۵۳ درصد از این اختلال ، «پارافیلیـایی» و ۲۴ درصد دیگر ، بـه «اختلال کُنشی» مبتلا بوده اند. سیر اختلال بچّه بازی معمولاً ، مزمن است، بویژه درون افرادی کـه نسبت بـه کودکان پسر ، تمایل دارند. همـین طور هم بروز عمل یـاد شده درون بین افرادی کـه به کودکان پسر را ترجیح مـی دهند ، تقریباً دو برابرانی هست که بـه کودکان متمایل اند (MSD-VI-RT ، ۲۰۰۰ م ).

م . نمایشگری

مـیل شدید نمایش آلت ی بـه بیگانـه یـای کـه انتظار چنین اقدامـی را از جانب بیمار ندارد ، «نمایشگری» اطلاق مـی شود. این افراد ، معمولاً درون اماکن عمومـی (مثل :کوچه، خیـابان، پارک، سینما، کافه، رستوران، کنار دریـا، استخر، اتوبوس، قطار، راه آهن و در برابر مدارس انـه) و یـا اماکنی کـه در دید همسایگان و رهگذران هست (مثل : حیـاط منزل، باغ و اتاقی کـه از آن جا خیـابان و یـا خانـه همسایـه دیده مـی شود) ، دست بـه این عمل مـی زنند، اعم از این کـه در برابر جنس مرد یـا زن و خردسال یـا بالغ باشد. شاید بتوان گفت کـه صد درصد افراد مبتلا بـه این انحراف ، مرد هستند .

منحرفان خودنمایی ، افرادی مطیع و آرام اند ، احساس بی کفایتی، حقارت و ناامنی درون روابط شخصی شان مـی کنند و غالباً درون خانواده های سختگیر و بدرفتار پرورش مـی یـابند. عامل روان پویـایی نمایشگری، اظهار مردانگی با نشان آلت و مشاهده واکنش قربانی (ترس، حیرت یـا تنفّر) است. این مردها بـه طور ناخودآگاه ، احساس اَختگی و ناتوانی مـی کنند . همسران مردهای نمایشگر ، غالباً جانشین مادری مـی شوند کـه بیمار ، ضمن دوران کودکی ، وابستگی شدیدی بـه او داشته هست . گاهی نیز خودنمایی ، یکی از راه های ابراز «خصومت» است.

عورت نما، نیـازی تکانشی و غیر قابل مقاومت ، بـه نشان آلت خود دارد . وی این کار را همراه اضطراب، افسردگی و شرمـی کـه در نتیجه آن احساس مـی کند ، انجام مـی دهد .

به نظر مـی رسد کـه اقدام بـه عورت نمایی یـا همان خودنمایی ، اغلب با احساسات ترس و بی قراری و برانگیختگی شروع مـی شود. وقتی این احساسات ، بر فرد چیره شد ، درون پی رهایی از آن برمـی آید . شخص مبتلا ، مـیل عود کننده ای به منظور نمایش آلت ی خود بـه دیگر افراد (تقریباً همـیشـه بـه جنس مخالف) دارد. فرد ، با تخیّلات ناشی از این عمل ، برانگیخته مـی شود. همچنین با این کـه او ممکن هست این امـیال را عملی کند، امّا بـه ندرت سعی مـی کند با شخصی کـه نسبت بـه او نمایشگری داشته هست ، فعالیت انجام دهد (MSD-VI-RT، ۱۹۹۴ م و ایبل، ۱۹۹۲ م ) .

چنین شخصی مـی خواهد که تا شوکی ایجاد کند و گاهی اوقات ، خود را درون یک حالت خاص و برای مدّت کوتاهی ، بـه همسایـه خاصّی نشان مـی دهد . این امـیال ، نوعاً زمانی تشدید مـی شوند کـه شخص ، وقت آزاد زیـادی دارد یـا تحت شرایط تنیدگی زا قرار گرفته هست (ایبل، ۱۹۹۲ م ) . این اختلال پیش از هجده سالگی شروع مـی شود و معمولاً درون مردان دیده مـی شود (MSD-VI-RT، ۲۰۰۰ م و MSD-VI،۱۹۹۴م) . اشخاصی کـه دچار این اختلال اند ، غالباً درون برخورد با جنس مخالف ، ناپخته عمل مـی کنند و در روابط بین فردی ، با مشکل روبه رو مـی شوند .

بیش از نیمـی از آنـها با این کـه ازدواج مـی کنند، امّا روابط شان معمولاً رضایت بخش نیست (ایلیر و لایتون ، ۱۹۸۱ م ، موهرو و همکاران، ۱۹۶۴ م ) .

بسیـاری از آنـها نیز درون مورد مردانگی خود تردید دارند و یـا مـی ترسند و برخی دیگر نیز آشکارا یک رابطه قویِ انحصارطلبانـه با مادر خود دارند. عورت نمایی از دیدگاه اسلامـی ، حرام و رفتار نابه هنجار تلقی شده است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه حرمت این رفتار مـی فرماید : ... لَا یَنظُرُ اللّهُ إِلَی کَاشِفِ عَورَهٍ. [۲۵۰]

خداوند ، بهی کـه عورت نمایی مـی کند، با نظر رحمت نگاه نمـی کند. نیز آن حضرت با توجّه بـه جواز کشف عورت به منظور همسر مـی فرماید : ... احفَظ عَورَتَکَ إِلَا مِن زَوجَتِکَ... . [۲۵۱]

عورت خود را حتما بپوشانی و جز برایی کـه با تو ازدواج کرده است، آشکار ننمایی. امام صادق علیـه السلام با اشاره بـه حرمت نمایشگری عورت به منظور دیگران ، بـه اثر منفی آن درون ابتلا بـه بیماری پرداخته و به معلّی بن خنیس کـه از درد آلت ، رنج مـی برد و از امام ، علاجی را تقاضا کرده بود ، فرمود: إِنَّکَ کَشَفتَ عَورَتَکَ فِی مَوضِعٍ مِنَ المَواضِعِ، فَأَعقَبَکَ اللّهُ هَذَا الوَجَعَ وَلَکِن عَوِّذهُ بِالعُوذَهِ الَّتِی عَوَّذَ بِهَا أَمِیرُ المُؤمِنِینَ أَبَا وَاثِلَهَ ثُمَّ لَم تَعُد . [۲۵۲]

تو ، بـه این علّت مبتلا بـه این بیماری و درد شده ای کـه در جایی کـه نباید کشف عورت مـی کردی، عورت خود را نشان دادی؛ لیکن بـه دعایی کـه امـیرالمؤمنین علیـه السلام بـه ابا واثله آموزش داد ، پناه ببرد و هرگز دیگر نمایشگریِ عورت تکرار نشود . از مصادیق نمایشگری، نمایش بدن زن ، بـه نامحرمان هست ؛ زیرا رسول اکرم فرمود : «تمام بدن زن ، عورت محسوب مـی شود» [۲۵۳]

و حتما آن را پوشاند ؛ چون به منظور مردان ، تحریک کننده است. امـیر مؤمنان علیـه السلام درون مورد گروهی از زنان کـه بدن آرایش کرده خود را بـه مردان نشان مـی دهند ، مـی فرماید : یَظهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَ اقتِرَابِ السَّاعَهِ وَ هُوَ شَرُّ الأَزمِنَهِ ، نِسوَهٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ مِنَ الدِّینِ، دَاخِلَاتٌ فِی الفِتَنِ، مَائِلَاتٌ إِلَی الشَّهَوَاتِ، مُسرِعَاتٌ إِلَی اللَّذَّاتِ، مُستَحِلَاتٌ لِلمُحَرَّمَاتِ، فِی جَهَنَّمَ خَالِدَاتٌ .[۲۵۴]

در آخر الزمان و نزدیک آغاز برپایی قیـامت کـه بدترین عصرهاست زنانی آرایش کرده و نمایشگر، بی دین، غوطه ور درون فتنـه ها ، متمایل بـه شـهوات و هواهای نفسانی، لذّت پرست و حلال کننده حرام ها ، همگی درون جهنّم جاویدان خواهند بود. بنا بر این ، از دیدگاه اسلامـی ، نمایش عورت جز بـه همسر شرعی و قانونی ، حرام هست و قانون مجازات اسلامـی ، درون رابطه با منع و جزای آن چنین بیـان مـی دارد : هر درون اماکن عمومـی یـا معابر ، متعرّض و یـا مزاحم اطفال و یـا زنان شود و یـا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت ، بـه آنان توهین نماید ، بـه حبس از دو که تا شش ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق ، محکوم خواهد شد. [۲۵۵]

همچنین درون ماده دیگری ، بیـان مـی دارد : هرعلناً درون انظار عمومـی و معابر ، تظاهر بـه عمل حرامـی نماید ، علاوه بر کیفر حبس، بـه حبس از ده روز که تا دو ماه یـا که تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم مـی شود و در صورتی کـه مرتکب عملی شود کـه نفس آن عمل ، دارای کیفر نیست ، ولی عفّت عمومـی را جریحه دار نماید ، بـه حبس از ده روز که تا دو ماه، یـا که تا ۷۴ ضربه شلّاق محکوم مـی گردد. [۲۵۶]

فصل دوم : عوامل نابه هنجاری های

مقدّمـه

عوامل بسیـاری چه محیطی و بیرونی و چه نفسی و درونی ، درون شیوع رفتارهای نابه هنجار مؤثّرند. به منظور تأثیرگذاری درون فرد ، هریک از این دو دسته عوامل ، زمـینـه هایی را فراهم مـی سازند . عامل درونی نیز گاه تحت تأثیر عوامل محیطی و گاه بـه تنـهایی ، باعث بروز رفتار نابه هنجار درون فرد مـی شود. درون حقیقت ، تأثیر عوامل بیرونی ، باعث تحریک عوامل و خواسته های درونی مـی شود و به واسطه این تمایلات درونی ، رفتار نابه هنجار از فرد صادر مـی شود ؛ ولی عوامل درونی ، بدون عوامل بیرونی و صرفاً بـه دلیل سقوط اخلاقی فرد ، ضعف تدبیر عقلانی وی و کشش خواسته های درونی کنترل نشده او، درون بروز رفتارهای نابه هنجار ، نقش ایفا مـی کند.

به تعبیر امام علی علیـه السلام ، عقل اسیر هواهای گستاخانـه شخص مـی شود [۲۵۷] و دیگر ، اثری بر روی رفتار فرد ندارد . و از این رو ، چه بسا بـه تحریکات بیرونی نیـاز نیست و خودِ هوای نفس ، باعث نابه هنجاری درون فرد مـی شود. آن حضرت ، با توجّه بـه این کـه هیچ نابه هنجاری و گناهی نیست مگر آن کـه از تمایلات درونی فرد ناشی شود ، مـی فرماید : مَا مِن مَعصِیَهِ اللّهِ شَی ءٌ إِلَا یَأتِی فِی شَهوَهٍ ، فَرَحِمَ اللّهُ امرَأً نَزَعَ عَن شَهوَتِهِ وَ قَمَعَ هَوَی نَفسِهِ، فَإِنَّ هَذِهِ النَّفسَ أَبعَدُ شَی ءٍ مَنزِعاً وَ إِنَّهَا لَا تَزَالُ تَنزِعُ إِلَی مَعصِیَهٍ فِی هَوَیً . [۲۵۸] هیچ چیزی گناه محسوب نمـی شود مگر آن کـه از و مـیل درونی سرچشمـه گرفته باشد .

رحمت خداوند ، شاملی کـه از مـیل های درونی اش دست بردارد و هوس های سرکش را ریشـه کن سازد ؛ زیرا مشکل ترین کار ، جلوگیری از همـین نفس سرکشی هست که مدام ، بـه گناه و نابه هنجاری، تمایل دارد. درون تعبیر دیگری ، با اشاره بـه این کـه این عامل درونی ، خردمندی فرد را مـی گیرد، مـی فرماید: ذِهَابُ العَقلِ بَینَ الهَوَی وَ الشَّهوَهِ . [۲۵۹]

پیروی از هوای نفس و ، عامل زوال عقل و خردمندی است. روشن هست که وقتی عقل و خردمندی ، از بین رفته باشد، مانعی به منظور روی آوردن فرد بـه نابه هنجارها (از جمله نابه هنجاری های ) وجود ندارد. با محرّکات ، فرد ، وقتی درون موقعیت روانی تحریک قرار مـی گیرد و خردمندی اش ضعیف مـی شود ، توانایی بالا به منظور تدبیرهای شایسته درون وی کاهش مـی یـابد. از این رو ، نمـی تواند خوب فکر کند و به پیـامدها و زشتی رفتارها توجّهی نمـی نماید. لذا تحت تأثیر تحریکات ، بـه سوی نوع امـیال و خواسته های (حتی اگر انحراف از مسیر طبیعی و غیرقانونی و غیرشرعی باشد) ، کشانده مـی شود.

پیـامبر صلی الله علیـه و آله بـه محرّکات و عوامل سمعی بصری و خواسته های درونی و آرزوهایی کـه ممکن هست فرد را بـه انحراف بکشاند ، اشاره مـی کند و از آنـها بـه خدا پناه مـی برد و مـی فرماید : اللّهُمَّ إِنِّی أَعوذُ بِکَ مِن شَرِّ سَمعِی وَ بَصَرِی وَ قَلبِی وَ مَنِیَّتِی . [۲۶۰]

پروردگارا ! بـه تو پناه مـی برم از شرّ تحریکات گوش ، چشم ، دل و آرزوهایم .

بنا بر این ، محرّکاتی کـه از طریق چشم و گوش ، افراد را تحت تأثیر قرار مـی دهند و خواسته های طول و درازی کـه در دل ، تنش ایجاد مـی کنند، زمـینـه رفتارهای را فراهم مـی سازند. بنا بر این ، عوامل محیطی ، باعث تحریک خواسته های فرد مـی شوند و فرد ، گرچه تحت فشار خواسته هاست ولی خودش تصمـیم بر انجام نابه هنجاری ها مـی گیرد و آنـها را مرتکب مـی شود. بـه دلیل وجود همـین اراده و اختیـار هست که بیشتر افراد ، بـه انحرافات مبتلا نیستند .

آمار کینزی درون مورد همجنس گرایی ، نشان مـی دهد کـه پنجاه درصد مردان ، هیچ گونـه تصوّری از همجنس بازی نداشته اند. سیزده درصد مردان ، با این کـه تمایل شـهوی داشته اند ، ولی مرتکب این عمل نشده اند . [۲۶۱]

این نشانگر آن هست که بیشتر افراد ، گرچه درون شرایطی زندگی مـی کنند کـه محرّکات فراوانی وجود دارد ، ولی با اراده خود ، بر مـیل های نفسانی چیره مـی شوند و به صورت جبری ، تحت تأثیر عوامل محرّک قرار نمـی گیرند. از این رو مـی توان نتیجه گرفت کـه عوامل بیرونی ، نقش خود را از طریق عوامل درونی ایفا مـی کنند و ضعف عقلی و کاهش توانمندی نفس به منظور رویـارویی با آن عوامل ، از موارد مـهم درون ابتدای نابه هنجاری های است. اینک تعدادی از عوامل مـهم و تأثیرگذار درون بروز و شیوع نابه هنجاری را مورد بررسی قرار مـی دهیم :

الف . خانواده

اشاره

مـهم ترین منبع یـادگیری و شکل گیری شخصیت انسان ، «خانواده» است.

این خانواده هست که که تا حدّ زیـادی ، سلامت و بیماری، بـه هنجاری و نابه هنجاری و سعادت و شقاوت فرزندان را مشخّص مـی کند. البته انسان، آزاد آفریده شده و مـی تواند درون هر لحظه از زندگی خود، روش و منش خویش را تغییر دهد ؛ امّا نکته مـهم ، این جاست کـه این عمل ، بعد از شکل گیری شخصیت، کمـی مشکل هست ، هر چند غیر ممکن نیست ؛ امّا با این حال نمـی توان نقش خانواده را انکار کرد. خانواده ، با رفتار خود بر شخصیت و به هنجاری و یـا نابه هنجاری کودک تأثیر مـی گذارد. مـی توان گفت کـه مـهم ترین و تعیین کننده ترین عامل درون ایجاد انحراف ، نوع رفتار والدین با کودک است. بی توجّهی والدین نسبت بـه نیـازهای کودکان یـا ابتلای آنـها بـه انواع بیماری ها و نابه هنجاری ها ، زمـینـه را به منظور ابتلای فرزندانشان بـه انواع نابه هنجاری ها (از جمله انحرافات ) فراهم مـی کند.

کمبود محبّت

در بررسی انحرافات درون فصل گذشته ، مشخص شد کـه شیوع انحرافات درون بین مردان ، نسبت بـه زنان ، بیشتر بود. تقریباً بیشتر اختلالات و نابه هنجاری ها ویژه مردان بود و آنـهایی کـه مشترک بودند، مـیزان مردان مبتلا، بیش از زنان بود (جز درون بین مازوخیست ها) .

به راستی ، علّت ابتلای مردان بـه این انحرافات چیست ؟ شاید یکی از علل مـهم آن، وجود این نگرش غلط هست که ان ، بیش از پسران ، بـه محبّت نیـازمندند یـا از آن بدتر، اگر بـه پسران محبّت کنیم ، لوس و زن صفت بار مـی آیند و نمـی توانند درون زندگی آینده ، مسئولیت خانواده را بر دوش کشند .

پسربچّه ای کـه مـی بیند مادر (عشق نخستین او) مدام او را نوازش مـی کند، مـی بوسد، بـه سر و وضعش مـی رسد و سخنان محبّت آمـیز نثار او مـی کند، امّا هر وقت کـه خودش مـی خواهد بـه مادر نزدیک شود ، مادر ، او را از خود مـی راند ، احساس کمبود مـی کند، احساس انزوا مـی کند و احساس خشم و نفرت شدید نسبت بـه مـی کند.

در مواردی نیز نسبت بـه مادر، اعتماد بـه نفس خود را درون برخورد با جنس مخالف ، از دست مـی دهد و احساس مـی کند کـه به هیچ وجه ، دیگر قادر نیست توجّه جنس مخالف را بـه طور طبیعی جلب کند یـا با آنـها رابطه بـه هنجار داشته باشد . لذا دست بـه انواع رفتارهای انحرافی مـی زند کـه بسته بـه تجارب و شرایط ، ممکن هست که نوع آن فرق کند. عدّه ای به منظور فرار از روابط ظالمانـه بیرون، بـه تنـهایی و انزوا پناه مـی برند و کم کم از بدن خود لذّت مـی برند و استمنا را بهترین راه به منظور ارضای خود مـی یـابند و گاهی نیز ممکن هست به مازوخیسم یـا سادیسم مبتلا شوند . محبّت مادر و سپس پدر ، از این جهت به منظور پسربچّه اهمـیت خاصی دارد کـه طبق دیدگاه «فروید» ، مادر کـه نخستین عشق کودک (چه چه پسر) هست ، درون مرحله ادیپال، به منظور پسر همچنان تنـها عشق ، باقی مـی مانَد و اگر ارتباط او با مادر و پدر ، بـه هنجار بود ، کم کم بـه سمت علاقه بـه پدر سوق داده مـی شد ؛ امّا عشق او بـه مادر همچنان باقی هست ؛ ولی کـه مانند پسر ، درون ابتدا عاشق مادر هست در مرحله ادیپال، عاشق پدر مـی شود و مادر ، بـه صورت رقیب او درون مـی آید و در صورت حلّ این معضل ، روابط او با پدر و مادر بـه هنجار مـی شود. بنا بر این ، اگر پسر ، از محبّت مادر محروم شود (بویژه این کـه بیشتر اوقات کودک ، با مادر سپری مـی شود) این بـه معنای از دست تنـها منبع عشق هست ؛ امّا اگر ، عشق مادر را از دست بدهد، هنوز پدر هست کـه به او عشق بورزد، مگر این کـه پدر و مادر ، هر دو نابه هنجار باشند کـه این مسئله ، کمتر پیش مـی آید . نتیجه این کـه جامعه ما حتما از این نگرش غلط ، نسبت بـه نیـاز پسران بـه محبّت ، دست بکشد .

بویژه مادران حتما توجّه داشته باشند کـه بی توجّهی آنـها بـه نیـازهای عاطفی پسرانشان ، چه تأثیرات زیـان باری بر آنـها خواهد گذاشت.

امام باقر علیـه السلام به منظور این کـه فرزندان ، از عوارض کمبود محبّت مصون بمانند و یـا عقده حقارت درون بین فرزندان بـه وجود نیـاید، بـه علّت محبّت شایسته او بـه فرزندش و این کـه در آینده ، بـه رفتارهای نابه هنجار مبتلا نگردد مـی پردازد و مـی فرماید : وَاللّهِ إِنّی لَأُصَانِعُ بَعضَ وُلدِی وَ أُجلِسُهُ عَلَی فَخِذِی وَ أُکثِرُ لَهُ المَحَبَّهَ وَ أُکثِرُ لَهُ الشُّکرَ مَعَ أَنَّ الحَقَّ لِغَیرِهِ مِن وُلدِی، وَ لَکِن مَخَافَهً عَلَیـهِ مِنـهُ وَ مِن غَیرِهِ لِئَلَا یَصنَعُوا بِهِ مَا فَعَلَوا بِیُوسُفَ إِخوَتُهُ... . [۲۶۲]

به خداوند سوگند، من درون ارتباط با بعضی از فرزندانم ، شخصیت او را مـی سازم، او را روی زانوی خود مـی نشانم و بسیـار بـه او محبّت مـی کنم. زیـاد بـه او اهمّیت مـی دهم و او را بـه عنوان نعمت خداوند بزرگ مـی بینم. با آن کـه این همـه احترام و محبّت ، شایسته فرزند دیگر من است، امّا این نوع کارها را مـی کنم که تا او بـه عوارضی مبتلا نشود ، جان فرزند شایسته ام از شرّ او مصون باشد و با او رفتاری را کـه برادران یوسف با وی نمودند، ننمایند. این حدیث ، بر این امر دلالت دارد کـه کمبود محبّت ، از عوامل مـهم ایجاد نابه هنجاری درون زندگی افراد هست . درون این جا لازم بـه یـادآوری هست که بـه همان اندازه کـه کمبود محبّت و بی توجّهی بـه نیـازهای کودکان، زمـینـه نابه هنجاری را فراهم مـی سازد، نازپروردگی هم همان تأثیر را دارد. [۲۶۳]

مادری کـه بیش از اندازه ، پسربچّه خود را لوس مـی کند و او را همواره مورد نوازش و لطف قرار مـی دهد ، باعث ایجاد وابستگی شدید پسر بـه مادرش مـی شود و مانع همانندسازی پسر با پدرش مـی گردد . درون نتیجه ، پسر نمـی تواند نقش مردانـه خود را بـه خوبی ایفا کند و به فردی خودخواه تبدیل مـی شود کـه فقط بـه فکر ارضای نیـازهای خود هست . زیـاده روی درون محبّت بـه کودک ، وی را «از خودراضی» و وابسته بـه دیگران بار مـی آورد . از این رو ، درون برخورد با مشکلات ، احساس ناتوانی و حقارت بـه وی دست مـی دهد و برای جبران این احساس ، بـه کارهای ناشایسته و نابه هنجاری های اجتماعی دست مـی زند .

در بعضی مواقع نیز فشارهای روانی، او را از پای درون مـی آورند و به بیماری های روانی حادّ مـی کشانند . گاهی نیز فرد ، بـه اقدام مـی نماید. همـه این عوارض ، از محبّت بی اندازه والدین نسبت بـه فرزندشان ناشی مـی شود. امام باقر علیـه السلام با اشاره بـه عوارض زیـاده روی محبّت والدین بـه فرزندان و این کـه آنان منشأ روی آوردن فرزندشان بـه نابه هنجاری ها هستند ، مـی فرماید : شَرُّ الآبَاءِ مَن دَعَاهُ البِرُّ إلَی الإِفراط ... . [۲۶۴]

بدترین خانواده ها، خانواده هایی هستند کـه در نیکی و محبّت نسبت بـه فرزندان ، از حدّ تجاوز کنند و به زیـاده روی بگرایند.

استبداد و سلطه گری والدین

برخی از والدین ، بـه علل مختلف ، بر تمام رفتارهای فرزندان خود تسلّط دارند و اجازه هیچ ابتکار عملی را بـه آنـها نمـی دهند. آنـها فرزندانشان را نادان و نفهم مـی دانند و به حق آنـها ستم مـی کنند و هیچ توجّه ای بـه پیـامدهای چنین عملکردی بر روی فرزندان خود ندارد. رسول اکرم درون جهت رشد شخصیت کودک و پیشگیری از عوارض نامطلوب ، بـه تأثیر نوع برخورد درون بروز نابه هنجاری ها اشاره کرده ، مـی فرماید : وَ لَا یُرهِقُهُ وَ لَا یَخرَقُ بِهِ . [۲۶۵]

به هیچ وجه ، فرزند خود را بـه نادانی و نفهمـی متّهم نکنید . بدین سبب ، بـه او ستم نکنید و با او همچون سفیـهی کـه همـه کارهایش را شما انجام مـی دهید و اجازه انجام کاری را بـه خود او نمـی دهید ، رفتار نکنید. و از این طریق ، اختلال شخصیت درون او پدید نیـاورید.

معمولاً پایـه روش تربیتیِ سخت و آمـیخته با خشونت، طوری استوار مـی شود کـه فاصله بین کودک و پدر و مادر را پیوسته افزایش مـی دهد . و از آن جا کـه کودک درون قدم اوّل ، بـه احساس محبّت و امنیت جستن درون محیط خانواده نیـازمند هست ، وقتی دریـابد کـه پدر و مادر ، هدفی جز مطیع بارآوردن او ندارند، دیگر مأمنی به منظور اتّکا و برآوردن نیـاز مـهرورزی خویش نزد آنان نمـی یـابد و به تدریج مـی آموزد کـه از قدرت مـهرورزی خویش ، کمتر استفاده کند. از سوی دیگر ، شیوه تعلیم و تربیت استبدادی، غالباً بـه اِعمال روش «رام کننده» ، مبدّل مـی شود و کودک را بـه رفتاری وامـی دارد کـه در باطن ، از آن گریزان هست . بدین گونـه ، احساس عمـیق کناره جویی از محیط ، درون او سر برمـی آورد کـه اگر با شرایطی دقیق درون اِعمال شیوه تربیتی تازه ، بـه نوعی همزیستی تحمّل پذیر هم کشیده شود، باز درون احساس، آن را نمـی پذیرد. پیـامدهای بـه دست آمده از این حالت، ظهور کناره جویی عاطفی هست که درون زندگی آینده فرد ، بـه صورت : هراس عاطفی، بدبینی و منفی گرایی ظاهر مـی شود. این جا نیز سرآغاز انحرافات تکامل روانی هست که نتیجه ای از اختلالات عمومـی رفتاری هست و بـه انحرافات ، بزهکاری و بیماری های دیگر روانی کشانده مـی شود. [۲۶۶]

تحقیر

یکی از بدترین رفتارهای والدین با فرزندان شان ، «تحقیر» آنان است. درون بسیـاری از انحرافات ، ردّ پای تحقیر را مـی توان یـافت. پدر و مادری کـه مدام ، پسر خود را تحقیر مـی کنند، او را بی کفایت و ناتوان مـی خوانند و به او خاطرنشان مـی کنند کـه لیـاقت مرد بودن را ندارد، درون رشد بـه هنجار او ایجاد اختلال مـی کنند .

چنین پسری ، درون برقراری ارتباط با جنس مخالف ، توانایی طبیعی خود را از دست مـی دهد. فرد مبتلا بـه انحراف ،ی هست که درون دوران کودکی، بر اثر تحمّل سختی های طاقت فرسا ، بـه احساس حقارت عمـیق دچار گشته و در ضمن، درک نامشخص ویژه ای از زندگی و عاطفی دارد. انحراف او ترکیب آزمونی از زودرنجی شدید، ارزش طلبی بر خطا و سوءظن هست تا بدین وسیله ، از جنس مخالف خود ، فاصله جوید و یـا آن کـه خود را درون یک موضع برتر و خودنمایـانـه تری درون برابر او ببیند. [۲۶۷]

ایجاد شخصیت و اعتماد بـه نفس درون کودک ، یکی از وظایف تربیتی پدران و مادران هست . پیدایش این حالت روانی درون کودکان ، برنامـه منظّمـی دارد کـه اگر با دقّت بـه کار شود، نتیجه مثبت آن ، بارآمدن فرزند با شخصیت هست و عدم توجّه بـه آن ، باعث زبونی و فرومایگی کودک است. احترام بـه کودک و حسن معاشرت پدر و مادر با وی ، یکی از اساسی ترین عوامل ایجاد شخصیت درون کودک است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله اجرای این برنامـه بزرگ را درون یک عبارت بسیـار کوتاه ، صریحاً بـه پیروان خود دستور داده و مـی فرماید : أکرِمُوا أَولَادَکُم وَأَحسِنُوا آدَابَهُم . [۲۶۸]

به فرزندانتان احترام کنید و با آداب و روش پسندیده ، با آنـها معاشرت نمایید.انی کـه مـی خواهند فرزند باشخصیت بپرورند ، قطعاً حتما به آموزش عمـیق و عالمانـه رسول اکرم عمل کنند. پدران و مادرانی کـه فرزندان خود را احترام نمـی کنند و با رفتار زشت و ناپسند خود ، آنان را توهین و تحقیر مـی نمایند، نمـی توانند فرزندانی ارزنده و باشخصیت تربیت کنند.

پنـهان نداشتن روابط زناشویی از سوی والدین

یکی از زمـینـه های بزهکاری ، این هست که والدین ، روابط زناشویی شان را از فرزندان خود پنـهان نمـی کنند . پیـامبر اسلام صلی الله علیـه و آله مـی فرماید: وَالَّذِی نَفسِی بِیَدِهِ، لَو أَنَّ رَجُلاً غَشِیَ امرَأَتَهُ وَ فِی البَیتِ صَبِیٌّ مُستَیقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفسَهُمَا ، مَا أَفلَحَ أَبَداً إِن کَانَ غُلَاما ، کَانَ زَانِیـا ، أَو جَارِیَهً، کَانَت زَانِیَهً [۲۶۹]

سوگند بـه آن کـه جانم درون دستان اوست، اگر هنگام روابط زناشویی والدین درون خانـه، کودک بیدار باشد و آنان را بنگرد و سخنشان را بشنود و نفس آنـها را احساس کند، آن کودک ، رستگار نخواهد شد . اگر آن کودک ، پسر باشد ، زناکار مـی شود ، و چون باشد، بـه زنا تن مـی دهد. درون اسلام ، ساعاتی از شبانـه روز ، تعیین شده کـه کودک حتما برای ورود بـه اتاق پدر و مادر ، از آنـها اجازه بگیرد. این اجازه خواستن، درون سنین قبل از بلوغ و بعد از آن لازم هست و آن، عبارت هست از: پیش از نماز بامداد، درون نیم روز کـه انسان تعدادی از جامـه های خود را بیرون مـی آورد و پس از شبانگاه . [۲۷۰]

همچنین توصیـه شده هست که بستر خواب بچّه ها (چه و چه پسر) ، حتما در ده سالگی ، از هم جدا شود.

ناآگاهانـه نگه داشتن فرزند

اگر کودکان ، نوجوانان و جوانان ، از آگاهی های اندیشیده شده و صحیح برخوردار باشند، سر بـه عصیـان نخواهند گذاشت و به نابه هنجاری ها روی نخواهند آورد . درون برابر، اگر از اندیشـه های صواب بهره مند نباشند و خلأ فرهنگی و علمـی درون بین آنـها حاکم باشد، زمـینـه روی آوردن بـه بزهکاری درون آنان بیشتر خواهد بود. امام صادق علیـه السلام مـی فرماید: لَستُ أُحِبُّ أَن أَرَی الشَّابَّ مِنکُم إِلَا غَادِیـا فِی حَالَین : إِمَّا عَالِماً أَو مُتَعَلِّما ، فَإِن لَم یَفعَل، فَرَّطَ ، فَإِن فَرَّطَ ضَیَّعَ فَإِن ضَیَّعَ أَثِمَ وَإِن أَثِمَ سَکَنَ النَّارَ وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّدا بِالحَقِّ . [۲۷۱]

برای جوان ، نمـی پسندم مگر این کـه یـا عالم باشد و یـا درون حال فراگیری علم . اگر چنین نباشد و معرفت صحیح درون بین نباشد، جوان درون عمل ، بـه کارهای افراطی کشیده مـی شود ، هستی خود را تباه مـی سازد و در دوزخ ساکن مـی گردد.

ب . عوامل اجتماعی و محیطی

اشاره

یکی دیگر از عوامل مـهم انحراف جوانان کـه شاید بتوان آن را بعد از عامل «خانواده» ، مـهم ترین عامل دانست، «جامعه» و محیط اطراف است. «پرون» ، [۲۷۲] بر این باور هست که رفتار آدمـی را نباید ناشی از طبیعت فرد دانست ؛ بلکه حتما آن را معلول روابط با محیط مادی و اجتماعی بـه شمار آورد کـه بر رفتار انسان تأثیر مـی گذارند و آن را شکل مـی دهند. از این رو نباید طبیعت انسان را متأثّر از ساختار محیط موجود ندانست .

حتی نباید تمایلات عمده ای مانند : مـیل بـه صیـانت ذات و حفظ نژاد را بـه طبیعت بشر نسبت داد ؛ زیراانی کـه به مـی پردازند و دچار انحراف هستند، متأثّر از عوامل اجتماعی اند. این گوناگونی فرهنگ ها ، معیـارها و ارزش ها، بـه تفاوت های محیط مادی و عوامل اقتصادی و تماس با اقوام دیگر و پیشامدها بستگی دارد . [۲۷۳]

به عقیده «فریس» ، ساختمان آدمـی هر چه باشد، محکوم قدرت نامحدود جامعه است. محقّقان اروپایی ، زمـینـه های فراوانی را کـه موجب انحرافات مـی شود، بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند کـه تجربه سوء استفاده ، عدم تعادل درون خانواده، بی صلاحیتی اجتماعیِانی کـه ازدواج کرده اند ، طغیـان و سرکشی درون دوران خانواده و مواردی از این قبیل، موجب انحراف جوانان مـی گردند . [۲۷۴]

انحرافات ، مسئله ای نیست کـه بتوان بـه سادگی از کنار آن گذشت. بـه همـین منظور، حتما راهکارهایِ عملی مناسبی به منظور پیشگیری و درمان آن ابداع کرد. اگر منحرفان ، بـه عنوان یک بیمار نگریسته شوند که تا مجرم، راه کارهای فرهنگی مناسبی را مـی توان به منظور درمان این پدیده شوم اجتماعی بـه دست داد.

بنا بر اخبار رسیده از سودان، به منظور حلّ این بحران اجتماعی، از سال ۱۹۹۶ که تا ۱۹۹۹ م ، قراردادی بین پلیس و مؤسّسات اجتماعی محقّقان بسته شد که تا جوانانِ منحرف را مورد مطالعه قرار دهند و راه حل هایی به منظور پیشگیری و درمان این گونـه انحرافات ارائه دهند .

تحقیقاتی کـه درباره دانش آموزان درون استونی انجام شده، نشان مـی دهد کـه انحرافات ان جوان ، بیشتر ناشی از محیطی هست که درون آن رشد مـی کنند و در این مـیان ، «خانواده» نقش مـهم و کلیدی ای دارد، بـه طوری کـه تحقیقات نشان مـی دهد خانواده هایی وجود دارند کـه بچّه های منحرف تولید مـی کنند. محیط غیر خانواده نیز نقش بـه سزایی درون انحراف ان جوان دارد، بـه طوری کـه چهل درصد ازانی کـه با این ان ارتباط برقرار مـی کنند، ان دیگری موسوم بـه «قربانیـان سرنوشت» هستند . این قربانیـان ، امـیدی بـه زندگی ندارند و در هر کاری ، خود را شکست خورده مـی پندارند. دسته دیگری کـه تأثیر زیـادی روی ان جوان دارند، افرادی هستند کـه دارای روح پلید و گناه کار بوده ، ذاتاً انسان های شرور و نابه هنجار هستند. این افراد نیز ۳۸ درصد از تأثیرگذاران روی ان جوان را تشکیل مـی دهند. بر اساس این تحقیق ، ۶۹ درصد از ان مورد مطالعه کشور استونی، دارای انحراف اجتماعی بوده اند. ۱

به هر جهت، تمام این افراد(قربانیـان سرنوشت و گناه کاران) نیز محصول خانواده هایی هستند کـه در آن ، بـه طور صحیح تربیت نشده اند.

البته نمـی توان نقش مـهمّ اجتماع را نادیده گرفت ؛ امّا که تا این اندازه تأثیری کـه جامعه شناسان به منظور آن قائل اند، قابل تردید هست ؛ چرا کـه بسیـار مشاهده شده ، افرادی کـه از نظر عقیدتی ارزشی درون اقلیت اند ، وقتی درون جامعه ای قرار مـی گیرند کـه اکثریت ، با آنان مخالف اند ، بیشتر بـه عقاید خود پایبند مـی گردند و ممکن هست از افرادی کـه در جامعه خود ، اکثریت را تشکیل مـی دهند، بـه عقایدشان پایبندتر مـی شوند، حتی اگر درون گروه هم نباشند.

به عنوان مثال ، اگر چه بسیـاری از مسلمانانی کـه به کشورهای اروپایی و امریکایی مـهاجرت مـی کنند، درون فرهنگ غربی ذوب مـی شوند، امّا هستند افرادی کـه بیش از مسلمانانی کـه در کشورهای اسلامـی هستند ، بـه حفظ عقاید و ارزش های خود پایبندند.

بنا بر این ، جامعه و محیط پیرامون آن ، بدون تردید، تأثیرگذار هست ، بویژه بر کودکان ، و نوجوانان و جوانان ؛ امّا تأثیرش ، آن طور کـه فریس معتقد هست صد درون صد نیست. بـه طور کلی ، نـهادهای اجتماعی و محیطی کـه در بـه انحراف کشیده شدن افراد، تأثیر دارند ، عبارت اند از:

مدرسه

مدرسه ، هم مـی تواند محیطی به منظور رشد و تعالی افراد باشد و هم انحطاط و تباهی آنـها. اگر نظام ارزشی خانواده و مدرسه ، با هم درون تضاد باشند یـا اگر رفتار معلّم ها ، رفتاری ضد ارزشی باشد، افراد را دچار سردرگمـی ، گیجی و تزلزل اعتقادات کرده ، زمـینـه انحطاط اخلاقی آنـها را فراهم مـی سازد. مثلاً معلّمـی کـه حجاب خود را حفظ نمـی کند ، اگر بخواهد بـه علّت ضوابط و مقرّرات ، شاگردانش را بـه حفظ حجاب ، سفارش کند ، فقط بر آنـها تأثیر معمـی گذارد؛ چون شاگردان ، از رفتار معلّم الگوسازی مـی کنند و از او تبعیت مـی نمایند.

معلّم های دینی و قرآن ، اگر افرادی خشک و متعصّب یـا سهل انگار و لااُبالی باشند، باز هم تأثیر نامطلوب مـی گذارد. بـه دلیل تأثیر معلّم درون شاگرد ، تأکید بر این هست که معلّم ، فردی شایسته باشد ؛ زیرا همان طور کـه شایستگی معلّم ، باعث گستردگی رفتارهای شایسته درون بین شاگردان مـی شود، ناشایستگی معلّم رفتارهای نابه هنجار را درون شاگردان افزایش مـی دهد. امام علی علیـه السلام با اشاره بـه نقش آموزشی و الگودهی معلّمان و علما مـی فرماید : کَثرَهُ الفُجُورِ مِنَ العُلَمَاءِ . [۲۷۵]

زیـادی نابه هنجاری ها درون بین مردم ، ناشی از معلّمان و علمای ناشایسته است. و از این رو ، افراد را از چنین معلّمان و عالمان برحذر داشته ، مـی فرماید : فَاتَّقُوا الفَاجِرَ مِنَ العُلَمَاءِ . [۲۷۶]از عالمان تعلیم دهنده فسق و فجور ، دوری کنید.

همسالان و دوستان

کودکان ، از هفت سالگی ، تحت تأثیر همسالان و دوستان خود واقع مـی شوند و این تأثیرپذیری درون سنین نوجوانی و جوانی بـه بالاترین درجه خود مـی رسد، که تا حدی کـه گاهی تأثیر پذیری از دوستان ، بیش از تأثیر خانواده مـی شود. لذا والدین ، حتما از ابتدا دقّت کنند کـه کودک آنـها درون محیطی و با افرادی نباشد کـه زمـینـه انحراف او را فراهم سازند. والدینی کـه به کودک خود اجازه مـی دهند از صبح که تا شام ، درون کوچه با بچّه ها بازی کند و انواع اطّلاعات و فحش های مستهجن ، رد و بدل کنند، درون نوجوانی ، قادر بـه کنترل او نخواهند بود. همچنین کودکانی کـه در مدرسه ، با افرادی بی بندوبار ، هم کلاس هستند ، درون معرض انواع رفتارهای نابه هنجار قرار مـی گیرند. بسیـار مشاهده شده کـه اوّلین صحبت های مقدّماتی به منظور تماس های بین همجنسان ، درون مدارس بوده هست .

این خطر ، وقتی بیشتر مـی شود کـه در کلاس درس، کودکان و نوجوانانی باشند کـه دچار بلوغ زودرس یـا چند سال مردودی باشند. پیـامبر صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه تأثیر دوست درون منش و رفتار فرد ، مـی فرماید : المَرءُ عَلَی دِینِ خَلِیلِهِ فَلیَنظُرُ أَحَدُکُم مَن یُخَالِل . [۲۷۷] آدمـی ، تحت تأثیر رفیق ، از روش و عملکرد او پیروی مـی کند. از این رو ، ببینید درون انتخاب دوست ، با چهی طرح رفاقت مـی ریزید.

رسانـه های ارتباط جمعی

پیشرفت تکنولوژی و ساخت وسایل جدید ، بـه همان اندازه کـه برای آسایش و پیشرفت انسان ها مفید است، ممکن هست به بدبختی و شقاوت و انحراف آنـها نیز بینجامد .

از این وسایل پیشرفته، وسایل ارتباط جمعی مانند : تلویزیون، ویدئو، ، رایـانـه ، کتاب، مجلّه، عو ... هست .

انحراف اجتماعی درون بسیـاری از جوامع ، ظهور داشته، ولی همان طور کـه روش زندگی تغییر کرده، روش ارتکاب جنایت و انحراف نیز تغییر یـافته است. ما امروزه درون عصر ارتباطات شاهد وسایل ارتباط جمعی پیشرفته ای چون و اینترنت هستیم کـه هرکدام ، انحرافاتی را بـه دنبال دارند.

طی سال های اخیر، تعداد کاربران اینترنت ، افزایش چشمگیری داشته است، بـه طوری کـه در امریکا درون سال ۱۹۹۵ م ، ۲۶ مـیلیون نفر ، امکان استفاده از این وسیله ارتباطی مدرن را داشته اند و در سال ۱۹۹۹ م ، این آمار ، بـه ۲۰۱ مـیلیون و یکصد هزار نفر رسید . [۲۷۸]

بدون تردید ، گسترش چشمگیر یک رسانـه، گسترش انحرافات مربوط بـه آن را بـه دنبال دارد. طبق گزارش های داده شده درون سال ۱۹۹۱ م ، تنـها درون امریکا ۱۲۳ مـیلیون جنایت رایـانـه ای رخ داده هست که این رقم ، بی شک درون هزاره سوم بـه طرز وحشتناکی افزایش مـی یـابد.

البته این آمار ، احتمالاً تنـها مربوط بـه جنایـاتی از قبیل : سرقت اطّلاعات محرمانـه، دستبرد بـه شبکه های بانکی و اقتصادی و مواردی از این دست است. اگر تأثیرات مخرّبی کـه اینترنت بر روی خانواده ها و جوانان گذاشته ، بررسی گردد، بـه طور قطع ، آماری بسیـار فاجعه آمـیزتر از آنچه هست ، بـه دست خواهد داد . گزارش منتشر شده درون امریکا نشان مـی دهد کـه شبکه فسادِ رو بـه گسترش موجود درون اینترنت، سلامت شانزده مـیلیون جوان امریکایی را تهدید مـی کند.

بررسی مرکز ملّی کودکان گمشده ، نشان مـی دهد کـه هجده درصد از نوجوانان بین هشت که تا شانزده سال ، اعلام کرده اند کـه قصد دارند با فردی کـه از طریق اینترنت آشنا شده اند، ملاقات کنند.

سازمان اف. بی. آیِ امریکا درون گزارش سال ۱۹۹۸ م خود اعلام کرد : هفتصد مورد بزرگ سالانی را شناسایی کرده کـه با کودکانی کـه از طریق اینترنت آشنا شده اند، مسافرت کرده اند و یـا کودکان را تشویق بـه مسافرت نموده اند و عهای مستهجن از آنان تهیـه کرده اند ، بـه طوری کـه مأمور مخصوص این سازمان ، اعلام مـی کند : ما هیچ جنایتی درون امریکا سراغ نداریم کـه با این شدّت و بدین سرعت ، رشد کرده باشد. [۲۷۹]

یکی از تحلیلگران برجسته رایـانـه ، گفته هست که بیش از بیست که تا سی هزار سایت رایـانـه ای با محتویـات فسادبرانگیز درون امریکا وجود دارد و تعداد این گونـه سایت ها ، بـه طور فزاینده ای درون حال افزایش است. درآمد صاحبان این سایت ها از محل مراجعه بینندگان ، درون حدود هفتصد مـیلیون که تا یک مـیلیـارد دلار درون سال است. [۲۸۰]

به هر حال ، از آن جا کـه اینترنت ، یک شبکه عظیم اطّلاع رسانی و یک بانک وسیع اطلاعاتی هست و هم اکنون ، دسترسی بـه آن به منظور همـه افراد ممکن شده هست ، استفاده از این رسانـه را بـه عنوان یک ضرورت درون عصر اطّلاعات ارزیـابی مـی کنند، بـه طوری کـه به عنوان اختاپوسی فارغ از مرزهای جغرافیـایی، سراسر جهان را بـه هم مرتبط خواهد ساخت . طبق آخرین آمار ، بیش از شصت مـیلیون رسانـه از تمام جهان ، درون این شبکه گسترده ، بـه یکدیگر متّصل شده اند و اطّلاعات بی شماری را درون تمامـی زمـینـه ها از هر سنخ و نوعی بـه اشتراک گذاشته اند، بـه طوری کـه نزدیک بـه یک مـیلیـارد صفحه اطلاعات با موضوعات گوناگون و تقریباً بدون هیچ گونـه محدویت و کنترلی بر وارد یـا دریـافت داده ها ، روی این شبکه قرار داده شده است.

حمایت از جریـان آزاد اطّلاعات، گسترش روزافزون فنّاوری اطلاعات و بسترسازی به منظور اتّصال بـه شبکه های اطلاع رسانی، شعار دولت هاست. این درحالی هست که گستردگی و تنوّع اطلاعات آلوده روی اینترنت، موجب بروز نگرانی درون بین کشورهای مختلف شده است.

انتشار تصاویر مستهجن، ایجاد پایگاه هایی با مضامـین ، هرزه گری، سایت های سوء استفاده از کودکان و انواع قاچاق درون کشورهای پیشرفته صنعتی (بویژه امریکا) ، کارشناسان اجتماعی را بـه شدّت نگران کرده است.

دون پارکر (محقّق امریکایی) ، ضمن تحقیق روی این پدیده، بـه این نتیجه رسیده هست که هیچ نمـی تواند دامنـه حقیقی جنایـات و انحرافات رایـانـه ای را مشخص کند و آنچه نمایـان است، تنـها نوک کوه یخ این جنایـات هست . بـه همـین دلیل ، دولت امریکا ، مجبور بـه تصویب قوانینی مبنی بر کنترل این رسانـه جهانی شده است. [۲۸۱]

هشدار، جریمـه و بازداشت به منظور برپا کنندگان پایگاه های مخرّب و فسادانگیز، از تدابیری هست که برخی از کشورها به منظور رویـارویی با آثار سوء اینترنت اتخاذ کرده اند. ترس از تخریب مبانی اخلاقی و اجتماعیِ ناشی از هجوم اطّلاعات فسادانگیز از طریق اینترنت، واکنشی منطقی هست ؛ زیرا هر جامعه ای، چارچوب های فرهنگی خاص خود را دارد و طبیعی هست که هر نوع اطلاعات کـه این حدّ و مرزها را بشکند، مـی تواند سلامت و امنیت فرهنگی و اجتماعی جامعه را بـه خطر اندازد و در همـین راستا، مشکلات تازه ای به منظور نسل جوان کشور بیـافریند. یکی از مشکلات و آسیب های اجتماعی کـه طبقه جوان را همواره درون معرض سقوط اخلاقی قرار مـی دهد، «انحراف » است. بدون تردید، یکی از زمـینـه های بروز این انحرافات، وسایل ارتباط جمعی، و اینترنت است.

پدیده شومـی چون همجنس بازی، بـه سرعت از کانال های مخرّب اینترنت درون حال پیشروی هست و این ، معضلی هست که جوان مسلمان را درون معرض آسیب های جدّی قرار مـی دهد.

فیلم های (وگرافی)

فیلم های ( وگرافی)مسلماً مشاهده فیلم های وگرافی کـه به طرز فجیعی، ارزش های اخلاقی را بـه تمسخر مـی گیرند و بدون هیچ حدّ و ضابطه ای (مانند حیوانات ، حتّی پست تر) بـه ارضای غریزه مـی پردازند، مـی تواند مسبّب انواع رفتارهای نابه هنجار گردد کـه ساده ترین آن ، استمناست که تا برسد بـه قتل های . این گونـه فیلم ها کـه از طریق ، اینترنت، و سی دی هایی کـه به راحتی خرید و فروش مـی شوند، نتیجه ای جز انحطاط اخلاقی و به انحراف کشیده شدن جوانان ندارند.

عجب این کـه این فیلم ها جوامع خودشان را نیز دچار خطر ساخته ؛ امّا اندیشمندان ، وقتی متوجّه این اتفاق شدند کـه دیگر کار از کار گذشته بود . نمـی دانم آیـا متوجّه نبودند کـه غریزه ، مانند رودخانـه هست ، کـه اگر طغیـان کند ، سیل ایجاد مـی کند و همـه چیز را با خود مـی برد ؟ هر چند نـهضت آزادیِ ، آن قدر بـه سرعت پیشرفت کرد کـه طی فقط بیست سال، ساختارهای اخلاقی آنـها را زیر و رو کرد و اکنون اندیشمندان اروپایی و امریکایی ، متوجّه خطر شده اند و از افزایش فیلم های وگرافی انتقاد مـی کنند ؛ امّا کو گوش شنوا ! یکی از نویسنده های امریکایی ، درون مقاله ای تحت عنوان «اُفول اخلاقی امریکا» درون مورد رواج فیلم های مبتذل چنین مـی گوید : درون حال حاضر، رسانـه ها ، بـه هیولاهایی تبدیل شده اند کـه خشونت، بی بندوباری و نابه هنجاری تولید مـی کنند. با این همـه، این نـهادهای مبتذل، جاذبه فراوان به منظور جلب مخاطبان درون جامعه ما دارند.

در حال حاضر، جامعه ما دیگر از این ابتذال و ناهنجاری ، احساس انزجار نمـی کند ؛ بلکه بـه آن مـی خندد... . امروزه از خشونت و به منظور جلب مخاطب استفاده مـی شود. اکنون خلّاقیت غنی و پُرباری کـه در گذشته، سرگرم کنندگان ، از آن به منظور جلب مخاطب استفاده مـی د، جای خود را بـه هرزه نگاری و هرزه گویی داده است. [۲۸۲]

متأسفانـه درون جامعه کنونی، ما بـه جای این کـه از مصیبت هایی کـه اروپا و آمریکا بـه آن دچار شده اند ، درس بگیریم ، درون حال طی همان مراحل هستیم. هر چند اگر انسان عبرت مـی گرفت، تاریخ ، هیچ گاه تکرار نمـی شد.

البته فقط نمایش اعمال نیست کـه ارزش های اخلاقی را تزلزل مـی بخشد و زمـینـه انحراف را فراهم مـی سازد؛ بلکه مسائلی کـه امروزه درون فیلم ها و سریـال های کشورمان شاهد آن هستیم ، مانند : بی پروایی زن و مرد درون ارتباط با یکدیگر، مجالس عروسی مختلط (که مثلاً با حجاب درون آن شرکت مـی کنند ، ولی درون هر صورت ، ترویج اختلاط درون عروسی هست وی درون عروسی مختلط، با حجاب شرکت نمـی کند) ، نگاه های انگیزی کـه زن و مرد بـه یکدیگر مـی کنند، القای این امر کـه هر زن و مردی کـه باهم ارتباط دارند بـه هر دلیل حتماً این ارتباط، منجر بـه عشق و ازدواج مـی شود و... همـه و همـه ، باعث از بین رفتن حیـای کودکان و نوجوانان و کشیده شدن آنـها بـه سمت ارضای ناصحیح است.

اگر چه درون اینترنت ، دریـایی از علوم (دینی و غیر دینی) یـافت مـی شود ، امّا یکی از راه های اساسی به منظور انحراف نیز هست . متأسفانـه، هنگام ورود ابزارهای تکنولوژی بـه کشور ما، ابتدا فقط با مخالفت و محدود با آن برخورد مـی کنیم و سپس بدون هیچ آگاهی ای ، آن را رواج مـی دهیم.گروه بی شماری به منظور دسترسی بـه عها و فیلم های وگرافی ، گروهی به منظور ارضای تمایلات انحرافی و عده ای به منظور اشاعه فحشا ، درون سایت های فارسی و بیشتر انگلیسی ، تمام تلاش خود را مـی کنند که تا فساد، فحشا، انحراف، روابط نامشروع و حتی زنای با محارم را ترویج دهند و ظاهراً که تا حدّی نیز موفّق بوده اند ؛ چرا کـه روز بـه روز، شاهد انحطاط بیشتر جوانان و تزلزل شخصیتی آنـها هستیم . تصاویر رسانـه های مبلّغ نابه هنجاری های و تماشای دراز مدّت برنامـه های تلویزیونی ای و اینترنتیِ حاوی نابه هنجاری های ، چند اثر بر روی بیننده دارد : یکی این کـه حسّاسیت افراد ، نسبت بـه ناهنجاری های ، کاهش مـی یـابد ؛ یعنی بـه تدریج ، مردم بـه آن عادت مـی کنند و آن را چیز بد و ضدّ ارزش نمـی پندارند.

دوم این کـه افراد تحریک مـی شوند و به این نابه هنجاری ها روی مـی آورند و در نتیجه ، نابه هنجاری های درون جامعه افزایش مـی یـابد. سوم این کـه برخی از افراد ، بـه جهت تقلید از آنچه درون این رسانـه های تصویری دیده اند ، بـه اَعمال نابه هنجار اقدام مـی کنند ، گرچه نیـاز درونی بـه انجام آنـها را درون خود احساس نمـی نمایند. چهارم این کـه دامنـه اطّلاعات افراد درون مورد نابه هنجاری های گوناگون ، زیـاد مـی شود ، بـه گونـه ای کـه نابه هنجاری هایی را کـه متوجّه آنـها نشده اند و تمایلی نسبت بـه آنـها نداشته اند ، بـه انجام آنـها ، علاقه پیدا مـی کنند ، بـه اَعمال نابه هنجاری جدید روی مـی آورند ، بـه تدریج ، همـه توان ها، تمایلات، اموال و جوانی خودشان را درون جهت انجام این نوع نابه هنجاری بـه کار مـی گیرند ، از زندگی انسانی و عقلایی فاصله مـی گیرند و به نابه هنجاری ها و اختلالات درونی شده [۲۸۳] (مانند : افسردگی و ) و اختلالات بیرونی شده[۲۸۴] (مانند آزار و خشونت) و ... مبتلا مـی شوند

اوقات فراغت و بیکاری

یکی دیگر از زمـینـه های انحراف نوجوانان و جوانان عصر ما ، «اوقات فراغت» است. اگر این اوقات ، با تفریحات سالم، سرگرمـی های متنوّع و کارهای مفید پر نشود، نوجوان و جوان ، آن را با رفتارهای نامشروع ، پر خواهد کرد. والدینی کـه فرزندان بیکار خود را به منظور ساعت های طولانی بـه حال خودشان رها مـی کنند و سرگرم امورات خودشان هستند، چه بسا وقتی پشیمان شوند کـه دیگر سودی نداشته باشد. کار و اشتغال ، درون پیدایش و تقویت احساس و درک مسئولیت اجتماعی، سازگاری اجتماعی، رعایت قوانین و مقرّرات و عادت خویش بـه نظم و انضباط، نقش تعیین کننده ای داشته ، عاملی بازدارنده از مفاسد و آسیب های اجتماعی هست ؛ امّا بیکاری، تنبلی و راحت طلبی ، از عوامل مؤثّر درون ایجاد فساد، نابه سامانی های اجتماعی و بزهکاری هست ؛ [۲۸۵] زیرا آدم بیکار ، بـه علّت فقدان اشتغال و کار، احساس مسئولیت اجتماعی ندارد. اگر افسردگی نیز درون جان و دل او بنشیند، بـه طور طبیعی ، خود را فراموش مـی کند و ارتکاب جرم و جنایت به منظور او آسان مـی شود .

در این جاست کـه در هر جامعه ای ، مسئولان حکومت و بلکه همـه افراد جامعه، نسبت بـه اشتغال جوانان ، مسئولیت سنگین دارند. از نظر پیـامبر صلی الله علیـه و آله آدم بیکار ، فاقد شخصیت و عزّت است : کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله إِذَا نَظَرَ الرَّجُلُ فَأَعجَبَهُ ، قَالَ: هَل لَهُ حِرفَهٌ فَإِن قَالُوا: لَا ، قَالَ : سَقَطَ مِن عَینِی . [۲۸۶]

پیـامبر اسلام صلی الله علیـه و آله وقتی مردی را مـی دید کـه بدن نیرومندش موجب شگفتی آن حضرت مـی شد، سؤال مـی کرد: «آیـا او دارای شغل است؟» . اگر مـی گفتند : نـه ، پیـامبر اسلام صلی الله علیـه و آله مـی فرمود: «او از چشم من افتاد». امـیر المؤمنین علیـه السلام نیز بیکاری، سستی و تنبلی را عامل تضییع حقوق شخص بیکار و افراد جامعه مـی داند و مـی فرماید : مَن أَطَاعَ التَّوانِیَ ، ضَیَّعَ الحُقُوقَ . [۲۸۷]

کسی کـه از سستی و تنبلی پیروی کند، حقوق [خود و دیگران] را تباه ساخته است.

فقر و ثروت

یکی از علل مؤثّر ایجاد انحراف ، «فقر» هست که بـه شیوه های مختلف ، این انحراف را بـه وجود مـی آورد . خانواده های فقیر ، از آن جا کـه از لحاظ مسکن ، درون تنگنا هستند ، همـه درون کنار هم مـی خوابند. لذا کودکان ممکن هست به کرّات ، شاهد روابط والدین خود باشند و یـا بـه دلیل خوابیدن درون کنار و برادر، زمـینـه گرایش بـه یکدیگر ایجاد مـی شود. از طرف دیگر ، چون امکان ازدواج به منظور افراد فقیر ، زود فراهم نمـی شود ، لذا به منظور ارضای خود ، ممکن هست به راه های انحرافی کشیده شوند.

در برخی موارد نیز فقر ، باعث کشیده شدن زنان و ان بـه فحشا و روسپیگری مـی شود. همچنین جوانانی کـه شاهد تبعیضات طبقاتی و توزیع نابرابر ثروت هستند، دچار احساس حقارت یـا خصومت نسبت بـه جامعه مـی شوند و در صدد انجام رفتارهای انتقام جویـانـه برمـی آیند کـه از جمله آنـها مـی توان بـه قتل های و سادیسم اشاره کرد. بـه همان اندازه کـه فقر بیش از اندازه ، زمـینـه انحراف را فراهم مـی کند، ثروت فراوان نیز زمـینـه طغیـان و انحراف را فراهم مـی سازد. [۲۸۸] مـی توان فقر و ثروت را جزو علل ایجاد کننده انحرافات دسته دوم شمرد. جوانی کـه همـه چیز به منظور او فراهم هست و از نظر اخلاقی و دینی نیز هیچ پایبندی ای ندارد، درون پی لذّت بردن هر چه بیشتر هست و از آن جا کـه برای فردی کـه فقط درون پی بـه دست آوردن لذّت بیشتر است، لذّت های قبلی ، احساس دل زدگی ایجاد مـی کند، بـه سمت مسائل دیگر مـی رود و کم کم ، بـه سمت رفتارهای انحرافی کشیده مـی شود. روابط نامشروع درون بین افرادی کـه ثروت فراوان دارند و تقیّد اخلاقی ندارند ، بـه کرّات مشاهده مـی شود.

برپایی پارتی های مختلط، مصرف قرص های روان گردان کـه خود ، محرّک عمل هست و... از رفتارهای نابه هنجار اقشار ثروتمند هست که متأسفانـه ، کم کم بـه طبقه متوسط نیز منتقل مـی شود.

چشم چرانی

نگاه بـه جنس مخالف و هرچه باعث تحریک فرد مـی شود ، از جمله عوامل نابه هنجاری های (مانند : استمنا، زنا، همجنس گرایی) است. درون روایت آمده هست که از حضرت زکریّا سؤال شد : چه چیزی آغازگر و زمـینـه ساز زنا درون فرد مـی شود ، فرمود : «چشم چرانی و خیـال پردازی آرزوهای ». [۲۸۹] امام علی علیـه السلام نیز با اشاره بـه تأثیر چشم چرانی بر زنا ، مـی فرماید : لَیسَ یَزنِی فَرجُکَ إِن غَضَضتَ طَرفَکَ . [۲۹۰]

هرگز، عمل زنا با نامحرم ، از تو صادر نمـی شود، اگر چشمانت را بر روی حرام ببندی. حضرت عیسی علیـه السلام با اشاره بـه آثار روان شناختی نگاه بـه نامحرم ، مـی فرماید : إِیَّاکُم وَ النَّظِرَهَ ، فَإِنَّهَا تَزرَعُ فِی القَلبِ شَهوَهً وَ کَفَی بِهَا فِتنَهً . [۲۹۱]

از نگاه حرام بپرهیزید ؛ زیرا باعث کششی درون دل مـی شود کـه در تحریک و ایجاد آشوب به منظور سوق فرد ، بـه سوی فساد ، کافی است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله نیز مـی فرماید : النَّظَرُ سَهمٌ مَسمُومٌ مِن سِهَامِ إِبلِیسَ . [۲۹۲]

نگاه حرام، کمانی مسموم و کُشنده از کمان های شیطان است. نیز فرمود : فَالعَینَانِ یَزنِیَانِ وَ زِنَاهُمَا النَّظَرُ . [۲۹۳]

دو چشم هم زنا دارند و زنای آن دو ، نگاه حرام است. امام علی علیـه السلام درون تبیین علل امر خدای متعال بـه کنترل چشم و رابطه آن با حفظ فرد از زنا درون آیـه «قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَرِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ» ، [۲۹۴] مـی فرماید : وَالنَّظَرُ سَبَبُ إِیقَاعِ الفِعلِ مِنَ الزِّنَا وَ غَیرِهِ . [۲۹۵] نگاه بـه حرام ، باعث وقوع رفتار زنا و مانند آن ، از نابه هنجاری های است.

هنی با منحرفان

از عوامل مؤثّر درون انحرافات ، دوستی و هنی با افرادی هست که بـه نابه هنجاری های آلوده اند. دوستی و هنی ، باعث مـی شود کـه افراد با یکدیگر ، ارتباط نزدیک پیدا کنند و به تدریج ، خوی و منش اخلاقی و روانی و رفتارهای فردی کـه به صورت قوی تر، اثرگذارتر هست ، الگوی دیگران قرار مـی گیرد .

افراد متأثّر ، کم کم درون عقاید و اصول اخلاقی خود تردید مـی کنند و به رنگ دیگری درون مـی آیند . رفتارهای درون محیط های انحرافی، علاوه بر این کـه نیـاز افراد را تشدید مـی کنند و تحریک های را افزایش مـی دهند ، آنـها را بـه الگوبرداری از آن رفتارهای دوستان، فرو ریختن حیـا و کاهش باورهای دینی و اخلاقی و مخالفت با اصول ارزشی و اقدام بـه انجام نابه هنجاری های مـی کشانند . امام علی علیـه السلام درون تأثیر هنی با منحرفان مـی فرماید : وَ مُجَالَسَهُ أَهلِ الهَوَی مَنسَاهٌ لِلإِیمَانِ وَ مَحضَرَهٌ لِلشَّیطَانِ . [۲۹۶]

هنی با هواپرستان ، ایمان را بـه دست فراموشی مـی سپارد و شیطان و اعمال شیطانی را بـه حضور مـی کشاند.

اختلاط زن و مرد

از عواملی کـه امروزه ، درون شیوع رفتارهای نابه هنجار ، بسیـار مؤثّر هست ، «اختلاط و پسر» درون مراکز آموزشی، مجالس و دیگر مراسم گروهی است.

پیـامبر صلی الله علیـه و آله بـه این عامل اشاره مـی کند و مـی فرماید : مَا تَرَکتُ بَعدِی فِتنَهً أَضَرَّ عَلَی الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ . [۲۹۷] هیچ چیزی را مربوط بـه زمان های بعد ، خطرناک تر از اختلاط و ارتباط مردان با زنان، نمـی بینم.

دیدگاه های مربوط بـه عوامل نابه هنجاری های یک . اختلال درون هویّت

درباره عوامل نابه هنجاری های ، نظریـاتی مطرح شده کـه در زیر بـه آنـها اشاره مـی شود:


از جمله عواملی کـه برای بروز نابه هنجاری های (همچون : همجنس گرایی مردان و زنان مطرح شده هست ، «اختلال هویّت » درون آنان است. این سخن ، گرچه فی الجمله ، درون مورد برخی از همجنس گرایـان صادق هست ، ولی حتما دانست کـه انحراف و نابه هنجاری بیشتر همجنس گرایـان ، بـه دلیل اختلال درون هویّت آنان نیست ؛ بلکه هواهای نفسانی ، تنوّع طلبی ها ، رسانـه های تصویری و ... از عوامل رفتارهای نابه هنجار آنان هست ؛ زیرا آنان ، با اراده و صرفاً بـه خاطر علاقه های کاذب و عارضی بـه انجام نابه هنجاری ها اقدام مـی کنند . برداشت بیشتر این نوع افراد از خود بـه عنوان یک فرد مذکّر یـا مؤنّث و به عبارتی : «هویّت » ، جزء مـهمّی از خودپنداره فرد است. هویّت ، از نقش متمایز هست که درباره چگونگی رفتار آدمـی بـه عنوان یک مرد یـا زن درون اجتماع، باور فرد را تشکیل مـی دهد. زنان بسیـاری ، بـه رفتارهایی دست مـی زنند کـه بخشی از نقش تی مردها محسوب مـی شوند. مثل انجام ورزش های پرخاشگرانـه و یـا تعقیب کارهای رقابتی ؛ ولی باز هم از خود ، حسّ قوی ای بـه عنوان یک زن دارند.

زهمچنین مردان بسیـاری هم هستند کـه رفتارهایی دارند کـه بخشی از نقش تی نان بـه حساب مـی آیند . مثل نگهداری از کودکان، آشپزی و خیّاطی ؛ ولی هنوز هم درون اصل ، خود را یک مرد مـی دانند. هویّت و نقش های ، از جهتگیری ، متمایز هستند کـه بر رجحان شخص از شرکای ، از جنس مخالف و یـا همجنس اشاره مـی کند . بیشتر مردان همجنس باز ، خود را یک مرد مـی دانند و هویّت های مردانـه دارند و بیشتر زنان همجنس باز هم بـه طور عمده ، خود را یک زن مـی دانند و دارای هویّت های زنانـه اند. گرچه مردان و زنان همجنس باز ، درون بیشتر موارد ، نقض کننده نقش های قالبی خود هستند ، ولی از بسیـاری از نقش های سنّتی خود پیروی مـی کنند ؛ ولی درون انتخاب الگوهای خود چنین نظری ندارند (هوکسیما، ۲۰۰۱ م ).

اختلال هویت ، عبارت هست از : احساس مکرّر افراد ، مبنی بر این کـه اشتباهی درون مورد آنـها رخ داده و آنـها اشتباهی درون این جنس قرار گرفته اند. نگرانی فکری چنین افرادی ، این هست که بتوانند از ویژگی های اوّلیـه و ثانویـه خود رها شوند. بسیـاری از آنـها آلت ی خود را نفرت انگیز مـی دانند و ویژگی های جنس مخالف راب مـی کنند (MSD-VI، ۱۹۹۴ م و MSD-VI-RT ، ۲۰۰۰ م ). نسبت شیوع اختلال هوّیت درون مردان نسبت بـه زنان ، دو بـه یک است. افراد دارای این اختلال ، غالباً دچار افسردگی و گاهی افکار مربوط بـه هستند (برادلی [۲۹۸] ، ۱۹۹۵ م ) .

این افراد ، معمولاً با پوشیدن لباس های مرتبط با جنس خود ، احساس ناراحتی مـی کنند و به جای آن ، لباس های جنس مخالف را مـی پوشند و از آن لذّت مـی برند . آنـها دچار اختلال مبدّل پوشی نیستند ؛ زیرا افراد مبدّل پوش ، بـه منظور برانگیختگی ، لباس های جنس مخالف را مـی پوشند. افراد مبتلا بـه اختلال هویّت ، دلایل مـهم تری به منظور پوشیدن لباس های جنس مخالف دارند و این دلایل ، مربوط بـه هویّت آنـهاست (برادلی، ۱۹۹۵ م ). افراد با اختلال هویّت ، علاوه بر پوشیدن لباس های جنس مخالف ، معمولاً نقش ها و فعّالیّت هایی را بـه عهده مـی گیرند کـه از نظر عرفی ، مربوط بـه نقش مخالف هست (براون [۲۹۹] و همکاران، ۱۹۹۶ م ). گاهی اوقات، اختلال هویّت ، درون کودکان ظاهر مـی شود (زاکر [۳۰۰] ، برادلی و سالیوان [۳۰۱] ، ۱۹۹۶ م ، سگار [۳۰۲] ، ۱۹۹۵ م ) .

کودکان نیز همانند بزرگ سالان ، بـه خاطر ت خود ، احساس ناراحتی مـی کنند و آرزو دارند که تا شبیـه جنس مخالف خود شوند . این الگوی کودکی ، معمولاً که تا دوره نوجوانی و بزرگ سالی ناپدید مـی شود ؛ امّا درون برخی موارد نیز درون دوران بزرگ سالی ، بـه نابه هنجاری تبدیل مـی شود (برادلی، ۱۹۹۵ م ). بنا بر این ، بزرگ سالانی کـه به نابه هنجاری دچارند ، درون دوران کودکی نیز با این اختلال ، درگیر بوده اند (تسوی، ۱۹۹۲) ؛ امّا بیشتر کودکان ، با رسیدن بـه دوره بزرگ سالی ، دیگر دچار این اختلال نخواهند بود .

برخی نیز که تا اواسط بزرگ سالی ، هیچ نشانـه ای از اختلال ، درون خود بروز نمـی دهند. اختلال هویّت درون کودکان ، یک بیماری نادر هست که درون آن ، کودک بـه اصرار، تمام جنس کالبدی خود را تکذیب مـی کند و بر این نکته پافشاری مـی نماید کـه عضوی از جنس مخالف است. ان مبتلا بـه این بیماری ، دنبال فعّالیت های مردانـه و شرکت درون گروه همسالان مذکّر هستند کـه از «ادا و اطوارهای پسرانـه ان» فاصله دارد.

گاهی این ان ، از این باور خود مـی گویند کـه آنـها بالاخره ، آلت ی مردانـه درون خواهند آورد. پسران مبتلا بـه این اختلال ، بـه فعّالیت های زنانـه روی مـی آورند و در گروه همسالان مؤنّث شرکت مـی نمایند و از همان سال های اولیـه ، مـی خواهند کـه لباس های انـه بـه تن کنند (برادلی، ۱۹۹۵) . این افراد ، از آلت ی خود ، نفرت دارند و آرزوی محوشدن آن را دارند (گرین، ۱۹۸۶) .

احتمال بیشتری وجود دارد کـه پسران مبتلا بـه اختلال هویّت ، از سوی والدینشان به منظور مشاوره آورده شوند، درون حالی کـه درباره ان مبتلا بـه این اختلال ها، چنین وضعیتی دیده نمـی شود. شاید بـه این دلیل باشد کـه والدین ، بیش تر بـه نقص نقش های پسران اهمـیت مـی دهند که تا نقص این نقش ها درون ان . بسیـاری از مردانِ دچار نارضایتی تی، از وضع نامطلوب خود درون رنج اند. ابتلا بـه افسردگی درون آنان شایع هست و ویژگی های شخصیتی همچون خودمدار بودن، پُرتوقّعی و توجّه طلبی از خود نشان مـی دهند.

در برخی از پژوهش ها عنوان شده هست که تقریباً یک سوم این افراد ، ازدواج مـی کنند و نیمـی از این ازدواج ها بـه طلاق مـی انجامد. همچنین سابقه اقدام بـه درون تعداد قابل توجّهی از آنان(تقریباً شانزده درصد) گزارش شده است. بسیـاری از مبتلایـان بـه اختلال هویّت ، از لحاظ اجتماعی ، منزوی مـی شوند.

انزوا و طرد شدن ، بـه ضعف عزّت نفس منجر مـی شود و ممکن هست که موجب بیزاری یـا اخراج از مدرسه شود. طرد شدن و تمسخر از جانب همسالان (بویژه درون مورد پسران) ، پیـامد معمول این اختلال است.

پسران مبتلا بـه اختلال هویّت ، اغلب ، اطوارگری ها و الگوهای گفتاری زنانـه قابل ملاحظه ای از خود نشان مـی دهد. این اختلال مـی تواند بـه اندازه ای فراگیر باشد کـه زندگی روانی برخی افراد ، فقط گرد آن دسته از فعّالیت هایی کـه پریشانی را کاهش مـی دهند، دور بزند. آنـها معمولاً با ظاهر خود (بویژه درون اوایل انتقال بـه زندگی با نقش جنس مخالف) ، اشتغال ذهنی پیدا مـی کنند.

رابطه با یکی از والدین یـا هردوی آنـها نیز ممکن هست به شدّت مختل شود. برخی از مردان مبتلا بـه اختلال هویّت ، بـه خوددرمانی با هورمون ها متوسّل مـی شوند. بـه ندرت نیز ممکن هست که آنـها بـه اَخته خود یـا پنکتومـی [۳۰۳] (ب آلت) اقدام کنند.

برخی از مردان مبتلا بـه این اختلال، (بویژه درون مناطق شـهری) ممکن هست به هرزگی [۳۰۴] روی آورند، کـه آنـها را درون معرض خطر فزاینده ای قرار مـی دهد. اقدام بـه و اختلال مرتبط با مواد نیز معمولاً وجود دارد. کودکان دچارِ اختلال هویّت ، ممکن هست که بـه طور هم زمان ، اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب فراگیر و نشانـه های افسردگی را نشان دهند. نوجوانان ، درون معرض خطر افسردگی و اندیشـه پردازی درباره و اقدام بـه آن قرار دارند. درون بزرگسالان ، ممکن هست که نشانـه های اضطراب و افسردگی ، وجود داشته باشد.

در نمونـه های بالینی، وجود اختلال های شخصیتیِ همراه اختلال، درون مردان ، شایع تر از زنان هست (MSD-VI-RT، ۲۰۰۰ م ) . برخی از روان شناسان ، بـه زمـینـه ارثی همجنس بازی اشاره کرده اند ؛ ولی اغلب آنان ، «محیط» را عامل همجنس بازی مـی دانند و این امر ، بیشتر بـه زندگی خانوادگی و مسائل اجتماعی برمـی گردد. [۳۰۵] ساخت خانواده همجنس بازان پسر ، بـه صورتی هست که پدر ، منزوی مـی شود و رفتار خصومت آمـیز نسبت بـه وی مشاهده مـی شود. مادر ، فریب دهنده و اغواگر و بسیـار نزدیک بـه فرزند و حامـی اوست.

در نتیجه ، نوجوان ، الگوی مردی و هویّت مردانگی خود را نمـی شناسد. درون مطالعه خانواده این نوجوانان ، دیده شده هست که مادران از نظر عاطفی ، ارتباط بسیـار نزدیکی با فرزندان خود داشته اند . مادر ، بیش از اندازه از فرزند خود حمایت کرده ، بر علیـه پدر از او استفاده نموده و محرم اسرارش بوده است. هیچ گاه فرزند ، اعتماد بـه نفس نیـافته و به سوی مردانگی و آزادی ، پیش نرفته است. [۳۰۶]

همچنین مشاهده شده کـه همجنس باز درون کودکی ، به منظور پدرش احترامـی قائل نبوده و حتّی از وی تنفّر داشته است. البته پدر ، چون این نوجوان را تحقیر مـی کرده و با تبعیض بـه وی مـی نگریسته ، بـه فرزند ، احساس بی ارزشی دست داده و کم کم ، نوجوان را بـه سمت دوستان همجنس خود کشانده و به همجنس گرایی انجامـیده است. درون دوران نوجوانی ، همسالان ، نقش مـهمّی درون شکل بـه شخصیت و ویژگی های رفتاری نوجوانان ایفا مـی کنند. اگر همسالان ، نمونـه خوبی به منظور رفتار وی نباشند، ممکن هست باعث بـه انحراف کشاندن نوجوان گردند.

متأسّفانـه والدین بـه نقش ارتباطی و کمکی خود توجّهی ندارند. درون این مورد همان گونـه کـه دبس [۳۰۷] ، بـه خوبی بیـان مـی کند ، حتما نوجوانان را از معاشرت های مشکوکْ منع نمود، [۳۰۸]و هیچ بهانـه و عذری را درون این بابت نپذیرفت.

ضمناً حتما متوجّه گوشـه گیری ها و انزوای رفتاری نوجوان خود بود. چه بسا ممکن هست که این گوشـه گیری ، بـه استمنا ، کشیده شدن بـه سمت همجنس و انحراف درون رفتار بینجامد. از نظر کلینیکی ، همجنس بازی درون نوجوانان ، با بزرگ سالان تفاوت بسیـاری دارد و با آموزش دوباره و صحیح مـی توان روابط سالم را جایگزین آن کرد.

دو . سبب شناسی پارافیلیـاها

در زمـینـه علّت شناسی «پارافیلیـاها» ، دو مکتب روان تحلیل گری و رفتارگرایی . اظهار نظرهایی داشته اند ؛ ولی هیچ کدام از این نظرگاه ها درون تبیین کامل این اختلالات ، موفّق نبوده اند. بـه اعتقاد فروید، مفاهیم «تثبیت» ، «نیروگذاری درون موضوع» و «انتخاب موضوع » ، تلاش هایی هستند به منظور توصیف و توجیـه این نکته که : چگونـه برخی موضوعات به منظور برخی افراد ، سرشار از جذّابیت مـی شوند ؟ نیروگذاری روانی اشاره دارد بـه شارژ یک موضوع خنثا ، با انرژی روانی مثبت یـا منفی. درون مورد «نیروگذاری روانی مثبت» ، لیبیدو، یـا سائق ، جذب موضوع شده و این موضوع ، دوست داشتنی مـی شود. درون مورد «نیروگذاری روانی منفی» ، موضوع ، ترسناک مـی شود.

فروید ، یـادگارپرستِ پایی را نقل مـی کند کـه به یـاد مـی آورد وقتی شش ساله بود، معلّم سرخانـه اش کـه یک دمپایی مخمل بـه پا داشت ، پای خود را روی کوسنی دراز کرد. این نوع پا، هرچند کـه لاغر و استخوانی بود ، بـه طرز محرمانـه ای پوشیده بود . از آن بعد ، این نوع پا ، تنـها دل بستگی او شد. یـادگارپرست پا ، نیروگذاری روانی خود را بر این نوع پا، مبتنی کرده بود. فروید ، این نیروگذاری روانی را تمرکز انرژی روانی بسیـار شدیدی مـی دانست کـه توسط حفاظی از لایـه های پلاسیده، محدود و محافظت مـی شود.

این محافظت علیـه محرّک های بیرونی ، بـه موضوع نیروگذاری شده امکان مـی دهد که تا قدرت خود را درون طول زندگی حفظ کند و فقط تجربیـات آسیب زا مـی توانند بـه دروازه های حفاظی رخنـه کنند. نابه هنجاری های روانی نیروگذاری شده، همانند موضوعات دیگر تمایل ، از سه ویژگی برخوردارند :

۱ . از تجربه دوران کودکی آغاز مـی شوند ؛

۲ . درون برابر تغییر (بویژه تغییر منطقی) ، مقاومت مـی کنند ؛

۳ . ادامـه مـی یـابند و معمولاً درون طول زندگی ، باقی مـی مانند. [۳۰۹]

در تبیین این پارافیلیـاها از دیدگاه روان تحلیل گری مـی گوید : درون مدل روان تحلیل گری، فرد مبتلا بـه یکی از انواع پارافیلیـا،ی هست که درون تکمـیل فرایند رشد طبیعی بـه سوی سازگاری با غیر همجنس ، ناموفّق بوده است. آنچه یک پارافیلیـا را از پارافیلیـای دیگر مشخص مـی سازد، روش انتخاب شخص به منظور مدارا با اضطرابِ ناشی از تهدید، اخته شدن از سوی پدر و یـا جدا شدن از مادر است. با این حال ، هر قدر تظاهرات آن ، غیر عادی بوده باشد، انحراف حاصل دریچه ای به منظور خروج سائق های پرخاشگری بـه وجود مـی آورد کـه در غیر این صورت ، درون رفتارهای طبیعی ، خودنمایی مـی نماید. حل نشدن بحران «اودیپال» بـه همانندسازی با پدر پرخاشگر(برای پسرها) یـا مادر پرخاشگر(برای ها) یـا بـه همانندسازی نامناسب با والد جنس مقابل یـا انتخاب نامتناسب یک شیئی به منظور انرژی روانی ، منجر خواهد شد.

طبق این نظریـه، همجنس گرایی، ترانس والیسم و یـادگارخواهی همراه با مبدّل پوشی، همگی ، انحراف شمرده مـی شوند ؛ چون نشان دهنده همانندسازی بـه جنس مقابل هستند که تا جنس خودی. مثلاً مردی کـه لباس زنانـه مـی پوشد، درون واقع ، با مادر خود همانندسازی مـی کند.

با این حال ، نمایشگری و نظربازی نیز بـه عنوان تظاهر همانندسازی زنانـه تلقی مـی شود ؛ چون فرد مبتلا بـه پارافیلیـا ، مجبور هست برای رفع اضطراب مربوط بـه اختگی ، مدام ، اعضای ی خود و دیگری را آزمایش نماید.

یـادگارخواهی ، راهی به منظور جابه جایی تکانـه های ، بـه موضوعی نامتناسب است. یـادگارخواه کفش، ناخودآگاه ، این موضوع را کـه زن ، آلت خود را درون نتیجه اخته شدن از دست داده هست با وابسته ساختن لیبیدو بـه یک شیئی فالیک کفش کـه نماد آلت زنانـه هست ، انکار مـی کند.

بچّه باز و سادیست ، هردو درون نیـاز بـه برتری و کنترل بر قربانی خود سهیم هستند و ظاهراً مـی خواهند اساس درماندگی خود را درون بحران اودیپال ، جبران نمایند.

مازوخیست ، بر ترس خود از آسیب دیدن و احساس درماندگی ، با تظاهر بـه این کـه تأثیرناپذیر هست تسلّط مـی یـابد. نظریـه یـادگیری اوّلیـه درون مورد پارافیلیـا ، بیشتر بـه شکل نظریـه های «برانگیختگی انحرافی» ، [۳۱۰] هست و این سؤال مطرح مـی شود که : چرا برخی از افراد ، جذب کارهای غلط مـی شوند ؟ البته برخی مسائل را مـی توان بـه برانگیختگی انحرافی نسبت داد و برخی را نـه. این مطلب ، بیشتر متناسب با یـادگارپرستی و شاید مـیل بـه کودکان بوده و به وجود یک محرّک قابل شناسایی کـه بیمار را مجذوب مـی کند ، بستگی دارد.

البته ممکن هست این حالت مجذوب بودن را بـه وضوح بیـان کند یـا از پاسخ بیمار درون شرایط خاصی دریـافت شود.

باید توجّه داشت کـه بخشی از نظرپردازی ها درون پی توصیف انحراف ها هستند و نـه این کـه چرا انحراف ها بـه عنوان یک مشکل مطرح مـی شود. برخی نیز کوشیده اند که تا بر آیین های مغزی ، تکیـه کنند و وجود یک ویژگی خاص نورولوژیکی را مبنا قرار دهند ؛ امّا حتما دید که : آیـا این نوع استناد ، مـی تواند از انواع نقایص نورولوژیکی به منظور تنوّع پارافیلیـاها سخن بگوید ؟ یـا این کـه بر یک فرضیـه تک بعدی اشاره خواهد داشت ؟ (چه لکلی [۳۱۱] ، ۱۹۹۵) . نابه هنجاری درون نظریـات رفتاری، نتیجه شرطی سازی احتمال کلاسیک هست (مک گوایز کارسیل و بانگ، ۱۹۶۵ م ) .

یک نوجوان مـی تواند بـه استمنا دست بزند و به تصویر اسبی کـه روی دیوار هست ، توجّه نماید ؛ ولی خیلی سریع بـه این فکر مـی کند کـه با یک اسب ، بـه چه نحو هست و با این فکر ، بیشتر برانگیخته مـی شود. بار بعد کـه استمنا مـی کند ، بیشتر درون تصویر اسب غوطه ور مـی شود ؛ چرا کـه آخرین تحریک کننده اش بوده و بعد خیـال پردازی درباره اسب ها را با خیـال پردازی های استمناگرایـانـه خود ، ترکیب مـی کند. درون یک مطالعه رفتاری بـه آزمودنی های مردان ، مجموعه ای از اسلایدهای زنان عریـان ، با اسلایدهایی از کفش ها نشان داده شد. بعد از چند بار نمایش، آنـها فقط با تصاویر کفش ها برانگیخته مـی شدند. اگر تجارب اوّلیـه درون حضور اشیـای خاصی اتفاق بیفتد ، شاید این ، شروع پیدایش برخی از حالت های پارافیلیـایی (انحراف ) باشد (راچمن [۳۱۲] ، ۱۹۶۶ م ) .

برخی از رفتارگرایـان، معتقدند کـه شرطی سازی کلاسیک ، با آزارگری درون ارتباط هست . یک نوجوان ، ممکن هست به طور تصادفی ، هنگامـی کـه از سوی یک شخص یـا حیوان ، احساس درد نماید، هم زمان ، این حالت ، موجب برانگیختگی شدید درون وی شود . ارتباط بین ایجاد درد و برانگیختگی ، مراحلی به منظور الگوی آزارگری اند ، همچنین رفتارگران ، عنوان مـی کنند کـه ممکن هست اختلال ، درون نتیجه الگوبرداری از مشاهده افرادی کـه با ایجاد درد درون دیگران ، بـه برانگیختگی دست یـافته اند، شکل بگیرد. درون نظریـه «یـادگیری اجتماعی» ، اعتقاد بر این هست که محیط بزرگ تر «فرهنگ» و «خانواده» کودک ، بر تمایل او بـه ایجاد رفتارهای منحرف تأثیر مـی گذارند.

احتمال دارد کودکانی کـه از سوی والدین خود ، تنبیـه جسمانی مـی شوند ، با یکدیگر تماس پرخاشگرانـه و اغلب داشته باشند. وقتی بزرگ مـی شوند ، بیشتر نسبت بـه دیگران ، بـه اقدامات پرخاشگرانـه، تکانشی و شاید هم ، روی آورند. بیشتر بچّه بازان، مـهارت های بین فردی طبیعی دارند و در زمان مقاربت با همسالان مـی هراسند. برخی نسبت بـه زنان ، احساس دشمنی شدیدی دارند و این خصومت را با انجام اقدامات ضدّ اجتماعی علیـه کودکان ، نشان مـی دهند (لانگون[۳۱۳] ، ۱۹۹۲) . این تحقیقات نشان داده هست که بیش از نود درصد بیمارانی کـه انحراف دارند، مردان هستند (مک کوناگی [۳۱۴] ، ۱۹۹۸) .

شاید این امر ، بدین دلیل باشد کـه اغلب رفتارهای نابه هنجار ، با تکانش های پرخاشگرانـه یـا خصمانـه ای همراه هست که نسبت بـه زنان درون مردان ، شایع بوده و به طور مسلّم ، از نظر اجتماعی ، مردان را مسئول آن مـی دانند که تا برای زنان ، تلاش هایی صورت گیرد که تا رفتار نابه هنجار (بویژه نابه هنجاری های پرخاشگرانـه ) را بـه نابه هنجاری های تستوسترون مربوط کنند کـه موفّقیت چندانی نداشته هست (لانگوین، ۱۹۹۲) .

همچنین گرچه برخی از مطالعات ارتباطی را بین هورمون ها و نابه هنجاری های غدد درون ریز با نابه هنجاری های یـافته اند ، ولی هیچ علت مداوم زیستی به منظور نابه هنجاری های پیدا نشده هست (مالتزکی [۳۱۵] ، ۱۹۹۸) . قابل ذکر هست که درون مـیان بیماران پارافیلیـایی ، استعمال مواد مخدّر و شرب خمر ، رایج هست (لانگوین ، ۱۹۹۲) .

به نظر مـی رسد کـه عواملی مانند : ترس از اختگی، تهدید و جدا شدن از مادر ، درون نظریـه روان تحلیل گری و شرطی سازی درون نظریـه رفتارگرایی کـه بتواند توجیـه کننده درون همـه موارد نابه هنجاری های باشد ، پشتوانـه علمـی ندارد.

فصل سوم : پیشگیری و درمان نابه هنجاری های

مقدّمـه

با توجّه بـه شیوع نابه هنجاری ها و عوامل گسترده ای کـه انحرافات را روز بـه روز فراگیرتر مـی سازند ، راه کارهای مناسب به منظور پیشگیری و درمان این کجروی ها چیست ؟ و از نفوذ داده های مخرّب عوامل نابه هنجاری ها (بویژه اینترنت و کـه از زمـینـه های بروز تشدید این گونـه انحرافات و کجروی هایند) ، چگونـه مـی توان جلوگیری کرد. مسلّم هست که «پیشگیری» ، از «درمان» ، آسان تر است.

کسی کـه غرق درون انحرافات شده ، مشکل مـی توان او را بـه راه راست برگرداند و از وی رفتارهای بـه هنجار انتظار داشت. از حضرت سلیمان علیـه السلام نقل شده کـه مـی فرماید : إِنَّ الغَالِبَ لِهَوَاهِ أَشَدُّ مِنَ الَّذِی یَفتَحُ المَدِینَهَ وَحدَهُ . [۳۱۶]

غلبه ی کـه در هواهای نفسانی اش غرق شده ، مشکل تر هست ازی کـه بخواهد بـه تنـهایی ، شـهری را فتح کند. بـه همـین دلیل مشکل بودن مقابله با تمایلات نفسانی هست که پیـامبر صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : أَشجَعُ النَّاسِ مَن غَلَبَ هَوَاهُ .[۳۱۷]

شجاع ترین مردم ،ی هست که بتواند بر هواهای نفسانی خویش غلبه کند .

اصولاً شخصیت آدمـی بـه این هست که توانمندی پیدا کند که تا نگذارد تمایلات ، بـه نابه هنجاری ها (بویژه نابه هنجاری های ) تبدیل شود . امام علی علیـه السلام مـی فرماید : رَدعُ الشَّهوَهِ وَ الغَضَبِ جِهَادُ النُّبَلَاءِ . [۳۱۸]

کوشش افراد نجیب و باشخصیت ، این هست که خود را از تمایلات شـهوی و غضبی ، باز دارند. نیز مـی فرماید : مُجَاهَدَهُ النَّفسِ شِیمَهُ النُّبَلاَءِ . [۳۱۹]

روش افراد باشخصیت ، این هست که با تمایلات نفسانی نابه جا ، مبارزه کنند. درون جوامع مختلف ، همواره نیروهای کنترل کننده فراوانی وجود دارند کـه سعی درون کنترل افراد منحرف و خطاکار مـی کنند .

حال حتما دید کـه از دیدگاه اسلامـی ، چه راه هایی به منظور پیشگیری از وقوع نابه هنجاری های ارائه شده و چگونـه افراد منحرف ، کنترل مـی شوند که تا انحرافات ، بـه افراد دیگر منتقل نشود و انحرافی بـه وقوع نپیوندد.

اجرای شیوه های تربیت درون دوره های رشد آدمـی و کنترل عوامل انحراف ، از مؤثرترین روش های پیشگیری از انحرافات هست که چون پیش از این ، درون بخش دوم و فصل قبلی بدانـها پرداخته شد ، درون این جا صرفاً اشاره ای بـه آنـها مـی کنیم و سپس برخی از شیوه های کاربردی ای را کـه در متون حدیثی بـه آنـها پرداخته شده ، مـی آوریم :

الف . اجرای شیوه های تربیت

از پیـامدهای مـهم اجرای صحیح شیوه های تربیت کـه در بخش دوم کتاب مطرح گردید این هست که افراد ، بـه نابه هنجاری های ، کمتر مبتلا مـی شوند. از این رو ، مـهم ترین شیوه پیشگیری از رفتارهای نابه هنجار ، «تربیت ی» درون دوره های مختلف کودکی، نوجوانی و جوانی است. بنا بر این ، با تأمـین نیـازهای عاطفی و روانی ، زمـینـه سازی های تربیتی مطلوب و رشد هویّت درون دوره کودکی ، آموزش مسائل ، رشد فضایل اخلاقی، آموزش راه های کنترل تحریکات و پرورش هویّت مطلوب درون دوره نوجوانی و آموزش شیوه های کنترل پیش از ازدواج، آماده سازی های همـه جانبه به منظور ازدواج، ارتقای شناختی و نگرشی عاطفی و آموزش های مناسب درون دوره جوانی، مـهم ترین پیشگیری از رفتارهای نابه هنجار ، صورت مـی پذیرد.

ب . غلبه بر عوامل انحراف

در فصل پیش ، بـه عوامل نابه هنجاری های اشاره شد . از شیوه های مـهم پیشگیری ، فراهم سازی شرایط و زمـینـه های عدم تحقّق آن عوامل و یـا جلوگیری از اثرگذار بودن آنـهاست. بنا بر این ، درون صورتی کـه خانواده ها نقش های منفی را کنار بگذارند ، افراد از درون ساخته شوند و گرایش های مذهبی و معنوی اخلاقی آنـها تقویت شوند که تا بتوانند تحت تأثیر عوامل محیطی و اجتماعی قرار نگیرند، از نابه هنجاری ها مـی توان پیشگیری کرد.

ج . نظارت اجتماعی

مجموع وسایل و شیوه هایی کـه با استفاده از آنـها ، یک گروه یـا یک واحد، اعضای خود را بـه پذیرش رفتارها، هنجارها و حتّی آداب و رسومـی منطبق با آنچه گروه مطلوب تلقّی مـی کند، سوق مـی دهد ، «نظارت اجتماعی» مـی گویند. ۱ درون تعریفی دیگر، نظارت اجتماعی ، بـه فراگیری ای اطلاق مـی شود کـه از طریق آن ، با رفتارهای منحرف مقابله مـی شود و ثبات اجتماعی خود را حفظ مـی کند. [۳۲۰]

بنا بر این ، نظارت اجتماعی ، بـه عنوان فرآیند کنترل جمعیـانی هست که هنجارها و آداب و رسوم مطلوب را رعایت نمـی کنند و این جریـان ، که تا آن جا ادامـه مـی یـابد کـه منحرفان را از عمل خود باز دارد و جامعه ، بـه ثبات مورد نظر خود برسد. درون یک نگاه کلّی ، نظارت اجتماعی را مـی توان بـه نظارت بیرونی و درونی تقسیم کرد: نظارت بیرونی، نظارتی هست که خارج از وجود فرد ، بر وی تحمـیل مـی شود ؛ ولی نظارت درونی، نظارتی هست که از درون فرد سرچشمـه مـی گیرد و او را بـه رعایت هنجارهای مطلوب ، فرا مـی خوانَد. نظارت بیرونی، خود بـه انواع فراوانی تقسیم مـی شود ؛ بـه عبارت دیگر، با روش های فراوانی مـی توان بـه نظارت بیرونی پرداخت کـه در این مجال ، تنـها بـه دو روش کلّی اشاره مـی شود.

نظارت رسمـی و غیر رسمـی

نظارت رسمـی، نظارتی هست که بـه صورت رسمـی و طبق روش ها، قوانین و مقرّرات تعریف شده صورت مـی گیرد و غالباً از سوی افراد، نـهادها و سازمان هایی انجام مـی پذیرد کـه وظیفه شان نظارت اجتماعی هست ، مانند : نیروی انتظامـی و قوّه قضاییـه کـه در برخورد با منحرفان و مجرمان ، طبق قواعد تعریف شده ای ، بـه نظارت اقدام مـی کنند. نظارت غیر رسمـی، نظارتی هست که درون قالب قوانین و مقررات تعریف شده نباشد و معمولاً همـه افراد جامعه ، درون آن مشارکت مـی کنند. [۳۲۱]

این نوع نظارت ، بیشتر درون گروه های نخستین، مانند : خانواده، گروه همسالان و ... وجود دارد. روابط عاطفی و دوستانـه درون این گروه ها ، موجب تأثیر بیشتر نظارت مـی گردند .

نظارت اجباری و اقناعی

در نظارت اجباری، افراد ، بـه پذیرش شیوه های زندگی و روش های رفتاری از طریق بـه کارگیری تنبیـه ها و مجازات ، مجبور مـی شوند ؛ ولی درون نظارت اقناعی، افراد

نظارت اجتماعی و اینترنت

از راه های تبلیغ، بـه کارگیری تشویق، اعطای اعتبار و مقام و استفاده از ارزش های اخلاقی، بـه پذیرش هنجارهای مطلوب ، ترغیب مـی شوند.

اکنون با وجود جنبه های مثبت شبکه های جهانی، سوء استفاده از این شبکه های رایـانـه ای از سوی افراد منحرف، امنیت ملّی کشورها را با خطر جدّی ، روبه رو ساخته هست . از این رو ، بـه کارگیری ها و فایروال های مختلف ، بـه منظور پیشگیری از داده های مخرّب و مضر و گزینش اطلاعات سالم درون این شبکه ها ، رو بـه افزایش است. علاوه بر بهره گیری از امکانات فنّی ، روش های کنترلیِ دیگری نیز به منظور مـهار اینترنت پیشنـهاد شده است.

یکی از این روش ها «کنترل دولتی» است. درون این روش، سیـاست کلّی حاکم بر کشور ، اجازه دسترسی بـه پایگاه های مخرّب و ضد اخلاقی را نمـی دهد و دولت با هایی مخصوص، شبکه های جهانی را از دروازه اتصال بـه کشور کنترل مـی کند .[۳۲۲]

روش دیگر ، «کنترل سازمانی» هست که معمولاً سازمان و تشکیلاتی کـه مسئولیت سرویس دهی بـه مشتریـان اینترنت را بر عهده مـی گیرد، خود ، موظّف بـه کنترل شبکه و نظارت بر استفاده صحیح از آن مـی شود که تا با الزامات قانونی و اخلاقی، انجام این وظیفه را تضمـین کند. [۳۲۳]

روش دیگر، «نظارت اجتماعی» و روش غیررسمـی نظام است. درون این روش، ناظران اجتماعی کـه همـه اعضای جامعه را درون بر مـی گیرند ، با رفتارهای منحرفْ مقابله مـی کنند و به حفظ ثبات اجتماعی مـی پردازند.

روش دیگر ، «نظارت و کنترل فردی» هست . درون این نوع کنترل، تمام ضمانت های اجرایی ، درون فردی هست و شخص با بهره گیری از وجدان فردی ، مبانی اخلاقی و تعهّد دینی، مراقبت های لازم را درون مورد شبکه های فسادانگیز ، بـه عمل مـی آورد. اکنون جای این سؤال باقی هست که روش اخیر ، که تا چه اندازه درون جامعه فعلی ما قابل اجراست و نیز وظیفه دولت و ملّت درون ایجاد خودفرمانی عقلانی و درونی افرادِ جامعه چیست و چه راه هایی دارد؟ برخی از کارشناسان ، معتقدند کـه در شرایط فعلی، به منظور کاستن یـا از بین بردن ابعاد منفی اینترنت، استفاده از های اطّلاعاتی از قبیل : دیوار آتشین و ، نقش عمده ای درون کنترل اطّلاعات مخرّب دارد . [۳۲۴]

از سوی دیگر، تقویت شبکه های داخلی و راه اندازی شبکه های ویژه جوانان و نوجوانان ، با انبوهی از اطّلاعات مفید، سرگرم کننده و جذّاب ، مـی تواند نقش بـه سزایی درون کاهش آلودگی های فرهنگی و اطّلاعاتی اینترنت بازی کند. قراراطّلاعات مفید اینترنت بر روی شبکه های داخلی، علاوه بر ارائه خدمات و اطّلاع رسانی سالم، بعد از چندی ، بایگانی غنی و پُرباری را از انواع اطلاعاتِ فراهم آمده از سراسر جهان ، درون اختیـار کاربران قرار مـی دهد کـه با افزایش اطلاعات داخلی و روزآمد آن بـه عنوان زیربنای اطّلاعاتی کشور ، قابل طرح است.

سرعت بالا و هزینـه کم درون استفاده از شبکه های داخلی، دو عامل مـهم درون توجّه کاربران بـه این شبکه هاست. بـه هر حال، عدم حضور مقتدرانـه فرهنگی درون عصر ارتباطات (بویژه درون عرصه پهناور اینترنت) ، بـه معنای پذیرفتن شکست درون بخش وسیعی از صحنـه تهاجم فرهنگی است. گریز از حضور درون شبکه های جهانی اطلاع رسانی و نادیده گرفتن تحوّلات عصر ارتباطات، ما را درون موضعی منفعلانـه و شکست پذیری قرار خواهد داد.

به همـین منظور، استفاده از این رسانـه ، بـه عنوان یک وسیله تعی و در گامـی فراتر ، بـه عنوان ابزاری تهاجمـی، مـی تواند ما را درون تحقّق بخشیدن بـه ایده های جهان شمول اسلامـی و ملّی ، یـاری دهد. علاوه بر راه کارهای یـاد شده، ایجاد یک «نظام قانونمند اینترنتی» درون جامعه ، ضروری هست که مـی تواند بـه عنوان پادزهر ، آسیب های اینترنتِ سرکش و افسارگسیخته را مـهار کند. اگر این نظام ، با یک نظام حقوقی و دادرسی جامع همراه شود، موارد تخلّف و سوء استفاده از این رسانـه را بـه راحتی ، قابل تشخیص و پیگیری قضایی قرار خواهد داد . [۳۲۵]

با نگاهی دوباره بـه مقوله نظارت اجتماعی ، بـه عنوان تنـها راه کار کنترل انحرافات اجتماعی (بویژه پیشگیری از ورود انحرافات جوانان دیگر کشورها از طریق اینترنت و رسانـه های مدرن درون عصر ارتباطات) ، مـی توان بـه انتخاب بهترین نوع نظارت پرداخت. بـه نظر مـی رسد از انواع نظارت بیرونی، نظارت غیررسمـی، عاطفی و اقناعی، مؤثرتر از دیگر انواع نظارت ها هستند.

در این مـیان ، نظارت خانواده، بـه دلیل ویژگی های خاصّ آن ، موجب مـی گردد از مـیزان کارایی بالایی نسبت بـه دیگر نظارت های اجتماعی ، برخوردار باشد. این ویژگی ها عبارت ند از:

۱ . مجری نظارت درون خانواده، مخاطب خود را بـه خوبی مـی شناسد و مطابق ویژگی های شخصیتش، او را از انحرافات ، باز مـی دارد .

۲ . نظارت هایی کـه از طرف خانواده اعمال مـی گردد، معمولاً حالت عاطفی دارد و از روش ها و ابزارهای غیر رسمـی کـه طیف وسیعی را درون بر مـی گیرد استفاده مـی گردد .

۳ . معمولاً اعضای خانواده ، که تا زمان اصلاح فرد خطاکار و منحرف و تغییر رفتار وی و هماهنگی و همسویی وی با دیگر اعضای خانواده، بـه اقدامات اصلاحی خویش ادامـه مـی دهند. بنا بر این ، خانواده ، بـه عنوان مـهم ترین عامل تربیت درون جهت دهی فرزندان بـه سوی نظارت درونی، نقش عمده و مـهمّی را ایفا مـی کند و مـی تواند با تربیت فرزندان بر پایـه دست مایـه های فطری و الهی، آنان را از درون ، بر اعمال و رفتار خود ناظر نماید و این ، امکان پذیر نیست، مگر این کـه والدین، خود نیز از این دست مایـه های درونی ، بهره مند شده باشند. عموم مردم نیز بـه عنوان ناظر غیر رسمـی ، مـی توانند نقش بارزتر و مؤثّرتری بر جلوگیری از ورود انحرافات اجتماعی داشته باشند. هر اندازه اعضای جامعه، التزام عملیِ بیشتری بـه هنجارها و ارزش های جامعه داشته باشند، بـه همان مـیزان ، هنگام وقوع انحراف ، واکنش جامعه ، شدیدتر خواهد بود. بـه همـین دلیل حتما افراد جامعه، خود ، از نیروی کنترل درونی برخوردار باشند که تا بتوانند نسبت بـه هنجارها التزام عملی داشته باشند.

بنا بر این ، «نظارت درونی» ، بـه عنوان بهترین، مؤثّرترین و اصولی ترین شیوه نظارت درون این دوران ، رخ مـی نماید ؛ ولی هزاره سوم کـه مـیدان ظهور نتایج و پیـامدهای انقلاب ارتباطات است، دارای ویژگی چالش آفرین «ساخت زدای» به منظور همـه حوزه های فعالیت بشری است. [۳۲۶]

این ویژگی انکارناپذیر، ساختارهای مفهومـیِ پذیرفته شده ما را درون جنبه های گوناگونْ متزلزل مـی کند و مجالی به منظور ظهور آنـها نمـی گذارد؛ بـه همـین جهت، فرایند نظارت اجتماعی متزلزل درون نوع بیرونی، ناکارآمدی خود را آشکار کرده است. درون این دو ساختار متقابل، ساختار «دور نزدیک» ، یک تقابل مکانی است.

در این نوع تقابل، همـیشـه سعی بر این بوده کـه فرد ، خود را از محیط های نامطلوب دور کند که تا به انحراف دچار نشود و نیز فرد منحرف را از محیط ، دور نگه دارند که تا نـه فرد منحرف ، ذهنیتی به منظور بزهکاری داشته باشد و نـه دیگران را بتواند بـه سوی نابه هنجاری ها سوق دهد. وسایل منحرف کننده نیز حتما از دسترس افراد ، دور نگه داشته شوند که تا زمـینـه انحراف ایجاد نشود ؛ امّا این تقابل درون عصر ارتباطات ، بـه تدریج ، ساخت زدایی مـی شوند و با شکستن این ساختار، دیگر تقابلی بین دور و نزدیک وجود نخواهد داشت زیرا رسانـه های ارتباطی مدرن (مثل : و اینترنت) ، این فاصله مکانی را از بین مـی برند و زمان و مکان را بـه سرعت درون مـی نوردند و بدین وسیله، افراد ، وارد محیط های انحراف مـی گردند.

سرعت پیشرفت تکنولوژیِ ارتباطی بـه گونـه ای هست که امکان مـهار و کنترل آن ، با دور نگه داشتن از محیط و یـا محدود آن ، بـه هیچ وجه امکان پذیر نیست و

نظارت مبتنی بر تربیت دینی

در مواردی، تنـها بـه صورت مقطعی و موضعی مـی توان از این نوع کنترل بهره گرفت. ساختار «ممنوع مجاز» نیز درون معرض ساخت زدایی واقع شده هست . این ساختار ، ناظران اجتماعی را قادر مـی سازد کـه با مجازات و ترساندن ، افراد را از امور ممنوعه و نابه هنجاری های اجتماعی باز دارند ؛ امّا اکنون درون جامعه پُست مدرن کـه بسیـاری از امور ممنوع، مجاز و یـا دستِ کم ، اجتناب ناپذیر شمرده مـی شود ، کدام ناظرِ اجتماعی مـی تواند از ساختار «ممنوع مجاز» بهره کافی ببرد ؟! اگر اندکی واقع بین باشیم، درون این دوران کـه زندان ها با روش نظارتی «دور نزدیک» از مجرمان پر شده هست و موج فزاینده انحرافاتی از قبیل : خواری، اعتیـاد، انحرافات ، سوء استفاده های اقتصادی و مواردی از این دست کـه خاکریز ارزش های دینی و انقلابی را درهم شکسته اند و برخوردهای ناشیـانـه و غیرکارشناسانـه با پدیده و اینترنت، موجب حریص شدن جوانان بـه این دو رسانـه شده هست و همچنین روش های بـه کار گرفته شده درون احیـای «امر بـه معرف و نـهی از منکر» ، بـه عنوان یک اصل حیـاتی و مـهم اسلامـی درون نظارت اجتماعی، ناکارآمدیِ خود را درون دهه های اخیر نشان داده هست ، درمـی یـابیم کـه زمان استفاده از تقابل «دور نزدیک» و «ممنوع مجاز» بـه سر آمده و برای پیشگیری از انحرافات و نیز درمان بیماری مـهلکِ کنونی، حتما چاره ای دیگر اندیشید.

نظارت اجتماعی اگر بخواهد با این دو ساختار ، بـه عملیـات مقابله اجتماع با انحراف کمک کند، بدون تردید درون این عصر ، دوام نخواهد آورد و اصرار بر استفاده از این روش ها، ثبات جامعه را درون آینده ای نـه چندان دور ، بـه چالش مـی کشد. امّا آیـا درون نظارت اجتماعی، ظرفیتی به منظور حضور مقتدرانـه، مؤثّر و متناسب با عصر حاضر وجود دارد ؟ به منظور جواب بـه این سؤال، بـه نظارت مبتنی بر تربیت دینی مـی پردازیم.

چنان کـه پیش تر گفته شد، نظارت اجتماعی (بویژه نوع درونی آن) اگر بر تربیت دینی مبتنی باشد، درون رویـارویی با ویژگی های دوران پُست مدرن ، حضوری متناسب و مؤثّر خواهد داشت. اکنون جای آن هست که تربیت دینی، با توجّه بـه عناصر آن ، مورد بررسی قرار گیرد. عناصر تربیت دینیِ متناسب با عصر حاضر، از سه مؤلّفه مـهم «عقلانیت» ، «تقوای حضور» [۳۲۷] و «ارزیـابی و نقادی» تشکیل یـافته است.

یک . عقلانیت

تربیت دینی درون این دروان حتما بیشتر از هر زمان دیگر ، چهره ای عقلانی داشته باشد ؛ زیرا درون عصر ارتباطات، مبادله اطّلاعات و نظرگاه های گوناگون ، بـه آسانی و سرعت ، انجام مـی گیرد و پذیرش دیدگاه ها ، حتما مبتنی بر قوه عقلانیت باشد ، با توجه بـه این عنصر فردی کـه از درون خویش بـه خودفرمانی عقلانی دست یـابد، درون فرایند نظارت بر خود و دیگران ، کمتر بـه اشتباه مـی آلاید و نظارت ، با سلامت بیشتری بـه اه خود دست مـی یـابد.

دو . تقوای حضور

عنصر «تقوای حضور» یکی از مؤلّفه های ارزشمند و اساسی تربیت دینی هست که عالی ترین مرتبه تقواست و با «تقوای پرهیز» [۳۲۸] کـه مرتبه نازل آن است، تفاوت دارد . [۳۲۹]

اگر تربیت دینی ، بر تقوای پرهیزْ استور باشد، نوعی تربیت قرنطینـه ای و گُل خانـه ای بـه حق خواهد یـافت کـه براساس آن، حفظ افراد ، تنـها با قرار گرفتن درون محدوده ای جدا و دور از شرایط ، مـیسّر است. عمل بـه این نوع تقوا کـه بر اساس مفهوم دینی «ترس از عذاب الهی» درون درون فرد شکل مـی گیرد ، درون عصر حاضر کـه ارتباطات ، روز بـه روز گسترده تر مـی گردد اساسا ، درون برخی از قلمروها غیر ممکن مـی شود ؛ زیرا فضاهای مخرّبی کـه در جامعه یـا درون خانـه ، از طریق و اینترنت ، بر ما تحمـیل مـی شود، پیشاپیش ، امکان پرهیز را از ما مـی ستاند.

بنا بر این ، نظارت درونی مبتنی بر تقوای پرهیز، گرچه گاهی ثمربخش خواهد بود، ولی درون مقابل موج فزاینده داده های مخرّب ، بـه سرعت ، کارآمدی خود را از دست مـی دهد. بـه همـین جهت ، چون بـه هیچ وجه ، توان مرزهای اطلاعاتی را نداریم ، تربیت دینی حتما براساس مؤلّفه «تقوای حضور» بـه صحنـه پا گذارد و از این رهگذر هست که مـی توان بـه نظارت درونیِ ریشـه دار ، دست یـافت.

در تقوای حضور ، فرد ، ضمن این کـه در جامعه و در معرض انواع آلودگی ها قرار دارد، خود را درون مرتبه ای فراتر مـی یـابد کـه مـی تواند درون مقابل انحرافات ، مصونیت داشته باشد. «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ لَا یَضُرُّکُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ . [۳۳۰]

ایـانی کـه ایمان آورده اید ، بـه خودتان بپردازید. هرگاه شما هدایت یـافتید، آنی کـه گمراه شده ، بـه شما زیـانی نمـی رساند» . بر اساس مفهوم آیـه شریفه، انسان حتما به درون خود بپردازد و به مرتبه ای از هدایت درونی دست یـابد کـه گمراهان ، توان آسیب رسانی بـه او نداشته باشند. این ، معنای دقیق و عمـیق خودفرمانیِ درونی هست که فرد را قادر مـی سازد ضمن حضور درون متن جامعه و قرار گرفتن درون عرصه ارتباطات ، خود را بـه انواع آلودگی ها نیـالاید و دیگرانی را کـه بهره کمتری از تقوا اند، تربیت کند.

سه . ارزیـابی و نقّادی

سومـین مؤلّفه تربیت دینی، «ارزیـابی و نقّادی» است. بر پایـه این عنصر، فرد ، بـه ارزیـابی داده ها و سپس گزینش یـا طرد آنـها اقدام مـی کند. درون واقع ، این ویژگی ، پشتوانـه ای به منظور تقوای حضور درون دوران کنونی است. طرد همگیِ آنچه متعلّق بـه این عصر است، نـه تنـها ممکن نیست، بلکه نامطلوب هست ؛ زیرا طرد غیر منصفانـه تمام مظاهر این دوران، زمـینـه ای را فراهم خواهد ساخت کـه افراد جامعه، دست بـه شورشی خشم آلود و انتقام جویـانـه بزنند و به قبول تمام عیـار همـه مظاهر عصر ارتباطات ، روی آورند. بـه همـین دلیل ، تربیتِ غیر تعصّبی ، واقع نگر و منصفانـه ، افراد را بـه سوی این ویژگی هدایت مـی کند که تا بتوانند درون متن شرایط ناسالم، حضوری سالم داشته باشند. درون مورد پدیده اینترنت و نیز درون تربیت دینی جوانان، حتما ذهنیتی روشن و منتقدانـه ایجاد کرد کـه در آن ، جنبه های مثبت و منفی این پدیده مشخّص گردد و زمـینـه استفاده مناسب از آن فراهم آید.

مؤلّفه ارزیـابی و نقّادی را مـی توان درون مورد همـه انحرافاتی کـه ممکن هست برای جوان رخ دهد، بـه کار گرفت و ذهن آنـها را نسبت بـه مورد انحراف ، حسّاس کرد ؛ زیرا (چنانچه گفته شد) ویژگی دوران ارتباطات ، ساخت زدایی است. ساخت های فکری و عاطفی اعضای جوامع را درون معرض فروپاشی مـی نـهد و آنـها را بـه نوعی عادی انکاری درون امور (بویژه مسائل اخلاقی) سوق داده است. مسئله حسّاسیت زدایی و عادی سازی، امری هست که درون این دوران ، بـه روشنی آشکار هست و همـین ، موجب تسامح، تساهل و عادی سازی درون بنیـان های اخلاقی جامعه شده است.

لذا این ، موضوعی هست غیر قابل اجتناب کـه گریزی از موج فزاینده آن نیست. تربیت دینی ، با وجود دارا بودن ویژگی نقّادی، خود مـی تواند با نقدهای موردی و آموزش افراد به منظور برخوردهای نقّادانـه، این موج حسّاسیت زدایی عادی سازی را مـهار کند و آنان را به منظور حضور سالم درون متن جامعه و درگیری با زمـینـه های انواع انحرافِ همراه ارزیـابی و نقادی ، آماده سازد. [۳۳۱]

د . مراقبه های فردی

اشاره

برای پیشگیری از ابتلا بـه رفتارهای نابه هنجار و کنترل خود از انحرافات، شیوه های بسیـاری درون متون حدیثی ، مطرح گردیده اند کـه به تعدادی از آنـها اشاره مـی کنیم :

خویشتنداری

هر فردی حتما توجّه داشته باشد کـه تأثیرپذیری از محرّک ها و تسلیم شدن درون برابر خواهش ها و تمایلات ، با عزّت و کرامت انسانی ، سازگار نیست . برع، خویشتنداری، از قدرت و توانمندی عقلی و شرافت وی حکایت دارد. امام علی علیـه السلام با اشاره بـه این کهی کـه احساس کرامت و بزرگی دارد ، بـه امـیال و شـهوات انحرافی توجهی نمـی کند ، مـی فرماید : مَن کَرُمَت عَلَیـهِ نَفسُهُ هَانَت عَلَیـهِ شَهَوَاتُهُ . [۳۳۲]ی کـه خودش را باکرامت و شریف بداند، توجّه بـه امـیال و شـهوات خارج از نیـاز طبیعی را پستی و خواری تلقّی مـی کند . همچنین با توجّه بـه این کـه ، انسان را پست و بی مقدار مـی سازد، مـی فرماید : مَا رَفَعَ امرَأً کَهِمَّتِهِ وَ لَا وَضَعَهُ کَشَهوَتِهِ . [۳۳۳]

هیچ چیزی بـه مانند همّت بلند ، شخص را دارای عزّت نمـی کند و هیچ چیزی بـه مانند ، شخص را بی مقدار و پست نمـی سازد. احساس کرامت و شرافت ، بـه این هست که فرد ، عاقلانـه مـی اندیشد و با چشم بصیرت ، درمـی یـابد کـه چه خواهش های نفسانی ای ، بـه حیثیت و شخصیت انسانی او ، ضربه وارد مـی سازند . رسول اکرم ، این نوع اندیشـه و بصیرت را محبوب خدا دانسته ، مـی فرماید : إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ البَصَرَ النَّافِذَ عِندَ مَجِی ءِ الشَّهَوَاتِ .[۳۳۴]

به درستی کـه خداوند ، تیزبینیِ فردی را کـه به هنگام اوج ها ، بـه انحراف ها توجه مـی کند ، دوست دارد . ایشان درون حدیث دیگری ، امـیال انحرافی را بیماری دانسته و به تدبیر عقلانی و مقابله با آن ، توصیـه کرده و فرموده است : الشَّهوَهُ دَاءٌ وَ عِصیَانُهَا دَواءٌ . [۳۳۵]

خواهش های انحرافی ، بیماری هست و درمانش ، مقابله با آن . درون تعبیر امام علی علیـه السلام تصریح شده هست که این مقابله حتما با تدبیر عقلانی انجام شود ، آن جا کـه مـی فرماید : دَاوُوا الغَضَبَ بِالصَّمتِ وَ الشَّهوَهَ بِالعَقلِ . [۳۳۶]

خشمگینی را با سکوت ، و را با تدبیر عقلی ، درمان کنید. علاوه بر عزّت نفس و تدبیر عقلانی، تمرین و ممارست درون جهت مقابله با امـیال ، خودکنترلی فرد را قوی مـی سازد و مـهارتی ایجاد مـی کند کـه هم مـی تواند تمایلات را داشته باشد و هم تحت تأثیر آن عوامل درونی ، بـه رفتارهای نابه هنجار اقدام نکند. امـیرالمؤمنین علیـه السلام مـی فرماید : إِذَا کَثُرَتِ المَقدِرَهُ قَلَّتِ الشَّهوَهُ . [۳۳۷]

هنگامـی کـه نفس انسانی ، قوی شود، ش کاهش مـی یـابد. نیز مقاومت را عامل پیروزی بر هواهای نفسانی مـی داند و مـی فرماید : قَاوِمِ الشَّهوَهَ بِالقَمعِ لَهَا تَظفَر . [۳۳۸] با مخالفت عملی با هواها، اگر درون برابر شـهوات ، مقاومت کند ، حتماً پیروز مـی شود.

در بیـان دیگری از آن امام علیـه السلام مقاومت همراه با تدبیر عقلانی را هوشیـاری و مـهارت فردی دانسته ، مـی فرماید : الکَیِّسُ مَن مَلَکَ عَنَانَ شَهوَتِهِ . [۳۳۹] انسان زیرک ،ی هست که عنان امـیال را تحت اختیـار خویش بگیرد و بر آنـها مسلّط باشد .

ذکر و توجّه

توجّه بـه خدا و درک آگاه بودن خدا از انجام شدن رفتارهایی کـه بشر را از آن نـهی کرده است، حیـا و یـا ترسی درون فرد پدید مـی آورد کـه مـی تواند از انحرافات جلوگیری کند. امام باقر علیـه السلام درون تفسیر آیـه «وَ لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ» ؛ [۳۴۰] فرمود : وَ هُوَ أَنَّ الرَّجُلَ یَهجُمُ عَلَی شَهوَهٍ مِن شَهَوَاتِ الدُّنیَا وَ هِیَ مَعصِیَهٌ فَیَذکُرُ مَقَامَ رَبِّهِ فَیَدَعُهَا مِن مَخَافَتِهِ ، فَهَذِهِ الآیَهُ فِیـهِ . [۳۴۱]

مراد از آیـه ، فردی هست که مـی خواهد با حرص و ولع ، بـه تمایلات و انجام عمل معصیت ، هجوم ببرد . زمانی کـه مقام و موقعیت خدا بـه او یـادآوری مـی شود، آن گناه را از ترس خدا رها مـی کند. آیـه درون این مورد است. امام صادق علیـه السلام نیز مـی فرماید : وَ قطعُ عُرُوقِ مَنَابِتِ الشَّهَوَاتِ بِدَوَامِ ذِکرِ اللّهِ وَ لُزُومِ الطَّاعَهِ لَهُ . [۳۴۲]

با استمرار بخشیدن بـه یـاد خدا و توجّه بـه لزوم پیروی از دستورهای او ، ریشـه هایی کـه سرچشمـه امـیال اند ، بکَنید. یـادآوری مرگ و زندگی درون عالم برزخ نیز از عوامل پیشگیری از امـیال ، دانسته شده است. درون حدیثی نقل شده کـه خداوند بـه حضرت موسی علیـه السلام فرمود : وَ اذکُر إِنَّکَ سَاکِنُ القَبرِ فَلیَمنَعَکَ ذَلِکَ مِنَ الشَّهَوَاتِ . [۳۴۳]

به خود یـادآوری کن کـه در قبر ، سخواهی کرد . بعد این یـادآوری ، مانع مـی شود از این کـه در ها غرق شوی. امام علی علیـه السلام نیز مـی فرماید : وَ کَانَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله کَثِیراً مَا یُوصِی أَصحَابَهُ بِذِکرِ المَوتِ فَیَقُولُ : أَکثِرُوا ذِکرَ المَوتِ فَإِنَّهُ هَادِمُ اللَّذَّاتِ ، حَائِلٌ بَینَکُم وَ بَینَ الشَّهَوَاتِ . [۳۴۴]

رسول خدا صلی الله علیـه و آله بسیـار اصحاب را بـه یـادآوری مرگ توصیـه مـی د و مـی فرمود: «مرگ را زیـاد بـه یـاد آورید ؛ زیرا کـه فکر شما را از لذّات زودگذر بیرون مـی برد و بین شما و رانی شما حائل مـی گردد».

توجّه بـه زمـینـه های محیطی

گفتگوی بیش از حد ضرورت با جنس مخالف، ارتباط های مکرّر ، گرم گرفتن ها و خودمانی شدن ها ، همگی ، زمـینـه کشش بـه شـهوات و رفتارهای را فراهم مـی سازند. فرد به منظور پیشگیری از تمایلات شـهوی و انجام یـافتن انحرافات ، از این زمـینـه های محیطی حتما پرهیز کند و نگذارد شرایطی فراهم شود کـه تحریکات و کشش های ، درون او تشدید گردد و با فشار تمایل درونی ، بـه رفتارهای نابه هنجار روی بیـاورد.

از این رو درون احادیث ، بـه برخی از این زمـینـه ها ، گوشزد شده است. امام علی علیـه السلام سلام ابتدایی مرد بـه زن نامحرم و دعوت از او به منظور غذا خوردن با هم را از این زمـینـه ها مـی داند و مـی فرماید : لَا تَبدَؤُوا النِّسَاءَ بِالسَّلَامِ وَ لَا تَدَعُوهُنَّ إِلَی الطَّعَامِ فَإِنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیـه و آله قَالَ : النِّسَاءُ عِیٌّ وَ عَورَهٌ فاستُرُوا عِیَّهُنَّ بِالسُّکُوتِ وَ استُرُوا عَورَاتِهِنَّ بِالبُیُوتِ . [۳۴۵]

در سلام بـه زنان نامحرم، شما مردان ، آغازگر نباشید و آنان را بـه غذا خوردن با شما، فرا نخوانید ؛ زیرا کـه پیـامبر صلی الله علیـه و آله فرمود: زنان ، با تأنّی و نازْ سخن مـی گویند و بدن آنـها عورت هست . با پرهیز گفتگو با آنان ، از این نوع ابراز کلامـی آنـها جلوگیری کنید و آنچه را کـه باید از بدن آنـها از دیدگان نامحرمان مستور بماند، با ماندن آنـها درون خانـه ها (و عدم مراوده با مردان) پیشگیری نمایید. مراوده مردان با زنان ، بـه نظر پیـامبر صلی الله علیـه و آله زمـینـه ساز نابه هنجاری هست . ایشان مـی فرماید : مَا تَرَکتُ بَعدِی فِتنَهً أَضَرَّ عَلَی الرِّجَالِ مِنَ النِّسَاءِ .[۳۴۶]

هیچ چیزی را به منظور مردان ، زیـان بارتر و فتنـه انگیزتر از مراوده با زنان نمـی بینم.

نیز فرمود: اتَّقُوا فِتنَهَ الدُّنیَا وَ فِتنَهَ النِّسَاءِ فَإِنَّ أَوَّلَ فِتنَهِ بَنِی إِسرَائِیلَ کَانَت مِن قِبَلِ النِّسَاءِ . [۳۴۷]

بپرهیزید از فتنـه و فسادانگیزی دنیـا و زنان ! بـه درستی کـه اوّلین فسادانگیزی درون بنی اسرائیل ، از ناحیـه زنان بوده است. از جمله عوامل زمـینـه ساز نابه هنجاری های ، پشت سر زنان حرکت و نگاه بـه آنان است. بـه دلیل فتنـه انگیزی و کشش این رفتار هست که حضرت داوودِ پیـامبر علیـه السلام بـه فرزندش فرمود: یَا بُنَیَّ امشِ خَلفَ الأسَدِ وَ الأُسُودِ وَ لَا تَمشِ خَلفَ المَرأَهِ . [۳۴۸]

ای فرزندم ! پشت سرِ شیر درنده و مار سیـاه گزنده ، حرکت کن ؛ ولی پشت سر زن حرکت نکن . ترک این رفتار نابه هنجار ، علاوه بر این کـه فرد را از آسیب های روانی و شـهوی ، مصون نگه مـی دارد، اثر وضعی آن را بر روی همسر خود نیز جلوگیری مـی کند. منظور از این اثر وضعی ، آن هست کهی کـه چشم چرانی مـی کند و به پشت زنان دیگر نظر مـی افکند ، چه بسا نامحرمان نیز بـه همسر او ، نگاه مـی کنند.

انسان غیرتمند ، اگر دوست نداردی بـه همسرش نگاه داشته باشد ، بعد خودش نیز نباید بـه زنان دیگر ، این گونـه نگاه کند. از امام صادق علیـه السلام نقل شده : أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ تَمُرُّ بِهِ المَرأَهُ فَیَنظُرُ إِلَی خَلفِهَا فَقَالَ أَیَسُرُّ أَحَدُکُم أَن یَنظُرُ الرِّجَالُ إِلَی أَهلِهِ ارضَوا لِلنَّاسِ مَا تَرضَونَ لِأَنفُسِکُم. وَ قَالَ : مَا یَأمَنُ الَّذِینَ یَنظُرُونَ فِی أَدبَارِ النِّسَاءِ أَن یُبتَلَوا بِذَلِکَ فِی نِسَائِهِم . [۳۴۹]

از امام صادق علیـه السلام پرسیدند : آیـا جایز هست که زن را سر ، ورانداز کرد . امام فرمود : شما حاضرید کـه مردی بـه همسر شما این گونـه نگاه کند ؟ بعد هر چه به منظور خود مـی پسندید ، به منظور دیگران هم بپسندید. و فرمود:انی کـه به پشت زنان نگاه مـی کنند چه تضمـینی وجود دارد کـه به پشت زنان آنـها نگاه نشود .

علی بن ابراهیم ، درون تفسیر خود مـی گوید : هنگامـی کـه ان شعیب، فداکاری حضرت موسی را نقل د ، حضرت شعیب ، یکی از آنـها را فرستاد که تا حضرت موسی را بـه خانـه اش دعوت کند. وقتی حضرت موسی قبول دعوت د و همراه شعیب ، بـه سوی خانـه روان شدند، حضرت شعیب ، بـه خاطر راهنمایی، جلوتر مـی رفت و باد ، لباس او را بـه این سو و آن سو حرکت مـی داد و اندام او را مشخص مـی کرد.

حضرت موسی بـه آن گفت : تَأَخَّرِی وَ دُلِّینِی عَلَی الطَّرِیقِ بِحَصَاهٍ تُلقِیـهَا أَمَامِی أَتبَعُهَا ، فَإِنّا مِن قَومٍ لا یَنظُرُونَ فِی أَدبَارِ النِّسَاءِ . [۳۵۰]

پشت سر من بیـا، اگر دیدی کـه راه را اشتباه مـی روم ، با انداختن سنگی ، راه را به منظور من مشخّص کن ؛ زیرا ما قومـی هستیم کـه به پشت سر بانوان ، نگاه نمـی کنیم .

در حدیث یـاد شده ، چند مطلب قابل توجّه وجود دارد : اوّل این کـه حضرت موسی ، نـه تنـها بـه آن نگاه نکرد ، بلکه به منظور پیشگیری از فساد احتمالی ، دو پیشنـهاد مـی کند: یکی این کـه به خاطر پیشگیری از نگاه احتمالی ، دستور داد کـه سر او بیـاید.

و دیگری دستور داد با او صحبت نکند و اگر راه را اشتباه رفت ، با انداختن سنگ ، او را راهنمایی کند. دوم این کـه به حضرت شعیب علیـه السلام فهماند کـه این کار ، بی احترامـی بـه او نیست ؛ بلکه بـه خاطر حرمت اوست. این کـه فرمود : ما قومـی هستیم کـه به زنان، حتی سر نیز نگاه نمـی کنیم ؛ گویـا درون مقام نشان سیره عملی انبیـا بوده کـه از این جهت ، بسیـار حائز اهمـیت است.

سوم این کـه ، این رفتار ، موجب شد کـه حضرت موسی ، مورد پسند ان شعیب قرار گیرد و پیشنـهاد اجیر او را با حضرت شعیب علیـه السلام مطرح کنند. امام کاظم علیـه السلام این قضیـه را درون تفسیر آیـه «یَأَبَتِ اسْتَئجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَئجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ» [۳۵۱]چنین نقل مـی کند : قَالَ لَهَا شُعَیبٌ علیـه السلام : یَا بُنَیَّهِ هَذَا قَوِیٌّ قَد عَرَفتِهِ بِرَفعِ الصَّخرَهِ ، الأَمِینُ مِن أَینَ عَرَفتِهِ قَالَت : یَا أَبَهِ إِنِّی مَشیتُ قُدَّامَهُ فَقَالَ : امشِی مِن خَلفِی فَإِنْ ضَلَلتُ فَأَرشِدِینِی إِلَی الطَّرِیقِ، فَإِنَّا قَومٌ لَا نَنظُرُ فِی أَدبَارِ النِّسَاءِ . [۳۵۲]

حضرت شعیب گفت: م ! قوی بودن او را از برداشتن سنگ بزرگی از روی چاه ، فهمـیدی ؛ امّا از کجا معلوم کـه امـین هست ؟ عرض کرد: پدر جان ! من جلوتر از او مـی آمدم . وی گفت : سر من بیـا و اگر گمراه شدم ، مرا بـه مسیر راه راهنمایی کن ؛ چون ما قومـی هستیم کـه پشت سر بانوان ، نگاه نمـی کنیم .

استکمال عقل

عقل درون وجود فرد ، راهنمایی بـه سوی هنجارها و بازداشتن از روی آوردن بـه نابه هنجاری ها را بـه عهده دارد . هرقدر عقل ، کامل تر شود و توانایی اش درون درک مسائل و ارزیـابی عملکردها بیشتر گردد ، بهتر مـی تواند درون برابر انگیزه های ، مقاومت کند و تحت سیطره آنـها درنیـاید ؛ بلکه هواهای نفسانی را تعدیل نماید و تحت نفوذ و هدایت خود، جهت دهی مطلوبی به منظور آنـها داشته باشد. بـه عبارت دیگر ، هرچه عقل ، توانمندتر ، نقش خود را ایفا کند، تهاجم هواهای نفسانی ، ضعیف تر مـی گردد. امام علی علیـه السلام فرمود : إِذا کَمَلَ العَقلُ نَقَصَت الشَّهوَهُ . [۳۵۳]

هنگامـی کـه عقل ، کامل و توانمند مـی گردد ، و مـیل ، فروکش مـی کند . کمال عقلی ، باعث مـی شود کـه فرد ، درون ارزیـابی هایش ، بـه بی ارزشی امـیال شـهوی توجّه کند و محرّکی به منظور انجام آنـها نداشته باشد . از این رو ، امام علی علیـه السلام مـی فرماید : مَن کَمَلَ عَقلُهُ استَهَانَ بِالشَّهَوَاتِ .[۳۵۴]

کسی کـه عقلش بـه تدریج کامل مـی شود ، بـه امـیال و خواسته های شـهوی ، بی توجه مـی گردد. از آن جا کـه عقل ، با تدبیر و بر اساس حکمت ، ارزیـابی خود را از رفتارها انجام مـی دهد ، لذا افعالی کـه نتیجه حکیمانـه داشته باشند ، مـی پذیرد و افراط کاری ها و نابه هنجاری هایی را کـه جز آسیب و آفت، ثمره دیگری ندارند ، کنار مـی زند. امام علی علیـه السلام فعّالیت و ارزیـابی عقل را حکمت دانسته ، مـی فرماید : کُلَّمَا قَوِیَتِ الحِکمَهُ ضَعُفَتِ الشَّهوَهُ . [۳۵۵]

هر گاه حکمت [ دری ] قوّت یـابد ، ، ضعیف مـی شود . هرگاه حکمت و ارزیـابی فرد ، قوی و توانمندانـه انجام شود ، مـیل شـهوی او آن قدر ضعیف و سست مـی گردد کـه نمـی تواند باعث انجام شدن رفتارهای انحرافی درون فرد بشود . از نشانگان استکمال عقل و ارزیـابی حکیمانـه، توجّه بـه لذّت محدود و زود گذر درون نابه هنجاری های و آفات مترتّب بر آن هست که تاریخ از آن حکایت دارد . امام علی علیـه السلام با توجّه بـه زوال لذّات، اندیشـه درون مورد آن را از شیوه های بازدارنده امـیال شـهوی درون انسان مـی داند و مـی فرماید : اذکُر مَعَ کُلِّ لَذَّهٍ زَوَالَهَا ... فَإِنَّ ذَلِکَ ... أَنفَی لِلشَّهوَهِ . [۳۵۶]

به یـاد آور محدودیت و نابودی لذّت شـهوی را کـه این توجّه ، باعث نفی محرّک بودن درون فرد مـی گردد. امام باقر علیـه السلام نیز با اشاره بـه نقش تقوا درون سلامت روانی آدمـی مـی فرماید : أُوصِیکَ بِتَقوَی اللّهِ فَإِنَّ فِیـهَا السَّلَامَهَ مِنَ التَّلَفِ... یَقِی بِالتَّقوَی عَنِ العَبدِ مَا عَزَبَ عَنـهُ عَقلُهُ وَ یُجلِی بِالتَّقوَی عَنـهُ عَمّاهُ وَ جَهلَهُ ... فَازَ الصَّابِرُونَ ... نَبَذُوا طُغیَانَهُم مِنَ الإِیرَادِ بِالشَّهَوَاتِ لِمَا بَلَغَهُم فِی الکِتَابِ مِنَ المَثُلَاتِ . [۳۵۷]

شما را بـه تقوای الهی توصیـه مـی کنم ؛ زیرا تقوا ، باعث سلامت فرد از آسیب است.

تقوا، فرد را از آنچه درون ابتدا ، عقل از آن غفلت مـی کرده ، حفظ مـی کند و کوری و نادانی او ، بـه کشف حقیقت تبدیل مـی شود. افرادی کـه در برابر خواهش های نفسانی مقاومت مـی کنند و ارزیـابی از آنـها دارند، سرکشی امـیال را با تفکّر درون عبرت ها و آنچه از گذشتگان بـه آنـها رسیده، از مـیان برمـی دارند.

توجّه بـه همسر و استمداد از خدا

از اموری کـه لازم هست فرد به منظور پیشگیری از تأثیر محرّکات و کشش بـه سوی رفتارهای نابه هنجار ، انجام دهد ، این هست که اگر دارای همسر هست ، بـه او بنگرد و زیبایی هایش را مشاهده کند و توجّه کند کـه آنچه مثلاً دیگر زنان دارند، همسر او نیز دارد . از این راه ، فشار محرّک ، بر فرد کاهش مـی یـابد و انگیزه روانی به منظور کاهش بـه سوی رفتار نابه هنجار ، ضعیف مـی گردد و فرد مـی تواند خود را از آلوده شدن بـه انحرافات ، مصون نگه دارد.

اگری همسر ندارد ، روی آوردن بـه دعا و نماز و کمک از خداوند به منظور فراهم سازی زمـینـه ازدواج، موقعیت روانی عاطفی نسبت بـه خداوند برایش پدید مـی آورد . از این طریق ، تأثیر فشار محرّک درون او ضعیف مـی گردد ، فرد مـی تواند خود را درون مقابل محرّکات مقاوم نماید و در خود ، مصونیت ایجاد کند .

امام علی علیـه السلام درون این خصوص مـی فرماید : إِذَا رَأَی أَحدُکُم امرَأَهً تُعجِبُهُ فَلیَأتِ أَهلَهُ، فَإِنَّ عِندَ أَهلِهِ مِثلَ مَا رَأَی، فَلَا یَجعَلَنَّ لِلشَّیطَانِ عَلَی قَلبِهِ سَبِیلاً لِیَصرِف بَصَرَهُ عَنـهَا. فَإِذَا لَم یَکُن لَهُ زَوجَهُ فَلیُصَلِّ رَکعَتَینِ وَ یَحمَدُ اللّهَ کَثِیراً وَلیُصَلِّ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیـه و آله ثُمَّ یَسأَلُ اللّهَ مِن فَضلِهِ فَإِنَّهُ یُنتِجُ لَهُ مِن رَأفَتِهِ مَا یُغنِیـهِ . [۳۵۸]

هنگامـی کـه یکی از شما مردان ، زنی را دید کـه جذب نگاه بـه او شد، متوجّه همسر خود شود و بداند آنچه را کـه دیده ، زنش نیز داراست .

پس شیطان را بـه دل خود راه ندهد و چشم بـه آن زن ندوزد ؛ امّا اگر مرد ، همسر ندارد ، برود دو رکعت نماز بخواند و حمد خدای را بسیـار بـه جای آورد و بر پیـامبر صلی الله علیـه و آله صلوات بفرستد و از خداوند بخواهد کـه به فضل و رحمت خویش ، او را بی نیـاز گرداند . همانا خداوند بـه رحمت خود ، آرزوی او را برآورده خواهد کرد. امام صادق علیـه السلام همـین مضمون را از رسول خدا صلی الله علیـه و آله نقل مـی کند کـه فرمود : إِذَا نَظَرَ أَحدُکُم إِلَی المَرأَهِ الحَسنَاءِ فَلیَأتِ أَهلَهُ، فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثلَ الَّذِی مَعَ تِلکَ. فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللّهِ فَإِن لَم یَکُن لَهُ أَهلٌ فَمَا یَصنَعُ قَالَ فَلیَرفَع نَظَرَهُ إِلَی السَّمَاءِ وَ لیُرَاقِبهُ وَ لیَسألهُ مِن فَضلِهِ . [۳۵۹] وقتی یکی از شما ، زن زیبایی را دید ، بـه نزد همسرش برود ؛ زیرا آنچه آن زن دارد ، همسرش هم از آن برخوردار است. مردی بلند شد و پرسید: ای رسول خدا! اگر فردی همسر ندارد ، چه کار کند ؟ پیـامبر فرمود: سرش را بـه طرف آسمان بلند کند (و دعا نماید) و به نگاهش ادامـه ندهد ؛ بلکه مراقب خود باشد و برای موفّقیت درون خودداری از نگاه بـه نامحرم ، از فضل پروردگار کمک بطلبد.

مشارطه و محاسبه

از جمله مراقبه های فردی ، این هست که اگری نمـی تواند درون برابر تمایلات انحراف ، خویشتندار باشد، به منظور پیشگیری از کشیده شدن بـه سوی آنـها، با خود و خدا عهد و پیمان ببندد و شرط کند کـه آلوده نشود و در صورتی کـه گامـی بـه سوی نابه هنجاری ها برداشت، جریمـه ای بپردازد و هرچند وقت یک بار ، عملکردهای خود را محاسبه کند و به ارزیـابی آنـها بپردازد که تا مبادا غفلت از شرط و پیمان ، او را از پایبندی بـه تعهّدش باز دارد ! درون توضیح این مطلب ، بـه جملاتی (البته با اندک تغییر عبارتی) از بنیـانگذار جمـهوری اسلامـی ایران حضرت امام خمـینی رحمـه الله اشاره مـی شود.

مشارطه ، آن هست که درون اوّل روز ، مثلاً با خود شرط کند کـه امروز برخلاف فرموده خداوند تبارک و تعالی رفتار نکند و این مطلب را تصمـیم بگیرد و معلوم هست که یک روز خلاف ن ، امری هست خیلی سهل، و انسان مـی تواند بـه آسانی از عهده آن برآید.

سپس خطاب بـه فردی کـه مـی خواهد مراقبه انجام دهد، توصیـه مـی کند: تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما و ببین چه قدر سهل است. ممکن هست شیطان و جنود آن ملعون، این امر را بر تو بزرگْ نمایش دهند ؛ ولی این از تلبیسات(رقیب های) آن ملعون هست .

او را از روی واقع و قلب ، لعن کن و اوهام باطله را از قلبت بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن وقت موفّق خواهی شد ! حتما مراقب باشی کـه در تمام مدّت ، متوجّه عملِ بـه شرط باشی و خود را ملزم بدانی بـه عمل بـه آن . اگر خدای نخواسته ، درون دلت افتاد کـه امری را مرتکب شوی کـه خلاف فرموده خداست ، بدان کـه این از شیطان و جنود اوست کـه مـی خواهند تو را از شرطی کـه کردی باز دارند . بـه آنـها لعنت کن و از شرّ آنـها بـه خداوند ، پناه ببر و آن خیـال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو کـه من امروز با خود شرط کردم کـه خلاف فرمان خداوند تعالی ، کاری را نکنم .

ولی نعمت من، سال های دراز هست که بـه من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و لطف هایی کرده کـه اگر که تا ابد خدمت او کنم ، از عهده یکی از آنـها برنمـی آیم . سزاوار نیست یک شرط جزئی را وفا نکنم. امـید هست که إن شاءاللّه بتواند شیطان را طرد کند و از انجام گناه ، منصرف شود.

در ادامـه ، امام خمـینی رحمـه الله ضمن اشاره بـه این کـه مراقبه با هیچ یک از کارهای فرد (از قبیل کار و سفر و تحصیل و ... ) منافات ندارد ، بـه مرحله «محاسبه» مـی پردازد و مـی نویسد: حتما به همـین حال باشی و شب بـه محاسبه بپردازی . محاسبه ، عبارت هست از این کـه حساب نفس را بکشی ، درون این شرطی کـه با خدای خود کردی کـه آیـا بـه جا آوردی و با ولی نعمت خود درون این معامله جزئی ، خیـانت نکردی ؟ اگر درست وفا کردی ، شکر خدا کن درون این توفیق و بدان کـه یک قدم پیش رفتی و موجب نظر الهی ، بـه خود شدی و خداوند ، إن شاءاللّه کـه تو را راهنمایی مـی کند و تو را درون پیشرفت امور دنیـا و آخرت موفّق مـی نماید و بدان کار ، فردا به منظور تو آسان تر خواهد شد.

چندی بـه این عمل مواظبت کن، امـید هست برای تو ملکه گردد ، بـه طوری کـه از به منظور تو خیلی سهل و آسان شود ؛ بلکه آن وقت از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصی درون همـین عالم، لذّت مـی بری . با این کـه دنیـا ، جهان پاداش و جزا نیست ؛ لذّت مـی بری و لطف الهی اثر مـی کند و تو را متلذّذ مـی نماید . [۳۶۰]

در احادیث بسیـاری ، بـه مواظبت از عملکرد خویش امر شده که تا با حسابرسی و ارزیـابی نسبت بـه آنچه انجام گرفته و با مراقبت پی درون پی ، تعهّدات شرعی فرد با خدا و خودش عملی گردد و فرد ، بـه نابه هنجاری ها روی نیـاورد . رسول اکرم مـی فرماید : لَذِکرُ اللّهِ بِالغُدُوِّ وَ الآصَالِ خَیرٌ مِن حَطمِ السُّیُوفِ فِی سَبِیلِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَعنِی مَن ذَکَرَ اللّهَ بِالغُدُوِّ تَذَکَّرَ مَا کَانَ مِنـهُ فِی لَیلِهِ مِن سُوءِ عَمَلِهِ وَ استَغفَرَ اللّهَ وَ تَابَ إِلَیـهِ انتَشَرَ وَ قَد حُطَّت سَیِّئَاتُهُ و غُفِرَت ذُنُوبُهُ وَ مَن ذَکَرَ اللّهَ بِالآصَالِ وَ هِیَ العَشِیَّاتِ وَ رَاجَعَ نَفسَهُ فِیمَا کَانَ مِنـهُ یَومَهُ ذَلِکَ مِن سَرَفِهِ عَلَی نَفسِهِ وَ إِضَاعَتِهِ لِأَمرِ رَبِّهِ فَذَکَرَ اللّهَ وَ استَغفَرَ اللّهَ تَعَالَی وَ أَنَابَ رَاحَ إِلَی أَهلِهِ وَ قَد غُفِرتَ لَهُ ذُنُوبُهُ . [۳۶۱]

صبح و شام درون یـاد خدا بودن ، بهتر از این هست که شمشیرها به منظور جهاد درون راه خداوند عزّ و جلّ شکسته شود. یعنی آن کـه اوّل صبح با یـاد خدا ، حساب نفس خود را مـی رسد و به خاطر مـی آورد کارهای بدی را کـه در شب انجام داده، از خدا آمرزش مـی خواهد و توبه مـی کند.

صبح کـه از منزل خارج مـی شود و به دنبال پیکار روزانـه اش مـی رود، گناهانش ریخته و تخلّفاتش بخشیده شده است.ی کـه اوّل شب ، خدا را بـه یـاد مـی آورد و برای حسابرسی، بـه نفس خود مراجعه مـی کند و متوجّه مـی گردد کـه امروز ، بر خود ستم روا داشته و از فرمان الهی سرپیچی نموده هست ، ذکر حق مـی گوید و از پیشگاه الهی ، طلب آمرزش مـی کند . سپس بـه نزد خانواده خود مـی رود ، درون حالی کـه گناهانش بخشیده شده اند . همچنین حضرت موسی علیـه السلام فرموده است : لَیسَ مِنَّا مَن لَم یُحاسِب نَفسَهُ کُلَّ یَومٍ . [۳۶۲]

از ما نیست آن کـه همـه روزه ، بـه حساب نفس خود رسیدگی نکند.

نیز امام صادق علیـه السلام درون سفارشی بـه عبد اللّه بن جُندب مـی فرماید : یَابنَ جُندَبٍ حَقٌّ عَلَی کُلِّ مُسلِمٍ یَعرِفُنَا أَن یَعرِضَ عَمَلَهُ فِی کُلِّ یَومٍ وَ لَیلَهٍ عَلَی نَفسِهِ فَیَکُونَ مُحَاسِبَ نَفسِهِ فَإِن رَأَی حَسَنَهً استَزَادَ مِنـهَا وَ إِن رَأَی سَیِّئَهً استَغفَرَ مِنـهَا لِئَلَا یَخزَی یَومَ القِیَامَهِ . [۳۶۳] ای پسر جندب ! هر مسلمانی کـه به مقام ا معصوم علیـهم السلام معرفت دارد ، شایسته هست که هر روز و هر شب ، اعمال خود را بـه نفس خویش عرضه کند و خود، حسابگر نفس خویشتن باشد. اگر درون کارهایی کـه انجام داده ، خوبی مشاهده کرد ، درون افزایش آن بکوشد و اگر بدی دید ، از پیشگاه الهی ، طلب آمرزش نماید که تا در قیـامت ، دچار ذلّت و خواری نشود .

پرهیز از چشم چرانی

اشاره

از جمله مراقبه های فردی ، این هست که حتما از نگاه بـه نامحرم و آنچه فرد را تحریک مـی کند، پرهیز کرد ؛ چون چشم چرانی ، نابه هنجاری خطرناکی هست که زمـینـه نابه هنجاری های دیگری را نیز فراهم مـی سازد و یکی از انحرافات مبتلا بـه جامعه ماست. بـه همـین دلیل ، لازم هست که فنون این مراقبه و چگونگی راهبردهای روان شناختی آن ، بـه تفصیل بحث شود. نقش این نوع مراقبه درون پیشگیری از ابتلا بـه نابه هنجاری های دیگر ، از آن جهت هست که تقریباً همـه نابه هنجاری های ، با این نابه هنجاری آغاز مـی شود . لذا از ریشـه حتما پیشگیری شود. امام علی علیـه السلام درون نقش اساسی این مراقبه مـی فرماید : نَعَم صَارِفُ الشَّهَوَاتِ غَضّ الأَبصَارِ . [۳۶۴]

فروبستن چشم ، بازدارنده خوبی هست از خواسته ها و امـیال شـهوی. درون اهمّیت مراقبت از نگاه حرام و نقش ارزشمند آن درون پیشگیری از نابه هنجاری ها ، امام علی علیـه السلام بیـانات فراوانی دارد : آن را کمال و ناشی از مروّت و مردانگی فرد مـی داند ، دارای ارزش عبادت و بالاترین ورع خوانده هست و به منظور آن ، آثار فراوانی چون : آرامش قلبی ، کاهش تأسّف ها و امنیت از تباهی ها قائل شده و مـی فرماید : غَضُّ الطَّرفِ مِن کَمَالِ الظَّرفِ . [۳۶۵]

فروبستن نگاه از حرام، از کمال و تعالی ظرفیت وجودی آدمـی ناشی مـی شود. غَضُّ الطَّرفِ مِنَ المُرُوَّهِ . [۳۶۶]

کنترل چشم ، از مروّت و مردانگی سرچشمـه مـی گیرد . غَضُّ الطَّرفِ عَن مَحَارِمِ اللّهِ سُبحَانَهُ أَفضَلُ عِبَادَهٍ . [۳۶۷]

چشم پوشی از محارم خدای سبحان ، بالاترین عبادت است. غَضُّ الطَّرفِ مِن أَفضَلِ الوَرَعِ . [۳۶۸]

چشم پوشی از گناه ، برترین مصداق خودکنترلی ورع و تقواست. مَن غَضَّ طَرفَهُ أرَاحَ قَلبَهُ . [۳۶۹]

کسی کـه ، از محارم ، چشم فرو مـی بندد ، دلش راحت هست . مَن غَضَّ طَرفَهُ قَلَّ أَسَفَهُ وَ أَمِنَ تَلَفَهُ . [۳۷۰]

کسی کـه از محارم الهی چشم فرو مـی بندد ، تأسفش نسبت بـه ندانم کاری هایش کاهش مـی یـابد و از تلف شدن نیرویش مصون است. با توجّه بـه اهمـیت زیـاد این شیوه و نقش کلیدی و ریشـه ای آن درون بازدارندگی از نابه هنجاری های هست که با تفصیل بیشتر ، بـه آن مـی پردازیم و فنون زمـینـه سازی این شیوه را نیز تبیین مـی کنیم :

یک . توجّه بـه مسئولیت چشم

توجّه فرد بـه این نکته ، ضروری هست که : چشم ، نعمتی از نعمت های الهی هست که به منظور کارکردهای خاصی آفریده شده وهرگونـه بهره برداری از آن حتما مطابق با ضوابط الهی باشد و برخلاف رضایت خداوند ، نباید آن را بـه کار گرفت . چشم ، از اعضای مـهم آدمـی هست که عملکردش درون قیـامت ، مورد سؤال قرار مـی گیرد.

امام صادق علیـه السلام درون مفهوم آیـه : «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئولًا» [۳۷۱] فرمود : یسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إلیـه و الفؤاد عمّا عقد علیـه . [۳۷۲]

از گوش مـی پرسند که : بـه چه گوش دادی ؟ و از چشم سؤال مـی شود که : بـه چه نگاه کردی ؟ و از دل سؤال مـی شود که : بـه چه چیزی دلبسته شدی ؟ی خدمت امام صادق علیـه السلام رسید و عرض کرد: من همسایـه ای دارم کـه کنیزان خواننده دارد .

آنـها مـی خوانند و مـی نوازند و من گاهی کـه برای قضای حاجت ، بـه دستشویی مـی روم، نشستن خود را طولانی تر مـی کنم که تا نغمـه های آنـها را بشنوم ، درون حالی کـه برای چنین منظوری نرفته ام . امام صادق علیـه السلام این آیـه را تلاوت فرمود : «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئولًا . [۳۷۳]

گوش و چشم و قلب ، همگی آنـها مسئول اند» . مرد عرض کرد : گویـا هرگز این آیـه را از هیچ نـه عرب و نـه عجم ، نشنیده بودم و من اکنون این کار را ترک مـی گویم و به درگاه خدا توبه مـی کنم. ۴ از آن جا کـه چشم چرانی ، یک نوع بیماری روانی است، نجات از آن ، بـه اراده ای محکم و قوی نیـازمند است. انسان ، نیـاز دارد کـه مدام ، موعظه ها را بـه او یـادآوری کرد. شخصی بـه خدمت امام حسن علیـه السلام وارد شد و عرض کرد : من انسان گناه کاری هستم .

صبرم بر گناهم تمام شده هست ، مرا راهنمایی کن . امام حسن علیـه السلام فرمود : افعَل خَمسَهَ أَشیَاءَ وَ أَذنِب مَا شِئتَ فَأَوَّلُ ذَلِکَ لاَ تَأکُل رِزقَ اللّهِ وَ أَذنِب مَا شِئتَ وَ الثَّانِی اخرُج مِن وَلَایَهِ اللّهِ وَ أَذنِب مَا شِئتَ وَ الثَّالِثُ اطلُب مَوضِعا لَا یَرَاکَ اللّهُ وَ أَذنِب مَا شِئتَ وَ الرَّابِعُ إِذَا جَاءَ مَلَکُ المَوتِ لِیَقبِض رُوحَکَ فَادفَعهُ عَن نَفسِکَ وَ أَذنِب مَا شِئتَ وَ الخَامِسُ إِذَا أَدخَلَکَ مَا لِکٌ فِی النَّارِ فَلَا تَدخُل فِی النَّارِ وَ أَذنِب مَا شِئتَ . (۱)

پنج چیز را انجام دهید ، بعد هر کاری کـه مـی خواهید انجام دهید :

اوّل ، از روزی خداوند نخور و بعد هر کاری مـی خواهی انجام بده ؛

دوم ، از ولایت خداوند خارج شو و بعد هر کاری مـی خواهی انجام بده ؛

سوم ، به منظور گناه ، جایی را انتخاب کن کـه خداوند نبیند و بعد هر کاری مـی خواهی انجام بده ؛

چهارم ، بـه ملک الموت ، اجازه نده کـه جانت را بگیرد و بعد هر کاری مـی خواهی انجام بده ؛

پنجم ، از دست مالکان جهنّم خلاص شو و به جهنّم نرو ، و بعد هر کاری دلت مـی خواهد انجام بده .

شخص چشم چران نیز حتما بداند کـه اگر بخواهد بـه ناموس مردم نگاه کند و این عضو را درون مسیر انحراف ببرد ، حتما با خودش شرط کند کـه از نعمت های خداوند استفاده نکند ، از روزی الهی ارتزاق نکند و از ولایت او خارج شود ، بعد بـه گناهش ادامـه دهد ؛ امّا خوب مـی داند کـه این کارها شدنی ، نیستند ؛ چون هر جا کـه برود ، مطابق آیـه : «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» ، [۳۷۴] خداوند و رسول خدا و مؤمنان خاص ، او را مـی بینند.

در صورت حضور ملک الموت ، لحظه ای اجازه تأخیر نمـی توان گرفت . درون قیـامت نیز درون صورت جهنّمـی بودن ، نمـی توان از چنگ سربازان جهنّم فرار کرد. بعد شایسته هست که انسان ، با درنظر داشتن این دستور العمل و دچار نشدن بـه پیـامدهای دنیوی و اخروی آن، از چشم چرانی درون گذرد و از این عضو ، استفاده شایسته ببرد.

دو . توجّه بـه پلیدی عمل

یکی از روش هایی کـه مـی توان بـه کمک آن ، از چشم چرانی پیشگیری کرد و شخصی را کـه به این کار عادت کرده ، درمان نمود ، آگاهی نسبت بـه زشتی و حقیقت این عمل است. امام صادق علیـه السلام این عمل زشت را نوعی زنا خوانده ، مـی فرماید : مَا مِن عُضوٍ إِلَا وَ هُوَ یُصِیبُ حَظَّاً مِنَ الزِّنَا ، فَزِنَا العَینَینِ النَّظَرُ وَ زِنَا الفَمِ القُبلَهُ وَ زِنَا الیَدَینِ اللَّمسُ ، صَدَّقَ الفَرجُ ذَلِکَ أَو کَذَّبَ . [۳۷۵]

هیچ عضوی نیست ، مگر آن کـه بهره ای از زنا دارد . زنای چشم ، نگاه حرام و زنای دهان، بوسیدن حرام و زنای دست، لمس حرام هست ، چه بـه زنای فرج بینجامد و چه نینجامد . از پیـامبر اکرم صلی الله علیـه و آله نیز روایت شده کـه فرمود : لِکُلِّ عُضوٍ مِن ابنِ آدَمَ حَظٌّ مِنَ الزِّنَا فَالعَینُ زِنَاهُ النَّظَرُ وَ اللِّسَانُ زِنَاهُ الکَلَامُ ... . [۳۷۶]

برای هر عضوی از انسان ، حظّی از زنا وجود دارد : زنای چشم، نگاه حرام و زنای گوش، گوش بـه حرام و زنای زبان، کلام حرام است. از این رو انسان حتما بداند کـه این عمل، حرام و زنای نسبی هست و نباید بـه لذّت آنی و مجازی آن فریفته شود.

سه . درک حضور و آگاهی خدا

انسان حتما به این نکته توجّه کند کـه خداوند درون همـه حال ، از رفتارهای چشمـی و انگیزه های درونی او آگاه است. درون حقیقت ، اگر خود را درون محضر خدا ببیند ، حیـا مـی کند و به سراغ نابه هنجاری چشمـی نمـی رود ، بـه راحتی ، خود را آلوده گناه نمـی کند و اگر غفلتی از او سر زد ، زود توبه مـی کند. خداوند ، این توجّه را بـه افراد مـی دهد و مـی فرماید : «أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَی . [۳۷۷]

آیـا نمـی دانی کـه خداوند مـی بیند». «یَعْلَمُ خَآئِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ . [۳۷۸] خداوند از خیـانت چشم ها و آنچه درون دل ها پنـهان هست آگاه است». «قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ . [۳۷۹]

(ای پیـامبر !) بگو هر کاری را کـه مـی خواهید انجام دهید ؛ ولی بدانید کـه خداوند و پیـامبر و مؤمنان ، شما را مـی بینند». امام صادق علیـه السلام درون خصوص درمان چشم چرانی از این روش استفاده مـی کند و مـی فرماید : مَا اغتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثلِ مَا اغتَنَمَ بِغَضِّ البَصَرِ فَإِنَّ البَصَرَ لا یُغَضُّ عَن مَحَارِمِ اللّهِ إِلَا وَ قَد سَبَقَ إِلَی قَلبِهِ مُشَاهَدَهُ العَظَمَهِ وَ الجَلَالِ . [۳۸۰]

هیچ با چیزی چون چشم پوشیدن از نامحرم، خود را حفظ نکرده هست ؛ زیرا چشم های خود را بـه حرام های خدا باز نمـی دارد کـه قبلاً عظمت و جلال خداوند را درون دل خویش مشاهده کرده باشد. سپس امام اضافه مـی کنند : از امام علی علیـه السلام سؤال شد به منظور چشم پوشی از نگاه حرام ، از چه وسیله ای مـی توان کمک گرفت ؟

امام فرمود: بِالخُمُودِ تَحتَ سُلطَانِ المُطَّلِعِ عَلَی سِرِّکَ . [۳۸۱] با درون نظر گرفتن قدرت خداوند کـه از نـهان تو آگاه است.

چهار . یـادآوری مرگ و قیـامت

از جمله راه کارهایی کـه به عنوان پیشگیری و درمان چشم چرانی ، درون آموزه های اسلامـی ، بدان توصیـه شده ، عبارت هست از : «یـادآوری مرگ و قیـامت» . امام علی علیـه السلام درون وصف پاکان مـی فرماید : وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ أَبصَارَهُم ذِکرُ المَرجِعَ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُم خَوفُ المَحشَرِ . [۳۸۲] گروه اندکی باقی مانده اند کـه یـاد مرگ و قیـامت، چشم هایشان را بر همـه محارم الهی ، فروبسته، و ترس رستاخیز ، اشک هایشان را جاری ساخته هست .

پنج . برگرداندن چهره

برایی کـه اراده اش قوی نیست و تکنیک های مراقبه ای انفرادی ، درون او تأثیر ندارد و از چشم چرانی ، دست بر نمـی دارد، حتما دیگران بـه او کمک کنند که تا اقدام بـه این نابه هنجاری نکند . یکی از این کارها برگرداندن چهرهی هست که دارد بـه نامحرم نگاه مـی کند که تا دیگر بـه نگاه خود ادامـه ندهد .

در صورتی هم کـه تکرار کند ، او را تنبیـه کنند. از این روش ، موارد فراوانی از رسول اکرم صلی الله علیـه و آله و امـیر المؤمنین علیـه السلام نقل شده است. برخوردهای رسول خدا صلی الله علیـه و آله درون خصوص افرادی کـه نگاه آلوده داشته اند ، حائز اهمـیت است. پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون مقابل چشم چرانی افراد ، بی تفاوت نبود و در صورت مشاهده ، بـه آنان تذکّر مـی داد .

البته شرایط نـهی از منکر را رعایت مـی کرد و دلسوزانـه و با مـهربانی اقدام مـی کرد ، مانند این کـه خود را پسر برادر مـی خواند. درون این جا بـه عنوان نمونـه ، بـه چند برخورد پیـامبر صلی الله علیـه و آله اشاره مـی کنیم . ابن عباس مـی گوید : درون روز عرفه، شخصی کـه همراه پیـامبر صلی الله علیـه و آله بود، مـی گفت : جوانی، زنان را ورانداز مـی کرد و به آنان نظر مـی انداخت .

حضرت، صورت او را با دست مبارکش ، سر او ، از نگاه بـه زنان منصرف کرد . پیـامبر ، این کار را چندبار تکرار کرد ؛ امّا آن جوان ، همچنان نگاه مـی کرد . درون این هنگام ، پیـامبر صلی الله علیـه و آله بـه او فرمود : ابنَ أَخِی إِنَّ هَذَا یَومٌ مَن مَلَکَ فِیـهِ سَمعَهُ وَ بَصَرَهُ وَ لِسَانَهُ غُفِرَ لَهُ . [۳۸۳]

پسر برادرم ! این روز، روزی هست که حتما به گوش و چشم و زبان ، مالک شد که تا مورد مغفرت قرار گیرد.

از امام علی علیـه السلام نقل شده کـه فرمود : جَاءَتهُ امرَأَهٌ شَابَّهٌ مِن خَثعَمٍ فَقَالَت : إِنَّ أَبِی شَیخٌ کَبِیرٌ وَ قَد أَفنَدَ وَأَدرَکَتهُ فَرِیضَهُ اللّهِ فِی الحَجِّ وَ لَا یَستَطِیعَ أَدَائِهَا فَیَجزِی عَنـهُ أَن أُؤَدِّیـهَا عَنـهُ قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله : نَعَم وَ جَعَلَ یَصرِفُ وَجهَ الفَضلِ بنِ عَبَّاسٍ عَنـهَا ... قَالَ العَبَّاسُ : یَا رَسُولَ اللّهِ إِنِّی رَأیتُکَ تَصرفَ وَجهَ ابنَ أخِیکَ قَالَ : إِنِّی رَأَیتُ غُلَاماً وَ جَارِیَهً شَابَّهً فَخَشِیتُ عَلَیـهِمَا الشَّیطَانَ . [۳۸۴]

زن جوانی خدمت پیـامبر صلی الله علیـه و آله رسید و عرض کرد: پدرم پیرمردی هست که حج به منظور او واجب شده هست و او قدرت بر انجام آن ندارد آیـا من مـی توانم از طرف او انجام دهم ؟ پیـامبر فرمود: «بله» .

در این هنگام کـه فضل بن عباس بـه آن زن نگاه مـی کرد، صورت فضل بن عباس را از آن ، منصرف کرد. عباس گفت: یـا رسول اللّه ! به منظور چه، صورت برادرزاده ات را منصرف کردی ؟ پیـامبر فرمود: « و پسر جوانی را دیدم و ترسیدم کـه شیطان غلبه کند». نکته تربیتی ای کـه از این حدیث استفاده مـی شود ، این هست که هنگامـی کـه عباس پرسید چرا صورت پسرم را برگرداندی ، حضرت ، با صراحت نگفت کـه به نامحرم نگاه مـی کرد ؛ بلکه فرمود: جوان ، با پسر نامحرم جوان ، درون کنار هم باشد ، ترس این هست که شیطان ، آنـها را وسوسه کند.

از این رو ، این مـی تواند بـه نقش روش غیر مستقیم درون تربیت ، اشاره داشته باشد. درون روایت دیگر ، خود فضل بن عباس چنین نقل مـی کند : کُنتُ رَدِیفَ النَّبِیِّ صلی الله علیـه و آله حِینَ أَفَاضَ مِنَ المُزدَلِفَهِ وَ أَعرَابِیٌّ یُسَایِرُهُ وَ رِدفُهُ ابنَهٌ لَهُ حَسنَاءُ قَالَ الفَضلُ: فَجَعَلتُ أَنظُرُ إِلَیـهَا فَتَنَاوَلَ رَسُولُ اللّهِ صلی الله علیـه و آله بِوَجهِی یَصرِفنِی عَنـهُ . [۳۸۵]

همراه پیـامبر صلی الله علیـه و آله درون مزدلفه بودیم و شخص اعرابی ای ، همراه ش، درون سمت راست پیـامبر صلی الله علیـه و آله بود و هنگامـی کـه به او نگاه کردم، پیـامبر خدا صلی الله علیـه و آله صورت مرا از آن ، منصرف کرد .

تزویج با حور العین

امام علی علیـه السلام نیز اجازه نمـی دادی بـه زنان و ناموس دیگران ، با چشم خیـانت نگاه کند و افراد را از این عمل ، نـهی مـی کرد . روزی حضرت علی علیـه السلام مشغول طواف بود کـه مردی را درون حال طواف دید کـه به زنان نامحرم ، نگاه مـی کند. بعد از طواف ، آن مرد را بـه حضور طلبید و به عنوان تأدیب ، چند سیلی بـه صورت او زد. آن مرد ، درون حالی کـه صورتش را با دستش گرفته بود، با آه و ناله ای کـه مـی کرد ، بـه نزد عمر بن خطاب آمد و چنین شکایت کرد: ای امـیر مسلمانان ! علی علیـه السلام بـه صورتم سیلی زد ، حتما قصاص شود. عمر ، دستور داد علی علیـه السلام را حاضر د و به علی علیـه السلام گفت: چرا بـه این مرد سیلی زده ای ؟ حضرت علی علیـه السلام فرمود: «دیدم بـه زن نامحرم نگاه مـی کند». عمر بـه آن مرد گفت : چشم خداوند ، دیده و دست خداوند ، زده است. [۳۸۶]

شش . توجّه بـه آثار پرهیز از چشم چرانی
توجه بـه آثار مثبت و مطلوب پرهیز از چشم چرانی ، درون پیشگیری از ابتلا بـه آن ، مؤثّر است. وقتی انسان بداند مقابله با نفس و چشم پوشی از حرام ، آثار ارزشمند و بزرگی برایش بـه بار مـی آورد، سختی چشم پوشی از لذّت را به منظور رسیدن بـه لذات بالاتر، جامع تر و پایدارتر ، تحمّل مـی کند و به آسانی از آن لذّات پست مـی گذرد. درون زیر بـه برخی از آثار گران بهای چشم پوشی از حرام اشاره مـی کنیم:

تزویج با حور العینامام صادق علیـه السلام فرمود : مَن نَظَرَ إِلَی امرَأَهٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ إِلَی السَّمَاءِ أَو غَمَّضَ بَصَرَهُ لَم یَرتَدَّ إِلَیـهِ بَصَرُهُ حَتَّی یُزَوِّجَهُ اللّهُ مِنَ الحُورِ العِینِ . [۳۸۷]

هر نظرش بـه زن بیگانـه افتاد و او بـه آسمان نگاه کرد یـا چشم پوشی کرد و چشمش را از نگاه حرام بازداشت ، خداوند متعال ، او را با حورالعین تزویج مـی کند.

درک لذّت عبادت

درک لذّت عبادت مَا مِن مُسلِمٍ یَنظُرُ امرَأَهً أَوَّلَ رَمَقِهِ ثُمَّ یَغُضُّ بَصَرَهُ إِلَا أَحدَثَ اللّهُ تَعَالَی لَهُ عِبَادَهً یَجِدُ حَلَاوَتَهَا فِی قَلبِهِ . [۳۸۸]

هیچ مسلمانی نیست کـه چشمش بـه نامحرم بیفتد و سپس بـه خاطر خدا از آن ، درون پوشد ، مگر این کـه خداوند ، به منظور او توفیق عبادتی دهد کـه شیرینی آن را درون قلبش مـی یـابد. درون برخی از آموزه های اسلامـی ، آمده هست که ترک این عمل ، نـه تنـها موجب مـی شود کـه فرد ، شیرینی عبادت را بچشد، بلکه موجب خوش حالی او نیز مـی شود و در نتیجه ، توفیقات بعدی را بـه روی خود باز مـی کند. رسول خدا صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : أَنَّهُ قَالَ النَّظَرُ إِلَی مَحَاسِنِ النِّسَاءِ سَهمٌ مِن سِهَامِ إِبلِیسَ فَمَن تَرَکَهُ أَذَاقَهُ اللّهُ طَعمَ عِبَادَهٍ تَسُرُّهُ . [۳۸۹]نگاه بـه زیبایی های زنان، تیرهای شیطان هست که هر از این نگاه ها صرف نظر کند، خداوند مزّه عبادت را بـه او مـی چشاند کـه این مایـه شادمانی وی هست .

درک لذّت ایمان

امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : النَّظرَهُ سَهمٌ مِن سِهَامِ إِبلِیسَ مَسمُومٌ مَن تَرَکَهَا للّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا لِغَیرِهِ أَعقَبَهُ اللّهُ إِیمَاناً یَجِدُ طَعمَهُ . [۳۹۰] نگاه بـه زن بیگانـه، تیری هست از تیرهای زهرآلود شیطان . هر کـه به جهت رضای خداوند ، نگاه حرام را ترک کند، خداوند ، بـه او ، شیرینی ایمان را مـی چشاند .

گاهی اوقات ، انسان ، رفتار نابه هنجار را ترک مـی کند ، امّا نـه بـه خاطر خداوند و نـه به منظور تقرّب و سعادت ؛ بلکه بـه خاطر انگیزه های غیر الهی (مانند: ترس از دیگران، نداشتن موقعیّت، ریـاکاری ، خوب نشان خود بـه دیگران و گول زدن دیگران) . درست هست که این رفتار ، از آن جهت کـه مرتکب عمل زشت نشده ، خوب است، امّا آنچه تأثیر آن را دو چندان مـی کند، انگیزه آن عمل است. چنانچه درون حدیث فوق ، دستیـابی بـه ایمان و درک لذّت آن، از آثار ترک چشم چرانی بـه خاطر خدا بیـان شده است.

شـهود عظمت الهی

امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : مَا اغتَنَمَ أَحَدٌ بِمِثلِ مَا اغتَنَمَ بَغَضِّ البَصَرِ فَإِنَّ البَصَرَ لَا یُغَضُّ عَن مَحَارِمِ اللّهِ إِلَا وَ قَد سَبَقَ إِلَی قَلبِهِ مُشَاهَدَهُ العَظَمَهِ وَ الجَلَالِ . [۳۹۱] هیچ غنیمتی مانند آنچه را کـه از راه پوشیدن چشم از حرام ، بـه دست مـی آورد ، بـه دست نیـاورده هست و هرگاه چشم از حرام ، بسته شود، بـه مشاهده عظمت و جلال حق ، پیشی مـی گیرد. از این حدیث استفاده مـی شود کـه وقتی انسان ، چشم از حرام بپوشد، مـی تواند بـه دیدار انوار و عظمت الهی درون عالم ملکوت ، راه یـابد.

امان یـافتن از حسرت و هلاکت

حضرت علی علیـه السلام مـی فرماید : مَن غَضَّ طَرفَهٌ قَلَّ أَسَفُهُ وَ أَمِنَ تَلَفَهُ .[۳۹۲] هر دیده بپوشد، تأسّف و حرمتش کم مـی شود و از هلاکت ، درون امان هست .

آرامش دل

آرامش دلبرای هر فرد ، آرامش دل ، از همـه نعمت ها باارزش تر است. انسان مـی تواند از طریق آرامش و اطمـینان قلب ، بـه کمال خودش بیفزاید و کم کم ، بـه قرب الهی کـه هدف نـهایی هست برسد. درون تعالیم اسلامـی آمده ، آن کـه چشم های خود را از نگاه آلوده بپوشاند، آرامش دل را بـه دست مـی آورد . امام علی علیـه السلام مـی فرماید : مَن غَضَّ طَرفَهُ أرَاحَ قَلبَهُ . [۳۹۳] آن کـه دیده بپوشد، دلش را آسوده ساخته است.

تضمـین بهشت

شیخ صدوق از ابن بابویـه و او از پیـامبر صلی الله علیـه و آله روایت نمود کـه پیـامبر خدا صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : شما شش چیز را بـه من ضمانت کنید که تا من بهشت را به منظور شما ضامن باشم : ۱ . چون سخن مـی گویید، راست بگویید ؛ ۲ . چون وعده مـی کنید، بـه آن وفا نمایید ؛ ۳ . چون امانتی بـه شما مـی دهند، ارائه نمایید ؛ ۴ . فرج های خود را از حرام نگاه بدارید ؛ ۵ . چشم خود را از حرام محفوظ بدارید ؛ ۶ . دست خود را از لقمـه حرام بکشید. [۳۹۴]

مصونیت از زنا

یکی از رفتارهای نابه هنجار ، زناست کـه در آموزه های اسلامـی ، مورد نـهی قرار گرفته هست و پیـامدهای منفی دنیوی و اخروی به منظور آن بیـان شده هست و به منظور مصونیت از این پیـامدها حتما عوامل پیشگیری آن را شناخت و بدان عمل کرد. از جمله عوامل پیشگیری زنا، درون کلام معصومان علیـهم السلام «چشم پوشی از نگاه حرام» است. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : لَیسَ یَزنِی فَرجُکَ إِن غَضَضتَ طَرفَکَ . [۳۹۵] اگر چشم هایت را حفظ کنی، زنا نمـی کنی.

گریـان نبودن درون قیـامت

امام صادق علیـه السلام مـی فرماید : کُلُّ عَینٍ بَاکِیَهٌ یَومَ القِیَامَهِ إِلَا ثَلَاثَهٌ : عَینٌ غُضَّت عَن مَحَارِمِ اللّهِ وَ عَینٌ سَهَرَت فِی طَاعَهِ اللّهِ وَعَینٌ بَکَت فِی جَوفِ اللَّیلِ مِن خَشیَهِ اللّهِ . [۳۹۶]همـه چشم ها درون قیـامت گریـان اند ، جز سه چشم: چشمـی کـه از حرام پوشیده باشد، چشمـی کـه برای اطاعت الهی بیدار باشد و چشمـی کـه در دل شب ، از ترس خدا بگرید.

ه . توجّه بـه پیـامدهای نابه هنجاری های

اشاره

از شیوه های پیشگیری درون زمـینـه نابه هنجاری های ، توجّه بـه پیـامدهایی هست که به منظور فرد ، بـه بار مـی آورد. امام علی علیـه السلام با توجّه بـه این کـه هیچ مـیل و رفتار انحرافی ای نیست مگر آن کـه موجب آفات و آسیب هایی به منظور شخص و اجتماع مـی شود ، مـی فرماید : مَن تَسَرَّعَ إِلَی الشَّهَوَاتِ تَسَرَّعَ إِلَیـهِ الآفَاتُ . [۳۹۷]

کسی کـه به امـیال و رفتارهای مـی شتابد ، آفات و آسیب ها بـه سوی او شتاب مـی گیرند . درون احادیث ، آسیب ها و پیـامدهای زیـادی به منظور و رفتارهای نابه هنجار ، مطرح شده هست تا افراد ، با توجّه بـه آنـها ، بـه امـیال و رفتارهای شـهوی روی نیـاورند. توجّه بـه این آفات و نتایج منفی نابه هنجاری ها ، فطرت انسان را کـه از بدبختی و آسیب ها گریزان هست بیدار مـی سازد و باعث مـی شود کـه دست از آن نابه هنجاری بشوید و یـا لااقل ، آنـها را کاهش دهد . آسیب های نابه هنجاری ، زیـاد هست . درون این جا با توجّه بـه احادیث بـه بخشی از آنـها اشاره مـی کنیم .

آسیب های شخصیتی

کسی کـه از هواهای نفسانی اش تبعیت مـی کند و به رفتارهای نابه هنجار ، روی مـی آورد، شخصیت انسانی و معنوی خود را از دست مـی دهد و احساس پستی و رذالت ، جایگزین آن مـی شود ، خود را بـه امـیال حیوانی ، وابسته مـی داند و هویّت مطلوبی به منظور خویش نمـی یـابد. چنین شخصی ، تعارض درونی ، او را فرا مـی گیرد وحدت و انسجام شخصیت درون خود نمـی یـابد ، عزّت و ارزشمندی خود را نمـی پذیرد ، خود را درون منجلاب گناه و معصیت پروردگار ، غوطه ور مـی بیند ، آینده درخشانی به منظور خود تصویر نمـی کند و به آینده و رشد و پیشرفت خود ، امـیدی ندارد. امام علی علیـه السلام با توجّه بـه ارتباط عاملیِ پیروی از هواهای نفسانی ، با پستی و بی شخصیتی فرد ، مـی فرماید : مَن اَتبَعَ هَوَاهُ أَردَی نَفسَهُ . [۳۹۸]

کسی کـه از هواهای نابه هنجار پیروی مـی کند ، خودش را بـه پستی و بی شخصیتی کشانده است. نیز مـی فرماید : أزرَی بِنَفسِهِ مَن مَلَکَتهُ الشَّهوَهُ، وَ استَعبَدَتهُ المَطَامِعُ . [۳۹۹]

کسی کـه بر او تسلّط یـافته ، خودش را بـه پستی انداخته و حرص و ولع ، او را بـه بند کشیده است.

همچنین مـی فرماید : مَن مَلَکَتهُ نَفسُهُ ذَلَّ قَدرُهُ . [۴۰۰]ی کـه هوای نفسش او را تسخیر کرده ، قدر و منزلت خویش را بـه ذلّت تبدیل کرده است. ایشان با اشاره بـه مروّت (به عنوان یکی از جنبه های شخصیت آدمـی و آسیب پذیری آن ، درون روند رانی، مـی فرماید : زِیَادَهُ الشَّهوَهِ تَزرِیِ بِالمُرُوءَهِ . [۴۰۱] زیـاده روی درون رفتار شـهوی و ، مروّت را درون فرد از بین مـی برد.

آسیب های شناختی و نگرشی

پرداختن بـه نابه هنجاری های و های انحرافی ، پیـامدهای زیـادی دارد : ذهن آدمـی را مشغول مـی سازد ، پراکندگی ذهنی ایجاد مـی کند ، توانایی ادراک حقایق را کاهش مـی دهد ، انگیزه پرداختن بـه مسائل علمـی را از بین مـی برد و از شناخت واقعیّات هستی، فلسفه زندگی، قدر و منزلت آدمـی، جنبه های گوناگون شخصیت انسانی، ارزش های اخلاقی و معنوی، جلوگیری مـی کند . از این رو نسبت بـه مواردی چون : نظام آفرینش و اه آن، خدا، انسان، زندگی و مسائل ارزشی ، نگرشی ناصواب پیدا مـی کند و از حقیقتْ فاصله مـی گیرد. امام کاظم علیـه السلام با توجّه بـه تأثیرت منفی شـهوات درون کاستن کارایی عقل ، مـی فرماید: مَن سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَی ثَلَاثٍ فَکَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَی هَدمِ عَقلِهِ : مَن أَظلَمَ نُورَ تَفَکُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ، وَ مَحَا طَرَائِفَ حِکمَتِهِ بِفُضُولِ کَلَامِهِ، وَ أَطفَأَ نُورَ عِبرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفسِهِ، فَکَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَی هَدمِ عَقلِهِ، وَ مَن هَدَمَ عَقلَهُ أَفسَدَ عَلَیـهِ دِینَهُ وَ دُنیَاهُ . [۴۰۲]

کسی کـه سه چیز را بر سه چیز ، مسلّط کند ، بـه از بین بردن عقلش کمک کرده است:ی کـه با آرزوهای طول و دراز نور اندیشـه اش را بـه تاریکی مـی کشاند ؛ی با حرف های زیـادی و نسنجیده، نکات دقیق حکمتش را محو مـی نماید ؛ وی کـه با شـهوات و هواهای نفسانی، چراغ عبرت پذیر خود را خاموش مـی سازد . چنین فردی ، بـه ویرانی عقل و درایت خویش کمک کرده هست و بدین وسیله ، دین و دنیـای خود را تباه مـی کند. امام علی علیـه السلام با توجّه بـه این کـه عقل ، از طریق ضد خود (یعنی ) درون بند مـی شود و دیگر نمـی تواند نگرش صحیح بـه امور زندگی داشته باشد، مـی فرماید : الهَوَی ضِدُّ العَقلِ . [۴۰۳]

هوای نفسانی ، ضد عقل فعّالیت مـی کند . بـه تعبیر دیگر : آفَهُ العَقلِ الهَوَی . [۴۰۴]

هوای نفسانی ، آسیب رسان بـه عقل است. نیز فرمود: حَرَامٌ عَلَی کُلِّ عَقلٍ مَغلُولٍ بِالشَّهوَهِ أَن یَنتَفِعَ بِالحِکمَهِ . [۴۰۵]

بر هر عقلِ درون بند ، ممنوع هست که از حکمت و کشف حقیقت ، سودمند گردد. درون این حدیث ، ، بـه عنوان عامل مـهمّی کـه به کارایی و نقش ادراکی عقل (چه درون بعد نظری و چه درون بعد عملی و تشخیص خوبی ها و بدی ها) آسیب مـی رساند و مانع رشد علمـی فرد مـی گردد، اشاره شده است. این بیـان ، درون حدیث دیگری نیز تأیید مـی شود ، آن جا کـه فرمود : مَا أَصعَبُ عَلَی مَن استَعبَدَتهُ الشَّهَوَاتُ أَن یَکُونَ فَاضِلاً . [۴۰۶]

چه بسیـار دشوار استی کـه ها ، او را بـه بند کشیده اند ، بتواند بـه فضل علمـی نایل آید !

آسیب های معنوی

انحرافات ، از مصادیق بارز گناه اند . این نوع انحرافات ، نـه تنـها مانع رشد معنوی انسان اند ، بلکه بـه ایمان و پایـه های باور و نگرش دینی آدمـی و روابط او با خدا ، آسیب جدّی وارد مـی سازند. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : مَن وَافَقَ هَوَاهُ خَالَفَ رُشدَهُ . [۴۰۷]

کسی کـه با تمایلات انحرافی موافقت کند ، با رشد (همـه جانبه) خویش مخالفت کرده است. رسول اکرم صلی الله علیـه و آله با اشاره بـه مانع بودن به منظور رشد معنوی مـی فرماید : حَرَامٌ عَلَی کُلِّ قَلبٍ عَزِی بِالشَّهَوَاتِ أَن یَجُولَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ . [۴۰۸]

کسی کـه دلش با های انحرافی آرامش مـی یـابد ، از این کـه بتواند بـه رشد معنوی و ملکوت آسمان ها راه یـابد ، ممنوع هست . امام علی علیـه السلام بـه تأثیر رانی بر عدم برقراری رابطه عاطفی با خدا پرداخته ، مـی فرماید : لَیسَ فِی المَعَاصِی أَشَدُّ مِن اتِّبَاعِ الشَّهوَهِ فَلَا تَطِیعُوهَا فَیَشغَلُکُم عَنِ اللّهِ . [۴۰۹]

در بین گناهان، هیچ گناهی بـه مانند پیروی از ، شدیدترین تأثیرات منفی بر انسان را ندارد . بنا بر این ، از تمایلات تبعیت نکنید کـه شما را از ارتباط با خداوند ، باز مـی دارد . پیـامبر صلی الله علیـه و آله با توجّه بـه این کـه با گرایش بـه نابه هنجاری های ، نمـی توان بـه سوی مقام معنوی تقوا و ورع ، گام برداشت ، مـی فرماید : حَرَامٌ عَلَی کُلِّ قَلبٍ مُتَوَلِّهٍ بِالشَّهَوَاتِ أَن یَسکُنَهُ الوَرَعُ . [۴۱۰]

هر دلی کـه ها متولّی آن اند ، ورع و تقوا بـه آن راه ندارد .

امام علی علیـه السلام با اشاره بـه این کـه رانی ، تقوا را از بین مـی برد، مـی فرماید : لا یُفسِدُ التَّقوَی إِلَا غَلَبَهُ الشَّهوَهِ . [۴۱۱]

هیچ چیزی بـه مانند حاکمـیت بر روح آدمـی ، تقوای فرد را تباه نمـی سازد. مداومت بر رفتارهای نابه هنجار ، علاوه بر مانع تراشی بر رشد معنوی و ارتباط با خدا و عامل از بین بردن تقوا ، بـه تدریج ، دین داری و ایمان انسان را بـه خطر مـی اندازد و چه بسا ممکن هست که فرد را بـه کفر بکشاند. رسول اکرم صلی الله علیـه و آله درون این زمـینـه مـی فرماید : مَن کَانَ أَکثَرُ هَمِّهِ نَیلَ الشَّهَوَاتِ نُزِعَ مِن قَلبِهِ حَلَاوَهُ الإِیمَانِ . [۴۱۲]

کسی کـه بیشترین همّتش ، رسیدن بـه تمایلات شـهوی است، بـه تدریج ، شیرینی ایمان و دین داری ، از دل او کنده مـی شود. امام علی علیـه السلام نیز بـه همـین نکته اشاره مـی کند و مـی فرماید: طَاعَهُ الشَّهوَهِ تُفسِدُ الدِّینِ .[۴۱۳]

پیروی مستمر از ، پایـه های دینداری را درون فرد متزلزل مـی سازد. نیز آن را از عوامل مـهمّی کـه به کفر مـی انجامد ، بر مـی شمرد و مـی فرماید : أَرکَانُ الکُفرِ أَربَعَهٌ : الرَّغبَهُ ، وَ الرَّهبَهُ وَ الغَضَبُ وَ الشَّهوَهُ . [۴۱۴]

ارکان کفر ، چهار چیز است: علاقه بـه محرّمات، ترس از مددکاری درون راه دین، خشمگینی بـه دیگران و رانی .

پیـامدهای ناگوار

از جمله اموری کـه مـی تواند افراد را از انحرافات ، باز دارد و لااقل ارتکاب این انحرافات را کاهش دهد ، آگاه سازی از پیـامدهای ناگواری هست که این رفتارها درون زندگی دنیوی و اخروی آنـها بـه جای مـی گذارد و در بسیـاری موارد ، راه بازگشت را هم بـه روی انسان مـی بندد . درون احادیث ، بـه مجموعه ای از پیـامدهای دردناک ناشی از نابه هنجاری ، اشاره شده هست . درون بعضی از احادیث ، هلاکت و بدبختی بـه صورت کلی، پیـامد هواهای نفسانی ذکر شده ، آن جا کـه رسول اکرم صلی الله علیـه و آله مـی فرماید : إِنَّمَا هَلَاکَ النَّاسِ بِاتِّبَاعِ الهَوَی... . [۴۱۵] همانا هلاکت و بدبختی مردم ، بـه پیروی از هواهای نفسانی است. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : غَلَبَهُ الشَّهوَهِ تُبطِلُ العِصمَهَ وَ تُورِدُ الهَلَکَ . [۴۱۶]

حاکمـیت بر زندگی آدمـی ، مصونیت را از بین مـی برد و هلاکت و بدبختی را موجب مـی شود. علی بن اسباط ، از ا معصوم علیـهم السلام نقل مـی کند کـه فرموده اند : فِیمَا وَعَظَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِ عِیسَی علیـه السلام : یَا عِیسَی ... وَکُفَّ بَصَرَکَ عَمَّا لَا خَیرَ فِیـهِ فَکَم مِن نَاظِرٍ نَظرَهً قَد زَرَعَت فِی قَلبِهِ شَهوَهً وَ وَرَدَت بِهِ مَوارِدَ حِیَاضٍ الهَلَکَهِ . [۴۱۷]

خداوند درون ضمن موعظه حضرت عیسی علیـه السلام فرمود: ای عیسی ! ... جلوی چشمت را درون مقابل چیزهایی کـه خیری درون آن نیست ، بگیر. چه بسا بیننده ای کـه با یک بار نگاه آلوده ، ی درون دل او بکارد و او را بـه هلاکت بیندازد . درون برخی دیگر از احادیث ، بیماری ها و ناراحتی های جسمـی و روانی ، بـه عنوان پیـامد تمایلات شـهوی ، مطرح گردیده اند . امام علی علیـه السلام مـی فرماید : مَن لَم یُدَاوِ شَهوَتَهُ بِالتَّرکِ لَم یَزَل عَلِیلاً . [۴۱۸]

کسی کـه تمایلات نابه هنجار و رانی خود را با ترک آن درمان نکند، همـیشـه بیمار و دردمند خواهد بود.

و نیز فرمود : لَا خَیرَ فِی لَذَّهٍ تُوجِبُ نَدَماً وَ شَهوَهٍ تُعقِبُ أَلَماً . [۴۱۹]

در لذّتی کـه پشیمانی بـه بار مـی آورد و ی کـه پیـامدش درد و ناراحتی هست ، هیچ خیر و خوبی ای نیست . درون احادیث دیگری از جمله پیـامدهای رانی : سختی، درد، بدبویی ، عذاب، رسوایی و آبروریزی درون آخرت ، بیـان شده است. رسول اکرم مـی فرماید : ألَا وَإِنَّ النَّارَ سَهِلٌ بِشَهوَهٍ . [۴۲۰]

رانی ، زمـینـه ورود بـه آتش جهنم را تسهیل مـی کند. نیز درون مورد کیفیّت محشور شدن گروه هایی از مردم فرمود : وَ الَّذِینَ أَشَدُّ نَتناً مِنَ الجِیَفِ فَالَّذِینَ یَتَمَتَّعُونَ بِالشَّهَوَاتِ وَ اللَّذَّاتِ . [۴۲۱]

کسانی کـه غرق درون شـهوات و لذّات حرام اند، درون روز قیـامت ، با بوی بدی ، بدتر از بوی مردار ، محشور مـی شوند. امام علی علیـه السلام مـی فرماید : لَا تُوَازِی لَذَّهُ المَعصِیَهِ فُضُوحِ الآخِرَهِ وَ أَلِیمِ العُقُوبَاتِ . [۴۲۲]

هرگز لذّت معصیت و حرام ، با رسوایی و عقاب های دردناک آخرت ، مساوی نیست. درون حدیثی ، پیـامبر اسلام صلی الله علیـه و آله درون مورد آسیب ها و پیـامدهای یکی از نابه هنجاری ها مـی فرماید : فِی الزِّنا سِتُّ خِصَالٍ ، ثَلَاثٌ مِنـهَا فِی الدُّنیَا، وَ ثَلَاثٌ مِنـهَا فِی الآخِرَهِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الدُّنیَا فَیَذهَبُ بِالبَهَاءِ وَ یُعَجِّلُ الفَنَاءَ وَ یَقطَعُ الرِّزقَ وَأَمَّا الِّتِی فِی الآخِرَهِ : فَسُوءُ الحِسَابِ وَ سَخَطُ الرَّحمَانِ وَ الخُلُودُ فِی النَّارِ . [۴۲۳]

زنا ، شش اثر دارد : سه اثر درون دنیـا و سه اثر درون آخرت . آثاری کـه در دنیـا دارد ، این هست که آبروی انسان مـی رود ، مرگ ، زود فرا مـی رسد و روزی را کاهش مـی دهد ؛ امّا سه اثر درون آخرت این هست که حسابرسی ، سخت و دقیق انجام مـی پذیرد، خشم خداوند رحمان ، فرد را شامل مـی گردد و همـیشـه درون آتش خواهد بود. بنا بر این ، توجّه بـه پیـامدهای ناگوار دنیوی و اخرویِ نابه هنجاری های و یـادآوری آنـها ، درون روان افراد تأثیر مـی گذارد و آنـها را از این کـه بی پروا ، بـه رفتارهای نابه هنجار روی آورند ، بازمـی دارد .

فهرست منابع و مآخذ

۱ . احساسات و پاسخ های انسان ، مسترز جانسون ، ترجمـه : بهنام اوحدی ، اصفهان : نقش خورشید ، ۱۳۸۰ ش .

۲ . إحقاق الحق و إزهاق الباطل ، نور اللّه بن السیّد شریف الشوشتری (القاضی التستری) با تعلیقات : السید شـهاب الدین مرعشی ، قم : مکتبه آیـه اللّه المرعشی ، ۱۴۱۱ ق .

۳ . اختیـار معرفه الرجال (رجال الکشّی) ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) ، تصحیح : حسن مصطفوی ، مشـهد : دانشگاه مشـهد ، ۱۳۴۸ ش .

۴ . اخلاق از دیدگاه اسلام ، حمـید قاسمـی ، تهران : سازمان تبلیغات اسلامـی ، ۱۳۷۳ ش .

۵ . اخلاق درون اسلام و جهان غرب ، مرتضی مطهّری ، تهران : صدرا ، ۱۳۷۴ ش .

۶ . اخلاق و تربیت اسلامـی ، محمّد تقی رهبر و محمّد حسن رحیمـیان ، تهران : سمت ، ۱۳۷۷ ش .

۷ . إرشاد القلوب ، الحسن بن محمّد الدیلمـی ، تهران : مرکز نشر کتاب .

۸ . ازدواج ، مکتب انسان سازی ، رضا پاک نژاد ، تهران : یـاسر ، ۱۳۶۴ ش .

۹ . اسلام و تربیت ، ابراهیم امـینی ، تهران : انجمن اولیـا و مربیـان جمـهوری اسلامـی ایران ، ۱۳۶۷ ش .

۱۰ . اسلام و تربیت کودکان ، احمد بهشتی ، تهران : سازمان تبلیغات اسلامـی ، ۱۳۷۲ ش .

۱۱ . الإصابه فی تمـییز الصحابه ، أحمد بن علی العسقلانی (ابن حجر) ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود و علی محمّد معوّض ، بیروت : دار الکتب العلمـیّه ، ۱۴۱۵ ق .

۱۲ . اصول بهداشت روانی ، ابو القاسم حسینی ، مشـهد : دانشگاه علوم پزشکی مشـهد ، ۱۳۷۷ ش .

۱۳ . أعلام الدین فی صفات المؤمنین ، حسن بن محمّد الدیلمـی ، تحقیق : مؤسسه آل البیت ، قم : مؤسسه آل البیت ، ۱۴۰۸ ق .

۱۴ . البرهان فی تفسیر القرآن ، هاشم بن سلیمان البحرانی ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : مؤسسه البعثه ، ۱۴۱۵ ق .

۱۵. الجامع الصغیر فی أحادیث البشیر النذیر ، عبد الرحمان بن أبی بکر السیوطی ، بیروت : دار الفکر ، ۱۴۰۱ ق .

۱۶ . الجعفریـات ، محمّد بن محمّد بن الأشعث الکوفی ، تهران : مکتبه نینوی (طبع شده درون ضمن : قرب الإسناد) .

۱۷ . الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره ، یوسف بن أحمد البحرانی ، قم : مؤسسه نشر اسلامـی ، ۱۳۷۷ ش .

۱۸ . الخصال ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) ، تحقیق : علی اکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامـی ، ۱۴۰۳ ق .

۱۹ . الدراسات النفسانیـه عند العلماء المسلمـین ، محمّد عثمان النجاتی ، قاهره : دار الشروق ، ۱۳۱۴ ق .

۲۰ . الشفا : الإلهیـات ، ابن سینا ، قم : مکتبه المرعشی ، ۱۴۰۵ ق .

۲۱ . الطبقات الکبری ، محمّد بن سعد (کاتب الواقدی) بیروت : دار صادر .

۲۲ . العقد الحضاری فی شریعه القرآن ، هادی الدرقاش ، بیروت ، ۱۹۸۹ م .

۲۳ . العهود المحمّدیّه ، الشعرانی

۲۴ . العین ، خلیل بن أحمد الفراهیدی ، تصحیح : أسعد الطیب ، قم : اُسوه .

۲۵ . الفردوس الأعلی ، محمّد حسین کاشف الغطاء ، قم : مکتبه فیروز آبادی ، ۱۳۷۲ ق .

۲۶ . الفردوس بمأثور الخطاب ، شیرویـه بن شـهردار الدیلمـی الهمدانی ، تحقیق : السعید بسیونی زغلول ، بیروت : دار الکتاب العلمـیّه ، ۱۴۰۶ ق .

۲۷ . الفقه المنسوب للإمام الرضا علیـه السلام ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیـهم السلام ، مشـهد : المؤتمر العالمـی للإمام الرضا علیـه السلام ، ۱۴۰۶ ق .

۲۸ . الکافی ، محمّد بن یعقوب الکلینی الرازی ، تهران : دار الکتب الإسلامـیه ، ۱۳۹۱ ق .

۲۹ . الکشاف ،

۳۰ . الکشّاف ، محمود بن عمر الزمخشری ، بیروت : دار المعرفه .

۳۱ . المحاسن ، أحمد بن محمّد البرقی ، تحقیق : سید مـهدی الرجایی ، قم : المجمع العالمـی لأهل البیت علیـهم السلام ، ۱۴۱۳ ق .

۳۲ . المحجّه البیضاء فی تهذیب الإحیـاء ، محمّد محسن بن شاه مرتضی الفیض الکاشانی ، تحقیق : علی اکبر الغفاری ، قم : مؤسسه نشر الإسلامـی .

۳۳. المحرر فی الفقه علی مذهب الإمام أحمد بن حنبل ، مجد الدین أبی البرکات ، ج ۲ ، بیروت : دار الکتاب العربی .

۳۴ . المراسیل ، سلیمان بن الأشعث السجستانی ، ریـاض : دار السمـیعی ، ۱۴۲۲ ق .

۳۵ . المستدرک علی الصحیحین ، محمّد بن عبد اللّه الحاکم النیسابوری ، تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، بیروت : دار الکتب العلمـیّه ، ۱۴۱۱ ق .

۳۶ . المشاکل الزوجیـه بین الطب والدین ، جمـیلی ، بیروت : دار البیـان العربی ، ۱۳۷۰ ق .

۳۷ . المصنّف ، عبد الرزّاق بن همّام الصنعانی ، بیروت : مکتبه الإسلامـی ، ۱۴۰۳ ق .

۳۸ . المعجم الکبیر ، سلیمان بن أحمد اللخمـی الطبرانی ، قاهره : مکتبه ابن تیمـیه .

۳۹ . المقنعه ، محمّد بن محمّد بن النعمان العُکبری البغدادی (الشیخ المفید) ، تحقیق : مؤسسه النشر الإسلامـی ، قم : مؤسسه النشر الإسلامـی ، ۱۴۱۰ ق .

۴۰ . المنتقی شرح موطأ الإمام مالک ، سلیمان بن خلف الباجی الأندلسی ، ج ۳ ، بیروت : دار الکتاب العربی ، ۱۳۳۲ ق .

۴۱ . المنجد فی اللغه والأعلام ، لوئیس معلوف ، بیروت : دار المشرقین ، ۱۹۷۳ م .

۴۲ . المـهذّب ، عبد العزیز ابن براج طرابلسی ، قم : النشر الإسلامـی ، ۱۴۰۶ ق .

۴۳ . المـیزان فی تفسیر القرآن ، سید محمّد حسین طباطبایی ، تهران : بنیـاد علمـی و فکری علّامـه طباطبایی ، ۱۳۶۴ ش .

۴۴ . النوادر ، أحمد بن محمّد الأشعری ، تحقیق : مؤسسه الإمام المـهدی (عج) ، قم : مدرسه الإمام المـهدی (عج) ، ۱۴۰۸ ق .

۴۵ . النوادر ، فضل اللّه بن علی الحسن الراوندی (م ۵۷۱ ق) ، تحقیق : سعید رضا علی عسکری ، قم : دارالحدیث ، ۱۳۷۷ ش ، اوّل .

۴۶ . النـهایـه فی غریب الحدیث و الأثر ، مجد الدین ابن الأثیر ، تحقیق : طاهر أحمد الزاوی ، قم : اسماعیلیـان ، ۱۳۶۷ ش .

۴۷ . الأمالی ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) ، تحقیق : مؤسسه البعثه ، قم : دار الثقافه ، ۱۴۱۴ ق .

۴۸ . امـیل : رساله ای درون باب آموزش و پرورش ، ژان ژاک روسو ، ترجمـه : سبحانی، قم : فرخی، ۱۳۴۸ش .

۴۹ . آنچه حتما همسران جوان بدانند ، نائوم مـیخائیلوویچ خوداکوف ، ترجمـه : بهروز ممـیتا ، تهران : عطایی ، ۱۳۷۶ ش .

۵۰. آنچه زنان مـی خواهند مردان بدانند ، باربارا دی آنجلس ، ترجمـه : زهرا کرباسیـان ، تهران : رامانیوش ، ۱۳۸۲ ش .

۵۱ . انسان درون جستجوی معنا ، ویکتور فرانکل ، مترجم : علی اکبر معارفی ، تهران : دانشگاه تهران ، ۱۳۷۵ ش .

۵۲ . انگیزش و شخصیت ، آبراهام هارلد مزلو ، ترجمـه : احمد رضوانی ، مشـهد : آستان قدس رضوی ، ۱۳۷۲ ش .

۵۳ . الإیضاح ، فضل بن شاذان الأزدی النیسابوری ، تحقیق : مـیر جلال الدین الحسینی الاُرموی ، تهران : دانشگاه تهران ، ۱۳۵۱ ش .

۵۴ . بحار الأنوار ، محمّد باقر بن محمّد تقی المجلسی (العلّامـه المجلسی) ، تهران : المکتبه الإسلامـیه ، ۱۴۰۳ ق .

۵۵ . برنامـه سعادت (ترجمـه کشف المحجّه لمثره المُهجه) ، علی بن موسی الحلّی (ابن طاووس) ، مترجم : محمّد باقر شـهیدی ، تهران : کتاب فروشی مرتضوی ، ۱۳۴۱ ش .

۵۶ . بلوغ ، موریس دبس ، ترجمـه : اسحاق لاله زار ، تهران : خورشید نو .

۵۷ . بلوغ و ازدواج ، برنارد آدولفوس و مک فادن ، ترجمـه : مـهرداد مـهرین ، تهران : بهاران ، ۱۳۶۸ ش .

۵۸ . بهداشت روانی ، سعید شاملو ، تهران : رشد ، ۱۳۶۳ ش .

۵۹ . پرورش روح درون چهل حدیث ، محمّد شفیعی ، قم : مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامـی ، ۱۳۷۰ ش .

۶۰ . پژوهشی درون تاریخ قرآن ، محمّد باقر حجّتی ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامـی ، ۱۳۶۵ ش .

۶۱ . پنج گفتار روان شناسی ، ژان پیـاژه ، ترجمـه : نیک چهره محسنی ، تهران : رشد ، ۱۳۶۰ ش .

۶۲ . تاج العروس من الجواهر القاموس ، السیّد محمّد بن محمّد الحسینی الزّبیدی ، تحقیق : علی شیری ، بیروت : دار الفکر ، ۱۴۱۵ ق .

۶۳ . تاریخ بغداد ، أحمد بن علی الخطیب البغدادی ، مدینـه : المکتبه السفلیّه .

۶۴ . «تأمّلی درون گسترش شبکه های اطلاع رسانی جهانی» محمّد مـهدی نمازی ، مجله ره آورد ، ش ۱۳ ، قم : مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامـی ، ۱۳۷۹ ش .

۶۵ . تحف العقول عن آل الرسول ، حسن بن علی الحرّانی (ابن شعبه) ، تحقیق : علی اکبر غفاری ، قم : کتاب فروشی اسلامـیه ، ۱۴۰۴ ق .

۶۶ . تربیت درون اسلام ، ثابت حافظ ، قم : موسسه آموزشی پژوهشی امام خمـینی رحمـه الله ، ۱۳۸۱ ش .

۶۷. تربیت درون دوره های کودکی ، نوجوانی و جوانی از دیدگاه اسلامـی (مجموعه مقالات روان شناختی با رویکرد بالینی) ، علی نقی فقیـهی ، تهران : یسطرون ، ۱۳۸۴ ش .

۶۸ . تربیت کودوجوان از دیدگاه اسلام و علم ، علی اسلامـی نسب ، تهران : نسل نواندیش ، ۱۳۷۹ ش .

۶۹ . «تربیت دینی درون برابر چالش قرن بیست و یکم» ، خسرو باقری ، نشریـه اطلاع رسانی معارف ، ش ۲ .

۷۰ . تفاوت های فردی ،آن آناستازی ، ترجمـه : جواد طهوریـان ، مشـهد : آستان قدس رضوی ، ۱۳۷۱ ش .

۷۱ . تفسیر القمّی ، علی بن إبراهیم القمّی ، تحقیق : السید الطیّب ال الجزائری ، قم : مؤسسه دار الکتاب ، ۱۴۰۴ ق .

۷۲ . تفسیر نمونـه ، ناصر مکارم شیرازی ، تهران : دار الإسلامـیه ، ۱۳۷۰ ش .

۷۳ . تنبیـه الخواطر و نزهه النواظر (مجموعه ورّام) ، ورّام بن أبی فراس الحمدان ، بیروت : مؤسسه الأعلمـی للمطبوعات .

۷۴ . توضیح المسائل ، سید علی حسینی سیستانی ، قم : ستاره ، ۱۴۱۵ ق .

۷۵ . تهذیب الأحکام فی شرح المقنعه ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) ، تحقیق : محمّد جواد مُغنیـه ، بیروت : دار الأضواء ، ۱۴۱۳ ق .

۷۶ . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) تحقیق : علی اکبر الغفاری ، قم : الکتبی ال و تهران : مکتبه الصدوق .

۷۷ . جامع الأحادیث ، أحمد بن علی ابن رازی ، تحقیق : محمّد حسینی نیشابوری ، مشـهد : مؤسسه رضویـه ، ۱۴۱۳ ق .

۷۸ . جامع الأخبار أو معارج الیقین فی اُصول الدین ، محمّد بن محمّد الشعیری السبزواری ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیـهم السلام قم : مؤسسه آل البیت علیـهم السلام ، ۱۴۱۴ ق .

۷۹ . جوان ، انگیزه و رفتار ، علی اسماعیلی ، تهران : لقاء النور ، ۱۳۸۱ ش .

۸۰ . جوان و آرامش روان ، علی نقی فقیـهی ، قم : پژوهشکده حوزه و دانشگاه با همکاری انستیتو روان پزشکی تهران و مؤسسه مطالعاتی مشاوره اسلامـی ، ۱۳۸۲ ش .

۸۱ . جوانی پر رنج (پژوهش درباره مسائل جوانان ایران) ، محمّد حسن صاحب زمانی ، تهران : عطایی ، ۱۳۴۴ ش .

۸۲ . جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام ، محمّد حسن ال ، تهران : دار الکتب الإسلامـیه ، ۱۳۹۴ ق .

۸۳ . چهل حدیث ، روح اللّه ال الخمـینی ، قم : مرکز نشر فرهنگی رجاء ، ۱۳۶۸ ش .

۸۴ . خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری ، سادوک کاپلان ، ترجمـه : نصرت اللّه پورافکاری ، تهران : شـهرآب ، ۱۳۷۹ ش .

۸۵ . داستان راستان ، مرتضی مطهّری ، تهران : صدرا ، ۱۳۷۹ ش .

۸۶ . دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایـا و الأحکام ، النعمان بن محمّد التمـیمـی المغربی ، تحقیق : آصف بن علی أصغر فیضی ، مصر : دار المعارف ، ۱۳۸۹ ق .

۸۷ . رابطه بین والدین و کودکان ، حییم گینات ، ترجمـه : سیـاوش سرتیپی ، تهران : اطلاعات ، ۱۳۶۸ش .

۸۸ . راهنمای انسانیت (سیری دیگر درون «نـهج الفصاحه» ) ، فرید تنکابنی ، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامـی ، ۱۳۷۹ ش .

۸۹ . رساله توضیح المسائل ، روح اللّه ال الخمـینی ، قم : نشر روح ، ۱۳۷۵ ش .

۹۰ . رشد و شخصیت کودک ، پاول هنری ماسن ، مترجم : مـهشید پارسایی ، تهران : نشر مرکز ، ۱۳۶۸ ش .

۹۱ . رفتارهای نابه هنجار و به هنجار کودکان و نوجوانان و راه های پیشگیری و درمان نابه هنجاری ها ، شکوه نوّابی نژاد ، تهران : سازمان انتشاراتی و فرهنگی ابتکار هنر ، ۱۳۷۱ ش .

۹۲ . روان پزشکی ، ج . فرّخ ، مشـهد : دانشگاه مشـهد ، ۱۳۵۱ ش .

۹۳ . روان شناسی اجتماعی ، اتو کلاین برگ ، ترجمـه : علی محمّد کاردان ، تهران : نشر اندیشـه ، ۱۳۷۰ ش .

۹۴ . روان شناسی اجتماعی درون تعلیم و تربیت ، حمزه گنجی و رمضان حسن زاده ، تهران : سخن ، ۱۳۷۸ ش .

۹۵ . روان شناسی اختلال های (روش های تشخیص و درمان اختلال های زنان و مردان) ، محمّد رضا دژکام ، تهران : دژ ، ۱۳۸۱ ش .

۹۶ . روان شناسی بلوغ ، حییم گینات ، ترجمـه : مـهدی قراچه داغی ، تهران : شرکت نکته پردازان ، ۱۳۶۸ ش .

۹۷ . روان شناسی بلوغ و تربیت کودکان و نوجوانان ، ویلیـام آلفسون ، مترجم : فضل اللّه شاهلویی و قاضی پروین ، تهران : حسام ، ۱۳۷۰ ش .

۹۸ . روان شناسی رشد (۱) با نگرش بـه منابع اسلامـی ، علی مصباح و دیگران ، تهران : سمت ، ۱۳۷۴ ش .

۹۹ . روان شناسی رشد ، حسین لطف آبادی ، تهران : سمت ، ۱۳۷۸ ش .

۱۰۰ . روان شناسی رشد ، سوسن سیف و همکاران ، تهران : سمت ، ۱۳۷۷ ش .

۱۰۱. روان شناسی رشد ، علی اکبر شعاری نژاد ، تهران : پیـام نور ، ۱۳۷۲ ش .

۱۰۲ . روان شناسی رشد کودوجوان ، محمّد پارسا ، تهران : بعثت ، ۱۳۷۱ ش .

۱۰۳ . روان شناسی رشد ، لورای برک ، ترجمـه : یحیی سید محمّدی ، تهران : ارسباران ، ۱۳۸۳ ش . ۱۰۴ . روان شناسی رشد (مفاهیم بنیـادی درون روان شناسی کودک) ، حسن احدی و شکوه السادات بنی جمالی ، تهران : نشر بنیـاد ، ۱۳۶۸ ش .

۱۰۵ . روان شناسی ژنتیک ، محمود منصور ، تهران : چهر ، ۱۳۵۶ ش .

۱۰۶ . روان شناسی ژنتیک (۲) ، محمود منصور و پریرخ دادستان ، تهران : رشد ، ۱۳۷۴ ش .

۱۰۷ . روان شناسی عمومـی ، حمزه گنجی ، تهران : بعثت ، ۱۳۷۲ ش .

۱۰۸ . روان شناسی فردی ، آلفرد آدمر ، ترجمـه : حسن زمانی شرفشاهی ، تهران : تصویر ، ۱۳۷۰ ش .

۱۰۹ . روان شناسی مرضی ، پروین بیرجندی ، تهران : دهخدا ، ۱۳۴۱ ش .

۱۱۰ . روان شناسی نوجوانان و جوانان ، احمد احمدی ، اصفهان : مشعل ، ۱۳۸۲ ش .

۱۱۱ . روان شناسی نوجوانی ، گلن مایز بلر و استوارت جزنر ، ترجمـه : مجید رشیدپور ، تهران : مؤسسه تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران ، ۱۳۵۴ ش .

۱۱۲ . روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان ، والنتینا مـیخائیلوونا لاپیک و واسیلی دمـیتری یویچ کاچتکوف ، ترجمـه : محمّد تقی زاده ، تهران : افسون ، ۱۳۸۱ ش .

۱۱۳ . روضه الواعظین ، محمّد بن الحسن الفتّال النیسابوری ، تحقیق : حسین الأعلمـی ، بیروت : مؤسسه الأعلمـی ، ۱۴۰۶ ق .

۱۱۴ . زمـینـه روان شناسی ، ریتال اتکینسون و ریچارد اتکینسون و ارنست هیلگارد ، ترجمـه : محمّد تقی براهنی و همکاران ، تهران : رشد ، ۱۳۷۰ ش .

۱۱۵ . زناشویی درمانی (از دیدگاه رفتاری ارتباطی) ، فیلیپ برنشتاین ، ترجمـه : حسن پورعابدی نائینی ، تهران : رشد ، ۱۳۸۰ ش . ۱۱۶ . زندگی مردان (آشنایی با رفتارهای ) ، محمّدرضا نیک خو ، تهران : سخن ، ۱۳۸۰ ش .

۱۱۷ . زن و خانواده ، زهرا آیت الهی ، تهران : روابط عمومـی شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، ۱۳۸۱ ش .

۱۱۸ . سفینـه البحار ، شیخ عبّاس قمـی ، تهران : مؤسسه انتشارات فراهانی .

۱۱۹ . سفینـه البحار و مدینـه الحکم و الآثار ، شیخ عبّاس القمّی ، بیروت : مؤسسه الوفاء ، ۱۳۵۹ ق .

۱۲۰ . ولوژی ، بحثی درباره فیزیولوژی و روان شناسی ، ابراهیم جعفر کرمانی ، تهران : دهخدا ، ۱۳۴۹ ش.

۱۲۱ . سنن ابن ماجه ، محمّد بن یزید القزوینی (ابن ماجه) ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، بیروت : دار الفکر للطباعه والنشر ، ۲۰۰۳ م .

۱۲۲ . سنن ابن ماجه ، محمّد بن یزید القزوینی ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، بیروت : دار الفکر للطباعه و النشر ، ۱۳۹۵ ق .

۱۲۳ . سنن أبی داوود ، سلمان بن أشعث السجستانی ، تحقیق : هیثم بن نزار تمـیمـی ، بیروت : شرکت دار الأرقم ، ۱۴۲۰ ق .

۱۲۴ . سنن أبی داوود ، سلیمان بن الأشعث السجستانی ، تحقیق : محمّد محیی الدین عبد الحمـید ، بیروت : دار إحیـاء السنّه النبویّه .

۱۲۵ . سنن الترمذی (الجامع الصحیح) ، محمّد بن عیسی الترمذی ، تحقیق : أحمد محمّد شاکر ، ج ۳ و ۴ و ۵ ، بیروت : دار الإحیـاء التراث العربی .

۱۲۶ . سنن الدار قطنی ، علی بن عمر البغدادی ، بیروت : دار الکتاب العلمـیه ، ۱۳۱۴ ق .

۱۲۷ . سنن الکبری ، أحمد بن الحسین البیـهقی ، تحقیق : محمّد عبد القادر عطا ، بیروت : دار الکتب العلمـیه ، ۱۴۱۴ ق .

۱۲۸ . سنن النبی ، سید محمّد حسین طباطبایی ، قم : مؤسسه نشر اسلامـی ، ۱۴۱۹ ق .

۱۲۹ . سنن النسائی بشرح جلال الدین السیوطی و حاشیـه الإمام السندی ، أحمد بن شعیب النسائی ، بیروت : دار العلم .

۱۳۰ . سنن النسائی بشرح الحافظ جلال الدین السیوطی و حاشیـه الإمام السندی ، عبد الرحمان بن أبی بکر السیوطی ، ج ۳ ، بیروت : دار القلم .

۱۳۱ . سه رساله درباره تئوری مـیل ، زیگموند فروید ، مترجم : هاشم رضی ، ۱۳۴۳ ش .

۱۳۲ . سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت درون ایران و اروپا ، مرتضی راوندی ، تهران : گویـا ، ۱۳۶۴ ش .

۱۳۳ . شخصیت عصبی زمانـه ما ، کارن هورنای ، ترجمـه : محمّد جعفر مصفّا ، تهران : گفتار ، ۱۳۶۹ ش .

۱۳۴ . شرح غرر الحکم و درر الکلم ، آقا جمال خوانساری ، تحقیق : مـیر جلال الدین محدّث اُرموی ، تهران : دانشگاه تهران ، ۱۳۷۳ ش .

۱۳۵ . شرح نـهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ۱۳۶ . صحیح البخاری ، محمّد بن إسماعیل البخاری ، تحقیق : مصطفی دیب البغا ، دمشق : الیـامـه و بیروت : دار ابن کثیر ، ۱۴۱۰ ق .

۱۳۷ . صحیح مسلم ، مسلم بن الحجّاج القشیری النیسابوری ، تحقیق : محمّد فؤاد عبد الباقی ، قاهره : دار الحدیث ، ۱۴۱۲ق .

۱۳۸ . صحیح مسلم ، مسلم بن الحجّاج القشیری النیسابوری ، تحقیق و تعلیق : موسی شاهین و احمد عمر الهاشم ، بیروت : عزّ الدین ، ۱۴۰۷ ق .

۱۳۹ . طوق اله فی الألفه والاُلوف ، أبو محمّد ابن حزم اندلسی ، تحقیق : احسان عبّاس ، بیروت : مؤسسه العربیـه للدراسات والنشر ، ۱۹۹۳ م .

۱۴۰ . عده الداعی ونجاح الساعی ، أحمد بن محمّد الأسدی ، تحقیق : احمد موحّدی قمـی ، تهران : مکتبه الوجدانی .

۱۴۱ . عرفان اسلام ، محمّد تقی جعفری ، تهران : دانشگاه صنعتی شریف ، ۱۳۷۳ ش .

۱۴۲ . علل الشرائع ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) ، نجف : المکتبه الحیدریـه ، ۱۳۸۶ ق .

۱۴۳ . عوالی اللآلی العزیزیّه فی الأحادیث الدینیـه ، محمّد بن علی الأحسائی (ابن أبی جمـهور) ، تحقیق : مجتبی العراقی ، قم : مطبعه سیّد الشـهداء ، ۱۴۰۳ ق .

۱۴۴ . عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) ، تحقیق : السید مـهدی الحسینی اللاجوردی ، تهران : مکتبه جهان ، ۱۳۸۱ ق .

۱۴۵ . عیون الحکم والمواعظ ، علی بن محمّد اللیثی الواسطی ، تحقیق : حسین الحسنی البیرجندی ، قم : دار الحدیث ، ۱۳۷۶ ش .

۱۴۶ . غرر الحکم و درر الکلم ، ترجمـه محمّد علی انصاری ،

۱۴۷ . فرهنگ جامع روان شناسی و روان پزشکی ، نصرت اللّه پورافکاری ، تهران : فرهنگ معاصر ، ۱۳۷۴ .

۱۴۸ . فرهنگ جامعه شناسی ، نیکلاس آبرکرومبی و استفان هیل و برایـان ترند ، ترجمـه : حسن پویـان ، تهران : چاپخش ، ۱۳۶۷ ش .

۱۴۹ . فرهنگ علوم اجتماعی ، آلن بیرو ، ترجمـه : باقر ساروخانی ، تهران : کیـهان ، ۱۳۷۰ ش .

۱۵۰ . فرهنگ علوم رفتاری ، علی اکبر شعاری نژاد ، تهران : امـیر کبیر ، ۱۳۶۴ ش .

۱۵۱ . فریـاد ناشنیده به منظور معنی ، ویکتور فرانکل ، ترجمـه : علی علوی نیـا و مصطفی تبریزی ، تهران : یـادآوران ، ۱۳۷۱ ش .

۱۵۲ . فلسفه اخلاق ، مرتضی مطهّری ، تهران : صدرا ، ۱۳۶۸ ش .

۱۵۳ . فیزیولوژی اعصاب و غدد ، علی حائری روحانی ، تهران : سمت ، ۱۳۷۶ ش .

۱۵۴ . قاموس قرآن ، سید علی اکبر قریشی ، تهران : دار الکتب الإسلامـیه ، ۱۳۵۴ ش . ۱۵۵ . قرب الإسناد ، عبد اللّه بن جعفر الحِمْیری القمّی ، قم : مؤسسه کوشان پور .

۱۵۶ . کتاب من لا یحضره الفقیـه ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) ، تحقیق : علی اکبر الغفاری ، قم : مؤسسه النشر الإسلامـی .

۱۵۷ . کشف الغمّه فی معرفه الأئمّه ، علی بن عیسی الإربلی ، تصحیح : سید هاشم الرسولی المحلاتی ، بیروت : دار الکتاب الإسلامـی ، ۱۴۰۱ ق .

۱۵۸ . کنترل رابطه ، احمد مطهّری ، قم : دفتر تبلیغات اسلامـی ، ۱۳۶۰ ش .

۱۵۹ . کنز العمّال فی سنن الأقوال والأفعال ، علی المتّقی بن حسام الدین الهندی ، تحقیق : حسن رزوق ، تصحیح : صفوه السقّا ، بیروت : مکتبه التراث الإسلامـی ، ۱۳۹۷ ق .

۱۶۰ . کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : نشر فرهنگ اسلامـی ، ۱۳۷۷ ش .

۱۶۱ . لسان العرب ، محمّد بن مکرم المصری الأنصاری (ابن منظور) ، بیروت : دار صادر ، ۱۴۱۰ ق .

۱۶۲ . مبانی جامعه شناسی ، بروس کوئن ، ترجمـه : محسن ثلاثی ، تهران : فرهنگ معاصر ، ۱۳۷۰ ش .

۱۶۳ . مبانی جامعه شناسی ، عبد الحسین نیک گوهر ، تهران : رایزن ، ۱۳۶۹ ش .

۱۶۴ . مبانی جامعه شناسی ، علی اکبر ترابی ، تهران : اقبال ، ۱۳۴۱ ش .

۱۶۵ . مبانی روان شناسی رشد ، عبد اللّه شفیع آبادی ، تهران : شرکت سهامـی چهر ، ۱۳۷۲ ش .

۱۶۶ . مجمع البیـان فی تفسیر القرآن ، الفضل بن الحسن الطبرسی (أمـین الإسلام) ، تحقیق : السید هاشم الرسولی المحلّاتی و السید فضل اللّه الیزدی الطباطبائی ، بیروت : دار المعرفه ، ۱۴۰۸ ق .

۱۶۷ . مجموعه مقالات اوّلین سمـینار «بررسی مسائل جمعیتی و تنظیم خانواده درون ایران» ، محمود صرام با همکاری محمّد رضایی و علی اصغر مـهاجرانی ، اصفهان ، دانشگاه اصفهان : ۱۳۵۴ ش .

۱۶۸ . مراحل تربیت ، موریس دبس ، ترجمـه : علی محمّد کاردان ، تهران : دانشگاه تهران ، ۱۳۷۴ ش .

۱۶۹ . مراحل رشد و تحوّل ، محمّد رضا شرفی ، تهران : سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامـی ، ۱۳۷۵ ش .

۱۷۰ . مربّیـان بزرگ ، ژان شاتو ، ترجمـه : غلامحسین شکوهی : تهران ، دانشگاه تهران ، ۱۳۷۶ ش .

۱۷۱ . مسئله حجاب ، مرتضی مطهّری ، تهران : صدرا ، ۱۳۷۳ ش .

۱۷۲ . مستدرک الوسائل ، حسین النوری الطبرسی ، بیروت : مؤسسه آل البیت لاحیـاء التراث ، ۱۴۰۸ ق .

۱۷۳ . مسند أحمد ، أحمد بن محمّد الشیبانی (ابن حنبل) ، بیروت : دار صادر .

۱۷۴ . مسند أحمد ، أحمد بن محمّد الشیبانی (ابن حنبل) ، تحقیق : عبد اللّه محمّد الدرویش ، بیروت : دار الفکر ، ۱۴۱۴ ق .

۱۷۵ . مسند الإمام زید المنسوب الی زید بن علی بن الحسین علیـهماالسلام ، بیروت : دار مکتبه الحیـاه ، ۱۹۶۶ م .

۱۷۶ . مشکاه الأنوار فی غرر الأخبار ، علی بن الحسن الطبرسی ، نجف : مکتبه الحیدریـه ، ۱۳۸۵ ق .

۱۷۷ . مشکلات اله والعاطفیـه تحت أضواء الشریعه الإسلامـیه ، عبد الرحمان الواصل ، قاهره : مکتبه وهبه ، ۱۴۰۹ ق .

۱۷۸ . مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه ، المنسوب إلی الإمام الصادق ، شرح : عبد الرزّاق گیلانی ، تصحیح : سید جلال الدین اُموری ، تهران : مکتبه الصدوق ، ۱۴۰۷ ق .

۱۷۹ . معانی الاخبار ، محمّد بن علی ابن بابویـه القمّی (الشیخ الصدوق) ، قم : مؤسسه النشر الإسلامـی ، ۱۳۶۱ ش .

۱۸۰ . مفاهیم اساسی درون روان شناسی رشد ، حسین لطف آبادی ، مشـهد : دانشگاه فردوسی .

۱۸۱ . مقدمـه ای بر جامعه شناسی ، جوزف روسک ، ترجمـه : بهروز نبوی ، تهران : کتاب خانـه فروردین ، ۱۳۶۹ ش .

۱۸۲ . مکارم الأخلاق ، الفضل بن الحسن الطبرسی ، تحقیق : علاء آل جعفر ، قم : مؤسسه النشر الإسلامـی ، ۱۴۱۴ ق .

۱۸۳ . مناقب آل أبی طالب ، محمّد بن علی المازندرانی (ابن شـهر آشوب) ، نجف : مطبعه الحیدریـه ، ۱۳۷۶ ق .

۱۸۴ . منجد الطلّاب : (به انضمام اصطلاحات مطبوعاتی) ، فؤاد افرام بستانی ، تحقیق : احمد رنجبر ، تهران : اساطیر ، ۱۳۷۸ ش .

۱۸۵ . موسوعه العلاقات اله فی الإسلام ، شـهاب الدین حسینی ، بیروت ، ۲۰۰۲ م .

۱۸۶ . مـیزان الحکمـه با ترجمـه فارسی ، محمّد محمّدی ری شـهری ، ترجمـه : حمـید رضا شیخی ، قم : دار الحدیث ، ۱۳۷۷ ش .

۱۸۷ . «نظارت اجتماعی» ، سعید امـیر کاوه ، فصل نامـه معرفت ، ش ۲ .

۱۸۸ . نظام کودوجوان درون اسلام ، فاطمـه بیگم رضازاده ، پایـان نامـه کارشناسی ارشد ، تهران : دانشگاه تربیت مدرّس .

۱۸۹ . نوجوانی ، ابراهیم جعفر کرمانی ، تهران : رشد ، ۱۳۵۲ ش .

۱۹۰ . نور الثقلین ، عبد علی بن جمعه العروسی الحویزی ، قم : المطبعه العلمـیه ، ۱۳۸۳ ق .

۱۹۱ . نـهج البلاغه ، ترجمـه : محمّد دشتی ، قم : مؤسسه تحقیقاتی امـیر المؤمنین علیـه السلام ، ۱۳۸۱ ش .

۱۹۲ . نـهج السعاده فی مستدرک نـهج البلاغه ، محمّد باقر المحمودی ، تصحیح : عزیز آل طالب ، تهران : وزارت ارشاد ، ۱۳۷۶ ش .

۱۹۳ . نـهج الفصاحه (با ترجمـه فارسی) ، ابو القاسم پاینده ، تهران : سازمان انتشارات جاویدان ، ۱۳۶۴ ش .

۱۹۴ . وسائل الشیعه ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملی ، تحقیق : مؤسسه آل البیت علیـهم السلام ، قم : مؤسسه آل البیت علیـهم السلام لاحیـاء التراث ، ۱۴۰۹ ق .

۱۹۵ . وسائل الشیعه ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملی ، تهران : المکتبه الإسلامـیه ، ۱۳۹۳ ق .

۱۹۶ . هنر عشق ورزیدن ، اریک فروم ، ترجمـه : پوری سلطانی ، تهران : مروارید ، ۱۳۸۳ ش . ۱۹۷.

پانویس

  • کارشناس ارشد روان شناسی بالینی و پژوهشگر واحد روان شناسی پژوهشکده علوم و معارف حدیث .
  • سوره اعراف ، آیـه ۱۸۹ .
  • سوره روم ، آیـه ۲۱ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۵۰ ۳۵۱ ؛ بحارالأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۱۸۱ ، ح ۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۶۶ ؛ تهذیب الاحکام ، ج ۷ ، ص ۴۱۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۷ ، ص ۸۰ .
  • پرورش روح ، ج ۱ ، ص ۱۴۷ (به نقل از : الزّواج ، عمر رضا کحّاله) .
  • راجع : ص ۱۰۳ (ما ینال بـه خیر الدنیـا والآخره) .
  • راجع : ص ۱۱۵ (أصناف الناس فی نیل الدنیـا والآخره) .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۲۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۷ ؛ نور الثقلین ، ج ۳ ، ص ۵۶۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۸۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۸ .
  • یونس : ۶۴ .
  • کتاب العین ، ج ۱ ، ص ۸۲ .
  • منجد الطلاب ، ذیل واژه «عفف» .
  • بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۱۱۲ .
  • مـیزان الحکمـه ، ج ۸ ، ص ۳۸۲۲ ، ح ۱۳۱۲۷ .
  • الکافی ، ج ۲ ، ص ۷۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۲۴۹ .
  • همان جا .
  • کنز العمّال ، ج ۳ ، ص ۴۱۶ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۱۶۲ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۴۴ .
  • راجع : التنمـیه الاقتصادیّه فی الکتاب والسنّه : القسم الخامس : آفات التنمـیه .
  • التوحید ، ص ۱۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۳ ، ص ۶۲ .
  • المحجّه البیضاء ، ج ۳ ، ص ۵۳ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۵ ، ص ۲۲۴۸ ، ح ۷۷۹۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۱۵۸ ؛ الخصال ، ص ۲۸۸ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۲۴ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۲۹ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۲۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۱ ، ص ۳۷۰ .
  • الکافی ، ج ۶ ، ص ۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۱ ، ص ۳۵۸ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۸ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۳۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۳۹ ، ح ۲ .
  • مجمع البیـان ، ج ۷ ، ص ۲۴۰ ؛ تفسیر ثعلبی ، ج ۷ ، ص ۹۰ .
  • ر.ک : توضیح المسائل امام خمـینی ، م ۲۴۴۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۹۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۷۲ ، ح ۱ .
  • تحف العقول ، ص ۹۱ و ۱۰۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۷ ، ص ۲۳۹ .
  • عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، ج ۱ ، ص ۳۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۲۹۵ .
  • سوره نساء ، آیـه ۶ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۱۹۶ ؛ کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۶ .
  • «خواستگار خود را این طور انتخاب کنید» ، مجله روزهای زندگی ، شماره ۲۳۶ ، ص ۳۶ .
  • Makfadan, Bernard.
  • بلوغ و ازدواج ، ص ۳۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۶۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۸۸ ؛ نور الثقلین ، ج ۳ ، ص ۵۹۱ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۶۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۸۸ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۸۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۵۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۹۲ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۳ .
  • تهذیب الأحکام ، ج ۷ ، ص ۳۹۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۵۰ .
  • مـیزان الحکمـه ، ج ۵ ، ص ۲۲۵۴ ؛ کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۲۸۹ .
  • بحار الأنوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۹۳ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۲ ، ص ۷۷۶ .
  • الإستبصار ، ج ۳ ، ص ۱۸۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۵۴۹ .
  • روش های برقراری ارتباط با دیگران ، ص ۵۰ .
  • ر. ک : همان ، ص ۵۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۴۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۷۶ ، ح ۲۵۰۷۳ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۷۶ ، ح ۲۵۰۷۸ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۵۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۳۷۲ ، ح ۳ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۴ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۵ ، ص ۲۲۵۶ ، ح ۷۸۳۹ .
  • الإستبصار ، ج ۳ ، ص ۱۸۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۵۴۹ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۴۸ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۴۰۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۳۷۷ ، ح ۸ .
  • الفقه المنسوب للإمام الرضا علیـه السلام ، ص ۲۳۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۱۴۲ ، ح ۵۵ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۴۷ ؛ تهذیب الأحکام ، ج ۷ ، ص ۳۹۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۷۹ .
  • «ازدواج و خانواده» ، مجله روزهای زندگی ، شماره ۲۳۱، ص ۲۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۴۰۱ ، ح ۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۹۳ .
  • تهذیب الأحکام ، ج ۷ ، ص ۳۸۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۷۱ .
  • دعائم الاسلام ، ج ۲ ، ص ۲۱۸ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۱۶ ، ح ۱۶۸۱۰ .
  • تهذیب الأحکام ، ج ۷ ، ص ۳۷۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۸۴ ، ح ۲۵۶۳۸ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۱۹۷ ؛ کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۲۹۶ .
  • سوره نساء ، آیـه ۱۲۸ .
  • ر . ک : بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۵۲ ، ح ۷ .
  • مناقب آل أبی طالب ، ج ۱ ، ص ۳۷۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۴۱ ، ص ۵۷ (به نقل از داستان راستان ، ج ۲ ، ص ۲۶۶ ۲۶۹) .
  • سوره نساء ، آیـه ۳۴ .
  • ر. ک : بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۵۵ ، ح ۱ و ص ۵۷ ، ح ۳ و ص ۵۸ ، ح ۷ .
  • کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۳۴۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۴۹۹ ۵۰۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴، ص ۹۴ ۹۵ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۲۹۰ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۲ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۳۰ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۱ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۳ .
  • تاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۳ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۱ .
  • بحار الأنوار ، ج ۶۲ ، ص ۳۲۷ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۹۱ ، ص ۱۳۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۴۰۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۲۹ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۲ .
  • همان جا .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ، ح ۴۸۹۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۴ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۹ ۲۱۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۲۸۲ ۲۸۳ .
  • عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، ج ۲ ، ص ۶۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۱ ، ص ۳۵۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۱ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۰۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۳۶ .
  • الأمالی ، صدوق ، ص ۶۶۴ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۳ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۰ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۲ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۹ .
  • جوان ، انگیزه و رفتار ، ص ۱۰۷ .
  • ازدواج ، مکتب انسان سازی ، ص ۱۷۷ .
  • رشد و شخصیت کودک ، ص ۵۶۱ .
  • همان ، ص ۵۶۰ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۶۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۳ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۲۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۲ ، ص ۳۲۷ .
  • آنچه زنان مـی خواهند مردان بدانند ، ص ۳۳۱ و ۳۳۸ .
  • همان ، ص ۵۳۲ .
  • الجامع الصغیر ، ج ۱ ، ص ۱۸۴ ؛ کنز العمّال ، ج ۶ ، ص ۶۴۰ .
  • الخصال ، ص ۶۲۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۱۰۰ .
  • ازدواجْ مکتب انسان سازی ، ج ۲ ، ص ۲۷ .
  • ر. ک : الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۶۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۲۶۶ ، ح ۹ .
  • ر. ک : سوره انعام ، آیـه ۹۶
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۶۶ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۹۱ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۴۰۴ ، ح ۴۴۱۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۳ ، ص ۲۰۱ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۴۹ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۹ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۸ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۷ ، ص ۲۸۷ .
  • کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۳۵۵ ، ح ۴۴۹۰۲ .
  • بواسیر و نواصیر ، با توجه بـه آنچه درون لسان العرب ، ج ۴ ص ۵۹ ، و ج ۵ ، ص ۲۰۵ آمده ، معنا شده هست .
  • الأمالی ، صدوق ، ص ۶۶۳ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۲ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۴۰۴ ، التهذیب ، ج ۷ ، ص ۴۱۲ ، ح ۱۶۴۶ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۳۹ .
  • السنن الکبری ، بیـهقی ، ج ۱ ، ص ۲۰۴ ؛ صحیح ابن خزیمـه ، ج ۱ ، ص ۱۱۰ .
  • سنن الترمذی ، ج ۱ ، ص ۹۴ ؛ السنن الکبری ، بیـهقی ، ج ۱ ، ص ۲۰۴ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۳ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۱۰ .
  • همان ، ص ۲۱۲ .
  • فریـاد ناشنیده به منظور معنا ، ص ۸۵ .
  • بحار الأنوار ، ج ۶۲ ، ص ۳۲۷ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۲۱ .
  • Orgasm pha
  • احساسات و پاسخ های انسان ، ص ۱۵ .
  • الأمراض نفسیـه ، ص ۳۱۶ .
  • الخصال ، ص ۶۳۷ ؛ الإستبصار ، ج ۴ ، ص ۱۹۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۱۸
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۵۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ص ۱۱۸ .
  • احساسات و پاسخ های انسان ، ص ۱۶ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۳۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۴۰ ، ح ۷ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۳۳۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۴۰ ، ح ۹ .
  • آنچه همسران جوان حتما بدانند ، ص ۱۷ .
  • خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری روان پزشکی بالینی ، ج۲ ، ص۳۲۷ .
  • ر . ک : روان شناسی اجتماعی درون تعلیم و تربیت ، ص۱۲۴ .
  • اسلام و تعلیم و تربیت ، ص ۳۷۱ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۸۴ ؛ وسایل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۱۱ ، ح ۱۰ .
  • همان ، ح ۱۲ .
  • همان ، ص ۹ ، ح ۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۱۰ ؛ بحارالأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۲۵۳ ، ح ۵۴ .
  • جوان و آرامش روان ، ص۲۸۹ ، مقاله «رفتار و تمایلات از دیدگاه اسلام» ، مسعود نیک فرجام و همکاران .
  • سوره مؤمنون ، آیـه ۷ .
  • نـهج البلاغه ، حکمت ۱۰۸ .
  • سوره اعراف ، آیـه ۱۵۷ .
  • سوره مائده ، آیـه ۸۷ .
  • ر.ک : المـیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۶ ، ص ۱۱۲ ۱۱۳ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۶ ، ص ۵۳ ، المـیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۶ ، ص ۱۱۳
  • سوره مؤمنون ، آیـه ۵ ۷ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۳ و ۳۵۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۱۸۱ ؛ الإحتجاج ، ج ۲ ، ص ۹۳ .
  • ر. ک : عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، ج ۱ ، ص ۱۰۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶ ، ص ۱۰۳ ؛ علل الشرائع ، ج ۱ ، ص ۲۵۲ .
  • مـیزان الحکمـه ، ج ۱۱ ، ص ۵۳۶۸ ، ح ۱۸۳۸۳ ؛ کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۹۹ .
  • بلوغ ، ص ۶۲ .
  • جوانی پررنج ، ص ۲۹۵ .
  • روان شناسی نوجوانی ، ص ۱۰۲ .
  • روان شناسی نوجوانان و جوانان ، ص ۱۴۴ .
  • بلوغ ، ص ۶۳ .
  • نوجوانی ، ص ۱۰۳ .
  • مراحل تربیت ، ص ۱۶۴ .
  • عوالی اللآلی ، ج ۱ ، ص ۲۶۰ ، ح ۳۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۰ .
  • ر. ک : بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۰ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۸۲ .
  • بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۰ ، ح ۱ .
  • الکافی ، ج ۷ ، ص ۲۶۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۵۷۴ ، ح ۱ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۰ ، ح ۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۵۳ .
  • الاستبصار ، ج ۴ ، ص ۲۲۶ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۵۷۵ ، ح ۳ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۸ ، ص ۳۶۴ .
  • همان ، ج ۱۴ ، ص ۲۶۷ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۹ .
  • سوره اعراف ، آیـه ۸۰ .
  • سوره عنکبوت ، آیـه ۲۹ .
  • سوره نمل ، آیـه ۵۵ .
  • مسند الشامـیین ، ج ۱ ، ص ۱۰۵ .
  • سوره نساء ، آیـه ۳۱ .
  • بحار الأنوار ، ج ۴۷ ، ص ۲۱۷ ، ح ۴ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۴ ، ح ۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۹ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۲۹ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۶ ، ح ۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۰ .
  • کنز العمّال ، ج ۵ ، ص ۳۴۱ ، ح ۱۳۱۳۶ .
  • سوره حجر ، آیـه ۷۲ ۷۵ .
  • سوره هود ، آیـه ۸۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۸ ، ح ۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۱ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۴۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۲ ، ص ۱۶۰ .
  • الفردوس ، ج ۵ ، ص ۸۸ ، ح ۷۵۴۷ .
  • خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری ، ج۲ ، ص ۳۳۶ .
  • پنج گفتار درون بیـان روانکاوی ، ص ۱۱۱ .
  • روان شناسی فردی ، ص ۱۹۲ .
  • هنر عشق ورزیدن ، ص ۴۸ .
  • Alfred. C.Kins
  • داده ها از وال استریت ژورنال (۳۱ مارس ۱۹۹۳) و نیویورک تایمز (۱۵ آوریل ۱۹۹۳) از مطالعات پژوهشی درون مورد رفتار همجنس گرا ، گرفته شده است.
  • الکافی ، ج ۷ ، ص ۲۶۷ ؛ تهذیب الأحکام ، ج ۱۰ ، ص ۱۴۹ ، ح ۵۹۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۸ ، ص ۱۵۹ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۳۸ ؛ جامع الأحادیث ، ج ۲۱ ، ص ۲۹۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۰ ، ح ۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۶ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۳۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۲ .
  • کنز العمّال ، ج ۵ ، ص ۳۲۴ ، ح ۱۳۰۴۶ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۹ ، ح ۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۴ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱۱ ، ص ۵۱۵ ؛ المـیزان فی تفسیر القرآن ، ج ۵ ، ص ۳۹۸ .
  • تهذیب الأحکام ، ج ۱۰ ، ص ۵۶ ، ح ۲۰۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۸ ، ص ۱۵۴ .
  • ر .ک : الکافی ، ج ۷ ، ص ۲۰۰ .
  • ر. ک : تهذیب الأحکام ، ج ۱۰ ، ص ۵۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۸ ، ص ۹۰ .
  • ر .ک : معانی الأخبار ، ص ۳۰۰ ، ح ۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۱ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۵۱ ، ح ۱۶۹۲۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۴۱ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۵۱ ، ح ۱۶۹۳۰ .
  • کنز العمّال ، ج ۵ ، ص ۳۴۱ ؛ جمع الجوامع ، ح ۱۴۸۶۹ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۳۰ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۳۶ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۶ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۲ ، ح ۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۶ .
  • مکارم الأخلاق ، ص ۲۳۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۴۲۵ ، ح ۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۲ ، ح ۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۵ .
  • الکافی ، ج ۷ ، ص ۲۰۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۴۲۶ ، ح ۱ .
  • سوره اسراء ، آیـه ۳۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۱ ، ح ۳ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۵۷۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۰۹ .
  • علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۵۴۴ ؛ عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، ج ۱ ، ص ۱۰۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۳۷۰ ، ح ۸ .
  • الکافی ، ج ۷ ، ص ۱۷۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۳۱۰ ۳۱۱ ، ح ۳ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۳۶ ۴۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۶ ۲۷۸ .
  • الخصال ، ص ۴۵۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۱ ، ص ۳۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۱ ، ص ۳۷۲ ، ح ۱۴ .
  • نوادر الراوندی ، ص ۱۵۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۲۲ ، ص ۳۱۱ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۳۷۰ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱ ، ص ۲۹۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۶ ، ص ۳۳۱ ، ح ۱ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱ ، ص ۲۹۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۲ ، ح ۲ .
  • بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۲ ، ح ۳ .
  • ثواب الأعمال ، ص ۲۸۶ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۳۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۶ ، ص ۳۶۶ .
  • علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۵۶۵ ؛ عیون أخبار الرضا علیـه السلام ، ج ۱ ، ص ۱۰۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۴ ، ح ۱۲ .
  • بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۴۱ ، ح ۵۰ ؛ المحاسن ، ج ۱ ، ص ۱۱۰ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۳۹ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۲۷۶ .
  • اشاره بـه مواردی هست که افراد ، درون کیلینیک های روان درمانگری درون برخی از شـهرستان ها ابراز داشته اند .
  • زندگی مردان ، ص ۱۸۰ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۱۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۶ ، ص ۳۳۴ ، ح ۱ و ج ۱۰۴ ، ص ۳۲ ، ح ۴ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۲۵ ، ح ۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۰۸ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۲۵ ، ح ۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۰۷ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۲۶ ، ح ۳ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۲۶ ، ح ۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج۲۰ ، ص۳۵۴ . حدیث ، با توجّه بـه نظر مرحوم علّامـه مجلسی درون مرآه العقول کـه در پاورقی الکافی آمده ، ترجمـه شده هست .
  • سوره مریم ، آیـه ۵۹ .
  • الکافی ، ج ۳ ، ص ۲۷۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۳۴۳ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۴۹ ، ح ۱۶۹۱۹ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۷ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۶۸ .
  • Transvestic fetishism
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۴۱ ، ح ۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۹ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۴۵۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۴۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۴۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۸ ، ص ۸۶ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۴۹۷ ، ح ۱ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۱۱ .
  • سوره بقره ، آیـه ۲۲۳ .
  • الإستبصار ، ج ۳ ، ص ۲۴۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۴۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۲۹ .
  • Janson, B
  • Becker. J
  • Coprophil
  • Urophil
  • Mysophil
  • Zoophil
  • Necrophil
  • زندگی مردان ، ص ۱۶۸ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۲۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۶ ، ص ۳۶۱ .
  • ر. ک : قرب الإسناد ، ص ۲۵۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۳۶۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۹ ، ص ۸۷ ، ح ۱ .
  • Green, A
  • Ab
  • Mc Conaghy,
  • Cole, W
  • Finkelhor,
  • Dzuiba - Leatherman,
  • Levin, S.Z.Stavan,
  • Koss, M
  • Heslet,
  • Howitt,
  • Mc Cormak,
  • Raymond, N
  • الغدیر ، ج ۹ ، ص ۲۸۸ ؛ کنز العمّال ، ج ۷ ، ص ۳۳۰ ؛ المستدرک علی الصحیحین ، ج ۳ ، ص ۲۵۷ .
  • سنن أبی داوود ، ج ۲ ، ص ۲۵۱ ؛ کنز العمّال ، ج ۹ ، ص ۳۹۰ .
  • طبّ الأئمـه علیـهم السلام ، ص ۳۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۹۵ ، ص ۸۳ ، ح ۱ .
  • سنن الترمذی ، ج ۲ ، ص ۳۱۹ ؛ کنز العمّال ، ج ۱۶ ، ص ۳۸۹ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۹۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۵ ؛ مکارم الأخلاق ، ص ۲۰۱ .
  • قانون مجازات اسلامـی ، ماده ۶۱۹ .
  • همان ، ماده ۶۳۸ .
  • کم من عقل أسیر تحت هویً أمـیرٍ ؛ چه بسیـار عقل ها کـه اسیر هوا و هوس های سلطه گرند (نـهج البلاغه ، حکمت ۲۱۱) .
  • نـهج البلاغه ، خطبه ۱۷۶ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ، ص ۳۲ ، ح ۵۱۸۰ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۲۱۱ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۸ ، ص ۳۹۱۲ ، ح ۱۳۵۶۲ .
  • مسند أحمد ، ج ۳ ، ص ۴۲۹ ؛ کنز العمّال ، ج ۲ ، ص ۱۸۱ .
  • روان پزشکی ، ج ۳ ، ص ۱۳۷۳ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱۹ ، ص ۲۴۶ ؛ تفسیر العیّاشی ، ج ۲ ، ص ۱۶۶ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۵ ، ص ۱۷۲ .
  • روان شناسی رشد ، احمدی ، ص ۱۷۹ .
  • کودک از نظر وراثت و تربیت ، ج ۲ ، ص ۲۳۳ (به نقل از تاریخ یعقوبی ، ج ۳ ، ص ۵۳) .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۱ ، ص ۴۸۱ .
  • روان شناسی فردی ، ص ۱۴۰ .
  • همان ، ص ۱۹۳ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲۱ ، ص ۴۷۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۹۵ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۰۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۴ ، ص ۹۴ .
  • ر. ک : سوره نور ، آیـه ۵۸ ۵۹ .
  • الأمالی ، طوسی ، ص ۳۰۳ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۱۷۰ ، ح ۲۲ .
  • Perou
  • روان شناسی اجتماعی ، ج ۱ ، ص۳۸۱ .
  • روان شناسی مرضی ، ص ۳۸۶ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۳ ، ص ۴۵۸ .
  • همان ، ج ۴ ، ص ۵۵۶ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۳۷۹ .
  • الأمالی ، طوسی ، ص ۵۱۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۱۹۲ .
  • مبانی جامعه شناسی ، کوئن ، ص ۳۵۰ .
  • همان جا .
  • همان ، ص۳۵۲ .
  • همان جا .
  • «افول اخلاقی امریکا» ، آدام بورسوا ، سایت : www.Public. Asu. Edu
  • Internalizi
  • Externalizi
  • روان شناسی اجتماعی درون تعلیم و تربیت ، ص ۱۳۴ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۳ ، ص ۱۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۳ ، ص ۹ .
  • نـهج البلاغه ، حکمت ۲۳۹ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۷ ، ص ۳۳۳۴ .
  • «إِنَّ الْاءِنسَنَ لَیَطْغَی * أَن رَّءَاهُ اسْتَغْنَی ؛ حقّا کـه انسان ، سرکشی مـی کند ، همـین کـه خود را بی نیـاز پندارد» (سوره علق ، آیـه ۶ ۷) .
  • المحجّه البیضاء ، ج ۵ ، ص ۱۸۰ ؛ شرح اُصول الکافی ، ج ۱۲ ، ص ۳۳۳ .
  • شرح نـهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج ۲۰ ، ص ۳۲۴ .
  • المحاسن ، ج ۱ ، ص ۱۱۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۴۱ ، ح ۵۰ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۸ ، ح ۳۴ .
  • جامع السعادات ، ج ۲ ، ص ۹ ؛ مسند أحمد ، ج ۲ ، ص ۳۴۳ .
  • سوره نور ، آیـه ۳۱ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱ ، ص ۳۰۰ ؛ بحار الأنوار ، ج ۹۳ ، ص ۵۲ .
  • نـهج البلاغه ، خطبه ۸۶ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۰۶ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۴ .
  • Bradley. S.J
  • Brown, A
  • Zucker. K
  • Sullivan. C.B
  • Sugar.
  • Penecto
  • Prosititnti
  • Rogers, D. Psycholog fo Adolescence, P. ۲۴۴
  • نوجوانی ، ص ۱۱۵ .
  • Dobe
  • بلوغ ، ص ۶۴ .
  • روان شناسی اختلال های ، ص ۸۹ .
  • Dfviant arouns
  • Chalkley, A
  • Rachmani.
  • Langevin,
  • Mcconaghy,
  • Maltezky.
  • شرح نـهج البلاغه ، ابن أبی الحدید ، ج ۲۰ ، ص ۲۳۳ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۱۴ ، ص ۶۷۰۸ ، ح ۲۱۴۹۶ .
  • معانی الأخبار ، ص ۱۹۵ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۳۹۵ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ، ص ۸۹ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۲۷۰ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۱۲۴ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۲ ، ص ۸۵۰ .
  • فرهنگ علوم اجتماعی ، ج ۲ ، ص ۳۴۸ .
  • فرهنگ جامعه شناسی ، ص ۳۵۰ .
  • «نظارت اجتماعی» ، سعید امـیر کاوه ، فصل نامـه معرفت ، ش ۲۱ .
  • مبانی جامعه شناسی ، ترابی ، ص ۱۲۲ .
  • مقدمـه ای بر جامعه شناسی ، ص ۲۳۲ .
  • فرهنگ علوم اجتماعی ، ص ۳۴۸ .
  • «نظارت اجتماعی» ، سعید امـیر کاوه ، فصل نامـه معرفت ، ش ۲۱ .
  • منظور از تقوای حضور درون این جا ، همان تقوای عمـیق و درونی شده هست که از جنبه های شناختی و عاطفی ، جزء شخصیت فرد شده و به عبارت دیگر ، ملکه شده هست .
  • منظور از تقوای پرهیز درون این جا ، تقوای ظاهری و عادتی هست که جنبه شناختی و عاطفی آن ، بسیـار سطحی و زودگذر هست .
  • «تربیت دینی درون برابر چالش قرن بیست و یکم» ، خسرو باقری ، نشریـه اطلاع رسانی معارف ، ش ۲ ، ص ۴ .
  • سوره مائده ، آیـه ۱۰۵ . آیـه ۱۰۲ ، سوره آل عمران : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» بر عالی ترین مرتبه تقوا (تقوای حضور) و آیـه ۲۴ ، سوره بقره : «فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِی وَ قُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَهُ» بر مرتبه پایین تقوا ، (تقوای پرهیز) دلالت دارد .
  • «تربیت دینی درون برابر چالش قرن بیست و یکم» ، خسرو باقری ، نشریـه اطلاع رسانی معارف ، ش ۲ ، ص ۱۰ .
  • نـهج البلاغه ، حکمت ۴۴۹ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۱۴۳ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۸ ، ص ۲۹۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۴ ، ص ۲۶۹ .
  • أعلام الدین ، ص ۲۹۶ ؛ نزهه الناظر وتنبیـه الخواطر ، ص ۳۲ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ص ۲۴ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۲۵۰ .
  • نـهج البلاغه ، حکمت ۲۴۵ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ، ص ۵۱۴ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۳۴۶ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۲ ، ص ۱۵۸ .
  • سوره الرحمن ، آیـه ۴۶ .
  • الإختصاص ، ص ۳۵۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۸ ، ص ۲۱۸ .
  • مصباح الشریعه ، ص ۱۰۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۳۹۴ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۴۶ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۳۵ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۲ ، ص ۴۳۷ ؛ الأمالی ، مفید ، ص ۲۶۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶ ، ص ۱۳۲ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۳۵ ؛ کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۳۹۰ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۶۶ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۳۰۶ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۴ .
  • جامع السعادات ، ج ۲ ، ص ۸ ؛ کشف الخفاء ، ج ۱ ، ص ۳۹ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۵ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۹۲ ؛ جامع السعادات ، ج ۲ ، ص ۹ .
  • دعائم الإسلام ، ج ۲ ، ص ۲۰۲ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۳ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۳ ، ص ۲۹ .
  • سوره قصص ، آیـه ۲۶ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ص ۱۹ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۴ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۳ ، ص ۳۲ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۳ ، ص ۱۳۵ ، ح ۴۰۵۴ .
  • همان ، ج ۵ ، ص ۲۵۵ ، ح ۸۲۲۶ .
  • همان ، ج ۴ ، ص ۶۲۲ ، ح ۷۲۰۵ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۳۹۵ .
  • غرر الحکم ودرر الکلم ، ج ۲ ، ص ۲۲۸ ، ح ۲۴۴۹ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۷۶ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۵۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۳۵۹ .
  • تحف العقول ، ص ۱۲۵ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۰۶ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۴۹۴ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۰۵ .
  • چهل حدیث ، ص ۸ ۹ .
  • وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۹۷ .
  • الکافی ، ج ۲ ، ص ۴۵۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۶ ، ص ۹۵ .
  • تحف العقول ، ص ۳۰۱ ؛ بحار الأنوار ، ج ۷۸ ، ص ۲۷۹ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۱۶۴ ، ح ۹۹۲۴ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۴۹۴ .
  • غرر الحکم ودرر الکلم ، ج ۴ ، ص ۳۸۱ ، ح ۶۴۰۳ .
  • همان ، ص ۳۸۰ ، ح ۶۳۹۶ .
  • همان ، ص ۳۸۷ ، ح ۶۴۲۷ .
  • همان ، ص ۳۸۱ ، ح ۶۴۰۰ .
  • همان ، ج ۵ ، ص ۴۴۹ ، ح ۹۱۲۲ .
  • همان ، ص ۴۵۰ ، ح ۹۱۲۵ .
  • سوره اسراء ، آیـه ۳۶ .
  • الکافی ، ج ۲ ، ص ۳۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۱۶۷ .
  • الکافی ، ج ۲ ، ص ۳۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۱۵ ، ص ۱۶۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۶۶ ، ص ۲۲ .
  • سوره توبه ، آیـه ۱۰۵ .
  • الکافی ، ج ۵ ، ص ۵۵۹ ، وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ص ۱۹۱ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۶۹ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱۰۴ ، ص ۳۸ .
  • سوره علق ، آیـه ۱۴ .
  • سوره غافر ، آیـه ۱۹ .
  • سوره توبه ، آیـه ۱۰۵ .
  • مصباح الشریعه ، ص ۹ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۶۹ .
  • همان جا .
  • نـهج البلاغه ، خطبه ۳۲ ؛ بحار الأنوار ، ج ۳۴ ، ص ۹۹ .
  • مسند أحمد ، ج ۱ ، ص ۳۲۹ ؛ مسند أبی یعلی ، ج ۴ ، ص ۳۳۰ .
  • مسند أحمد ، ج ۱ ، ص ۷۶ .
  • همان ، ص ۲۱۳ .
  • داستان هایی از چشم و نگاه ، ص ۴۶ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۳ ، ص ۴۷۳ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۹۳ .
  • مـیزان الحکمـه ، ج ۱۳ ، ص ۶۳۲۲ ؛ کنز العمّال ، ج ۵ ، ص ۳۲۷ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۰ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۷۷ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۱۸ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۱۹۲ ؛ کنز العمّال ، ج ۵ ، ص ۳۲۹ .
  • مصباح الشریعه ، ص ۹ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۶۹ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۵ ، ص ۴۵۰ ، ح ۹۱۲۵ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۱ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۴ ، ص ۲۷۱ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۸۲ .
  • پوشش زن درون گستره تاریخ ، ص ۱۱۲ .
  • شرح نـهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج ۲۰ ، ص ۳۲۴ ، ح ۷۱۵ .
  • الکافی ، ج ۲ ، ص ۴۸۲ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۲۲۸ ؛ بحار الأنوار ، ج ۹۳ ، ص ۳۳۳ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۵ ، ص ۳۲۷ ، ح ۸۵۸۹ .
  • همان ، ص ۲۰۸ ، ح ۸۰۰۶ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۴۳۱ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۲ ، ص ۴۳۴ ، ح ۳۱۷۶ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۱۱۶ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۲۱۲ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۴۳۰ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ، ص ۱۱۷ ، ح ۵۵۰۷ .
  • الکافی ، ج ۱ ، ص ۱۷ ؛ بحار الأنوار ، ج ۱ ، ص ۱۳۷ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۱ ، ص ۲۵۸ ، ح ۱۰۲۹ .
  • بحار الأنوار ، ج ۳ ، ص ۱۰۱ ، ح ۳۹۲۵ .
  • همان ، ص ۴۰۴ ، ح ۴۹۰۲ ؛ محاسبه النفس ، ص ۶۶ .
  • شرح نـهج البلاغه ، ابن ابی الحدید ، ج ۲۰ ، ص ۲۵۸ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۵ ، ص ۱۹۶ ، ح ۷۹۵۷ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۴۳۰ .
  • تنبیـه الخواطر ، ج ۲ ، ص ۱۲۲ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۱۴ ، ص ۶۷۰۴ ، ح ۲۱۴۷۴ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۵ ، ص ۸۸ ، ح ۷۵۲۰ .
  • تنبیـه الخواطر ، ج ۲ ، ص ۱۲۲ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۱۴ ، ص ۶۷۰۴ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۳۷۶ ، ح ۱۰۶۰۶ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۳۴۵ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۱۳ ، ص ۳۱۲ .
  • تنبیـه الخواطر ، ج ۲ ، ص ۱۱۶ ؛ مـیزان الحکمـه ، ج ۱ ، ص ۳۸۲ ، ح ۱۳۷۴ .
  • مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۳۴۴ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۱۳ ، ص ۳۱۱ .
  • تحف العقول ، ص ۲۲۳ ؛ مستدرک الوسائل ، ج ۱۱ ، ص ۳۶۹ .
  • تنبیـه الخواطر ، ج ۱ ، ص ۱۸۳ ؛ جامع السعادات ، ج ۲ ، ص ۲۸۴ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۴ ، ص ۳۸۳ ، ح ۶۴۱۲ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۳۴۹ .
  • الکافی ، ج ۸ ، ص ۱۳۴ ؛ الجواهر السنیّه ، ص ۱۰۰ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۵ ، ص ۴۱۷ ، ح ۸۹۹۹ ؛ عیون الحکم والمواعظ ،
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۴۳۲ ، ح ۱۰۹۰۱ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۵۳۴ .
  • کنز العمّال ، ج ۱۵ ، ص ۸۸۳ ، ح ۴۳۵۰۲ ؛ الدّر المنثور ، ج ۱ ، ص ۶۷ .
  • بحار الأنوار ، ج ۷ ، ص ۸۹ ؛ جامع أحادیث الشیعه ، ج ۱۸ ، ص ۱۲۹ ؛ نور الثقلین ، ج ۵ ، ص ۴۹۳ .
  • غرر الحکم و درر الکلم ، ج ۶ ، ص ۴۲۳ ، ح ۱۰۸۶۶ ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص ۵۳۵ .
  • کتاب من لا یحضره الفقیـه ، ج ۴ ، ص ۳۶۷ ؛ وسائل الشیعه ، ج ۲۰ ، ص ۳۱۱



  • [کتابخانـه:تربیت ج2 - پژوهشکده امر بـه معروف نیک لیله الزفاف]

    نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Fri, 29 Jun 2018 02:50:00 +0000